cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

"" سهيل عرب ""

*سهيل عرب* در عرب او را سهيل ناميدند زيرا چهره اش همچون ستاره ي سهيل درخشنده بود لطفا براي باز نشر اشعار از گزينه ي forward استفاده نمائيد. www.ghasemiyoon.ir Admins: @Adibi

Show more
The country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
927
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

#حضرت_امیرالمؤمنين_علي_عليه السلام #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب با خاك پايت گاه گاهي همنشين هستي يعني اگر چه آفتابي ذره بين هستي فرقي نكردي،كودكي ات هم بزرگي بود از اول اين بودي و تا آخر همين هستي آغاز و پاياني نداري ،ما كه مي دانيم از نقطه چين بودي تو و تا نقطه چين هستي هم آفرين بر آنكه مولا آفرين بوده هم آفرين بر تو كه انسان آفرين هستي هرشب چهل منزل تو را ديدند اما نه هرشب تو در آغوش رب العالمين هستي "مؤمن"خودش را خوانده درقرآن خدا از چيست؟! فرموده تنها تو"اميرالمؤمنين"هستي ايمان تو كفر مرا ديگر درآورده است از مرگ تلخ طلحه هم اندوهگين هستي دار و ندارش را امين مكه دستت داد از بس امين الله في ارضه،امين هستي سر در تنور خانه ی بيوه زن كوفه گرم حديث نفس هستي شرمگين هستي سر در تنور خانه ی بيوه زن كوفه ياد سري مجروح و خاكستر نشين هستي #محسن_عرب_خالقی #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/ghasemiyoon_ir
Show all...
"" سهيل عرب ""

*سهيل عرب* در عرب او را سهيل ناميدند زيرا چهره اش همچون ستاره ي سهيل درخشنده بود لطفا براي باز نشر اشعار از گزينه ي forward استفاده نمائيد. www.ghasemiyoon.ir Admins: @Adibi

