cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

🔎@CE7EN فلسفه،ادبیات،هنر،روانشناسی

کانال تلگرامی @CE7EN شامل مطالبی در حوزه‌های : فلسفه، تاریخ و ادبیات، هنر، روانشناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد، علم و تکنولوژی است. ▫️هدف از ایجاد این کانال صرفا افزایش آگاهی است ، و هیچ گونه جهت گیری یا گرایش خاصی ندارد .

Show more
Advertising posts
5 840
Subscribers
+824 hours
+367 days
+17030 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

🔍ویکتور هوگو: ▪️صدای بی‌صدایان و همدردی با انسان‌ها 🎯ویکتور هوگو، یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان قرن نوزدهم، با آثار بی‌نظیر خود جایگاه ویژه‌ای در تاریخ ادبیات جهان به دست آورده است. هوگو نه تنها یک نویسنده بزرگ، بلکه یک انسان‌دوست و مبارز اجتماعی بود که از طریق نوشته‌هایش به دفاع از حقوق بی‌گناهان و مظلومان پرداخت. او در رمان‌های خود به تصویر کشیدن رنج‌ها و مصیبت‌های انسان‌ها و همدردی با آنان را در مرکز توجه قرار داده است. بینوایان: فریاد عدالت‌خواهی یکی از برجسته‌ترین آثار هوگو، رمان "بینوایان" است که داستان زندگی ژان والژان، یک مرد فقیر و مظلوم را روایت می‌کند که به خاطر سرقت یک قرص نان به سال‌ها زندان محکوم می‌شود. هوگو با دقت و حساسیت بسیار، زندگی سخت و پر از رنج والژان را به تصویر می‌کشد و از طریق شخصیت او به نقد بی‌عدالتی‌های اجتماعی و قضایی می‌پردازد. این رمان نشان می‌دهد که چگونه یک جامعه ناعادلانه می‌تواند زندگی یک فرد بی‌گناه را نابود کند. همدردی هوگو با والژان و دیگر شخصیت‌های رنج‌دیده رمان، نشان‌دهنده عمق احساسات انسانی و تعهد او به عدالت اجتماعی است. گوژپشت نوتردام: عشق و رنج در رمان "گوژپشت نوتردام"، هوگو به داستان غم‌انگیز کوآزیمودو، ناقوس‌زن گوژپشت کلیسای نوتردام، و عشق نافرجام او به اسمرالدا می‌پردازد. کوآزیمودو، که به خاطر ظاهرش از سوی جامعه طرد شده، نمادی از مظلومیت و بی‌گناهی است. هوگو با دلسوزی و همدردی، زندگی سخت و دردناک این شخصیت را روایت می‌کند و از طریق او به نقد تعصب‌ها و بی‌عدالتی‌های اجتماعی می‌پردازد. همدردی هوگو با کوآزیمودو و اسمرالدا، نشان‌دهنده حساسیت او نسبت به رنج‌های انسان‌ها و تلاش او برای برجسته کردن این رنج‌ها است. تعهد اجتماعی و ادبیات ویکتور هوگو نه تنها به عنوان یک نویسنده بزرگ، بلکه به عنوان یک فعال اجتماعی نیز شناخته می‌شود. او با استفاده از قدرت قلم خود، به مبارزه با بی‌عدالتی‌ها و نابرابری‌های اجتماعی پرداخت. هوگو معتقد بود که ادبیات باید صدای بی‌صدایان باشد و رنج‌ها و مصیبت‌های انسان‌ها را به تصویر بکشد تا جامعه بتواند از طریق این آگاهی به سوی عدالت و برابری حرکت کند. در نتیجه، ویکتور هوگو با آثار خود نه تنها به غنای ادبیات جهان افزود، بلکه به عنوان یک مدافع حقوق بشر و همدرد انسان‌ها نقش مهمی ایفا کرد. او با نمایش دردها و رنج‌های بی‌گناهان و مظلومان، جامعه را به تفکر واداشت و تلاش کرد تا با استفاده از قدرت کلمات، دنیایی بهتر و عادلانه‌تر بسازد. همدردی هوگو با انسان‌ها و تلاش او برای نشان دادن رنج‌های آنان، او را به یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان تاریخ تبدیل کرده است. https://telegram.me/ce7en
Show all...
🔎@CE7EN فلسفه،ادبیات،هنر،روانشناسی

