Dr.s.Habibi کانال مدیریت و ارتباطات
کانال شخصی دکتر سیامک حبیبی مدیریت و علوم اجتماعی و.......... متفاوت فکر کنیم متفاوت زندگی کنیم @siamakhabibi1 ◀◀◀◀ تماس با مدیر کانال
Show more150
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days
- Subscribers
- Post coverage
- ER - engagement ratio
Data loading in progress...
Subscriber growth rate
Data loading in progress...
🔰 حدود دخالت حکومتها در امور مردم
✍️ دکتر موسی غنینژاد
یکی از کاندیداهای محترم ریاستجمهوری پرسش بسیار مهمی را در برابر داوطلبان ریاستجمهوری قرار دادهاند. این پرسش درباره حدود دخالت حکومتها در امور مردم است.
مضمون این پرسش این است: «یک سوال مهم این است که حدود دخالت حکومتها در امور مردم مشخص شود؛ یعنی پاسخ دقیقی به این پرسش داده شود که حکومتها در چه جاهایی میتوانند در امور مردم دخالت کنند و در چه قسمتهایی حق ندارند.
مخصوصا برای حکومتهایی که به حقوق طبیعی مردم قائل هستند.» انتظار منطقی از این کاندیدای محترم که تحصیلکرده فلسفه در سطح دکترا هستند، این است که پاسخ روشن و مستدل خود را ارائه دهند تا دیگر کاندیداها هم ترغیب به چنین کاری شوند و این امکان برای مردم فراهم آید تا با مقایسه پاسخها بتوانند به شناخت بهتری درخصوص انتخاب احتمالی آتی خود برسند.
حدود دخالت حکومت در امور مردم پرسشی بنیادی است که پاسخ به آن مستلزم پرداختن به موضوع ضرورت وجودی حکومتهاست.
فلاسفه سیاسی دوران جدید بر این رای هستند که حکومتها وظیفه صیانت از حقوق ذاتی یا حقوق طبیعی انسانها را بر عهده دارند.
اگر وضعیت جامعهای را تصور کنیم که فاقد حکومت باشد، در این صورت برخی از انسانها (قویترها) ممکن است حقوق برخی دیگر از انسانها (ضعیفترها) را به نفع خود پایمال کنند و قانون جنگل بر جامعه حاکم شود. حکومتها به منظور چارهجویی برای این معضل به وجود میآیند.
اما تجربه تاریخی نشان داده است که چه بسا همین حکومتها هستند که به بزرگترین ضایعکنندگان حقوق مردم تبدیل شدهاند.
تدبیری که در دنیای جدید برای این مساله اندیشیده شده و تا حدود زیادی موثر بوده، عبارت است از محدود کردن یا مشروط کردن حاکمان به اجرای قوانین از پیش تعیینشده که اصطلاحا حکومتهای مبتنی بر قانون اساسی یا مشروطه نامیده میشوند.
در حکومت مشروطه قانون دست حاکمان را میبندد و مانع از آن میشود که ارادههای خاص صاحبان قدرت سیاسی بر سرنوشت مردمان تحمیل شود.
بنابراین پاسخ ساده و واضحی که به پرسش مطرحشده در آغاز این نوشته میتوان داد، این است که قانون حدود دخالت حکومت در امور مردم را تعیین میکند. اما در واقعیت امر، مساله ابعاد پیچیدهتری دارد که این پاسخ ساده برای آن کفایت می کند.
@drsiamakhabibi
🔰 ماهیت قدرت سیاسی
✍️ دکتر محمود سریعالقلم
در کشورهایی مانند انگلستان، آمریکا، کانادا، سوئد، هلند یا آلمان قدرت سیاسی مبتنی بر رفاه اقتصادی شهروندان و دفاع از نظام سرمایهداری بنا شده لذا سیاستمداران مجری حفظ و تداوم اهداف فوق هستند به عنوان مثال دولت آمریکا با کشورهای جهان ارتباط ایجاد می کند و در حفظ آن کوشش می کند تا بخش خصوصی این کشور در همۀ عرصههای بیمه، صنعت، خدمات، علم، هنر، تکنولوژی و غیره وارد جامعه شود زیرا چنین فعالیتهایی ثروت ملی را افزایش می دهد.
