cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

شارنامه

ارتباط با من @Salahkhadiw اینستاگرام: https://www.instagram.com/salah.khadiw

Show more
Advertising posts
12 426
Subscribers
No data24 hours
-517 days
-36030 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

🔺نیچیروان در تهران و ستایش پرشور بازی گردان! ملت ایران و ملت فلسطین یک ملتند، انقلاب ایران و انقلاب فلسطین یک انقلابند، به رهبری یک رهبر: امام خمینی! سخن فوق از یاسر عرفات است که بلافاصلە پس از پیروزی انقلاب اسلامی راهی تهران شد و از شادی سقوط شاه و یافتن متحدی قدرتمند به ستایش از رهبران جدید ایران پرداخت. همزمان با فلسطینی ها، بارزانی های سرخورده از خیانت شاه و کیسینجیر هم با آغوش باز به پیشواز انقلاب اسلامی رفتند و پیروزی آن را جشن گرفتند. سخنان امروز نیچیروان بارزانی در تهران ناظر به یادآوری این دوران و ماه عسل طولانی پانزده سالەی آنها با ایران است: بدون ایران معلوم نبود چه بر سر جنبش کرد می آمد و امام خمینی رهبر ما هم بود... گرچه ماه عسل حزب دمکرات و ایران طولانی تر از ماه عسل جمهوری اسلامی و ساف بود، اما در نهایت هر دو یک سرنوشت یافتند. هر دو رابطه که با عشق فراوان و شتابی شورانگیز آغاز شد، پس از فراز و نشیب هایی بسیار به وخامت گرایید. ایران در هر دو فقره، رابطەی نزدیک تری با رقبای آنها پیدا کرد و کردها و فلسطینی های مزبور هم به محورهای در منطقه نزدیک شدند که رقیب ایران محسوب می شد. آنچه این دو سرگذشت مشابه را از هم جدا می کند، سفر اخیر نیچیروان بارزانی به تهران در راس هیاتی بلندپایه و بازگشت به سنت " ستایش انقلابی " از تهران است. سنتی که در سال های اخیر به عرف مشترک گروهها و جریانات وابسته به " محور مقاومت " تبدیل شده است. دستکم از این لحاظ می توان سفر بارزانی را دیداری متفاوت قلمداد کرد. دیداری که ظاهرا ابتدا به ساکن با درخواست طرف کرد انجام شده است. از این رو این سوال پیش می آید که هدف از این ابتکار عمل برای بهبود روابط خراب شده با تهران چیست؟ آنچه این سفر را معنادار و متفاوت می سازد، این است که هنوز مدت زیادی از حملات موشکی ایران به اهدافی در اربیل و تبادل پیام های تند میان دو طرف نگذشته است. واقعیت این است که حزب دمکرات با یکی از مبرم ترین مسائل سی سال خود روبروست و برای عبور از توفان آن به هر دری می زند. برگزاری انتخابات پارلمانی آتی اقلیم کردستان ذیل احکام دادگاه فدرال عراق و در چارچوبی کاملا متفاوت با چارچوب قبلی که عمدتا توسط حزب دمکرات طراحی شده بود.، تهدیدی مستقیم علیه حاکمیت آن است. از کف رفتن اکثریت همیشگی این حزب به معنای از دست دادن دولت و ریاست اقلیم است و اهمیت آن برای حزب مزبور از تصرف اربیل توسط اتحادیەی میهنی در سال 1994 کمتر نیست. در آن مقطع حزب دمکرات پس از آنکه از همکاری ایران برای جبران مافات ناامید شد به یک اتحاد تاکتیکی با بغداد دست زد و پس از دو سال کنترل اربیل را بدست گرفت. شایان یادآوری است که ایران از سال 1374 به دلیل همکاری موثر اتحادیەی میهنی علیه اپوزیسیون کرد ایرانی، برای نخستین بار آن را بر حزب دمکرات ترجیح داد و وارد روابطی تنگاتنگ با آن گردید. رابطەی نزدیک میان ایران و اتحادیەی میهنی از سال 64 آغاز شد ولی دستخوش فراز و نشیب های متعدد گردید و تا سال 1374 تثبیت نشد. احتمالا تنها باری که رسانەهای اتحادیەی سخن رهبر فقیدشان را به دلیل مغایرت آن با سیاست های کلی حزب متبوعشان سانسور کردند، زمانی بود که طالبانی در تهران در سال 1365 گفت: جمهوری اسلامی عطیەی تاریخ و خدا به بشریت معاصر است! حزب دمکرات امروز احکام دادگاه فدرال و بازتعریف ساختار نهاد انتخابات را "عملیاتی سیاسی " علیه خود و به قصد " تصرف اربیل " می داند. از این رو به زعم خود پس از دیدار نیچیروان با بازیگران عمدەی صحنەی سیاسی عراق، بلافاصله به تهران آمده تا با بازی گردان اصلی ملاقات نماید. از دید پارتی، بغداد نسبتا منسجم و تثبیت شدەی امروز همان عراق داعش زده دیروز و غرق شده در جنگ داخلی شیعیان و سنی ها در پریروز نیست. بدین معنا که امروز اتکا به آنکارا به تنهایی برای موازنه سازی با ایران و عراق کافی نمی باشد. پارتی مشخصا از تهران تعویق انتخابات و تلطیف شمشیر بران دادگاه عالی را می خواهد. طبعا ایران هم یک دوجین از خواسته ها را جلوی اربیل می گذارد: از اجرای کامل توافق نامەی امنیتی ایران و عراق گرفته تا همکاری نزدیک تر امنیتی با تهران و احیانا تغییر جهت گیری تبلیغاتی رسانەهای اربیل. مسالەی دیگر این است که چقدر امکان عملی شدن توافق های احتمالی این سفر و گذار از ساختاری وجود دارد که بیش از سه دهه از شکل گیری آن می گذرد؟ آیا امکان دور زدن متغیرهای متعدد معادلەی عراق وجود دارد؟ روشن نیست! قدر مسلم آن که که سفر آقای بارزانی سفری حزبی است و در بدترین شرایط اختلاف با طالبانی ها و دوپارگی حکومت اقلیم انجام می شود. این به معنای قوی تر بودن موضع تهران است. اگر این مساله را در کنار اولویت دادن ترکیه به روابطش با عراق در قیاس با اقلیم کردستان قرار دهیم، معنایی جز تضعیف فزایندەی اقتدار اقلیم کردستان ندارد. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Show all...
