cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

کلبه شعروغزل Cocotiti@

🌳کلبه شعروغزل کانالی پرازگنجینه اشعار عاشقانه وعارفانه وزیباترین اشعار ، و دوبیتی موزیک های ناب وغزلهای زیبا 🌳 🌷بی تو متروکه وبی رهگذرست کلبه من با تو آباد شود کلبه ی شعر و غزلم 🍃💕💕 آیدی مالک👇 @Cocotiti1

Show more
Advertising posts
1 565
Subscribers
+324 hours
+117 days
+330 days
Posting time distributions

Data loading in progress...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Publication analysis
PostsViews
Shares
Views dynamics
01
قلم عاشق شد و دل را به دلت تار نوشت نت به نت شعر و غزل بروی گیتار نوشت مبتلایی که شده گوشه چشمانت اسیر پیچش زلف تو را بر من تب دار نوشت نشد آسوده خیالم ز خیالت شب و روز فال حافظ زدم و خواجه تو را یار نوشت زخمی است بال و پرم نیست امید پرواز نام تو گوشه قلبم چه وفا دار نوشت خسته جانی به برم مانده ز طوفان بلا مهربان آمدی و بر تو گرفتار نوشت عاشقی بودم و بی عشق عذابم دادند پس شفا دست تو را بر من بیمار نوشت تو بخند خنده به آن صورت ماهت زیباست بکشم چهره ماهت چو که دلدار نوشت تو به من شمع وجودی و منم سنگ صبور مثل پروانه بگردم چو که پرگار نوشت
1858Loading...
02
نفسم فصل شراب است کجایی بی من؟ حال من بی تو خراب است کجایی بی من؟ تُف به این سال بد و حال بد و تنهایی و بهاری که عذاب است کجایی بی من؟ این زمستان بد و موسم سرما که گذشت چهره ات پشت حجاب است کجایی بی من؟ برف و کولاک حریفِ دل تنگم که نشد سینه ام در تب و تاب است کجایی بی من؟ تن من غرق جنون است, از این فاصله ها و امیدی که سراب است کجایی بی من؟ خونم از درد به جوش آمده , مرگم حتمیست بخت پوسیده که خواب است کجایی بی من؟ بعد از این فصل بهار است و شب و دلتنگی نقشِ یک ماه در آب است کجایی بی من؟ و دلم مست از این عطرِ خیالت اینجا اسم تو باده ای ناب است کجایی بی من؟
1713Loading...
03
قمار عاشقان بردے ندارد از نداران پرس ڪس از دور فلڪ دستے نبرد از بدبیاران پرس ! جوانی‌ها رجزخوانے و پیری‌ها پشیمانے است شب بدمستے و صبح خمار از مِی‌گساران بپرس #شهریار
1321Loading...
04
از دیوانه ای پرسیدند :   ‌  چه کسی را بیشتر دوست داری؟ دیوانه خندید و گفت : "عشقم" ... ‌  گفتند: "عشقت" کیست؟؟ ‌   گفت: "عشقی" ندارم!! ‌     خندیدند و گفتند : برای "عشقت" چه کارهایی حاضری بکنی...؟ گفت: مانند عاقلان نمیشوم ، نامردی نمیکنم ، خیانت نمیکنم ، دور نمیزنم ، دروغ نمیگویم ، تنهایش نمیگذارم ، خودم را فدایش میکنم... ‌  به او گفتند : اگر عشقت تنهایت گذاشت ، ‌    بی وفایی کرد ، خیانت کرد چه... اشک در چشمان دیوانه حلقه بست و گفت: ‌        اگر بامن اینکار را نمیکرد که....!!! ‌                   دیوانه نمیشدم 🌹🌹
1247Loading...
05
🍂🍁🍂 دل که لــرزید بدان عاشــق رویش شده ای عاشــق پل زدن پیـچش مــویش شده ای عطر محبـوبه ی شب گر به مشامت برسد بیخـود از خود شده ،دیوانه زبویش شده ای می برد خــواب و خیالت همه شب می داند که سیه مست شب عربده جویش شده ای در پس کوچـــه ی تنگـــی به نگــاهی ببرد دل و دین ،پرســه زن عــابر کویش شده ای هر کـه افتــاد در این حــادثه جــــان در نبرد ای که با بی خبـری وارد گــویش شده ای #یوسف_حمزه
1214Loading...