#تخريب_قبور_ائمه_بقيع_عليهم_السلام #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب ای بهشت برین و دارِ سلام ای زمین بقیع برتو سلام . عنبری یا عبیری یا عودی هرچه هستی بهشت موعودی . ای بقیع ای بهشت روی زمین خاکی و برتر از بهشت برین . صَدف و پر زِ گونه گونه گهر فرش و از بام عرش بالاتر . چه نگین ها که زیب سینۀ توست چه گهرها که درخزینۀ توست . آن عزیزان که در تو پنهانند جسم خاکی و یک جهان جانند . هر طرف رُخ نَهفته در دل خاک پارۀ از تن پیمبر پاک . این یکی خاک پاک دختر اوست پارۀ پیکر مطهر اوست . ساحت قُدس حَضرت زَهراست کز جَلالت شَفیعه دو سرا است . پسری را که او بجان پرورد کربلا را علم به عالم کرد . روز اسلام ازآن نشد چون شب که گره زَد به گیسوی زِینب . دره التلج و تاج دین باشد زیب او یازده نِگین باشد . این اِمامان که در بقیع دَرند اِفتخارات عالم بشرند . چار فصل کتاب تکوی نند چار رکن میانی دین ند . سدره المنتهای ایمانند ترجمان رموز قرآنند . وارِث اَنبیای صِدّی قین سایه های خدا بروی زمین . هر یکی نخلۀ زِ نخلۀ طور هریکی آیۀ زِ سورۀ نور . دست پروردگان خانۀ وحی مرغ لاهوت آشیانۀ وحی . روشنی بخش روی مِهر و مَه اند پسران عزیز فاطمه اند . مشکلی دارم ای بقیع عزیز ای تو ما را شَفیع رَستاخیز . یاد داری شبی چو قیر سیاه نه چراغی نه رتوی از ماه . علی آورد با دو دیدۀ تر بدن پاک دُخت پِیغمبر . دیدی آیا در آن شب تاریک بازو و پهلوی وِی از نزدیک . راستی پَهلوش شِکسته نبود بازوی او سیاه و خَسته نبود . دستهایش هنوز آبله داشت زیر لبها هنوز هم گله داشت . مُجتبی آن امام پاک سِرشت که بود سِیّد شَباب بِهشت . مُجتبی آن اِمام پاک سِرشت که بود سیّد شَباب بِهشت . جِگرش لَخته لَختۀ خون بود زَخمها از ستاره اَفزون بود . بر سر زَخم او چه آوردی وان جِگر پاره ها کجا بُردی . زِین اِلعبّاد سِیّد سَجاد کش زِ کسری و هاشم ست تبار . به مُناجات چون بر آرد دست صَحفه او زَبور داود است . به اِسارت چو رفته بود بِشام پادشاه و اَسیر هم چو غُلام . نازنین پای او پُر آبله بود دست و گردن درون سِلسله بود . نَقشِ آن آبله بِپاست هَنوز رَدّ زَنجیرها بِجاست هَنوز . باقر آن پَنجمین اِمام مُبین بَحر مواّج و بی کرانء دین . صادق آن کو رئیس مَذهَب ماست شِشُمین حُجت بزرگ خداست . هر دو با زَهر کین شُدن شَهید اَثر زَهر میتوانی دید . قَبرشان هم مئصیبتی دگر است این غَم ازهر غَمی بزرگتراست . قَبر هائی که جَبرئیل اَمین بطواف آید از بِهشت بَرین . نه نِگهبان نه پاسبان دارد نه حِصاری نه سایبان دارد . نه چراغی که تا سَحر سُوزد نه کسی تا چراغی اَفروزد . باری اِی آفتاب عالم تاب نور اَفشان بر این قُبور خراب . اِی بُلند اَخترانِ چَرخ بَرین اِی زُحل اِی ونُوس اِی پَروین . ای شما کهکشان و کوکب ها کاروان های نور در شبها . مشعل شام تارشان باشید شَمع های مَزارشان باشید . تو هم ای ابر آسمان آبی تو هم ای نور ماه مهتابی . تو هم ای دیده کن روان جُویی تو هم ای موی مژّه جارویی . تو هم اِی سِیل اَشک آبی ریز بر سر خاک شان گلابی ریز . گرچه این سینه ها مدینۀ ماست قبر آنان درون سینۀ ماست . ظاهر قبر تا خراب بود دل ما شیعیان کباب بود . هر غباری زِ خاک برخیزد همه درچشم شیعیان ریزد . این همه شکوه از #ریاضی نیست هرکه را دیده ام راضی نیست #رياضي_يزدي #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 *سهيل عرب* در عرب او را سهيل ناميدند زيرا چهره اش همچون ستاره ي سهيل درخشنده بود لطفا براي باز نشر اشعار از گزينه ي forward استفاده نمائيد. www.ghasemiyoon.ir Admins: @Adibi
Show all...
بقیع Archives » زبدةالاشعار