این ذات سیستم غربی و آمریکاییست که رفتار سیاستمداران باید در راستای قواعد سیستم باشد اما ماهیت قدرت در عموم کشورهای جهان سوم مبتنی بر خواستههای یک فرد است، فردی که غالبا قدرت را به صورت مطلقه و مادامالعمر در اختیار دارد و شیوۀ اعمال قدرت او نیز خودسرانه و خودکامانه است یعنی هیچ نظام اخلاقی وجود ندارد که بتواند خودسرانگی سرور مستبد را مهار کند و او را سوق دهد تا به درست یا غلط بودن تصمیماتش فکر کند، در چنین سیستمی چون همۀ قسمتها و بخشهای حکومت تابع و تسلیم یک عامل اجرایی غیر پاسخگو هستند عموماً تعهد سیاستمداران به افراد بالادستی خودشان است تا به کل کشور و همین کافیست تا میدان تصمیمگیری، تخصیص بودجه و فهم اولویتهای کشور را دچار اختلال کند.
وقتی افراد گرسنه وارد عرصۀ سیاست یک کشور شده و از مزایای قدرت بهرهمند میشوند به مرور دستور کار شخصی را بر دستور کار مملکتی اولویت میدهند و چون اعتقادی به گردش قدرت و به صحنه آمدن افراد توانمندتر از خود ندارند هرگز نمیخواهند صحنۀ سیاست را ترک کنند و این خمیرمایۀ سیستمی است که به تحصیلات، تخصص، منطق و روندهای عقلی بیتوجه است.
در واقع این سیاستمداران هستند که با آیندهنگری خود زمینههای رشد را فراهم میآورند، الگوی فکری و رفتاری جامعه را بسط میدهند، مانع جنگ میشوند، اعتدال را رواج می دهند، برای ۵۰ سال آیندۀ یک کشور میاندیشند و زمینههای ظهور استعدادها را فراهم میکنند. بهترین و منطقیترین ساختارها محتاج سیاستمدارانی است که بتوانند بر روند حرکت جامعه اثرات مثبت به جا بگذارند.
@drsiamakhabibi
هفت روشی که سلطهجویان بر ما مسلط میشوند
۱- سرزنش کردن
سرزنش احساسی بسیار قوی است که می تواند باعث شود افراد رفتار نامعقولی داشته باشند. مورد سرزنش واقع شدن احساس خوبی ندارد چرا که موجب می شد ارزش های اخلاقی فرد زیر سوال برود، ارزش هایی که برای زندگی در جامعه به آن نیاز داریم.
مردم می توانند با قضاوت کردن رفتار شما و سرزنش کردن شما را کنترل کنند. اگر معیارهای خود را برای قضاوت نداشته باشید به سادگی در دام آنها می افتید زیرا آنها به شما القا می کنند که کدام کارتان خوب بوده و کدام بد. و بعد شما را مجبور می کنند کاری را انجام دهید یا چیزی را بگویید که صرفاً به نفع آنها باشد و با انجام آن از احساس گناه و سرزنش خلاص شوید.
۲- ایجاد احساس نگرانی و ناامنی
نگرانی یکی دیگر از این احساساتی است که با سوءِ استفاده از آن می توانند شما را تحت سلطه درآورند. آنها با شناسایی موقعیت هایی که شما در آن ضعیف هستید یا اعتماد به نفس کمی دارید در شما ایجاد نگرانی کرده و از آن به نفع خود بهره می برند.
وقتی نگران هستید انتقاد منفی از شما در باره چیزی که می گویید یا کاری که انجام می دهید، مسخره کردن یا تحقیر همه اشکال کنترل هستند. سلطه جویان در چنین موقعیت هایی ممکن است سعی کنند شما را گیج کرده و اشتباهات ساده شما را به اشتباهی بزرگ تبدیل کنند. آنها ممکن است طوری رفتار کنند که شما گمان ببرید که بیشتر از خودتان شما را می شناسند.
۳- برانگیختن حس ترحم و دلسوزی
برخی از افراد با برانگیختن احساس ترحم و دلسوزی دیگران بر آنها مسلط می شوند. این افراد تظاهر می کنند که آسیب دیده و نیازمند هستند و از این طریق احساس ترحم و دلسوزی دیگران را جلب می کنند. وقتی شخصی خود را دائما نیازمند کمک و دلسوزی شما نشان میدهد در واقع دارد شما را کنترل می کند. شما برای آنها دلسوزی می کنید چرا که احساس بدی نسبت به وضعیتشان دارید در حالی که متوجه نیستید به دام آنها افتاده اید و تحت کنترل آنها هستید.