06
شده عشقت به کسی بیشتر از حد باشد هرچه خوبی بکنی با دل تو بد باشد تو به ایمان برسی اینکه کسی جز او نیست او بعکس تو به هرچیز مردد باشد تو به هر در بزنی تا که به دست آوریش و جوابش به تو یک عمر فقط رد باشد بنشینی دو سه تا شعر بگویی که مگر یکی از این همه شعری ،که بخواهد باشد همه دلداده ترین فرد تو را بشناسند او به دلسنگ ترین فرد زبانزد باشد شده از نم نم باران دلت خیس شوی؟ دایما مشق تو آن مرد نیامد باشد؟ تو ندیدی که چه سخت است بیبینی عشقت پیش چشمان تو با او که نباید ؛ باشد چه کنم با دل دیوانه که با این همه باز سعی دارد که به این عشق مقید باشد بی نشان
912Loading...
07
گفت عاشق میشوم,رفت و حقایق را شکست. مست مستم بود اما باز,جامم را شکست. لحظه ای بر تار مویش شاعری کردم ولی برف و بوران از غضب بارید و زلفش را شکست. گفت یوسف میشوم,اینبار عاشق میشوم. تاکه ان درها برویم باز شد در را شکست. رفت و رفتم,ماند و ماندم عاقبت پایم شکست. تازگیها قاب ان عکس قدیمی هم شکست. با نگاهی امدی افسونگر قلبم شدی. ان دو پلک بسته ات اینبار قلبم را شکست
843Loading...
08
💥 تصویر من از زندگی، یک رقص است. این ذات رقصیدن است که لذت بخش است و ما با رقصیدن نمی خواهیم به جایی برسیم. موقع رقصیدن، به گذشته و آینده فکر نمی کنیم، بلکه فقط در زمان حال هستیم. کسی که می رقصد، لزوما نیازی به همراه و تماشاگر ندارد و به تنهایی هم از این کار لذت می برد. در رقصیدن، به دنبال هیچ پاداشی نیستیم و فقط بخاطر لذت بردن، آن را انجام می دهیم. رقص زمانی زیباست که در آن هماهنگی وجود داشته باشد. زندگی نیز همین گونه است. یکی سلامتی را فدای کار می کند. یکی خانواده را فدای قدرت و ثروت می کند. دیگری جایی برای تفریح در زندگی نمی گذارد. همه اینها عدم هماهنگی است، اما اگر زندگی مان رقص گونه باشد، همه چیز را در هماهنگی و تعادل نگه می داریم.
761Loading...
09
َ به رسمِ “رفاقت” برایت دعاهای خوب می کنم؛دعا می کنم لبخندهایت از تهِ دل باشد، و غصه هایت سطحی و زود گذر دعا می کنم مسیرِ موفقیتت هموار باشد و انگیزه های صعود و پروازت، بسیار... دعا می کنم هرگز در پیچ و تابِ زمانه، بی پناه نباشی،هرگز دلت نگیرد، و چشم های روشنت، هیچ زمانی خیس و اشک آلود نباشد! دعا می کنم عاشقِ کسی باشی؛که عاشقت باشد... و کسانی کنارت باشند؛ که تو را می فهمند و هوای دلت را دارند... من خوشبختی ات را، شادی ات را،آرامشت را؛ من آرزوهای زیبای تو را آرزو می کنم... آرزو می کنم به معنای واقعی “زندگی کنی”... ♥️🍃
702Loading...
10
آنکه مرا برده ای از یاد، کجایی؟ بیگانه شدی، دست مریزاد، کجایی؟ دردام توام، نیست مرا راه گریزی من عاشق این دام و تو صیاد کجایی؟ محبوس شدم گوشه ی ویرانه ی عشقت آوار غمت بر سرم افتاد،کجایی؟ آسودگی ام،زندگی ام، دارو ندارم درراه تودادم همه بر باد، کجایی؟ اینجا چه کنم؟ از که بگیرم خبرت را؟ از دست تو و ناز تو فریاد، کجایی؟ دانم که مرا بی خبری می کشد آخر دیوانه شدم خانه ات آباد کجایی؟
814Loading...
11
یک نفر نان داشت اما بینوا دندان نداشت آن یکی بیچاره دندان داشت اما نان نداشت آن که باور داشت روزی میرسد بیچاره بود ,آن که در اموال دنیا غرق بود ایمان نداشت دشت باور داشت گرگی در میان گله بود گله باور داشت اما من نمیدانم چرا باور سگ چوپان نداشت یک نفر پالان خر را در میان خانه پنهان کرده بود آن یکی با بار خر میرفت و خر پالان نداشت یک نفر فردوس را ارزان به مردم میفروخت نقشه ها که او داشت در پندار خود شیطان نداشت هر کجا دست نیازی بود بر سویی دراز رعیت بیچاره بخشش داشت اما خان نداشت یک نفر نان داشت اما بینوا دندان نداشت
692Loading...