#تخريب_قبور_ائمه_بقيع_عليهم_السلام #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب ای بهشت برین و دارِ سلام ای زمین بقیع برتو سلام . عنبری یا عبیری یا عودی هرچه هستی بهشت موعودی . ای بقیع ای بهشت روی زمین خاکی و برتر از بهشت برین . صَدف و پر زِ گونه گونه گهر فرش و از بام عرش بالاتر . چه نگین ها که زیب سینۀ توست چه گهرها که درخزینۀ توست . آن عزیزان که در تو پنهانند جسم خاکی و یک جهان جانند . هر طرف رُخ نَهفته در دل خاک پارۀ از تن پیمبر پاک . این یکی خاک پاک دختر اوست پارۀ پیکر مطهر اوست . ساحت قُدس حَضرت زَهراست کز جَلالت شَفیعه دو سرا است . پسری را که او بجان پرورد کربلا را علم به عالم کرد . روز اسلام ازآن نشد چون شب که گره زَد به گیسوی زِینب . دره التلج و تاج دین باشد زیب او یازده نِگین باشد . این اِمامان که در بقیع دَرند اِفتخارات عالم بشرند . چار فصل کتاب تکوی نند چار رکن میانی دین ند . سدره المنتهای ایمانند ترجمان رموز قرآنند . وارِث اَنبیای صِدّی قین سایه های خدا بروی زمین . هر یکی نخلۀ زِ نخلۀ طور هریکی آیۀ زِ سورۀ نور . دست پروردگان خانۀ وحی مرغ لاهوت آشیانۀ وحی . روشنی بخش روی مِهر و مَه اند پسران عزیز فاطمه اند . مشکلی دارم ای بقیع عزیز ای تو ما را شَفیع رَستاخیز . یاد داری شبی چو قیر سیاه نه چراغی نه رتوی از ماه . علی آورد با دو دیدۀ تر بدن پاک دُخت پِیغمبر . دیدی آیا در آن شب تاریک بازو و پهلوی وِی از نزدیک . راستی پَهلوش شِکسته نبود بازوی او سیاه و خَسته نبود . دستهایش هنوز آبله داشت زیر لبها هنوز هم گله داشت . مُجتبی آن امام پاک سِرشت که بود سِیّد شَباب بِهشت . مُجتبی آن اِمام پاک سِرشت که بود سیّد شَباب بِهشت . جِگرش لَخته لَختۀ خون بود زَخمها از ستاره اَفزون بود . بر سر زَخم او چه آوردی وان جِگر پاره ها کجا بُردی . زِین اِلعبّاد سِیّد سَجاد کش زِ کسری و هاشم ست تبار . به مُناجات چون بر آرد دست صَحفه او زَبور داود است . به اِسارت چو رفته بود بِشام پادشاه و اَسیر هم چو غُلام . نازنین پای او پُر آبله بود دست و گردن درون سِلسله بود . نَقشِ آن آبله بِپاست هَنوز رَدّ زَنجیرها بِجاست هَنوز . باقر آن پَنجمین اِمام مُبین بَحر مواّج و بی کرانء دین . صادق آن کو رئیس مَذهَب ماست شِشُمین حُجت بزرگ خداست . هر دو با زَهر کین شُدن شَهید اَثر زَهر میتوانی دید . قَبرشان هم مئصیبتی دگر است این غَم ازهر غَمی بزرگتراست . قَبر هائی که جَبرئیل اَمین بطواف آید از بِهشت بَرین . نه نِگهبان نه پاسبان دارد نه حِصاری نه سایبان دارد . نه چراغی که تا سَحر سُوزد نه کسی تا چراغی اَفروزد . باری اِی آفتاب عالم تاب نور اَفشان بر این قُبور خراب . اِی بُلند اَخترانِ چَرخ بَرین اِی زُحل اِی ونُوس اِی پَروین . ای شما کهکشان و کوکب ها کاروان های نور در شبها . مشعل شام تارشان باشید شَمع های مَزارشان باشید . تو هم ای ابر آسمان آبی تو هم ای نور ماه مهتابی . تو هم ای دیده کن روان جُویی تو هم ای موی مژّه جارویی . تو هم اِی سِیل اَشک آبی ریز بر سر خاک شان گلابی ریز . گرچه این سینه ها مدینۀ ماست قبر آنان درون سینۀ ماست . ظاهر قبر تا خراب بود دل ما شیعیان کباب بود . هر غباری زِ خاک برخیزد همه درچشم شیعیان ریزد . این همه شکوه از ریاضی نیست هرکه را دیده ام راضی نیست #رياضي_يزدي #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/ghasemiyoon_ir
Show all...
بقیع Archives » زبدةالاشعار