۴- چاپلوسی و تملق گویی
همیشه نباید چاپلوسی را باور داشت. گاهی اوقات هدف از تملق گویی پایین آوردن قدرت دفاعی و تسلط آسانتر بر شماست. وقتی کسی چاپلوسی شما را می کند، اعتماد شما را به دست می آورد. اما مردم همیشه این کار را با نیت خیر انجام نمی دهند.
بهترین پادزهر چاپلوسی خوب شناختن خود است. هیچ کس نقاط قوت و ضعف شما را بهتر از خودتان نمی داند. اگر خود را بشناسید، تحسین و چاپلوسی موهوم شما را غافلگیر نخواهد کرد. دیگر کسی نمی تواند برای شما خودشیرینی کند.
۵- تهدید زیرکانه
ارعاب لزوماً فریاد زدن یا تهدید مستقیم نیست. سلطه گران، اغلب به طور نامحسوس ترس را در دل شما می کارند تا زمان مناسب از آن بهره بگیرند. آنها خیلی زیرکانه به شما القا می کنند که یک رفتار خاص برای شما خطرناک است. وقتی آنها به شما می گویند که "به این روش عمل کنید" در واقع شما را تحت کنترل خود درآورده اند. وقتی که به شما می گویند اگر این کار را نکنید دچار مشکل می شوید به نظر می آید که رفتاری عقلانی دارند اما آنچه در واقع انجام می دهند تلاش برای شرطی کردن شما از طریق ترس است.
۶- جار و جنجال و دعوای ساختگی
افرادی که سر هر چیز دعوا راه می اندازند تقریباً همیشه می توانند بر شما مسلط شوند و کنترل تان می کنند. ما درمورد افرادی صحبت می کنیم که در مورد کوچکترین چیزها دعوا و سرو صدا راه می اندازند. افرادی که به دیگران این احساس را القا می کنند که اگر می خواهی با من درگیر نشوی باید رفتار خاصی با من داشته باشی.
آنها با تسلط بر دیگران از پذیرش پیامدها و عواقب رفتار خود اجتناب می کنند. این افراد اینگونه عمل می کنند تا مردم بر عیبهای آنها انگشت نگذارند. و سرانجام در مواجهه با این افراد همیشه مسئول درگیری کس دیگری است. شخص سلطه جو همیشه حرف خودش را به کرسی می نشاند.
۷- پخمگی و هالو بازی
افرادی که خودشان را به پخمگی می زنند و وانمود می کنند چیزی نمی دانند یا نمی توانند کاری را انجام دهند در حالی که هم می دانند و هم می توانند انجام دهند. آنها کارهای دشوار را با این بهانه که "تو بهتر انجام می دی"به دیگران محول می کنند. به عبارت دیگر، آنها دیگران را مجبور می کنند که کارهایشان را انجام دهند تا خود کاری نکنند و ظاهراً همه اینها به این دلیل است که آنها دست و پا چلفتی، هالو یا پخمه هستند.
همچنین افرادی که وانمود می کنند حرف شما را نمی فهمند نیز می توانند بر شما مسلط شوند. آنها ممکن است وانمود کنند که نمی توانند مسائل خودشان را حل کنند. این روش دیگری است تا کارهایشان را به گرده دیگران انجام دهند.
https://t.me/drsiamakhabibi
Dr.s.Habibi کانال مدیریت و ارتباطات
کانال شخصی دکتر سیامک حبیبی مدیریت و علوم اجتماعی و.......... متفاوت فکر کنیم متفاوت زندگی کنیم @siamakhabibi1 ◀◀◀◀ تماس با مدیر کانال
#تفکر
💕شکسپیر میگوید
وقتی میتوانستم صحبت کنم، گفتند:
گوش کن...
وقتی میتونستم بازی کنم ، مرا کار کردن آموختند...
وقتی کاری پیدا کردم ، ازدواج کردم...
وقتی ازدواج کردم ، بچه ها آمدند...
وقتی آنها را درک کردم ، مرا ترک کردند...!!!
وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم، زندگی تمام شد...!
"زیبا زندگی کنید"
@drsiamakhabibi
@zhuanchannel
ادعای مقامات آمریکایی: «چین از سال ها پیش در حال نظامی سازی ویروس کرونا بوده است»
روزیاتو_مترجم:حسین علی پناهی
بر اساس اسناد منتشر شده، دولت چین ۵ سال پیش از شیوع ویروس کرونا در حال بررسی استفاده نظامی از این ویروس بوده است.
