تحلیل اجتماعی
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Data loading in progress...
🟦🟩🟨 ایران بر لبه تیغ به افتخار محمد فاضلی ✍️ محسن رنانی 🟦 پدربزرگم میگفت در روستایی نزدیک زادگاهش، مردی حکیم بود که با طبابت، اخلاق نکو و زبان بیپروایش در دل اهالی جایی باز کرده بود. کدخدای روستا از قدیم با او مشکل داشت و رفتار نیکو و احترام مردم به او را خوش نمیداشت؛ گویی گمان میکرد هرچه مردم به حکیم احترام بگذارند از قدرت او کم میشود. کدخدا دلش میخواست محبوبیت و احترام فقط مختص خودش باشد؛ مردم، فقط از او بترسند و فقط به او امید داشته باشند. 🟩 روزی حکیم در کوچه، متوجه سرفه های خشک کدخدا شد؛ به او گفت کدخدا نوکرت را بفرست تا برای سینهات دوا بدهم؛ کدخدا با خشم به او نگریست و رد شد. فردا حکیم همسر کدخدا را دید و به او گفت بهتر است هرچه زودتر سرفههای کدخدا را درمان کنید. همسر کدخدا با بیمحلی، هیچ نگفت، راهش را کج کرد و رفت. روزی دیگر حکیم، نوکر کدخدا را دید، او را صدا زد، به طبابتخانه برد و بستهای دارو به او داد و گفت: اینها را بده کدخدا بخورد و اگر تا یک هفته دیگر سرفههایش خوب نشد به من خبر بده. ساعتی بعد پسر کوچک کدخدا آمد و با تندی به حکیم گفت که دیگر حق ندارد بگوید کدخدا بیمار است…
🟦🟨🟥 غرور بر باد رفته ما ایرانیان ✍️ محسن ماندگاری 🟦 حالا که آقای رئیسی از سفر مسکو بازگشته، راحت تر می توان این چند نکته را نوشت: 1. روسیه حاضر به دعوت از آقای رئیسی برای "سفر رسمی" به مسکو نبوده و صرفا ایشان را برای "سفر کاری" دعوت کرده است. در عرف دیپلماتیک، دیدارهای خارجی رهبران کشورها به ترتیب اهمیت، دیدار دولتی (state visit)، دیدار رسمی (official visit)، دیدار رسمی کاری (official working visit) دیدار کاری (work visit) است. آنطور که سفیر ایران در روسیه گفته سفر آقای رئیسی "سفر کاری" بوده. خب در سفر کاری که پروتکل های تشریفاتی کاهش می یابد خبری از مراسم استقبال رسمی نیست، نه در ورود به کرملین و نه خروج. پس انتظار اینکه پوتین تا پله های کاخ پایین بیاید و به رسم استقبال از دیگر همتایان خارجی خود از میهمانش استقبال کند انتظار بجایی نیست چون مسکو قبلا به سفیر ما اعلام کرده که حداکثر در حد «سفر کاری» میزبان آقای رئیسی خواهد بود. اما آقای پوتین حاضر نشده حتی یک عکس یادگاری هم بگیرد، چیزی که در سفرهای کاری و حتی غیررسمی هم متداول است. حتی از خبرنگاران هم برای پوشش دیدار دعوت نکرده اند. تصاویر دیدار دو رئیس جمهور…
زلف سخن( ادبیات و فرهنگ) [آغاز 1/11/96]
🟨🟦🟩 مَردنگی مِسی ✍️ دکتر محمد طبيبيان 🟦چه چیزی مرا بیاد این مطلب انداخت؟برخی پیشنهاد های سیاست های اقتصادی اجتماعی که این روز ها از متفکرین رسمی ساطع می گردد. اما ابتدا توضیح در مورد مردنگی. بسیاری از نسل جدید نمی دانند مردنگی چیست. آن ها هم که می دانند در قفسه های دکور و عتیقه مسن تر های فامیل دیده اند. تصور کنید یک لوله شیشه ای به طول مثلاً چهل سانتیمتر و قطر بیست سانتیمتر و با بر آمدگی وقطر بیشتر در میان قد. قبل از ظهور چراغ نفتی مردم متمول از شمع های موسوم به کافوری بلند قد، معمولاً وارداتی از روسیه یا اروپا، برای روشنایی در شب استفاده می کردند. برای جلو گیری از خاموش شدن شمع به دلیل باد و جریان هوا یک مردنگی شیشه ای روی آن قرار می دادند و شمعدان در وسط مردنگی ایمن از جریان باد بود. 🟩 مرحوم سلطان مغفور ناصرالدین شاه پیوسته برای تفرج به ییلاق های مختلف سفر می کرد و مطبخ و خوابگاه و خیمه و خرگاه و سایر اسباب با استر و شتر حمل می شد. در این سفر ها به ناچار تعدادی از مردنگی های شیشه ای گرانقیمت می شکست. یک دانشمند مقرب الدربار به فکر چاره افتاد که فن آوری ابتکاری و بومی به کار برد و مردنگی نشکن بسازد.…
🟨🟦🟩خلاف پروتکل ✍️ رضا اصلاحی منشی رییس دولت اصلاحات 🟦 شخصاً به اخبار و شایعات مجازی ضد انقلاب و انقلابی طی این چند روز کاری ندارم. اما مسئولین مراسم و تشریفات ریاست جمهوری می گویند؛ کاری که روسیه انجام داد بر اساس پروتکل تشریفات روسیه بود و میان رئیس جمهور ما و روسای جمهور سایر کشورها تفاوتی قائل نشده اند. ما هم قبول کردیم و بس...! اما به یاد خاطراتم از سفر های جناب خاتمی و مواجهه رسمی و مشتاقانه روسا و مسئولین ارشد کشورهای خارجی، با ایشان افتادم. صدر اعظم آلمان، حافظ اسد، امیر قطر، نیویورک، یاسر عرفات، پاپ، نلسون ماندلا، رییس جمهور فرانسه و ایتالیا و...! 🟥اما عجیب ترینش، سفرمان به عربستان در سال 78 بود. حدود ساعت 11 به وقت عربستان وارد جده شدیم. از پنجره هواپیما به بیرون نگاه کردم. پلکان به درب هواپیما چسبید و موتورها آرام گرفتند. در حاشیه باند سریعاً فرش قرمز پهن شد و نیروهای گارد ملکی سعودی به صف شدند. امیر عبدالله ( ولیعهد عربستان ) به همراه یکی از افسران سعودی، فردی را با ویلچر به سمت پلکان می آوردند. کمی دقت کردم، دیدم ملک فهد است...! بلند شدم و به رییس جمهور و بقیه که در حال آماده شدن بودند…