12
آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت خواست تنهایی مارا به رخ ما بکشد تنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت دل تنگش سر گل چیدن از این باغ نداشت قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت مرغ دریا خبر از یک شب دریایی داشت گشت فریاد کشان بال به دریا زد و رفت چه هوایی به سرش بود که با دست تهی پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید قلم نسخ براین خط چلیپا زد و رفت
712Loading...
13
باران تمام شد ، پل رنگین کمان شکست  دیگر دری گشوده نشد بعد از آن شکست صدها ستاره یافتم از بام او ولی وقت فرود آمدنم نردبان شکست آن شب قرار آخرمان را گذاشتیم از صندلی بلند شد و استکان شکست پر زد دقیقه های سرانجام بین ما ساعت به خواب رفت و زمان در زمان شکست هرگز گمان مبر که دلم را شکسته ایی با هر قدم که دور شدی استخوان شکست میل شکار و حسرت دیدار داشتم تا تیر را به گوش رساندم کمان شکست این بود ماجرای غریبی که داشتیم اول : دو قلب ، بعد : سفر ، ناگهان : شکست ! #احسان_افشاری .
802Loading...
14
درکنج دلت ذره ای از عشق ،  خبرنیست عمریست که از سوز دلم در تو اثر نیست ای رفته ازاین خانه و دل خسته از این عشق بر قلب ترک خورده بکوبی که هنر نیست بگذار ببوسم در ودیوار قفس را بعدازتو دلم خسته ومشتاق سفر نیست من شاعر چشمان پر از شعر توهستم سهم دلم از عشق تو جز گونه ی تر نیست من مانده ام  و چوبه داری که توبستی تدبیر دل ریش مرا جز به تبر نیست تا کی بنویسم غم آوارگیم را انگار که این شب زده را رنگ سحرنیست لبخند نزن ،بر غزل تلخ و غریبم در کوچه ی لبخند تو دکان شکر نیست فالی زدم از حافظ و خواندم غزلش را از آمدنت گفت ، ولی هیچ ...  خبرنیست #زهراضیایی .
711Loading...
15
می سرایم "تو" و چشمان "تو" را نه سپیدی... نه غزل... تویی آن شعر دل انگیز و بلند... که پر از مثنوی بارانی... منم آن شاعر بیدل... ڪه فقط... برق چشمان تو را می بیند... سبڪ من عاشقی و قافیه ام دلتنگی ست... منم آن مست و پریشان نگاهت... ڪه دلم "تو" و "احساس تو" را می خواهد
743Loading...
16
آتشت در دلم ای دوست فروزان تر باد هستی ام از شرر شوق تو خاکستر باد می ننوشم مگر از  لعل شراب آلودت که همیشه پُر از آن باده مرا ساغر باد... ََ#حسین_منزوی ‌ ‎‌‌‌
570Loading...
17
سکوتم می کشد امشب مرا سمت غزلخوانی چه پنهان از شما، می گریم اما نرم و پنهانی دلم خوش بود با حرفی که می گفتی که می آیی ولی کی؟ مُردم از دوری، دلم تنگ است می دانی؟ دلم تنگ است ای محبوب من ای بهترین من بیا دیگر مرا بیرون کن از این نابسامانی بیا ای عادت دیرینه ام ای حس خوب من بیا ای نور، ای رؤیای دور از هر پریشانی #محمد_بیدخونی .
733Loading...
18
#غزل_شاه_بیت پشت این پنجره باران قشنگی ست گلم حال من حال پریشان قشنگی ست گلم قبل از آنی که بیایی چه کـــویری بودم ... زندگی با تو چه گلدان قشنگی ست گلم سرنوشت من و تو روز ازل تعیین شد ... فال ما داخل فنجان قشنگی ست گلم نوحم از لطف تو بانو ... که تمام عمـــــــرم : (( راه رفتن توی ‌دالان قشنگی )) ست گلم من لامذهب بی دین به تــــــــــو ایمان دارم خیلی این کفر من ایمان قشنگی ست گلم حاضــــــــــرم بندهء چشمان سیاهت باشم توی چشمان تو شیطان قشنگی ست گلم یوسفم ! بوی تو کافی ست مرا ... این دنیا با حضور تو چه کنعان قشنگی ست گلــــــم #محسن_باقرلو
630Loading...