👍 108 8👎 5🤔 2
🔺تطور پرولتاریا: از معلم تاریای ایران تا ملاتاریای فرانسه! امروز روز معلم بود، دیروز هم روز کارگر. در سال های اخیر بدلیل فشارهای اقتصادی ناشی از رکود و تورم لجام گسیخته، این " مجاورت تقویمی "، توجه بیش تری برانگیخته است. باب شدن دوگانه هایی نظیر کارگر - معلم و تاکید بر همبستگی و هم سرنوشتی آن ها راه به سوی تفاسیری می گشاید که مطالبات معلمان و کارگران را از یک جنس و جامعه فرهنگیان را به مثابه نوعی پرولتاریای جدید قلمداد می کند. رکود اقتصادی، تورم سنگین و عدم افزایش کافی دستمزدها ، بالقوه می تواند، گروه های بیشتری از طبقات متوسط و مواجب بگیر دولتی را به همراه کارگران صنعتی و روزمزد در جرگه تهیدستان شهری قرار دهد. به لحاظ پایگاه اجتماعی و شیوه تولید اقتصادی، سنخیت زیادی میان این دو قشر وجود ندارد. معلمان معمولا جزو دهک های میانی درامد هستند و به لحاظ اجتماعی هم علائق طبقه متوسط را دارند. در حالی که کارگران که به لحاظ درآمدی جزو طبقات پایین محسوب می شوند، به تبع زیست اجتماعی و علائق فرهنگی، محافظه کارتر هستند. اما فشارهای طاقت فرسای اقتصادی که باعث ریزش طبقه متوسط شده، به مرور فاصله های اجتماعی و درآمدی را کاهش داده است. این کاهش مسافت در میان طبقه متوسط پایین نظیر معلمان، کارمندان دون پایه و صاحبان کسب و کارهای کوجک بخش خصوصی، که با سرعت بیشتری به سمت خط فقر حرکت می کنند، بیشتر است. اتحادهای فراطبقاتی با محوریت " زحمتکشان " پیشینەای معتبر به ویژه در جوامعی دارد که از نابرابری های شدید اقتصادی رنج می برند. امری که در جوامع توسعه یافته نیز که مبتلا به عوارض پیری و محافظه کاری سیستم های سیاسی و ساختارهای اقتصادی می شوند، قابل ردیابی است. جنبش مه 1968 فرانسه که آثار دیرپایی بر سیاست و اقتصاد این کشور گذاشت، ناشی از اتحاد تاکتیکی جنبش دانشجویی و طبقه کارگر صنعتی بود. در چشم انداز نظریه پردازانی چون هربرت مارکوزه، این اتحاد امری موقت و تاکتیکی نبود، بلکه درخشش جنبش های دانشجویی رادیکال دهه شصت، وی را به این قناعت رسانده بود که در تحول سوسیالیستی و عدالت خواهانه موعود، نقش پیشتاز را به دانشجویان دهد و آنان را به مثابه پرولتاریای نوین بستاید. ظاهرا جناح چپ فرانسه که با فهر طبقەی کارگر روبروست،  اکنون اقلیت شش میلیون نفری مسلمانان فرانسه و مهاجران را در جایگاه پرولتاریا قراز داده است. " ملا تاریای فرانسوی " البته به دو قطبی شدن سیاست منجر شده. جنبش مه 1968 و کمپلکس طبقاتی عجیب آن مقهور تضادهای بنیادین خود شد، اما نظام آن را به عنوان نشانگان بیماری، جدی گرفت و بسیاری از مطالبات آن را برآورده و به آسیب شناسی عمیق زمینه های آن  پرداخت. اصلاحات پیشگفته دست کم چهل سال کفاف داد، تا این که در ده دوازده سال گذشته بر اثر گذشت زمان، روشن شد که دوباره نظام سیاسی و ساختار اقتصادی و اجتماعی فرانسه"  تب " کرده و  محتاج درمان و عفونت زدایی است. اعتراضات موسوم به جلیقه زردها به کمبود عدالت که عمدتا ترکیبی از طبقات متوسط به پایین هستند و دارای برخی شباهت ها به جنبش معلمان در ایران است، یکی از نشانه های این بیماری است.   آرایش های انتخاباتی اخیر و برآمدن راست افراطی که بوی نوعی ائتلاف طبقه متوسط پایین و طبقه کارگر علیه طبقات مرفه و متوسط را می دهد، هشدار مهم تری است. صد البته در اینجا هم نارضایتی طبقه کارگر عامل اصلی است. پرولتاریای کشورهای مرکز که از روند جهانی شدن و برون سپاری تولید به شرق آسیا و ماشینی شدن بیش از پیش کار و برجسته شدن نقش هوش مصنوعی بیمناکند، به آغوش راست افراطی خزیدەاند. پشت کردن طبقەی کارگر غربی به هم پیمانان سنتی شان در جناح چپ و راست میانه و روی آوردن به راست افراطی، از عوامل اصلی برساختن سیاست هویت و ملی گرایی افراطی در جهان امروز است. بر خلاف کارل مارکس که می گفت کارگران وطن ندارند، کارگران اروپایی امروز به وطن پرستان دو آتشه تبدیل شدەاند. ساختارهای اجتماعی و اقتصادی ایران که به صورت ساختاری به نابرابری دامن می زند، واجد مشکلات و بحران های در خور تاملی است. آرمان عدالت که در دو