cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

اوشو .ناظر

رهایی از ذهن،مراقبه و کمک به خودشناسی

Show more
Advertising posts
2 373
Subscribers
-324 hours
+487 days
+22730 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

Photo unavailableShow in Telegram
زندگی شگفت انگیز است، سحرآمیز است. خیلی چیزها برای کشف کردن و کنجکاوی وجود دارند. به خودت اجازه بده که آزاد باشی، که از اوقاتی که بر زمین داری لذت ببری. کمک کردن به این دنیا، آزاد کردن مردم از رنجشان البته که از دست تو برمی‌آید، اما اول از همه ما باید به خودمان کمک کنیم و خودمان را آزاد کنیم. #تیچ_نات_هان
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
یک شاگرد ذن گفت: استاد من بهترین است. می‌تواند روزها بدون غذا سر کند. دومی گفت: استاد من خودکنترلی خیلی زیادی دارد. می‌تواند روزها بدون خواب سر کند. سومی گفت: استاد من بسیار خردمند است. آنقدر که وقتی گرسنه است می‌خورد، و وقتی خوابش می‌آید می‌خوابد.
Show all...
آری... این بزرگترین معجزه در دنیاست. ولی یادت باشد که آن مرشد گفت: من اینجا تنها با خود نشسته ام.... اما آگاه باش که بین تنهایی loneliness و تنها بودن aloneness تفاوت بسیار بزرگی هست. وقتی احساس تنهایی میکنی به دیگری فکر میکنی، دلتنگ دیگری هستی این تنهایی یک موقعیت منفی است. فکر میکنی اگر آن دیگری، دوستت، همسرت، مادرت، معشوقت، شوهرت و.... در کنارت بود، دنیا بهتر میبود، بهتر بود که آن دیگری با تو میبود، ولی نیست....!تنهایی loneliness غیبت آن دیگری است. اما تنها بودن aloneness حضور خود شخص است‌. تنها بودن بسیار مثبت است، یک حضور است، حضوری سرشار.... تو چنان سرشار از حضور هستی که میتوانی تمام کائنات را با حضور خودت پر کنی و نیازی به هیچکس دیگر نداری. اگر تمام دنیا از بین برود این مرشد ذِن دلتنگ هیچ چیز نخواهد بود. اگر ناگهان توسط یک جادو تمام دنیا ناپدید شود و این مرشد ذن تنها بماند، مانند همیشه احساس خوشوقتی خواهد کرد و دلتنگ چیزی نخواهد شد. او عاشق این خالی بودنِ عظیم است. این بی نهایتِ خالص. او دلتنگ چیزی نخواهد بود زیرا به وطن(آرامگاه درون) رسیده است. او میداند که خودش برای خود کفایت میکند. اما این به آن معنی نیست که کسی که به اشراق رسیده و به وطن بازگشته با دیگران زندگی نخواهد کرد. در واقع، فقط اوست که قادر است با دیگران باشد. چون قادر است با خودش باشد. میتواند با دیگران هم باشد و زندگی کند. اگر قادر نباشی با خودت زندگی کنی و خوش باشی، چگونه خواهی توانست با دیگران زندگی کنی؟ تو قادر نیستی با خودت در عشقی عمیق به سر ببری و خوش باشی؛ پس چگونه میتوانی با دیگران باشی؟ دیگران بسیار دور هستند. کسی که عاشق تنها بودنِ خودش باشد، قادر به عشق ورزیدن است، و کسی که احساس تنهایی میکند قادر نیست که عشق بورزد. کسی که با خودش خوش باشد پر از عشق است و عشق او جاریست. او نیاز به عشق دیگران ندارد، بنابر این میتواند از عشق خودش به دیگران ببخشد. وقتی نیازمند باشی، چگونه میتوانی ببخشی؟ یک گدا هستی و وقتی بتوانی عشق بدهی، عشق فراوان به سمت تو خواهد آمد. این یک پاسخ است، یک پاسخ طبیعی. پس نخستین درسِ عشق این است که بیاموزی چگونه تنها باشی. و این بزرگترین معجزه است اوشو @awareness_diamonds
Show all...