#تخريب_قبور_ائمه_بقيع_عليهم_السلام #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب ای بهشت برین و دارِ سلام ای زمین بقیع برتو سلام . عنبری یا عبیری یا عودی هرچه هستی بهشت موعودی . ای بقیع ای بهشت روی زمین خاکی و برتر از بهشت برین . صَدف و پر زِ گونه گونه گهر فرش و از بام عرش بالاتر . چه نگین ها که زیب سینۀ توست چه گهرها که درخزینۀ توست . آن عزیزان که در تو پنهانند جسم خاکی و یک جهان جانند . هر طرف رُخ نَهفته در دل خاک پارۀ از تن پیمبر پاک . این یکی خاک پاک دختر اوست پارۀ پیکر مطهر اوست . ساحت قُدس حَضرت زَهراست کز جَلالت شَفیعه دو سرا است . پسری را که او بجان پرورد کربلا را علم به عالم کرد . روز اسلام ازآن نشد چون شب که گره زَد به گیسوی زِینب . دره التلج و تاج دین باشد زیب او یازده نِگین باشد . این اِمامان که در بقیع دَرند اِفتخارات عالم بشرند . چار فصل کتاب تکوی نند چار رکن میانی دین ند . سدره المنتهای ایمانند ترجمان رموز قرآنند . وارِث اَنبیای صِدّی قین سایه های خدا بروی زمین . هر یکی نخلۀ زِ نخلۀ طور هریکی آیۀ زِ سورۀ نور . دست پروردگان خانۀ وحی مرغ لاهوت آشیانۀ وحی . روشنی بخش روی مِهر و مَه اند پسران عزیز فاطمه اند . مشکلی دارم ای بقیع عزیز ای تو ما را شَفیع رَستاخیز . یاد داری شبی چو قیر سیاه نه چراغی نه رتوی از ماه . علی آورد با دو دیدۀ تر بدن پاک دُخت پِیغمبر . دیدی آیا در آن شب تاریک بازو و پهلوی وِی از نزدیک . راستی پَهلوش شِکسته نبود بازوی او سیاه و خَسته نبود . دستهایش هنوز آبله داشت زیر لبها هنوز هم گله داشت . مُجتبی آن امام پاک سِرشت که بود سِیّد شَباب بِهشت . مُجتبی آن اِمام پاک سِرشت که بود سیّد شَباب بِهشت . جِگرش لَخته لَختۀ خون بود زَخمها از ستاره اَفزون بود . بر سر زَخم او چه آوردی وان جِگر پاره ها کجا بُردی . زِین اِلعبّاد سِیّد سَجاد کش زِ کسری و هاشم ست تبار . به مُناجات چون بر آرد دست صَحفه او زَبور داود است . به اِسارت چو رفته بود بِشام پادشاه و اَسیر هم چو غُلام . نازنین پای او پُر آبله بود دست و گردن درون سِلسله بود . نَقشِ آن آبله بِپاست هَنوز رَدّ زَنجیرها بِجاست هَنوز . باقر آن پَنجمین اِمام مُبین بَحر مواّج و بی کرانء دین . صادق آن کو رئیس مَذهَب ماست شِشُمین حُجت بزرگ خداست . هر دو با زَهر کین شُدن شَهید اَثر زَهر میتوانی دید . قَبرشان هم مئصیبتی دگر است این غَم ازهر غَمی بزرگتراست . قَبر هائی که جَبرئیل اَمین بطواف آید از بِهشت بَرین . نه نِگهبان نه پاسبان دارد نه حِصاری نه سایبان دارد . نه چراغی که تا سَحر سُوزد نه کسی تا چراغی اَفروزد . باری اِی آفتاب عالم تاب نور اَفشان بر این قُبور خراب . اِی بُلند اَخترانِ چَرخ بَرین اِی زُحل اِی ونُوس اِی پَروین . ای شما کهکشان و کوکب ها کاروان های نور در شبها . مشعل شام تارشان باشید شَمع های مَزارشان باشید . تو هم ای ابر آسمان آبی تو هم ای نور ماه مهتابی . تو هم ای دیده کن روان جُویی تو هم ای موی مژّه جارویی . تو هم اِی سِیل اَشک آبی ریز بر سر خاک شان گلابی ریز . گرچه این سینه ها مدینۀ ماست قبر آنان درون سینۀ ماست . ظاهر قبر تا خراب بود دل ما شیعیان کباب بود . هر غباری زِ خاک برخیزد همه درچشم شیعیان ریزد . این همه شکوه از #ریاضی نیست هرکه را دیده ام راضی نیست #رياضي_يزدي #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/ghasemiyoon_ir
Show all...