دهه گذشته، اغلب از سوی اقتدارگرایان به صورت بدیل کثرت گرایی  مطرح می شد، در غیاب مصداق و عینیت راستین، به شعاری توخالی بدل شده است. با افزایش شکاف های درآمدی و بالا رفتن نرخ ضریب جینی که برملا کننده ساختارهای نابرابری ساز موجود و رواج اقتصاد غارت از رهگذر فساد و ویژه خواری است، یک بازتوزیع راستین ثروت، ضرورتی مبرم به شمار می آید. اصول گرایان به دلیل نگاه تاکتیکی و ابزاری به عدالت و اصلاح طلبان بخاطر غفلت از آن هر یک به درجاتی مقصرند. مساوات اجتماعی به مساوات سیاسی و برابری حقوقی شهروندان مربوط است، اما برابری حقیقی امری علیحده است که جز از طریق حکومت قانون و بازتوزیع قاعده مند و دوره ای قدرت و ثروت بدست نمی آید. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Show all...
👍 72 10👎 3🤔 2
🔺راست گرایان جهان متحد شوید! روزنامەی راست گرای نیویورک پست، جورج سوروس میلیاردر آمریکایی یهودی را متهم کرده که در کنار الیت چپ  در پشت به آشوب کشاندن دانشگاه های آمریکا قرار دارد. به گفتەی این روزنامه بنیاد جامعەی باز سوروس، از تظاهرات های ضد اسرائیلی حمایت مالی می کند. اتهام زنی محافل دست راستی آمریکا به سوروس یادآور حملات روزنامەی کیهان بە او به دلیل سازماندهی وقایع سال 1388 ایران، به زعم این روزنامه است. سوروس که خود را مدافع جامعەی مدنی و ارزش های جامعەی باز می داند، مورد تنفر احزاب دست راستی و دولت های اقتدارگراست. روس ها او را متهم اصلی انقلاب گرجستان می دانند. دولت های اقتدارگرای لهستان و مجارستان و راست افراطی اسپانیا او را طراح نقشەای مخوف برای تغییر هویت مسیحی و یهودی اروپا از طریق تشویق مهاجرت مسلمانان می خوانند! دولت نتانیاهو او را ضد یهودی می داند و کیهان هم نقشی ماورایی برای تغییر حکومت های مستقل ضد غرب برایش قائل است! ظاهرا نفرت از سوروس از  نقاط مشترک راست های پوپولیست جهان است; از پوتین گرفته تا کیهان و از نتانیاهو تا اوربان و از فدوس لهستان تا بوکس اسپانیا! #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Show all...
👍 110 10👎 2🤔 1
🔺تصادم عراق عرب و عراق عجم در میدان گازی کردها! حملەی مرگبار دیشب به میدان گازی کورمور استان سلیمانیه، دارای یک پیام سیاسی مهم است: عراق دوم/عراق حشد با توافق نامه های امضا شده میان سودانی - نخست وزیر عراق اول - و اردوغان موافق نیست. عراق دوم مخالف توسعەی فعالیت های شرکت اماراتی دانا گاز به منظور افزایش تولید گاز اقلیم کردستان و بی نیازی از گاز‌ وارداتی ایران است. این تهدید، توافق نامەهای سفر اخیر سودانی به واشنگتن را هم در بر می گیرد. همانطور که اقلیم کردستان عملا به دو دولت تبدیل شده، عراق هم دستکم دارای دو دولت و دو قدرت تنفیذی است. عراق اول/عرب شامل نخست وزیری، پارلمان و دادگاه عالی و عراق دوم/عجم نیز شبه نظامیان حشد و گروه های سیاسی و نظامی متحد ایران است. عراق به شمول اقلیم کردستان پس از سقوط صدام در سال 2003 نه تنها دارای سیادت سرزمینی نیست، بلکه روز به روز بیشتر به مدل دولت ضعیف و شکست خورده نزدیک می شود. کشورهای منطقه برای تعقیب منافع خود در عراق آزادی تام دارند و بخشی از نیروهای سیاسی و نظامی، رسما و عملا عوامل نیابتی آنها محسوب می شوند. ایران، ترکیه و آمریکا به عنوان سه کشور دارای بیشترین نفوذ در عراق، دارای سه نوع سیاست هم هستند: سیاست های اعلامی، اعمالی و پهپادی! دو مورد اخیر مهم تر از اولی بوده که بیشتر به کار تزئین ویترین و حفظ ظواهر دیپلماتیک می آید، در واقع وجه اصلی خط مشی این کشورها در عراق، سیاست اعمالی است که لزوما با آنچه در کلام گفته می شود، یکسان نیست. در این میان پهپادهای جنگی هم نقشی مهم در "سیاست عراقی" این سه کشور پیدا کرده است. پهپاد یک ابزار موازنه ساز و هشدار دهنده به اضلاع دیگر این مثلث است: پایت را از گلیمت بیشتر دراز کردەای! داری پایت را توی کفش من می کنی! لطفا کمی به عقب تر برگردد! موارد بالا پیام احتمالی حملات گاه و بیگاه پهپادها در آسمان بی صاحب عراق است! #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Show all...