👍 1
سوال: کسی از یک مرشدِ ذِن پرسید: بزرگترین معجزه در دنیا چیست؟" مرشد پاسخ داد: من اینجا تنها با "خود" نشسته ام." معنی این تمثیل چیست؟ این یک تمثیل نیست فقط یک واقعیت است. یک جمله ی ساده.... اگر به دنبال معنی بگردی معنی آن را از دست میدهی. آن مرشد ذن گفته: "من اینجا تنها با خودم نشسته ام" این بزرگترین معجزه است. تنها بودن بزرگترین دستاورد است. انسان همیشه نیاز به دیگری دارد. نیازی عظیم به فرد دیگر وجود دارد، زیرا چیزی در درون ما کسر است. ما در وجودمان حفره هایی داریم، آن حفره ها را با حضور دیگران پر میکنیم، دیگری و دیگران به نوعی ما را کامل میکنند، وگرنه ما ناقص می مانیم. بدون حضور دیگری ما خود را نمیشناسیم؛ هویت خود را از دست میدهیم، دیگری آینه ای میشود و میتوانیم صورت هایمان را در او ببینیم. بدون دیگری تو ناگهان به درون خودت پرتاب میشوی و یک ناراحتی و نارضایتی بزرگ ایجاد میشود (بخاطر همین است که انسان از تنهایی و تنها ماندن گریزان است) زیرا ما خود را نمیشناسیم. وقتی تنها هستیم در یک مهمانی بسیار عجیب هستیم، یک همنشینی بسیار شرمنده کننده. زبرا نمیدانیم با چه کسی همنشین هستیم. اما وقتی با دیگری هستیم همه چیز روشن و تعریف شده است. بخاطر همین هیچکس مایل نیست تنها باشد. بزرگترین ترس در دنیا، ترس از  تنها ماندن است. مردم هزار و یک کار میکنند تا فقط تنها نمانند. تو از همسایگانت تقلید میکنی تا فقط مانند آنها باشی و تنها نمانی، اینگونه فردیت و منحصر بودن خودت را از دست میدهی. فقط یک مقلد میشوی؛ زیرا اگر تقلید نکنی، تنها خواهی ماند. پس بخشی از تودها خواهی شد، عضوی از یک کلیسا یا یک سازمان خواهی شد. به نوعی میخواهی خودت را در یک جمعیتی جا بزنی تا بتوانی احساس راحتی کنی که تنها نیستی. آری...تنها بودن واقعاً بزرگترین معجزه است. این یعنی که تو به هیچ کلیسا، به هیچ سازمان و هیچگونه الهیات و ایدئولوژی تعلق نداری، فقط وجود داری. و آموخته ای که چگونه واقعیت غیر قابل تعریف و توصیف ناپذیر خودت را دوست بداری. به این شناخت رسیده ای که چگونه با خودت باشی و نیازت برای دیگری و دیگران ناپدید شده است. دیگر نقصی در خودت نداری، هیچ حفره ای وجود ندارد، دلتنگ هیچ چیز نیستی، هیچ کسری نداری، فقط با بودن با خودت خوشوقت هستی، نیاز به هیچ چیز نداری سرور تو مشروط نیست.... ادامه دارد... @awareness_diamonds
Show all...
👍 1
Photo unavailableShow in Telegram
تو به کریشنا باور داری، و او تجلی انسانی خداوند است. یک تناسخ کامل، باور داشتن به او، تو را به قدرت بسیار نزدیک می سازد شاید خودت قدرتی نداشته باشی، ولی به شخصی باور داری که قدرت دارد این شوق برای قدرت است. ولی چرا طالب قدرت هستی؟؟ زیرا احساس ضعف می‌کنی، احساس ناتوانی داری، احساس کهتری داری... #اشو @oshoi
Show all...
بگذارید روح موجب حرکت شما شود، نه نفس بگذارید قلب شما را به پیش براند، نه ذهن خود را تسلیم تمامیت کنید. خود را ابزاری در دستان کل هستی قرار دهید. اجازه دهید خدا اختیار شما را به دست بگیرد‌. شما فقط خالی و تسلیم باشید و خود را در حالتی از رهایی و آسودگی قرار دهید. بگذارید "او" قلب شما را برانگیخته و هدایت کند. پس از آن همه چیز زیبا خواهد شد‌ و هر اتفاقی که روی دهد، نیکو و پسندیده خواهد بود. و هیچ چیز غلطی امکان ندارد که اتفاق بیفتد. هر چیزی که از نفس برآید غلط است‌. هر آنچه که نفس انجام دهد، حتی اگر ظاهراً کارهای پسندیده و معنوی باشد، تو را به سوی جهنم و رنج و بدبختی سوق می‌‌دهد. نفس خود را رها کن، و بگذار هستی تو را به تصرف خود درآورد. به طور خصوصی و به میل خود زندگی نکن، بگذار خدا از طریق تو زندگی کند. و سپس همه چیز روبراه خواهد شد. هر کاری که از طریق خداوند انجام شود خوب است. #اشو @oshoi
Show all...