وزارت امور خارجه ایالات متحده مدعی است اسنادی را به دست آورده که نشان می دهد فرماندهان ارتش چین پیش بینی کرده بودند که جنگ جهانی سوم با استفاده از سلاح های بیولوژیکی انجام خواهد شد.
مقامات ایالات متحده اسنادی را به دست آورده اند که توسط دانشمندان نظامی و مقامات ارشد بهداشت چین در سال ۲۰۱۵ و به عنوان بخشی از تحقیقاتشان در مورد منشأ کووید-۱۹ نوشته شده است. دانشمندان چینی در مورد کروناویروس سارس که کووید نیز یکی از نمونه های آن است گفته اند که این ویروس پیشگام «عصر جدیدی از سلاح های ژنتیکی» است.
آن ها مدعی شده اند که این ویروس می تواند «به شکل مصنوعی دستکاری شده و به یک ویروس ایجاد کننده بیماری در انسان تبدیل شده و سپس نظامی سازی شده و به روشی که تاکنون دیده نشده انتشار یابد». تام تاگندات، رییس کمیته انتخاب روابط خارجی استرالیا در این باره گفته است:
«علاقه آشکار چین به سلاح های بیولوژیکی به شدت نگران کننده است. حتی تحت سختگیرانه ترین کنترل ها نیز این سلاح ها خطرناک هستند.
این اسناد نگرانی واقعی را در مورد جاه طلبی های برخی از کسانی که مشاور رهبران ارشد حزب [کمونیست چین] هستند ایجاد می کند».
چین از همان ابتدا به مخفی کاری یا دروغگویی در نقش خود در شیوع کرونا در سراسر جهان در روزهای اولیه متهم شد. همچنین دولت چین متهم شد که در آمار و ارقام موارد ابتلا به کرونا و مرگ و میر ناشی از آن نیز دست برده
بیشتر دانشمندان بر این باورند که هیچ مدرکی وجود نداد که نشان دهد ویروس کرونا ساخته دست انسان است اما هنوز این سوال پابرجاست که آیا ممکن است این ویروس از آزمایشگاهی در ووهان به بیرون درز کرده باشد یا خیر.
هنوز هیچ مدرکی که نشان دهد این ویروس عامدانه توسط دولت چین منتشر شده وجود ندارد.
یک سند نظامی دولت چین با عنوان The Unnatural Origin of SARS and New Species of Man-Made Viruses as Genetic Bioweapons، از برنامه های دولت چین در زمینه سلاح های بیولوژیکی پرده بر می دارد. در این سند چنین آمده است:
«بدنبال توسعه در دیگر حوزه های دانش، پیشرفت های بزرگی در تولید عامل های بیولوژیکی صورت گرفته است. برای مثال، توانایی جدیداً کسب شده منجمد کردن میکروارگانیسم ها به شکل خشک، ذخیره کردن عوامل بیولوژیکی و تبدیل آن ها به حالت آئروسل در هنگام حملات را ممکن ساخته است».
منبع: thesun
واقعیتهای دردناک
شاید شما هم عکس پیوستشده به این نوشته را که اثر «برونو کاتالانو» است قبلا دیده باشید. ترکِ وطن و مهاجرت سخت است. آدمهایی که مهاجرت میکنند هر چند چمدانی در دست دارند ولی خیلی چیزها را در وطن جا میگذارند. آنان میروند ولی آن چیزها باقی میمانند و گویی بخشی از هستی، بخشی از وجود آنهاست که باقی مانده است و این بسیار غمناک است. باقی ماندهها مرز رفتن و ماندن را مغشوش میکنند. مهاجر هم رفته است و هم مانده! هم هست و هم نیست. مهاجر به آنچه باقی گذاشته و با خود نبرده میاندیشد و آنچه از او باقی مانده نیز با اندوه به آنسوی آبها چشم دوخته است.
ولی من از زوایه دیگری به موضوع نگاه میکنم. آدمها وقتی مهاجرت میکنند خیلی چیزها را هم با خودشان برمیدارند و به جامعۀ مقصد میبرند. آن چیزها ملموس یا رؤیتپذیر نیستند، آن چیزها در چمدان آنها قرار داده نشدهاند. درست مانند همان چیزهایی که جا گذاشتهاند. ولی همراه آنهایند. خیلی نزدیک به آنها. به اندازه فاصله پیراهن و بدن. دیده نمیشوند ولی میتوان به آنها اشاره کرد و نشانشان داد.