👍 144 9👎 8
🔺دانشگاه های آمریکا: پیش به سوی مه 2024 طغیان دانشجویان دانشگاه های آمریکا، یادآور جنبش ضد جنگ ویتنام و شورش های دانشجویی  دهه 60 است که در مه 1968 به اوج خود رسید. چهار روز است که دهها هزار دانشجو در شهرهای مختلف آمریکا در اعتراض به جنگ ویرانگر غزه به تظاهرات می پردازند و از حضور در کلاس ها خودداری می کنند. تاکنون صدها نفر بازداشت شدە اند و تهدیداتی دربارەی ورود گارد ملی به دانشگاه ها وجود دارد. خواستەی اصلی دانشجویان آمریکایی، پایان حمایت تسلیحاتی دولت متبوعشان از اسرائیل و آتش بس فوری در غزه است. در دهەی 60 هم درگیری خونین آمریکا در ویتنام که با بمباران گستردەی غیرنظامیان همراه بود و چشم اندازی هم برای پیروزی فوری واشنگتن در آن دیده نمی شد، افکار عمومی جهان را شوراند. جنگ ناعادلانەی ویتنام به اخگری تبدیل شد که در خرمن سیاست و اجتماع غرب افتاد و شعلەی جنبش های اجتماعی جدید از قبیل دانشجویان، سبزها، ضد جنگ ها و مخالفان سیستم از آن زبانه کشید. به نظر می رسد تاریخ در حال تکرار شدن است. دولت دست راستی نتانیاهو عملا روی رایش سوم را سپید کرده است. "نسل کشی آنلاین " و در برابر دیدگان باز میلیاردها نفر از ساکنان سیاره، پدیدەای جدید است که پرده از نظم ناعادلانەی حاکم بر جهان بر می دارد. شورش دانشجویان آمریکایی علیه این بی عدالتی،  تداعی گر طغیان نسل 68 علیه محافظه کاری سیستم های حاکم و ارزش های پدرسالارانەی محمول در آنهاست. جنبش های دانشجویی به مثابەی بخش آوانگارد جامعه همیشه از ظرفیت های و قابلیت های بهتری برای به زیر پرسش کشیدن هنجارهایی برخوردارند که به ضرب قدرت عادی تلقی می شوند. زمانی کارل مارکس در دفاع از اصل تغییر جهان و سرزنش ایدەی تسلیم در برابر وضع موجود می گفت: سانسور مانند بردگی هرگز بر حق نیست، حتی اگر هزار بار شکل قانونی پیدا کند. بدین معنا، که ایدەی عقلانی کردن جهان موجود باید بر تز محافظه کارانەی; هر آنچه واقعی است، عقلانی است، برتری داشته باشد. آیا کشتار جمعی بیش از دو میلیون نفر از ساکنان گرسنه و قحطی زدەی یک منطقەی کوچک، چون بر اساس برتری مطلق قدرت نظامی اسرائیل و حمایت بی چون و چرای تنها ابرقدرت موجود جهان از آن صورت می گیرد، عقلانی است؟ نسل مه 68 این شجاعت را داشت که نه بگوید و علیه عنصر اتوریته و اقتدار غیردمکراتیک از خانواده گرفته تا کشور و جهان بپاخیزد. جنبش دانشجویی فرانسه، پویش دانشجویان آمریکا ضد جنگ ویتنام و تلاش اصلاح طلبان کمونیست چکوسلواکی برای رهایی از یوغ مسکو در بهار پراگ، جلوەهایی از تلاش برای تحقق عنصر رهایی در جهان مه 1968 بودند. اکنون هم داستان همان است و چیزی تغییر نکرده است. نمی توان پوتین را به جهت تجاوز به اوکراین محکوم کرد ولی از عملیات نظامی بدون تناسب اسرائیل با توجیه; دفاع از خود جانبداری نمود. این گونه  استدلال کردن های انگیزشی واجد تناقض هایی بزرگند. همانطور که دو سال قبل هم در ابتدای تجاوز روسیه برخی می گفتند: تقصیر خود اوکراین بود که با چرخش به سمت غرب به پوتین گزک داد! مبنای منطقی هر دو درست مثل این است که بجای همدردی با زنی که مورد تجاوز به عنف قرار گرفته، بجای همدردی بگویی: اگر لباس مناسب تری می پوشیدی، این اتفاق نمی افتاد! این عوض کردن جای شهید و جلاد و قربانی و متجاوز است. از ابتدای جنگ غزه، پیمایش ها و مطالعات آماری حکایت از این داشت که میان نسل جوان غرب و پدران آنها تفاوت نگرشی محسوس دربارەی بحران خاورمیانه وجود دارد. جوان ها بیشتر هوادار فلسطین و مسن ترها طرفدار دیدگاه های دولت اسرائیلند. از قضا یکی از پویایی های جنبش 68 نیز، شکاف نسلی میان والدین و فرزندان بود. بخشی