#امام_زمان_عج #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب ز دامان تو کوتاه است اگر دست تمنایم به عکس عارضت در لوح دل محو تماشایم فروغ ماه می دانم که ساید چهره بر پایت از آن شب تا سحر رخسار، بر مهتاب می سایم غباری کردم و دامان باد صبحدم گیرم که شاید همره او در حریم عزّتت آیم شبانگه مینوازی از نگاهی چرخ را دانم از آن شب تا سحر منظر بود این طاق مینایم به یادت کام جان من بود شیرین و وقتم خوش اگر فرهاد کهسارم و گر مجنون صحرایم چه حاصل از بهار و گلشن دوران مرا زیرا تماشا را نیامد در چمن سرو دلارایم مبادا خواب بندد چشمم از سیر رخت در دل همه شب تا سحر چون دیدۀ پروین نیاسایم ندانم در کجایی ای «ولا آباد» جان جأیت تو را من از دل اهل ولا هر لحظه جویایم ز دریای توام گر قطره سان در دیدۀ ابرم به آهنگ توام گر ناله سان در سینۀ نایم شبان موسیم در وادی عشق تو سرگردان به سودای تو باشد هی هی و هو هو و هاهایم ز خیل ره نشینان حریم عزّتت هستم به هر منزل به هر مأوا به هر کوی و به هر جایم من از اعمال خود شرمنده در پیش توام امّا نه جرم است اینکه گویم از غمت مقهور سودایم به هر جا سفرۀ احسان و جودت هست گسترده تو را مهمانم ای شه گر گدای بی سر و پایم بنازم آبروی خاکساری را به درگاهت که گر خود ذرّۂ ناچیز هستم جذب بیضایم به مهر و ماه نازم تا ولایت را به دل دارم از عالم بی نیازم تا تو هستی میر و مولایم تو آن ذیجود کز لطفت جهانی بهره می گیرد من آن موجود کز غیر تو نه یار و نه یارایم تهجّد را اذانی بر سر گلدستۀ عرفان نماز عشق را روح خلوصی در مصلّایم امامی بر زمان و در زمان اینست أیمانم امیری بر مکین و بر مکان این باور و رایم ز دنیا و زعقبا بسته ام دل بر تولّایت تو هستی ای همه هستی ز تو دنیا و عقبایم فروغ عارضت در بیکران آفاق می بینم جواهر سرمۀ خاک رهت تا کرده بینایم به سرمستی چو گردون میکنم طوف حریمت را چکد گر جرعه ای از بادۀ فیضت به مینایم نه آن چشمی که بینم یک نظر وجه الّهی حسنت نه آن بختی که نوشینی دهد رویت به رویایم غباری گر صبا از خاک راهت بر من افشاند رسد پای از تفاخر بر فراز عرش اعلایم بیا ای وسعت کون و مکان زندانسرا بی تو به جانت تنگ و تاریک است بی روی تو دنیایم ز دیروزم بسی دلتنگ، تا سر شد به هجرانت معاذالله چو دیروز ار رود امروز و فردایم #عابد_تبريزي #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/ghasemiyoon_ir
Show all...
"" سهيل عرب ""

*سهيل عرب* در عرب او را سهيل ناميدند زيرا چهره اش همچون ستاره ي سهيل درخشنده بود لطفا براي باز نشر اشعار از گزينه ي forward استفاده نمائيد. www.ghasemiyoon.ir Admins: @Adibi

تا سبزه عمرم لب جوى تو بلند است ما را بطلب سيزده ماه رجب ها ... #معني_زنجانى #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب 👇👇👇👇👇👇 ‏https://telegram.me/ghasemiyoon_ir
Show all...
#حضرت_زينب_سلام_الله_عليها #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب به وقت خطبه خوانی مثل حیدر می شود زینب به هفده معجزه بر نی پیمبر می شود زینب من از نامش که زینت بر علی گشته ست فهمیدم زمانی زینت الله اکبر می شود زینب زمین باید بگردد تا ابد دور چنین بیتی که درآن مادرش زهرا و دختر می شود زینب سه تا آیه سه دفعه مادری پیش سه تا حجت به علم جَفْر، اینجا شرح کوثر می شود زینب حباب دور مصباح الهدی چون می شود عباس به کشتی نجات خَلق لَنگَر می‌ شود زینب خودش یک لشکر است از کربلا تا شام، دروقتش؛ دل آور، جنگ آور، آب آور می شود زینب به این نکته توجه کن اگر که در وفاداری؛ برادر می شود عباس، خواهر می شود زینب پس از حیدر اگر بابا، پس از زهرا اگر مادر پس از عباس هم قطعا برادر می شود زینب همانگونه که از اول به یادش مانده از کوچه دم آخر میان خیمه مادر می شود زینب دوتا روح است دریک جسم وقت بوسه از حنجر که یک آن فاطمه یک آن دیگر می شود زینب #مهدی_رحیمی #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب 👇👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/ghasemiyoon_ir
Show all...
"" سهيل عرب ""

