cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

کانال دوات فرهنگ، هنر و ادبیات

Show more
Advertising posts
220
Subscribers
No data24 hours
-17 days
-430 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

بستم به شاخه‌ی باد شال‌ها و روسری‌ها را تا مویم گلویم افتاب بنوشد #محمد_امین_برزگر ۸ خرداد ۱۴۰۳
Show all...
👍 2
*شعری به زبان گیلکی از محمد بشرا [ شاعر و مردم‌شناس]* زنه باز ایجگره ، از فاکونه پوشت کوره قوقو- همه شب. تاوه‌ده همسایه‌ زن -ماشه مرا، آتشا صارا میان- گِه جیره لب: خوش خبر: خیر ببه، خیر ببه. همه جا غرخه سیاهیّه شبه قورباغانه صدایا باد اَورِه دم به دم کوله به کوله- جه روخان. وارِه نم نم باران، فیوِه از چیبنه لب چاله میان. دِ یقین فردا وا اَفتاب ببه! فردا صوبه ویرزیم وختی جه خواب تره تازه دینیمی- ولکه و ور. کولکاپیس خوج داره جور نیشتِه، خوانه: جول بکن سرده زمستان دِ بوشو. #محمدبشرا (درویش گیلانی) □■□ واتاب: باز هم از پشت فاکون* در سر تا سر شب فریاد بر می‌آورد جغد زن همسایه با انبر آتش می‌اندازد به حیاط خانه و زیر لب می‌گوید، خبرِ خوش خیر باشد‌خیر باشد همه جا غرق در سیاهی شب است صدای قورباغه‌ها را دمادم ‌موج درموج باد می‌‌آورد از رودخاته می بارد نم نم باران و از لبه‌ی بام خانه در زیر چاله‌ی چکّه‌انداز می‌ریزد دیگر باید فردا هوا آفتابی باشد. فردا صبح چون بر می‌خیزیم ازخواب برگ و غیر از آن را تر و تازه می‌بینیم چرخ ریسک بر درخت گلابیِ وحشی نشسته و می‌خواند جُل(لباس زمستانی) را رها کن زمستان سرد دیگر رفته است ______ *فاکون: از ادامه‌ی لبه‌ی بام خانه‌های گالی‌پوشی تا زمین، محوطه‌ای به وجود می‌آورند که در آن انواع اشیای مختلف را می‌توان نگه‌ داشت.حتا برای مدتی کوتاه چهارپایان را.
Show all...
👍 1
به یاد : نیلوفر امرایی شنبه غمگینی از را ه می رسد  و نویسنده غمگین تری، از پی همسفر خاموشی ،به خواب می رود نام واژه ها  و روایت سطری ،مسافر شانه‌های  زخمی اش! باردیگر،نام کوچکش ،نام  همه ی ،نیلو فران روزهای جهان ,خواهد بود  ! شگفتا ! انگار،هنور لبخند جامانده ای با خود دارد   ۶ خرداد ۱۴۰۳ #محمود_معتقدی
Show all...
#چامک_گیلکی خبر باورده باد آسمان آغوذ بازی یه خییابان چاپلا زئندره... واتاب: باد خبر آورد/گردوبازی ست در آسمان/دست افشانی می کند خیابان... #محمدرضا_پویافر
Show all...
👍 1
۱ هم من می‌گریم و هم ابرهای اول فروردین دلواپس بهار ۲ یادم رفته رنگ فصل‌ها و طعم میوه‌ها سختی نان ۳ یک صندلی کنار برکه‌ی ماه به تماشای زیبایی شفق کر قورباغه‌ها ۴ تبر تفرقه به گل نشانده دهان فریادم خون سیاووشان ۵ سحرنکرده این خانه شبی را بدون هراس نا گاه فاجعه #محمد_امین_برزگر https://t.me/davat1394/16737
Show all...
👍 1
حالا که همه‌چیز ساده است. حسن فرخی زیر آسمان روستایی کهن همه چیز سلیس است حتا صدای تیر و تفنگ یاغی توفان اما بر می خیزد و رقص دخترانم را برهم می زند شکوفه های گیلاس از شگفتی باز مانده اند. چه کسی میان شاخه ها بمب منفجر کرد؟ چقدر نفس گیر است این‌روزها به یاد تو‌که‌ می افتم. آفتاب و ماه در حوضچه ی ابرها تن می‌شویند بهار نارنج را به چشمان غزل تَر می کنند چه کسی در هوای بارانی  بالگرد ها را سراغ کوه ها فرستاد؟ چقدر شوخ طبع است این‌جهان تو را که می خوانم. آفتاب به وضوح از کوچه ی بن بست می گذرد ماه از چنگ‌ تاریکی می گریزد قداره بندان اسب ها را در دشت مه زده رم داده اند و کاج‌ ها کلاغ ها را به روشن ترین روز می خوانند چه کسی ‌ میان مین ها درخت می کارد؟ چقدر زیباست کوچه ها به تو‌ که فکر می‌کنم. حالا که همه‌چیز ساده است داس ها را قشونی میان گندم زاران جا می گذارند و بوی باروت کلمات را گیج می کنند. خرداد ماه/۱۴۰۳ #حسن_فرخی
Show all...
جای خالی تو به شعر بلندی شباهت دارد. به یاد منوچهر آتشی تنها مجال یافتم ساعتم را به وقت بهاری دیگر میزان‌ کنم چیز زیادی برای گفتن‌‌ ندارم موج ها نهنگ را بالا می برند ابرها به هر کجا که بخواهند پرواز می کنند عینکم کنار قایق شکسته ای افتاده است نخل ها کشته شده اند و من گوشه ی تابوت شاعر را گرفته ام برای این روز رفته شروه می خوانم و گندم و گیلاس میان جمعیت تقدیم‌می کنم ابرها دمب قایق ها را گرفته اند و تا دیر نشده به بندر مقصد می رسند در ساحل مسدود شده ای صدای سنج و دمام درآمده است گوش‌ کن موج‌های خسته سر به صخره ها می کوبند ای کاش می آمدی شاعر و دست های بزرگ‌ات را به سر و گوش ما می کشیدی من و فائز دور آتش نشسته ایم در ساحل سرد و منتظر شاعر دیگری هستیم جای خالی تو به شعر بلندی شباهت دارد به قفس شکسته ای و‌مرغ مینا ترویج آزادی می کند. تهران خرداد ماه/۱۴۰۳ #حسن_فرخی
Show all...
غم یاران غم ماست دوست مترجم ما اسدالله امرایی در اندوه بزرگ از دست شدن دخترش سوگوار شده است، در چنین ژمانی، زبان گاه به لکنت می‌افت در عرض تسلیت ، چه‌را که یک پدر همه‌چیزش فرزندانش است خاصه دختر که نگاهی مادرانه به پدر دارد، رفیق قلم! غمت کم. تو آدمی را رعایت کردی اگرچه روزگاربا او نساخت! تناروانت درست، باقی بقای تو و سایر عزیزان
Show all...
👍 5
مهندس فرشید وندادیان ، فرزند بهروز وندادیان درگذشت بر اساس تماس تلفنی علی وندادیان، در کمال ناباوری باخبر شدیم مهندس فرشید وندادیان پسر بزرگ دوست فقید شاعر ما، نامایاد بهروز وندادیان در آدینه چهار خرداد بر اثر بیماری سرطان پانکراس چشم از جهان فرو بست، کانال فرهنگ، هنر و ادبیات دوات خود را با اندوه بزرگ خانواده‌ی شاعر شریک می‌داند، باقی بقای‌تان.
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.