از رادیکالیسم دهەی 60 ناشی از طغیان علیه پدرسالاری و محافظەکاری حاکم بر خانوادەها بود. ظاهرا این متغیر اکنون هم موجود است. جنبش های اجتماعی در جوامع توسعه یافته مانند تب هایی گذرا هستند که اختلال و بیماری سیستم را برملا می کنند. دولت های غربی گرچه در برابر موج انقلاب دانشجویان به طرزی موفق ایستادگی کردند، اما این به یمن پذیرش تدریجی بیشتر مطالبات آنها و جذب رادیکال ها در ساختارهای سیاسی بود. آنها به اصطلاح صدای انقلاب جوانان را شنیدند. پس از بیش تر از نیم قرن ظاهرا موقع یک آپدیت دیگر فرا رسیده است. قساوت و سبعیت خارج از تصور اسرائیل، بی عدالتی نظام جهانی و سیستم های غربی را نشان داد و جوانان خالی از محافظه کاری پیران آن را فریاد کردەاند. هنوز چند روز تا ماه مه باقی مانده است، اما سالی که نکوست از بهارش پیداست! آیا جنگ وحشیانەی غزه یک مه 68 دیگر را در آستین دارد؟ #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Show all...
👍 171👎 36 14🤔 1
🔺سلام " با طمع " گرگ خاکستری! در حالی که برای استقبال از اردوغان، قلعەی تاریخی اربیل پایتخت اقلبم کردستان به رنگ پرچم ترکیه در آمد و خیابان ها و اماکن عمومی " قرمز پوش " شدند، آناتولی; خبرگزاری رسمی ترکیه از سفر اردوغان به "ادارەی کرد شمال عراق" خبر داد! احتراز از به کار بردن کلمەی کردستان و حساسیت به آن، سنتی دیرینه در سیاست ترکیه است، اما نکته این جاست که این " بدجنسی " با سنگ تمامی که حزب دمکرات کردستان برای سفر لردوغان گذاشت، تناسبی ندارد. صد البته حزب دمکرات برای این پیشوازی داغ، دلایل روشنی دارد. این حزب با "بحران انتخابات " روبروست و به هر دری می زند تا مانع برگزاری انتخابات آتی و یا دستکم تعویق آن شود. بر اثر احکام دادگاه فدرال عراق، حزب دمکرات " اکثریت ساختگی " خود را از دست رفته می بیند و انتخابات تحت نظارت بغداد را بازی مرگ و زندگی می داند. از این رو حضور رهبر ترکیه در اربیل فرصت مغتنمی است که می تواند موضع آن را در برابر رقبایش در بغداد و سلیمانیه و قندیل تقویت نماید. برای اردوغان هم جذب همکاری بغداد برای مقابله با پ.ک.ک یک اولویت حیاتی است. منابع رسمی می گویند که دستور کار سفر اردوغان آب و پ.ک.ک است. به عبارت دیگر " گشایش آبی " در برابر عراق یحتمل مشروط به مشارکت آن در جنگ با اصلی ترین دشمن ترکیه می باشد. آمال اردوغان در این زمینه تشکیل مثلثی میان بغداد و اربیل و آنکارا برای مقابله با قندیل است. اگر "اتحاد مثلث " مزبور جنبەی عملیاتی به خود بگیرد، عملا به معنای حضور سلیمانیه در آن و پایان همکاری آن با پ.ک.ک خواهد بود. صد البته چنین نقشەای بە آسانی عملی نخواهد شد و موانع سیاسی، لجستیکی و راهبردی فراوان و چالش های ژئوپلتیک و منطقەای متعدد فراروی آن قرار دارد. افکار عمومی اقلیم کردستان به شدت ضد ترکیه است و اتحادیەی میهنی کردستان و برخی جریانات دیگر از رهگذر حمایت از کردهای سوری و قندیل نشینان درصدد تقویت پایگاه مردمی خود هستند. برای حزب دمکرات هم همکاری با ترکیه بدون حضور رقیب دیرینەاش، اتحادیەی میهنی در حکم خودکشی است و چه بسا غیرممکن و دشوار خواهد بود. در هر صورت هدف اصلی اردوغان جلب همکاری طرف های دیگر در جنگ علیه پ.ک.ک و هدف اصلی حزب دمکرات نیز خلاص شدن از کابوس انتخابات متفاوت ماه آینده است، به احتمال قوی این دو مساله، موضوع و دستور کار مذاکرات امشب اردوغان و سه بارزانی در اربیل بوده است. آیا فصل مشترکی می توان میان انتخابات و آب و امنیت یافت؟ تحولات هفته ها و ماه های آتی پاسخ این سوال را روشن خواهد کرد. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Show all...