19
بیرون بودن زلف زنان ایل جزیی از پوشش زیبایشان است و هیچ مرد اصیل قشقایی و بختیاری به زلف زنان ایل توجهی نمیکند همانگونه که مردان شالیکار به ساق برهنه زنان شالیکار بی اعتنا اند. گرگ اگر هوس گوشت کند پوست شکار برایش مهم نیست... حجاب باید باطنی باشد نه ظاهری از نسل آلوده‌ی من گذشت به فرزندان خود خوب دیدن را بیاموزید... حسین پناهی
620Loading...
20
#غزل_شاه_بیت تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کن نسیم بی قراری را که از دست تو خواهد رفت مزن تیر خطا! آرام بنشین و مگیر از خود تماشای شکاری را که از دست تو خواهد رفت  همیشه رود با خود میوه غلتان نخواهد داشت به دست آور اناری را که از دست تو خواهد رفت به مرگی آسمانی فکر کن! محکم قدم بردار به حلق آویز، داری را که از دست تو خواهد رفت #فاضل_نظری
650Loading...
21
هرکه در خلوتِ شب از همه بیدارتر است دلش از زخمِ زبان خسته و تَبـدارتر است گـر چـه بـر دل بخرد رنجِ همـه عـالَـم را بعدِ پَـرپَـر شدنـش ، نیـز وفـادارتر است دل نبندد که به هر ناکس و غافل از عشق دل بُریدن به یقین، از همه دشوارتر است هـر کـه آزرد دلـی ، شـاد نگـردد هـرگـز! بلکـه در مَحکمه ی عشق، گرفتـارتر است هر کسی لایقِ پـروانـه شدن نیست عزیز آنکه چون شمع برافروخت سزاوارتر است #مرتضی_محمدخانی ‌ ‎‌‌‌
661Loading...
22
برکه ای بودم که در دستان تو دریا شدم وسعتی زیباتر از آرامش شبها شدم موج بی تاب نگاهم تا به چشمانت رسید آن زمان دیگر، حضوری غرق در رویا شدم حسّ رویش با حضورت بر وجودم زنده شد ریشه ای گمگشته بودم، ناگهان پیدا شدم قَد کشیدم در مسیری روشن، از مهتاب عشق روزنی تابید و دیگر غنچه ای زیبا شدم بعد این من هستم و باران و چتر بودنت با تو در آیین مهرت، اینچنین معنا شدم #سمیه_خلج ‌
602Loading...
23
به جام هستی ما ای شـراب عشق بجوش به بزم ســــــاده‌ی ما ای چــــراغِ ماه بتاب گل امید مـــــن امشب شکفته در بر مــــن بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب مگر نه خــــــاکِ ره این خـــــرابه باید شد بیا که کام بگیریم از این جهـــان خــــراب #فریدون_مشیری ‌ ‎‌‌‌
721Loading...
24
شوق دیدار تو را دارد تمام دفترم با نگاهت می‌شود دنیا به کام دفترم روی دیوار ورقهای دلم بنویس عشق تا شود سرلوحه‌ی چشمت پیام دفترم ‌
571Loading...
25
🥀🍃 هوا را قدم بزن اے عشق برس به من ، من اینجایم نگاهم چون چراغ پیدا ست از دور ، خیلی دورتر چشم  تو را می‌خواند. من اینجایم ، صدایم تو را می‌خواند می شنوے ؟ صدایم دوبال دارد پر از زخم دو بال دارد اما پر از امید آشیانه را بنویس من اینجایم ، همین جا ڪه من هستم و تو نیستی. قدم بزن در دفتر رقم بزن شعرهاے خاموش را ورق بزن اے عشق ببین تو را نوشته ام در دفتر در هوا و زمین در انعڪاس نگاهی روشن. در هوا قدم بزن اے عشق به من برس به منی ڪه رسیده ام... #عباس_عظیم_زاده
570Loading...
26
یه جایی توی متنی خوندم: اگر کسی قدرتو نمیدونه بذار نبودنت رو حس کنه! دلم میخواست به نویسنده متن بگم: ببین،،دنیا و آدمهاش انقدر بیمعرفت شدن که کافیه ثانیه‌ای نباشی، جای خالیت ساده‌تر از اون که فکر کنی پر میشه و تهش این تویی که میمونی و تنهایی‌هات...👌 🍃🌼🍃
550Loading...