دیروز با دوستی صحبت میکردم که یکی از رشتههای علوم انسانی را تا مدارج عالی آن طی کرده است. ساکن کاناداست. برای برخی از رفتارهای هموطنانمان در آن کشور شرمگین بود. از اینکه در فرمهای مربوط به دریافت واکسن کرونا به دروغ درباره بیماریهای احتمالی یا مشکلات جسمی خود غلو میکنند تا زودتر از سایرین (که شاید حالشان بدتر باشد) واکسن دریافت کنند. آنان به آسانی از اعتماد نهادهای اجتماعی آن کشور به شهروندان خود سواستفاده میکنند و سازوکارهای سالم برای پیشرفت امور را ناسالم میسازند.
مهاجران خیلی چیزها را در وطن جا میگذارند و برای آن اشک میریزند ولی ای کاش برای چیزهایی که با خود برداشتهاند و بردهاند هم اشک میریختند. مهاجرت فقط به خاطر آنچه جا میگذاریم دردناک نیست. مهاجرت برای آنچه با خود میبریم هم میتواند دردآور باشد.
▪️فردین علیخواه|
از نلسون ماندلا زمانی که رییس جمهور شد خبرنگاری پرسید: وقتی در دادگاه از قاضی حکم حبس ابد خود را شنیدید ترسیدید؟
گفت: آری ترسیدم حتی بیشتر از شما. در نظر شما شجاعت نترسیدن است اما در نظر من شجاعت ترسیدن اما غلبه بر ترسیدن است. چون اگر ترس نداشتم ، عقل هم نداشتم.
@drsiamakhabibi
🔰 بدون شبکهسازی به جایی نمیرسیم
✍ دکتر محمود سریعالقلم
چرا روزنامۀ نیویورک تایمز بیش از 130 میلیون نفر خواننده و 5 میلیون نفر مشترک دارد؟ یک علت در میان علل مختلف به نظر مهمتر است: چون خبرنگارانی که برای نیویورک تایمز می نویسند «شبکۀ داخلی و جهانی» دارند. فقط این نیست که خبرنگاران نیویورک تایمز، اطلاعات (Database) دارند، کما اینکه بسیاری دیگر به آنها دسترسی دارند، بلکه به شبکه ای (Networking) از افراد، مرتبط هستند که Data را تفسیر می کنند.
یکبار یک خبرنگار نیویورک تایمز به این نویسنده گفت: به فاصلۀ 48 ساعت وارد هر کشوری بشوم می توانم با ده نفر اول سیاسی و فکری آن کشور مصاحبه و ملاقات کنم. سپس جوهر این مصا حبه ها را استخراج می کنم و با Data مخلوط می کنم و ده ها میلیون نفر آن مطلب را می خوانند و در تصمیم گیری های خود استفاده میکنند. بنابراین، خبرنگاری که شبکه ای ندارد و میان ذهن خود و برداشت خود با دهها ذهن دیگر ارتباط برقرار نمیکند سخنانش در حد تحریریه باقی می ماند.
خبرنگاران را می توانیم به گروههای دیگر تعمیم دهیم: کارآفرینان، سیاستمداران، نویسندگان، اساتید دانشگاه، دانشجویان و گروههای حرفه ای دیگر. اگر تولید کنندهای با هم قطاران داخلی و خارجی خود تبادل اطلاعات و تحلیل نکند، طبعاً در محیطِ محدودتری تصمیم سازی خواهد کرد. اگر نویسنده و یک دانشگاهی صرفاً در خلوتِ ذهن خود، نظریه بنویسد بدون آنکه مَحّک بیرون از ذهن بخورد، در دایره ای با شعاع محدود قرار خواهد گرفت و کارآمدی نخواهد داشت.
شعاعِ دایرۀ تعامل و معاشرت، سرنوشت افراد، بنگاهها، سیستم ها و حکومت ها را تعیین می کند. کسانی که کتابهای جدید نمیخوانند، سفر نمیکنند، مشاهده نمیکنند، دیالوگ ندارند و با طیفی از شبکه ها در تعامل نیستند، چگونه می توانند کارآفرینان، نویسندگان، سیاستمداران و خبرنگاران نوآور و خلاقی باشند؟
دلیل شکستِ برجام این بوده و هست که کشور در شبکه نیست. برجام نتیجۀ تعجیل دو رییس جمهور بدون شبکه سازی بود. یک رییس جمهور آمریکا نمی تواند از معاهدۀ نفتا ( قرارداد تجاری آمریکا با کانادا و مکزیک) خارج شود چون 89 نفر در سنای آمریکا آنرا تایید کرده اند.