👍 158👎 16🤔 9 6
🔺قطر و خطر از دست دادن میزبانی حماس! وال استریت ژورنال نوشته که دولت آمریکا، دوحه را برای اخراج رهبران حماس تحت فشار گذاشته است. موضع آمریکا در این زمینه در واقع مجازات حماس بخاطر سرسختی در مذاکراتی است که در ماه های گذشته به منظور آزادی گروگان ها با میانجیگری قطر و مصر در جریان بوده است. شکاف بزرگ و پرناشدنی میان موضع طرفین اصلی ترین عامل این بن بست است. نتانیاهو هم آزادی گروگان هایش را می خواهد و هم نابودی شاخەی نظامی حماس و اخراج رهبران سیاسی آن از غزه را. نزد حماس اما داستان کاملا متفاوت است. آنها صرف جان سالم بدر بردن از تهاجم ویرانگر و نامتعارف اسرائیل را پیروزی خود می دانند و درخواست آزادی گروگان ها را به آتش بس دائم، عقب نشینی کامل اسرائیل از غزه و رفع محاصرەی آن و بازگشت آوارگان به شمال این باریکه گره زدەاند. این شکاف عظیم باعث شده تا کابینەی نتانیاهو و بخشی از دولت آمریکا، کاسه کوزەها را سر قطر بشکنند و برای اخراج دفتر سیاسی حماس آن را تحت فشار قرار دهند. قطر چگونه به میزبان حماس بدل شد؟ برای یک کشور کوجک و ثروتمند ایفای نقشی کلیدی در معادلات بین المللی آرزویی بی بدیل است. فارغ از برخی همسویی های فکری و سیاسی، میزبانی دوحه از حماس از جنس میزبانی جام جهانی فوتبال 2022 است که قطر با کمک پول و لابیگری های خستگی ناپذیر آن را بدست آورد. همچنین مشابه مهمان نوازی از جنبش طالبان است که دوحه در سال 2013، کاخی مجلل را به دفتر سیاسی آنها اختصاص داد. مذاکرات آمریکا و طالبان که به توافق دوحەی 2020 انجامید، برای دوحه فرصتی بی نظیر جهت نشان دادن خود به عنوان مرکز ثقل تحولات منطقه و میانجیگری طرفدار صلح و آرامش بود. آتش بس موقت یازده روزه در غزه هم که به آزادی دهها گروگان اسرائیلی نزد حماس انجامید، بورس این کشور کوچک را نزد شرکای غربی اش بالا برد. در جنگ سرد عربی با عربستان و امارات، این میزبانی ها که به یمن شبکەی الجزیرە بلافاصله به تیتر یک رسانەهای بین المللی تبدیل می شوند، یک مزیت رقابتی مهم برای قطر است. همچنین میزبانی از جنبش ها و شخصیت های مسلمان به افزایش اعتبار و قدرت نرم آن در مجموعەی جهان اسلام می انجامد. چرا آمریکا با میزبانی حماس موافقت کرد؟ قطر اصلی ترین متحد نظامی آمریکا در بیرون از ناتوست. تصور عدم هماهنگی آن با آمریکا در میزبانی از جنبش های ضد غربی نظیر طالبان و حماس، دور از ذهن است. حماس و طالبان که به ترتیب در سال های 2012 و 2013 در قطر مستقر شدند، بازیگران مهم منطقه ای غیر قابل نادیده گرفتن هستند. بازیگرانی که تعامل اجباری گاه و بیگاه با آنان، مستلزم داشتن آدرسی مشخص است. آمریکا هم در پی داشتن آدرسی معین است که در زمان ضرورت به آن مراجعه کند. حماس در پی هواداری از قیام علیه بشار اسد، جایگاهش را در دمشق از دست داده و دنبال مکانی جدید بود و آمریکا با منطق پیشگفته با استقرار آنها در دوحه مخالفت نکرد. اکنون حماس کجا می رود؟ اگر خبر این روزنامەی ‌آمریکایی دقیق باشد،، این سومین اسباب کشی این سازمان در 25 سال گذشته است. مرکزیت حماس ابتدا در اردن مستقر بود. امان در سال 1999 به درخواست اسرائیل آنها را اخراج کرد. دفتر سیاسی این بار به دمشق رفت و تا زمان انتقال به دوحه 13 سال در آنجا ماند. اکنون گزارش ها حاکی از مذاکرات آنها با سلطنت نشین عمان و ترکیه جهت انتقال دفتر سیاسی است. طبعا اگر گفتگوها با این دو کشور به سرانجام نرسد، تهران مقصد بعدی خواهد بود. امری که خوشایند آمریکایی ها نبوده و از نظر آنان به معنای دور از دسترس تر شدن حماس و انعطاف ناپذیری بیشتر آن است. هم اینک گزینەی اخراج حماس از دوحه از منظر به خطر افتادن گفتگوهای آتش بس مخالفانی پروپاقرص در دولت بایدن دارد. برای رهبری حماس هم کوچ از دوحه، سپری برای خلاص شدن از فشارهای فزاینده برای کوتاه آمدن از مواضعش در جریان مذاکرات کنونی است. این جنبش با مبرم ترین مسالەی حیات سیاسی خود از آغاز روبروست. گروگان های موجود و یگان های سالم باقیماندەی نظامی ابزارهای حیاتی آن برای تضمبن حیات پساغزه هستند. یقینا اگر بهای ماندن در برج های مجلل دوحه، دست کشیدن از این دارایی های استراتژیک باشد،  در بخشیدن عطای آن به لقایش درنگ نخواهند کرد. از سوی دیگر اخراج حماس از قطر معنایی جز ناامیدی از راه حلی سیاسی برای آتش بس و مبادلەی اسیران نخواهد داشت. در این صورت سرنوشت حملەی مورد انتظار به رفح در گشودن این قفل تعیین کننده است. آیا اسرائیل گروگان ها و رهبران حماس را در تونل های رفح می یابد؟ به احتمال قوی پاسخ منفی است! در این صورت دوباره نقش میانجیگرها اهمیت می یابد. با ملاحظەی این احتمالات است که می توان پیش بینی کرد، کاخ سفید به میزبانی عمان و ترکیه از حماس چراغ سبز نشان دهد و یا حتی گزینەی اخراج آنها از قطر به تعویق افتد! #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Show all...