کانال تلگرامی @CE7EN شامل مطالبی در حوزه‌های : فلسفه، تاریخ و ادبیات، هنر، روانشناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد، علم و تکنولوژی است. ▫️هدف از ایجاد این کانال صرفا افزایش آگاهی است ، و هیچ گونه جهت گیری یا گرایش خاصی ندارد .

🔍هگل یا اسپینوزا: 🎯جوهر، سوژه و مارکسیسم انتقادی ۱. چکیده : اسلاوی ژیژک به احیای و تأیید مجدد نقد هگل بر اسپینوزا پرداخته است، یعنی این نقد که برداشت اسپینوزا از جوهر نمی‌تواند شرح بسنده‌ای از سوبژکتیویته ارائه دهد. با این حال، به پیروی از پی‌یر ماشری و میشل فوکو، من دیدگاه ژیژک را به چالش می­‌کشم و نشان می­‌دهم که اسپینوزا دیدگاه بدیلی ارائه داده است که به نظر می‌­رسد برای توسعه‌ی مارکسیسم انتقادی مفیدتر از هگل باشد. اسلاوی ژیژک به طرح این پرسش دست یازیده که آیا دوست نداشتن اسپینوزا ممکن است؟ در واقع، او می‌پرسد «چه کسی می‌تواند علیه یهودیِ تنهایی موضع بگیرد که، علاوه بر این، از سوی خودِ جامعه رسمی یهودی تکفیر شد؟» یکی از تأثیرگذارترین تجلی­‌های این دوست­ داشتن شیوه‌ای است که اغلب ظرفیت‌­های تقریباً الهی را به او نسبت می‌دهد – مانند پی‌یر ماشری، که در [کتاب] تحسین‌­شده­‌ی هگل یا اسپینوزا (با استدلالی علیه انتقاد هگلی از اسپینوزا)، ادعا می‌کند که نمی‌توان از تصور اینکه اسپینوزا پیشاپیش هگل را خوانده و از قبل به سرزنش‌های او پاسخ داده است، اجتناب کرد.» گرچه ژیژک در مورد هدف ماشری در كتاب مزبور و مقالات مرتبط با آن کاملاً دچار اشتباه شده است، اما نمی‌توان از تصور اینكه ​​یک قرن پیش لنین پیشاپیش ژیژک را خوانده، و از قبل، به سرزنش‌­های متعدد وی علیه چرخش مارکسیسم معاصر به سوی اسپینوزا پاسخ داده است، اجتناب کرد. در دفترهای فلسفی لنین به گزیده‌هایی از کتاب ولادیمیر میخائیلویچ شولیاتیکوف، توجیه سرمایه‌داری در فلسفه اروپای غربی (1908)، برمی‌خوریم. در آنچه آن زمان آشکارا یک تاریخ جدی مارکسیستی از فلسفه دانسته می‌شد، شولیاتیکوف ادعا کرده بود که «وقتی اسپینوزا درگذشت، چنان‌که مشهور است، نخبگان بورژوازی هلند کبکبه و دبدبه‌ی فراوان، نعش­‌کش‌­هایی را که جسد او را حمل می‌کردند، همراهی می‌کردند. و اگر از نزدیک با حلقه‌ی آشنایان و طرف‌های مکاتبه‌ی­ وی آشنا شویم، بازهم با نخبگان بورژوازی نه تنها در هلند بلکه کل جهان روبرو می‌شویم… بورژوازی به اسپینوزا، ترانه­‌سرای خود احترام می‌گذاشت. درک اسپینوزا از جهان، ترانه‌ی سرمایه‌ی پیروزمند است، سرمایه‌ی تمام‌عیار و کاملاً متمرکز. هیچ موجودی، هیچ چیزی وجود ندارد که جدا از جوهر واحد باشد؛ تولیدکنندگان جدا از کارخانه­‌ی تولیدی بزرگ-مقیاس فاقد