27
زمانی که عاشقی ، زنده‌ای شاید بد ، شاید خوب اما زنده‌ای ... و خواهی مرد اگر دست از عاشقی برداری نابود خواهی شد اگر عاشقی نکرده باشی اگر عشق تو را رنجاند مراقب زخم هایت باش باورشان داشته باش چرا که زنده‌ای ،،، تو زنده‌ای به خاطر کسی که دوستش داری به خاطر کسی که دوستت دارد .٫  #آلدا_مرینی 🍃🌼🍃
611Loading...
28
. اندوه جهان چیست ؟ تویی داغِ یڪَـانه دلسوختڪَان را چه به اندوه زمانه ....؟ بر شانه بیفشان و مزن شانه به مویت بڪَـذار حسادت بڪـند شانه به شانه.... زخم تبرت مانده ولی جاے شڪایت شادم ڪـه نڪَه داشته‌ام از تو نشانه.... از ؏شـق چرا چشم بپوشم ڪـه ندارد این تازه مسلمان شده با ڪـفر میانه... بهتر ڪـه سرودے نسراییم و نخوانیم سخت است غم ِ؏شـق در آید به ترانه....!! #سجاد_سامانی ࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌┅─
570Loading...
29
فراموش نکن که: "زمان" آدم وفادار رومشخص می کنه نه "زبان" دریابرای مرغابی تفریحی بیش نیست، اما برای ماهی زندگیست برای کسی که دوستت دارد "زندگی" باش نه "تفریح" دکترقمشه_ای
821Loading...
30
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را نفسی یار شرابم نفسی یار کبابم چو در این دور خرابم چه کنم دور زمان را ز همه خلق رمیدم ز همه بازرهیدم نه نهانم نه پدیدم چه کنم کون و مکان را ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم چو تو را صید و شکارم چه کنم تیر و کمان را چه خوشی عشق چه مستی چو قدح بر کف دستی خنک آن جا که نشستی خنک آن دیده جان را ز تو هر ذره جهانی ز تو هر قطره چو جانی چو ز تو یافت نشانی چه کند نام و نشان را مولانا
630Loading...
31
به جرم عشق تو گر می‌زنند بر دارم گمان مبرکه ز عشق تو دست بردارم مگوکه جان مرا با تو آشنایی نیست که با وجود تو از هرکه هست بیزارم از آن سبب که زبان راز دل نمی‌داند حدیث عشق ترا بر زبان نمی‌آرم مرا دلیل بس این درگشاد و بست جهان که رخ گشودی و بستی زبان گفتارم صمدپرست نخواهد صنم من آن شمنم که پیش چون تو صنم‌ صورتی گرفتارم #قاانی🍃
1170Loading...
32
عشق يعنی رازقي٬ يعنی نسيم عشق يعنی مست گشتن از شميم عشق يعنی آفتاب بی غروب عشق يعنی آسمان٬ يعنی فروغ عشق يعنی آرزو٬ يعنی اميد عشق يعنی روشنی٬ يعنی سپيد­­ عشق يعنی غوطه خوردن بين موج عشق يعنی رد شدن از مرز اوج عشق يعنی از سپيده تا سحر عشق يعنی پا نهادن در خطر عشق يعنی لحظه لحظه ديدار يار عشق يعنی دست در دستِ نگار عشق يعنی عقل شد مدهوش تو عشق يعنی لحظه لحظه بی قرار عشق يعنی صبر٬ يعنی انتظار عشق يعنی اشتياق و انتظار
893Loading...
33
ياد دارم يك غروب سرد سرد مي گذشت از توي كوچه دوره گرد. دوره گردم كهنه قالي مي خرم كاسه وظرف سفالي مي خرم دست دوم جنس عالي مي خرم گر نداري كوزه خالي مي خرم اشك در چشمان بابا حلقه زد عاقبت آهي زد و بغضش شكست. اول سال است نان در سفره نيست اي خداشكرت ولي اين زندگيست؟ بوي نان تازه  هوش  از ما ربود اتفاقا" مادرم هم روزه بود صورتش ديدم كه لك برداشته دست خوش رنگش ترك برداشته سوختم ديدم كه بابا پير بود بدتر از آن خواهرم دلگير بود مشكل ما درد نان تنها نبود شايد آن لحظه خدا با ما نبود باز آواز درشت دوره گرد رشته انديشه ام را پاره كرد دوره گردم كهنه  قالي مي خرم كاسه وظرف سفالي مي خرم دست دوم جنس عالي مي خرم گر نداري كوزه خالي مي خرم خواهرم بي روسري بيرون دويد گفت آقا سفره خالي مي خريد...؟
630Loading...
