شعرنوش
شعر وقطعات ادبى وموسيقى ما کار و دکان و پیشه را سوختهایم شعر و غزل و دو بیتی آموختهایم در عشق که او جان و دل و دیدهٔ ماست جان و دل و دیده هر سه بردوختهایم
Show more581
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
+1630 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
.
شمام دیدین این تیکوتاک زدن آدمهای اونور چهلوپنج سال چقدر خوشگله؟
اینا میدونن چی میخوان. میدونن چه مرگشونه، حتی همون موقع که میخوان مخ یکی رو کار بگیرن میدونن تهش به چی میرسه. طرف مقابل هم میدونه. قشنگ دستها روئه. کسی واسه کسی سوسه و ادا نمیاد.
چون دیگه از وقت گول زدن و گول خوردن گذشته، از وقت حالا دو روز باهم خوش باشیم گذشته، از وقت حالا بریم توش ببینیم بعدش چی پیش میاد گذشته، حتی وقت خریت و ریختنِ همه رویاها و آرزوها تو ظرف یه نفر آدم بخصوص هم گذشته.
دلبری آدمهای دم پنجاه سال و اون طرفا خیلی قشنگه. اینا که موهای سفیدشونو لای مش قایم میکنن. یا ریش میذارن که معلوم شه از اون کُندههان که دود ازش بلنده. چرا؟ چون اینا دیگه خوب میدونن زندگی همچین تاپاله سفتی هم نیست، همچین آش دهنسوزی هم نیست، همچین عروس سینهاناری و ماهپیشونی هم نیست. زندگی افتادن وسط یه بازی سخته که هرقدرم بلده باشی آخرش حذف میشی. هرقدرم رند باشی آخرش نیست میشی. باید بری کنار. اینا فهمیدن وسط این چهارصباحی که اقلا دو صباحش رفته، یکی رو باید داشت که بشه مثل بچه آدم باهاش حرف زد. کسی که شلنگتختههاشو انداخته، شیطنتهاشو کرده، سرش بارها به سنگ خورده، باختشو داده و حالا هرچی مونده خود خودشه.
#الهام_فلاح
@shernush
👍 1
محرمی نیست وگرنه كه خبر بسیار است
رمق ناله كم و كوه و كمر بسیار است
ای ملائک كه به سنجیدن ما مشغولید
بنویسید كه اندوه بشر بسیار است
ساقههای مژهام از وزش آه نسوخت
شُكر! در جنگل ما هیزم تَر بسیار است
سفرهدار توام ای عشق بفرما بنشین
نان ِجو ، زخم و نمك ، خون ِجگر بسیار است
هر كجا مینگرم مجلس سهرابكُشی است
آه از این خاك ، بر آن نعش پسر بسیار است
پشت لبخند من آیا و چرایی نرسید
پشت دلتنگیام اما و اگر بسیار است
اشك ، آبادی چشم است بر آن شاكر باش
هركجا جوی روانی است كپر بسیار است
سالها رفت و نشد موی تو را شانه كنم
چه كنم دوروبرت شانه به سر بسیار است
#حامد_عسگری
@shernush
😢 2