اختیار معامله

طرف میره میزنه تو سرش و گریه و زاری که چرا پارس قرار بوده یک سوم قیمت بهم بدید شده نصف قیمت بازار و سود لاتاری خودرو کم شده ، حالا ببینیم بچه های بورس برای اعتراض غارت دولت در بورس چه می‌کنند و حق خوری این سالها چه می‌کنند ، حاضر اند از این ۲۰ -۳۰ هزار تومان سود عرضه بگذرند تا خبر ساز بشه یا نه. #عرضه_اولیه_نمیخرم

اگه فردا خواستید عرضه اولیه بخرید یه نگاهی به سهمهای اشغالی که این مدت به ملت انداختند و هنوز ۳۰ -۴۰ درصد زیر قیمت عرضه اند داشته باشید،شاید منصرف بشید . شاید مثل اتحادهای قبل که شکستند این هم بشکنند ، مثلا کاری کنند هر روز صف باشه ولی مهم نیست، اصل ماجرا مهمه….

ضهرم خرداد ماه باز سقف قراردادها پر شده سازمان لازمه یه فکر اساسی کنه رو این موضوع .

# عرضه_اولیه_نمیخرم حداقل اعتراضی که بعنوان سهامدارم می‌تونید بکنید اینه شرکت نکنید در خرید عرضه اولیه روز چهارشنبه

عارف نوروزی مدیرعامل شستا خطاب به رییس سازمان برنامه و بودجه: همه کمر شکسته ایم و قابلیت بلندشدن نداریم | در ستاره خلیج فارس ۲۵ همت از سودم پرید | ۶۰ همت بنزین به دولت دادم یک ریال پول نداد! این نرخ سپرده‌های ۳۰ درصد رشد نقدینگی را بالاتر می‌برد و امکان اینکه تورم در حد ۲۰ درصد کنترل شود شوخی است!/نبض بورس پ ن : همه فهمیدند و گفتند از روز اول ولی بانک مرکزی و دولت قصد فهمیدن ندارد گویا اینها آمده اند با علم و آگاهی کشور و‌نظام را نابود کنند وگرنه این حد از نفهمیدن سهل انگاری نیست.

چهارشنبه عرضه اولیه داریم🤔 عمق بورس خیلی زیاد شد اقای رییس جمهور، دیگه تا این عمق هیچ زیر دریایی هم نرفته که ما رفتیم. اینقدر رفتیم پایین دیگه هیچ نوری دیده نگهداری ریال تو اقتصاد تورمی ایران بدترین حالت هست، ولی سبد بورسی ها ریالی هم داره میریزه

یادآوری : تسویه فیزیکی دی و بساما

اختلال در سیستم های آنلاین صحرا و تدبیر

قتل عام انقلابی گنجشک‌ها به دستور مائو!! 70 سال پيش در ژانويه ١٩٥٨، دولت چين عليه گنجشك ها اعلام جنگ كرد !  مائو در نطقي آتشين گنجشك ها را بزرگترين دشمن چين اعلام كرد. او معتقد بود، گنجشك ها به محصولات كشاورزي چين دستبرد مي زنند و اين باعث مي شود، دهقانان زحمت كش به حق و حقوق خود نرسند. جنگي تمام عيار عليه گنجشك ها شروع شد. لانه‌های گنجشک‌ها ویران شد، تخم‌هایشان شکسته شد و جوجه‌هایشان کشته شدند. کودکان نیز با شکار گنجشک‌ها با تیرکمان به مبارزات کمک می‌کردند. همچنین برای جلوگیری از فرود گنجشک‌ها به مزرعه‌ها، تمام اهالی شهر درحالی‌که ناقوس‌هایی را به صدا درمی‌آوردند و بر طبل‌های عظیمی می‌کوبیدند و فشفشه به هوا می‌فرستادند، به‌سوی حومه‌ها رژه میرفتند. عاقبت، جسد بی‌جان گنجشک‌ها از آسمان فروریخت. آمار نفس‌گیر موفقیت‌های مبارزات علیه گنجشک‌ها، فی‌الفور به اقامتگاه مائو در شهر ممنوعه ارسال شد. تنها در عرض یک روز، مردم شانگهای ۱۹۴۴۳۲ گنجشک را کشتند و در عرض یک‌سال بیش از یک میلیون گنجشک کشته شدند. عاقبت در سراسر چین گنجشک‌ها به مرز انقراض رسیدند. بزرگترين شكست مائو دقيقا زماني كه فكر مي كرد پيروز شده است رخ داد. ناگهان جمعيت حشرات رو به فزوني گذاشت. ملخ ها به طرز غير قابل باوري زياد شدند و به مزارع حمله مي كردند. هجوم ملخ ها به قدري وحشتناك بود كه چين كاملا بي دفاع شده بود. . جنگ ناگهان تغيير كرد. روزي كه اولين چيني به دليل گرسنگي مُرد تازه مائو شروع به انديشيدن كرد.  او در ابتدا لجبازانه مي گفت خلق چين به عقب بازگشت نخواهند كرد. باور كردني نيست ولي، ٤٣ ميليون چيني طي سالهاي بعد از گرسنگي كشته شدند تا مائو دست از لجبازي خود بردارد. ناگهان بزرگترين واردات چين گنجشك شد و هر روز هزاران گنجشك از اتحاد جماهير شوروي وارد مي كردند تا تعادلي كه از بين برده بودند را بازگردانند. این داستان تاریخی به ما یادآوری می‌کند همیشه مردم عادی قربانی حاکمان و زیر دستان احمقی هستند که به جای درس گرفتن از گذشته و اتکا بر علم با لجاجت بر سر ایدوئولوژی خود باقی می‌مانند.

روزی روباهی مرغی از خانه پیر زن دزدید. پیرزن در عقب او نفرین کنان فریاد می کرد: «ای وای مرغ مرا روباه برد، خدا لعنتش کند که اموالم به تاراج برد». شغال گرسنه ای از راه رسید ، به پیرزن گفت چه شده است ؟ چرا زاری میکنی ؟ من از مرغان تو حفاظت میکنم و پس از زاد و ولد بسیار سال دیگر مرغ هایت بیشتر می‌شوند و خسارتت جبران خواهد شد ، به راستی که نگهداری از مرغان وظیفه و اولویت اول من در زندگی است. پیرزن ساده و از همه جا بیخبر قصه ما لانه مرغان خود به شغال سپرد ، شغال گرسنه در روز اول برای رفع گرسنگی یک مرغ را خورد ، وقتی پیرزن از او پرسید چرا در جواب گفت این دست مزد من از نگهداری است و نگهداری از مرغان هزینه بسیار دارد. روز دگر مرغ دگر را خورد و در جواب پیرزن گفت دانه مرغ در کشورهای دگر گرانتر است و این دانه ها که تو در زمین کاشته ای بخشی سهم مراقبت من است، حاشا و کلا که دانه ارزان نخواهیم داد که این اموال همه مرغداران است. روز دگر مرغی کشت و گفت سرد بوده و از انها که مرغ ندارند نیاز به پرهایش دارند که انصاف نیست مردم عادی سرما و گرما بکشند و ما از مرغان تو حمایت کنیم . تخم مرغ ها را به در و همسایه میداد تا حمایت عام خود را از دست ندهد. روزها به همین منوال گذشت و پیرزن دیگر سوالی نداشت ، و امید و اعتمادی به هیچ گرگ و شغال نداشت.