34
دید مجنون را شبی لیلا به خواب کاسه ای در دست دارد خیس آب🍃🍷🍃 گفت او را چیست ای شیدای من؟ در جوابش گفت ای لیلای من🍃🍷🍃 کاسه ی آب است اما آب نیست باده ی ناب است اما ناب نیست🍃🍷🍃 اینکه بینی حاصل افسون توست دسترنج هق هق مجنون توست🍃🍷🍃 سوختم در آتش بیداد تو ریختم هر قطره اش با یاد تو🍃🍷🍃 ابر بودم تشنه ی لیلا شدم ، بس که باریدم تو را دریا شدم🍃🍷🍃 عشق اگر روزی تو را افسون کند؟ لیلی اش را تشنه ی مجنون کند🍃🍷🍃   🧿 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌🌺‎‌‌‌‌‌‌
631Loading...
35
گر خرد کامل شود انسان نمیبیند زیان بدترین دشمن چه باشد آدمی را جز زبان گرگها درنده اند تکلیفشان روشن ولی وای از آن گرگی که پنهان است در ذات شبان قبل از آن که دل برنجانی کلامت را بسنج تیر رفته برنمی‌گردد به آغوش کمان هرچه بر خود میپسندی را بگو با دیگران فرق دارد نازنینم نوش جان با نیش جان گر دلی را بشکنی تعریف حالت این شود همچو مرغی که قفس باشد برایش آسمان نزد خالق با منیت، من منم هرگز مکن ما کجاییم...نقطه ای در ناکجای کهکشان
550Loading...
36
شمع سوزانی مرا ، ڪمتر بسوزان جان من من بگردم دور تو پروانه میخواهی چڪار . عهد بستی با خودت دیوانه گردانی مرا من ڪه مجنون‌توام دیوانه می‌خواهی چڪار....؟ ُ#راحم_تبریز🍃
620Loading...
37
چشمی به راهِ آمدنت جا گذاشتم از روی عمد پنجره را وا گذاشتم در كوچه ای كه هر شب از آن ميكنی عبور آيينه ای به شوق تماشا گذاشتم تو، روی خاطرات اگر چشم بسته‌ای من، روی حرفهای دلم پا گذاشتم با اينكه غير درد و فراق و جنون نبود بيهوده نام عشق بر آنها گذاشتم طی شد جوانی‌ام همه با حسرت وصال پا جای پای رنج زليخا گذاشتم #نفیسه_سادات_موسوی
590Loading...
38
گیرم که به هر حال مرا برده ای از یاد گیرم که زمان خاطره ها را به فنا داد گیرم نه تو گفتی ... نه شنیدی ... نه تو بودی ... آن عاشق دیوانه که صد نامه فرستاد تقویم دروغ است ! تو اصلا ننوشتی میلاد عزیز دل من پنجم مرداد با آن همه دلبستگی و عشق چه کردی یک بار دلت یاد من خسته نیفتاد یعنی به همین راحتی از عشق گذشتی یک ذره دلت تنگ نشد خانه ات اباد این بود جواب من دل خسته ی عاشق شیرین رقیبان شده ای از لج فرهاد باشد گله ای نیست خدا پشت و پناهت احوال خودت خوب دمت گرم دلت شاد #محمدرضا_نظری
653Loading...
39
‌ ‍ مانده‌ام بی تو کنارِ درد و غم‌های دلم با نگاه ابری و اندوه و سودای دلم قطره‌ قطره بی‌امان و سرد روی گونه‌ام اشک می‌بارم چه مظلومانه در پای دلم در گلویم بغض‌های مبهمی تاول زده زخمِ پنهانی گرفته راهِ آوای دلم بانگ فریادم شکوهِ خلوت غم را شکست‌ ناله‌ها می‌آید از اعماقِ نجوای دلم نای پروازی نمانده تا به سویت پر کشم کاش می آمد نگاهت تا تماشای دلم شعله‌ای بی‌نورم و داغت به جانِ خسته‌ام شمعِ جان آشفته می‌سوزد ز غوغای دلم موج طوفانِ غمی آمد مرا درهم شکست بس که ناآرام شد، آرامِ دریای دلم میپرم از خواب و رؤیایی که نامش عشق بود مانده‌ام با ماه و تنهایی و شبهای دلم #نگار_حسینی
951Loading...