👍 104 15👎 8🤔 1
🔺رفح پلاس; امتیاز بایدن به بی بی! واکنش محدود اسرائیل به حملەی پهپادی و موشکی ایران به این کشور، به منزلەی کاهش تنش های فزایندەی است که در یک ماه اخیر خاورمیانه را با مخاطرەی گسترش درگیری ها و جنگ تمام عیار روبرو ساخت. ظاهرا اسرائیل در ارزیابی واکنش ایران به حمله به کنسولگری اش در دمشق، دچار اشتباه شده بود.   اگر حادثەی دیشب اصفهان عملا نفطەی پایان این زد و خوردها باشد، می توان گفت موازنەی جدیدی میان دو طرف برقرار شده و ایران دستکم در کوتاه مدت بازدارندگی اش را احیا کرده است. در این زمینه باید واکنش "ضعیف " اسرائیل را در چهارچوب بده بستان آن با دولت بایدن ارزیابی نمود. اسرائیل در یک جنگ تمام عیار متکی به حمایت های آمریکاست و بایدن هم نشان داده که در سال انتخابات و در بحبوبەی جنگ مغلوبەی اوکراین علاقەای بە گسترش درگیری ها در منطقه ندارد. اعلام موافقت دیشب کاخ سفید با عملیات در رفح، احتمالا امتیازی است که نتانیاهو بابت کاستن از تنش با ایران گرفته است. مخالفت دولت آمریکا با حمله به رفح نه به دلایل انسانی و اخلاقی بلکه به علت مخالفت یکپارچەی افکار عمومی بر اثر طولانی شدن بیش از حد جنگ غزه و تلفات فوق العادەی غیرنظامیان است. به همین خاطر کاخ سفید بر این اندیشه است که حملەی ایران قسمی مصونیت در افکار عمومی غرب برای اسرائیل به ارمغان آورده که مابه ازای آن را می شود در رفح خرج نمود. از سوی دیکر، شیشەی عمر سیاسی نتانیاهو در گرو خروج آبرومندانه از مخمصەی غزه است و عملیات در رفح که ماوای بیش از یک میلیون فلسطینی آواره است، آخرین امید وی محسوب می شود. سرسختی حماس در آخرین دور مذاکرات بر سر تبادل اسرا، دولت بی بی را در موقعیتی دشوار گذاشته. حملەی ایران به اسرائیل تا حدی نتانیاهو را از انزوای دیپلماتیک خارج و به همان میزان دستش را برای ادامەی جنگ عملا به بن بست رسیدەی غزه بازتر نمود. نتانیاهو امیدوار است در تونل های رفح که تنها نقطەی نوار غزه است که هنوز توسط ارتش اسرائیل شخم زده نشده،  سران حماس و گروگان های اسرائیلی را بیابد. اگر اسرائیل در دست یابی به اهدافش در کوتاه مدت در رفح شکست بخورد و تلفات غیرنظامیان باز هم بالا برود، بحران به نقطەی اول باز می گردد و ضریب گسترش تمام عیار جنگ به جاهای دیگر مثل لبنان بالا می رود. به نظر نمی رسد که در این زمینه راهی آسان و افقی روشن پیش روی نتانیاهو باشد. قحطی قریب الوقوع در غزه و پیامدهای آن هم فعلا بماند. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Show all...