*سهيل عرب* در عرب او را سهيل ناميدند زيرا چهره اش همچون ستاره ي سهيل درخشنده بود لطفا براي باز نشر اشعار از گزينه ي forward استفاده نمائيد. www.ghasemiyoon.ir Admins: @Adibi

#حضرت_امیرالمؤمنین_علي_عليه_السلام #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب هیچ کس را نیست درکی از شئون #ذوالفقار از درون ذوالفقار و از برون ذوالفقار نفی را ایجاد می‌دانند مردان غیور نیست غیر از حالت «لا» کاف و نون ذوالفقار سخت هم می‌آید آن زخمی که دارد بر سرش زین دو دم جایی نمی‌افتد شگون ذوالفقار گر نمی‌افتد، تعجب را محلی دیگر است ساعد شیر خدا باشد ستون ذوالفقار حدس اوضاع برون بحر ما را کافی است نیست ممکن دست یابی بر درون ذوالفقار جنبش عالی نشان از جهد بالغ می‌دهد از رگ زهرای مرضیه است خون ذوالفقار بوسه را حتی به جنگ از دست حیدر وا نکرد در ادب پیچیده تا محشر جنون ذوالفقار شعر تر را کی توان در سینه زندانی نمود نیست ممکن معنی بیدل سکون ذوالفقار #استاد_محمد_سهرابي #معنی_زنجانی #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/ghasemiyoon_ir
Show all...
"" سهيل عرب ""

*سهيل عرب* در عرب او را سهيل ناميدند زيرا چهره اش همچون ستاره ي سهيل درخشنده بود لطفا براي باز نشر اشعار از گزينه ي forward استفاده نمائيد. www.ghasemiyoon.ir Admins: @Adibi

#حضرت_امیرالمؤمنین_علي_عليه_السلام #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب ای بت مه جبین و زیبا لب چون خدا مفردی و تنها لب تا زمانی که جان رسد تا لب میزنم من تورا صدا با لب یا رب و یا مُصَوَّر و یا #لب هر که از داغ هجر چاوُش کرد آتشش را لب تو خامُش کرد آیه های لبت مرا خوش کرد از دهانت خدا تراوُش کرد مظهر حق توئی زپا تا لب ای فراتر ز درک انسان ها ماورای تمام دوران ها به فدای لبت همه جان ها دُر شود رَمل این بیابان ها گر گذاری به خاک صحرا لب ای تو زیباترین زیباها ای ولی تمام مولاها اعتبار رسالت طاها جمله شیرین شوند دریاها تا گذاری به آب دریا لب بهترین اتفاقِ شهرِ نجف جلوه گر در رواقِ شهرِ نجف طعم انگور باغِ شهرِ نجف مرده ام از فراقِ شهرِ نجف زنده ام کن مرا مسیحا لب کار تو در جهان سلیمانیست کار من هم همین مسلمانیست چاره عشق سجده درمانیست جای مُهرِ همه به پیشانیست من تو را سجده میکنم با لب جنتم در میان گیسویت گم شدم بین پیچش مویت گر ببینم شبی گل رویت... از میان دو چشم و اَبرویت... میکنم از رُخَت تَمَنّا لب من پیاله بدست میخوانم تا شوم مست مست میخوانم ساغرم چون شکست میخوانم شده ام لب پرست میخوانم وَحدَهُ لا اِلهَ اِلّا لَب https://t.me/ghasemiyoon_ir کفرِ در عشق عینِ ایمان است هر که شد کافرت مسلمان است اولین ملحد تو سلمان است چون کلامت کلام قرآن است نفس احمد، تویی خدا را لب از لب تو حواله میگیرم از دوچشمت پیاله میگیرم از دمت آه و ناله میگیرم بوسه از تو حلاله،میگیرم... من ز لعل لبانت اقا لب بنده ام افتخار من این است همه کاروبار من این است خوشی روزگار من این است در دو دنیا شعار من این است ربنا اتنا زمولا لب ذات تو ریشه در خدا دارد دین حق بر تو اتکا دارد خواندن نام تو صفا دارد لب تو شور کربلا دارد پس ببر کربلا مرا با لب جلوه گر شد علی به وادی طف  زد به میدان چنانکه شاه نجف شد فراری عدو ز هر دو طرف پدرش داد صبر خود از کف کرد بهر علی محیا لب آمد و او دوباره عطشان رفت بار دیگر علی به میدان رفت از بر خواهرانِ گریان رفت از تن شاه کربلا جان رفت تا گرفت از لبان بابا لب خورد تا نیزه بر زمین افتاد بر زمین از فراز زین افتاد لرزه بر جسم شاه دین افتاد من بمیرم که این چنین افتاد بر زمین خورده با جبین با لب #محمد_قانع #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://t.me/ghasemiyoon_ir
Show all...
"" سهيل عرب ""