40
کاﺵ ﺩﺭ ﺗﻨﺪﯾﺲ ﺁﺩﻡ ﺩﻝ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻏﻢ ﺩﺍﺧﻠﺶ ﻣﻨﺰﻝ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﺎﺵ ﺟﺎﯼ ﻫﺮ ﻏﻤﯽ ﺁﻏﻮﺵ ﺑﻮﺩ ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺮﻋﻪ ﺍﯼ ﺩﻣﻨﻮﺵ ﺑﻮﺩ ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻗﻠﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﮐﺮﺩ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺭﺍ ﺣﺒﺲ ﮐﺮﺩ ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﻧﻮﺷﺖ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻧﻮﺷﺖ ﮐﺎﺵ ﺟﻨﺲ ﻗﻠﺐ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺷﯿﺸﻪ ﺑﻮﺩ ﺟﺎﯼ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻫﻢ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻋﮑﺲ ﺩﻝ ﺭﺍ ﻗﺎﺏ ﮐﺮﺩ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺏ ﮐﺮﺩ ﮐﺎﺵ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺷﻌﺮ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﺮﻭﺩ ‌ ‎‌‌‌
1191Loading...
قلم عاشق شد و دل را به دلت تار نوشت نت به نت شعر و غزل بروی گیتار نوشت مبتلایی که شده گوشه چشمانت اسیر پیچش زلف تو را بر من تب دار نوشت نشد آسوده خیالم ز خیالت شب و روز فال حافظ زدم و خواجه تو را یار نوشت زخمی است بال و پرم نیست امید پرواز نام تو گوشه قلبم چه وفا دار نوشت خسته جانی به برم مانده ز طوفان بلا مهربان آمدی و بر تو گرفتار نوشت عاشقی بودم و بی عشق عذابم دادند پس شفا دست تو را بر من بیمار نوشت تو بخند خنده به آن صورت ماهت زیباست بکشم چهره ماهت چو که دلدار نوشت تو به من شمع وجودی و منم سنگ صبور مثل پروانه بگردم چو که پرگار نوشت
Show all...
نفسم فصل شراب است کجایی بی من؟ حال من بی تو خراب است کجایی بی من؟ تُف به این سال بد و حال بد و تنهایی و بهاری که عذاب است کجایی بی من؟ این زمستان بد و موسم سرما که گذشت چهره ات پشت حجاب است کجایی بی من؟ برف و کولاک حریفِ دل تنگم که نشد سینه ام در تب و تاب است کجایی بی من؟ تن من غرق جنون است, از این فاصله ها و امیدی که سراب است کجایی بی من؟ خونم از درد به جوش آمده , مرگم حتمیست بخت پوسیده که خواب است کجایی بی من؟ بعد از این فصل بهار است و شب و دلتنگی نقشِ یک ماه در آب است کجایی بی من؟ و دلم مست از این عطرِ خیالت اینجا اسم تو باده ای ناب است کجایی بی من؟
Show all...
قمار عاشقان بردے ندارد از نداران پرس ڪس از دور فلڪ دستے نبرد از بدبیاران پرس ! جوانی‌ها رجزخوانے و پیری‌ها پشیمانے است شب بدمستے و صبح خمار از مِی‌گساران بپرس #شهریار
Show all...
از دیوانه ای پرسیدند :   ‌  چه کسی را بیشتر دوست داری؟ دیوانه خندید و گفت : "عشقم" ... ‌  گفتند: "عشقت" کیست؟؟ ‌   گفت: "عشقی" ندارم!! ‌     خندیدند و گفتند : برای "عشقت" چه کارهایی حاضری بکنی...؟ گفت: مانند عاقلان نمیشوم ، نامردی نمیکنم ، خیانت نمیکنم ، دور نمیزنم ، دروغ نمیگویم ، تنهایش نمیگذارم ، خودم را فدایش میکنم... ‌  به او گفتند : اگر عشقت تنهایت گذاشت ، ‌    بی وفایی کرد ، خیانت کرد چه... اشک در چشمان دیوانه حلقه بست و گفت: ‌        اگر بامن اینکار را نمیکرد که....!!! ‌                   دیوانه نمیشدم 🌹🌹
Show all...