👍 117 19👎 4🤔 4
🔺جنایت علیه معنویت! تردیدی نیست که آنچه اسرائیل در غزه انجام داده، از نسل کشی گرفته تا خانه کشی و بیمارستان کشی، مصداق بارز جنایت علیه بشریت است. اما آنهایی که بر سفرەی خون فلسطینیان نشسته و این بزم خون و ویرانی را به ابزاری برای نفرت پراکنی علیه کرد و کردستان تبدیل می کنند چه؟ آنها مرتکب جنایت علیه معنویت می شوند، شورش علیه تمام ارزش های اخلاقی، دینی و  معنوی که دستاورد هزاران سال تمدن بشری است. چند روز است که کلیپ ساختگی بالا در برخی کانال ها و حساب های اجتماعی پانترک و برخی اسلام گرایان می چرخد. همین سرنخ کافیست که انگشت اتهام را به سوی ترکیه نشانه رفت و برای احتمال نفوذ مخرب آن در غزه تاسف خورد. در کپشن فیلم نوشته شده که در خانەهای ویران شدەی خان یونس، نقش پرچم کردستان بر دیوارها و شعارهایی از قبیل پیش به سوی آزادی عفرین یافت شده! جاعلان در ادامه افزودەاند کە اینها نشانەی هم سنگری واحدهای مدافع خلق کرد سوریه و سربازان اسرائیلی است که از فرودگاه اربیل به تل آویو منتقل شدەاند! طرفه این جاست که این "جاهلان" نمی دانند که پ.ک.ک و سازمان های اقماری آن اساسا پرچم مذکور را قبول ندارند. دوما مقامات اربیل که متحد ترکیه هستند، ابدا اجازەی ورود آنها را به اربیل نمی دهند، چه برسد به استفاده از فرودگاه آن! حتی ترکیه حدود یک سال است که فرودگاه سلیمانیه را به ظن استفادەی کردهای سوری در لیست سیاه قرار داده و عملا آن را از حیز انتفاع ساقط کرده است. طبعا از سلیمانیه هم که مقامات آن متحدان نزدیک ایران هستند، هیچ پروازی به سوی اسرائیل انجام نمی شود! پس مساله چیست؟ داستان این است که ترکیه که چهار سال قبل عفرین را اشغال کرد، در حال اجرای یک برنامەی صد در صد " اسرائیلی " در آنست. آنها منظما کردهای عفرین را از خانه و کاشانەی هزار سالەشان در " شیک ترین ملک " سوریه اخراج می کنند. ترک ها با شهرک سازی در عفرین، فلسطینی های اردوگاه یرموک را که در جنگ داخلی سوریه به مخالفان بشار اسد پیوستند و سپس آواره شدند، در سرزمین کردها اسکان می دهند. درست مشابه کاری که اسرائیل در کرانەی باختری و قدس شرقی انجام می دهد. هدف اردوغان ایجاد کمربند امنیتی در مرزهای جنوبی ترکیه و کردزدایی از آنست. جای تاسف است که اقلیتی از فلسطینی ها به مجری نقشەهای شریرانەی سلطان تبدیل شدەاند. در شش ماه گذشته که اسرائیل غزه را ویران کرد و ایران بخاطر دفاع از منافع فلسطینی ها تا آستانەی جنگ تمام عیار با اسرائیل پیش رفت، ترکیه به تجارت پرسود خود با کشور یهود ادامه داد و حتی صادرات ادوات نظامی را هم قطع نکرد! در حالی که از لفاظی و زبان بازی انصافا از چیزی فروگذار نکرد! #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Show all...
attach 📎

👍 177 26👎 22🤔 3
🔺سە پیش فرض ایران برای حمله به اسرائیل توقیف کشتی مرتبط با اسرائیل چند ساعت قبل از آغاز حملەی انتقام جویانەی ایران، در واقع پیش درآمد این حمله بود، یحتمل  با هدف ارسال  پیامی صریح به آمریکا و انگلیس با این مضمون: در صورت گسترش جنگ و تلافی جویی اسرائیل و مداخلەی دولت های غربی به سود آن، امنیت تنگەی هرمز به خطر خواهد افتاد. امری که در بحبوحەی جنگ اوکراین و ناامنی در دریای سرخ، بیش از پیش به افزایش بهای نفت و حامل های انرژی خواهد انجامید. در این صورت اقتصاد کشورهای اروپایی بیش از پیش تحت فشار قرار گرفته و  ارادەی مردد آنها در حمایت از اوکراین را تضعیف خواهد نمود. پیش فرض دوم ایران احتمالا یک حملەی کنترل شده به هدف احیای بازدارندگی از دست رفته در برابر اسرائیل است. شواهد و قرائن حاکیست که تهران تعمدا به سوی مراکز جمعیتی و شهرهای بزرگ نظیر تل آویو و حیفا نشانه گیری نکرده است. انتخاب جولان اشغالی که رسما خاک اسرائیل محسوب نمی شود و مرکزی نظامی در صحرای نقب به هدف عدم تحریک بیش از حد اسرائیل صورت گرفته است. اهرم سوم تهران که احتمالا در پیغام و پسغام های چند روز اخیر به گوش طرف های غربی رسانده شده شاید تهدیدی از این قبیل باشد: در صورت حملەی گستردەی اسرائیل و آمریکا به داخل ایران، تهران از ان.پی.تی خارج و سریعا به سمت ساخت نخستین سلاح اتمی اش خواهد رفت. با توجه به رسیدن تقریبی ایران به نقطەی گریز هستەای، عملی کردن این فرضیه دور از ذهن نیست. هر سه پیش فرض ایران جهت محدود نگه داشتن دامنەی جنگ و کنترل سریع آن توسط طرف های سوم است. هدف اصلی ایران نه وارد کردن خسارت و تلفات عمده به اسرائیل، بلکه اثبات توانایی اش در عبور از دفاع هوایی آن است. با توجه به وجود متغیرهای غیر قابل پیش بینی و حوادث غیر مترقبه باید منتظر ماند و دید که این روند عملا چگونه پبش می رود. #صلاح_الدین_خدیو @sharname1
Show all...
👍 203👎 12 6🤔 3