موجودیت‌اند.» لنین به این نتیجه‌گیری مطمئن شولیاوتیویچ مبنی بر اینکه «برداشت اسپینوزا از جهان ندای سرمایه‌ی پیروزمند، سرمایه‌ی تمام‌عیار و کاملاً متمرکز» است، به طرزی نیش‌دار با یک کلمه در حاشیه‌ی دفتر خود پاسخ می‌دهد: «کودکانه». گویی لنین پیشاپیش این اظهارنظر ساده‌لوحانه‌ی ژیژک را نکوهش می‌كند كه اسپینوزا مظهر «ایدئولوژی سرمایه‌داری متأخر» است! چگونه مارکسیست‌ها می‌توانند از دوگانه‌ی کاذب عشق‌ ورزیدن به اسپینوزا، یا نفرت از او اجتناب کنند؟ شاید با تلاش برای درک اسپینوزا، با خوانشِ دقیق و مسئولانه‌ی او ــ و اتخاذ انتقادی برخی از مفاهیم او. ژیژک و بدیو علیه اسپینوزا ژیژک در صفحه­‌های متعددی از کتاب جدید و بزرگ خود کمتر از هیچ: هگل و سایه­‌ی ماتریالیسم دیالکتیک، انتقادات اولیه خود از برداشت مارکسیستی از اسپینوزا را با تلاش در جهت شناسایی «نقطه دقیقی» تصحیح می­‌کند که به تصور او در آن «تقابل بین هگل و اسپینوزا در ناب‌ترینِ شکل خود ظاهر می‌شود». ژیژک با نسخه‌ی لکانی خود از شکایت معروف هگل آغاز می‌­کند: «مطلق اسپینوزا، جوهری است که خود را در صفات و حالاتش بدون نقطه‌ی آجیدنی (quilting point) سوبژکتیوشدنی بیان می­‌کند.» سپس ژیژک به محدودیت­‌های آنچه گزاره‌ی مشهور اسپینوزا می‌خواند، یعنی «هر تعینی، نفی است»، اشاره می­‌کند که «به ظاهر هگلی است» اما درواقع «ضدهگلی است»؛ درحالی‌که دو راه ممکن برای درک چیستی و نحوه‌ی آنچه نفی‌شده وجود دارد. از یک طرف، «اگر نفی به خود مطلق ارجاع دهد، بیانگر نکته‌ای منفی-الاهیاتی است: هر تعین مثبتی از مطلق، هر محمولی که ما بر آن حمل می­‌کنیم، نابسنده است، قادر به درک ذات آن نیست و بنابراین پیشاپیش آن را نفی می‌کند»؛ از طرفی دیگر، اگر «به چیزهای تجربی خاص ارجاع دهد، نکته‌ای را در خصوص ماهیت فانی و گذرای چیزهای مزبور بیان می‌کند: هر وجودی که از طریق تعین خاص دیگر چیزها معین می­‌شود دیر یا زود به مغاک آشفته‌ای می‌پیوندد که از بطن آن به وجود آمده است. زیرا هر تعین خاص، قسمی نفی است؛ نه تنها به این معنا که شامل نفی سایر تعیینات خاص می‌شود… بلکه به معنایی رادیکال‌تر که به بی‌ثباتی طولانی‌مدت آن اشاره دارد.».... 📌برای مطالعه متن کامل کلیک کنید ✍️ تد استولز ♻️ترجمه : آرمین عیدی https://telegram.me/ce7en
Show all...
🔎@CE7EN فلسفه،ادبیات،هنر،روانشناسی

کانال تلگرامی @CE7EN شامل مطالبی در حوزه‌های : فلسفه، تاریخ و ادبیات، هنر، روانشناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد، علم و تکنولوژی است. ▫️هدف از ایجاد این کانال صرفا افزایش آگاهی است ، و هیچ گونه جهت گیری یا گرایش خاصی ندارد .