چرا سنگاپور با جمعیتِ پنج ملیونی می تواند میلیاردها دلار سرمایه جذب کند چون در شبکه است. چرا کرۀ جنوبی ملیون ها دلار برای لابی خرج می کند چون می خواهد در شبکه باشد. چرا معمولا در اروپا، دانشجویان لیسانس، یک سال از چهار سال دوران تحصیل را در کشور دیگری درس می خوانند؟ چرا بنگاههای اقتصادی دائماً افراد مختلف را به جلسات هیات مدیره و حتی کارمندان خود دعوت می کنند تا در «معرض» سخنان و تفاسیر جدید قرار گیرند؟
چرا یک استاد دانشگاه باید در یک شبکۀ جهانی باشد تا بتواند نوآور باشد؟ چرا یک نمایندۀ مجلس باید در طول یک روز با نمایندگان دهها کشور در تماس باشد تا در جریان تحولات منطقه ای و جهانی باشد؟ چرا افراد امنیتی و نظامی باید با همقطاران خود حداقل در 20-30 کشور تماس دائمی داشته باشند تا Data را دقیق تجزیه و تحلیل کنند و گرفتار بسته شدن زود هنگام تحلیل نشوند (Cognitive Closure)؟
تصمیم سازی نیازمند شبکه سازی است. تصمیم سازیهای مهمتر، شبکههای وسیعتر و پیچیدهترمی طلبد. بودنِ در شبکه ها حتی پیآمدهای مثبتِ اخلاقی دارد زیرا افراد متوجه میشوند از آنها باهوشتر و مطلعتر و دقیقتر هم وجود دارد و از دایرۀ بستهی خودخواهی، خودمحوری، خود حق پنداری و خود بزرگ پنداری خارج میشوند. ذهنِ آدمی خیلی سریع به محیطی که در آن زندگی می کند دل می بندد. خلاقیت و رشد در سایۀ شنیدنِ حرف های جدید و معاشرت با افراد نوآور است. وقتی دایرۀ معاشرت و شبکۀ تعامل محدود شد، هم اشتباه زیاد می شود و هم فکر و رفتار فسیل و مستهلک می شوند.
پیامد های ایزوله بودن جامعه ما از جهان، خود را 5-10 سال آینده نشان خواهد داد: وقتی یک دانشجو، نویسنده، دانشگاهی، صنعتگر، پزشک، سیاستمدار، کشاورز و کارآفرین سا لها صرفاً در مدارها و شبکههای محدود فکر کرده، تعامل کرده و تصمیم گرفته است، نوآوری او به حداقل خواهد رسید.
شبکههای اجتماعی(Social Media) جایگزینی برای دیدن، شنیدن، صحبت کردن وشنیدنِ انتقاد نیستند. اگر اهمیتِ اقتصاد بینالملل را دقیق و از طریق تعامل و شبکههای جهانی متوجه بودیم به احتمال زیاد در اقتصاد همسایۀ نزدیک خود در 250 کیلومتری سرمایهگذاری می کردیم تا اینکه وقت و منابع مالی مان را 13900 کیلومتر آن طرف دنیا با بولیوی، کوبا، و ونزوئلا، که سه کشور ورشکسته سیاسی و اقتصادی هستند و به فقر و فساد معروف هستند، صرف می کردیم. فقط طی سالهای 2015-2017، جمعیتی بالغ بر 900/000 نفر از ونزوئلا به 17 کشور پناهنده شدند...
سقف آزادى
رابطه مستقيم با
قامت فكرى مردمان دارد.
فئودور_داستایوفسکی
@drsiamakhabibi
🔴تخفیف بیمه شخص ثالث، قابل انتقال به خودروی دیگر است
♦️طبق اعلام بیمه مرکزی، بر اساس مصوبه هیئت وزیران، مالکان وسایل نقلیه موتوری زمینی میتوانند سابقه تخفیف عدم خسارت بیمه نامههای شخص ثالث و حوادث راننده را به وسیله نقلیه دیگر از همان نوع (مثلاً سواری به سواری) که متعلق به خود، همسر، والدین یا اولاد بلاواسطه آنها باشد، انتقال دهند./باشگاه خبرنگاران
@mycariran
Choose a Different Plan
Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.