#مراقبه_شبانه ۳۱ اردیبهشت @oshoi
Show all...
باور به شما كمكی نمی كند. عارف شويد، اما به عارفان باور نداشته باشيد. صوفي شويد، اما به صوفيان باور نداشته باشيد. مثل من بشويد، اما به من باور نداشته باشيد. اگر شما به من باور داشته باشيد؛ گمراه مي شويد. به باور چه نيازي داريد؟ وقتي مي توانيد مزه اي از يك چيزي را بچشيد، چرا بايد به آن باور داﺷﺖ. ﺑﺎﻭﺭ يعني اينكه شما در حال عقبگرد كردن هستيد. شما داريد مي گوييد امروز باور پيدا مي كنم، فردا مي چشیم اما چرا امروز نه؟ چرا حالا نه؟ اگر شما لرزش مرا احساس كنيد، آن وقت بيش از اينكه بر حسب باور فكر كنيد به فكر زيستن با آن مي افتيد و اينكه به چيزي غير از آنچه كه آن را تجربه كرده ايد باور نداشته باشيد. در غير اين صورت شما يك رياكار خواهيد شد. اين اصل بايد به عنوان يك معيار در نظر گرفته شود: انسان باورمند غمگين است و انسان دانا بي نهايت شاد. انساني كه فقط باور دارد ابله، مرده، در خود فرو رفته، بسته و متحجر است، ولي انساني كه به دانايي رسيده است، با عطر فراواني كه از وجودش بر مي خيزد شكوفا مي شود. او هميشه جاري است. او هيچ وقت راكد نيست. او هميشه تازه و با طراوت است. بگذاريد مذهب طراوت و زندگي داشته باشد، نه اينكه به #باور تبديل شود. #اشو @oshoi
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
When the mind is with thoughts, the lake is with ripples; when the mind is without thought, the lake is without ripples. God is reflected perfectly when there is no ripple in you. ذهن مملو از افکار، دریاچه ای مواج و پرچین و شکن است ذهن عاری از افکار، دریاچه ای صاف و بدون چین و شکن است خدا هنگامی بطور کامل در دریاچه ذهن تو انعکاس می یابد، که تو عاری از چین و شکن باشی #اشو @oshoi
Show all...
ذهن پيوسته از منفي به مثبت و از مثبت به منفي تبديل مي شود اين دو حالت براي ذهن، همچون قطبهاي  مثبت و منفي نيروي مغناطيس است بدون هريك از اين قطبها، ‌مغناطيس نمي تواند وجود داشته باشد. ذهن هم بدون هريك از اين دو حال منفي  و مثبت وجود نخواهد داشت. ذهن در نهايت نوعي انرژي مغناطيس است. به همين دليل است كه كامپيوتر مي تواند كار خود را بهتر از ذهن انساني انجام دهد. ذهن، كامپيوتري زنده است؛‌ دو قطب مثبت و منفي دارد و پيوسته در تحرك است. مشكل آن نيست كه گاه احساس شگفت انگيزي داريد و گاهي غمزده و افسرده مي شويد. ظلمت لحظه هاي غم، ‌به تناسب شگفتي لحظه هاي شاد وجود دارد. هرچه حال مثبت رفيع تر باشد، قعر حال منفي عميق تر خواهد شد. هرچه به ارتفاع بيشتري دست يابيد، چاهي كه بايد به قعر آن فرو رويد، عميق تر خواهد بود اين موضوع را بايد خوب درك كرد. اگر نخواهيد اعماق حال منفي را تجربه كنيد، قله هاي مرتفع حال مثبت ناپديد خواهند شد. آنگاه در زمين مسطح به راه خواهيد افتاد. به همين دليل است كه اشخاصي كه از اعماق مي ترسند، به قله ها نرسيده اند. بايد مخاطره را پذيرفت. بايد بهاي قله را پرداخت بهاي قله را با تجربه قعر حال منفي، يعني با لحظه هاي غم و مشقات بايد پرداخت اگر حتي يك لحظه آسايش بهشت را حس كنيد، بايد آزاده باشيد كه درد دوزخ را هم تجربه كنيد و اين تجربه ها هميشه در كنار هم اتفاق مي افتد. #اﺷﻮ @oshoi
Show all...