🔍 ووکیسم ( Wokeism ) چیست ؟ 🎯 ووکیسم اصطلاحی است که در سال‌های اخیر به طور گسترده‌ای در فرهنگ عمومی و سیاسی به کار می‌رود. این واژه از فعل گذشته "wake" در زبان انگلیسی گرفته شده و به معنای "بیدار شدن" یا "آگاه شدن" است. در ابتدا، این اصطلاح در جامعه آفریقایی-آمریکایی به کار می‌رفت تا به معنای بیدار شدن و آگاهی از مسائل نژادی و تبعیض استفاده شود. اما با گذشت زمان، معنای آن گسترش یافت و به یک جنبش اجتماعی و فرهنگی تبدیل شد که به مسائل گسترده‌تری از جمله عدالت اجتماعی، حقوق بشر، و نابرابری‌های مختلف می‌پردازد. ▪️جوانب مختلف ووکیسم ▫️آگاهی اجتماعی و عدالت اجتماعی : ووکیسم به اهمیت آگاهی از مسائل اجتماعی و بی‌عدالتی‌ها تأکید می‌کند. این دیدگاه شامل مبارزه با نژادپرستی، تبعیض جنسیتی، نابرابری اقتصادی، و سایر اشکال بی‌عدالتی اجتماعی است. ▫️حقوق اقلیت‌ها : حمایت از حقوق اقلیت‌ها یکی از ارکان اصلی ووکیسم است. این جنبش به دفاع از حقوق افراد LGBTQ+، اقلیت‌های نژادی و قومی، و سایر گروه‌های حاشیه‌نشین توجه دارد. ▫️فرهنگ کنسل (Cancel Culture) : یکی از جنبه‌های بحث‌برانگیز ووکیسم، فرهنگ لغو است. این فرهنگ به معنای تحریم یا لغو حمایت از افرادی است که رفتار یا دیدگاه‌هایی مخالف با ارزش‌های ووکیسم دارند. این می‌تواند شامل لغو قراردادها، تحریم اجتماعی، و حتی بایکوت کردن افراد باشد. ▫️آموزش و آگاهی‌بخشی : ووکیسم به اهمیت آموزش و آگاهی‌بخشی تأکید دارد. برنامه‌ها و کمپین‌های آموزشی مختلفی برای افزایش آگاهی عمومی در مورد مسائل اجتماعی و بی‌عدالتی‌ها برگزار می‌شود. ▫️تأثیرات فرهنگی و سیاسی : ووکیسم تأثیرات گسترده‌ای بر فرهنگ و سیاست داشته است. این جنبش باعث شده تا بسیاری از نهادها و سازمان‌ها سیاست‌ها و رویه‌های خود را بازنگری کنند تا بیشتر به مسائل عدالت اجتماعی و حقوق بشر توجه کنند. همچنین، ووکیسم به عنوان یک نیروی محرک در جنبش‌های اجتماعی مانند Black Lives Matter و Me Too شناخته می‌شود. ووکیسم با انتقادها و چالش‌هایی مواجه است. برخی از منتقدان معتقدند که این جنبش گاهی به افراطی‌گری و محدودیت آزادی بیان منجر می‌شود. همچنین، برخی معتقدند که فرهنگ لغو می‌تواند به جای اصلاح، به تفرقه و خشونت اجتماعی منجر شود. @CE7EN
Show all...