*سهيل عرب* در عرب او را سهيل ناميدند زيرا چهره اش همچون ستاره ي سهيل درخشنده بود لطفا براي باز نشر اشعار از گزينه ي forward استفاده نمائيد. www.ghasemiyoon.ir Admins: @Adibi

#مدح_مولا_علي_عليه_السلام @GHASEMIYOON_IR انگونه ای که عطر زشیشه فرار کرد عاشق فرار از همه عالم به یار کرد دل را نفوذ چشم خمارت شکار کرد در بهت و حیرتم که نگاهت چه کار کرد..! ما را به روی بال ملا ئک سوار کرد سنگ دلم به یک نگهت کیمیا شود از بند جرم خبط و معاصی رها شود هرکس به درد عشق شما مبتلا شود بی شک شبهه شامل لطف خدا شود بی چاره آن که از سرکویت فرار کرد صیدی که خود نشسته به دام شما منم مست و خراب باده ی جام شما منم در آرزوی بوسه ز کام شما منم از کودکی همیشه غلام شما منم خالق مرا فقیر و تو را سفره دار کرد چون مرتضی علی به دو عالم نگار کیست؟ آیینه دار حضرت پروردگار کیست؟ جبریل را معلم و آموزگار کیست؟ حصن حصین و ناجی و منجی ز نار کیست؟ صفر مرا خدا به ولایت هزار کرد...! آن ذره ای که از نظرت افتاب شد در بین خم نشسته و آخر شراب شد هر کس چشید از می ات عالیجناب شد باده ز فیض دست تو خوردن ثواب شد چشم مرا پیاله چشمت خمار کرد ذکرت مرا به رقص جنون در بیاورد فطرس به یمن کودک تو پر بیاورد خالق اگر دوباره پیمبر بیاورد کی شرزه ای شبیه به حیدر بیاورد؟ حتی خدا به خلقت تو افتخار کرد... تو درب شهر علم رسول مؤیدی واضح ترین تلالوء انوار سرمدی از پای تا به سر تو تماما محمدی از بسکه مست بوی گل یاس احمدی... ...زهرا تو را برای خودش اختیارکرد در بین سفره نان حلالم تویی علی درسرنوشت و طالع و فالم تویی علی دارم یقین که اوج کمالم تویی علی بی شک همای رحمت عالم تویی علی الحق که خوب وصف تو را `شهریار` کرد!! بر من مسیر عشق و غمت را نشان بده بر میتم ز لطف و عنایت تو جان بده بر این اسیر بی کس و کارت امان بده بی پرده گویمت،به سگت استخوان بده مهرت هواس و هوش مرا تارومار کرد یک رشته از عبای تو سکان آسمان خال لب تو نقطه پرگار این جهان خاک ره تو سرمه چشمان عاشقان جاروی صحن فاطمه ات با فرشتگان عالم به دور فاطمه ی تو مدار کرد #محمد_قانع #پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @GHASEMIYOON_IR
Show all...