🍂🍁🍂 دل که لــرزید بدان عاشــق رویش شده ای عاشــق پل زدن پیـچش مــویش شده ای عطر محبـوبه ی شب گر به مشامت برسد بیخـود از خود شده ،دیوانه زبویش شده ای می برد خــواب و خیالت همه شب می داند که سیه مست شب عربده جویش شده ای در پس کوچـــه ی تنگـــی به نگــاهی ببرد دل و دین ،پرســه زن عــابر کویش شده ای هر کـه افتــاد در این حــادثه جــــان در نبرد ای که با بی خبـری وارد گــویش شده ای #یوسف_حمزه
Show all...
شده عشقت به کسی بیشتر از حد باشد هرچه خوبی بکنی با دل تو بد باشد تو به ایمان برسی اینکه کسی جز او نیست او بعکس تو به هرچیز مردد باشد تو به هر در بزنی تا که به دست آوریش و جوابش به تو یک عمر فقط رد باشد بنشینی دو سه تا شعر بگویی که مگر یکی از این همه شعری ،که بخواهد باشد همه دلداده ترین فرد تو را بشناسند او به دلسنگ ترین فرد زبانزد باشد شده از نم نم باران دلت خیس شوی؟ دایما مشق تو آن مرد نیامد باشد؟ تو ندیدی که چه سخت است بیبینی عشقت پیش چشمان تو با او که نباید ؛ باشد چه کنم با دل دیوانه که با این همه باز سعی دارد که به این عشق مقید باشد بی نشان
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
گفت عاشق میشوم,رفت و حقایق را شکست. مست مستم بود اما باز,جامم را شکست. لحظه ای بر تار مویش شاعری کردم ولی برف و بوران از غضب بارید و زلفش را شکست. گفت یوسف میشوم,اینبار عاشق میشوم. تاکه ان درها برویم باز شد در را شکست. رفت و رفتم,ماند و ماندم عاقبت پایم شکست. تازگیها قاب ان عکس قدیمی هم شکست. با نگاهی امدی افسونگر قلبم شدی. ان دو پلک بسته ات اینبار قلبم را شکست
Show all...
Photo unavailableShow in Telegram
💥 تصویر من از زندگی، یک رقص است. این ذات رقصیدن است که لذت بخش است و ما با رقصیدن نمی خواهیم به جایی برسیم. موقع رقصیدن، به گذشته و آینده فکر نمی کنیم، بلکه فقط در زمان حال هستیم. کسی که می رقصد، لزوما نیازی به همراه و تماشاگر ندارد و به تنهایی هم از این کار لذت می برد. در رقصیدن، به دنبال هیچ پاداشی نیستیم و فقط بخاطر لذت بردن، آن را انجام می دهیم. رقص زمانی زیباست که در آن هماهنگی وجود داشته باشد. زندگی نیز همین گونه است. یکی سلامتی را فدای کار می کند. یکی خانواده را فدای قدرت و ثروت می کند. دیگری جایی برای تفریح در زندگی نمی گذارد. همه اینها عدم هماهنگی است، اما اگر زندگی مان رقص گونه باشد، همه چیز را در هماهنگی و تعادل نگه می داریم.
Show all...
َ به رسمِ “رفاقت” برایت دعاهای خوب می کنم؛دعا می کنم لبخندهایت از تهِ دل باشد، و غصه هایت سطحی و زود گذر دعا می کنم مسیرِ موفقیتت هموار باشد و انگیزه های صعود و پروازت، بسیار... دعا می کنم هرگز در پیچ و تابِ زمانه، بی پناه نباشی،هرگز دلت نگیرد، و چشم های روشنت، هیچ زمانی خیس و اشک آلود نباشد! دعا می کنم عاشقِ کسی باشی؛که عاشقت باشد... و کسانی کنارت باشند؛ که تو را می فهمند و هوای دلت را دارند... من خوشبختی ات را، شادی ات را،آرامشت را؛ من آرزوهای زیبای تو را آرزو می کنم... آرزو می کنم به معنای واقعی “زندگی کنی”... ♥️🍃
Show all...
آنکه مرا برده ای از یاد، کجایی؟ بیگانه شدی، دست مریزاد، کجایی؟ دردام توام، نیست مرا راه گریزی من عاشق این دام و تو صیاد کجایی؟ محبوس شدم گوشه ی ویرانه ی عشقت آوار غمت بر سرم افتاد،کجایی؟ آسودگی ام،زندگی ام، دارو ندارم درراه تودادم همه بر باد، کجایی؟ اینجا چه کنم؟ از که بگیرم خبرت را؟ از دست تو و ناز تو فریاد، کجایی؟ دانم که مرا بی خبری می کشد آخر دیوانه شدم خانه ات آباد کجایی؟
Show all...