cookie

We use cookies to improve your browsing experience. By clicking «Accept all», you agree to the use of cookies.

avatar

شبکهٔ شعر سپید

گزیدهٔ بهترین‌ شعرهای سپید و نو! بهترین سپیدها و نوهای شعر فارسی را با ما بخوانید! @sher_sepid ارتباط با ما: @sin_iranpour

Show more
The country is not specifiedThe language is not specifiedThe category is not specified
Advertising posts
414
Subscribers
No data24 hours
No data7 days
No data30 days

Data loading in progress...

Subscriber growth rate

Data loading in progress...

▪️#یدالله_رویایی دیگر در میانمان نیست.▪️
Show all...
[بازنشر] جان چیزی از تن است حالا که جان جز چیزی از تن نیست حالا که جان تن است ای حذفِ جای من، ای جا، در سینه در تمامِ سینهٔ تو جا آنچنان می‌مانم انگار دنیا در تن تو به آخر رسیده است. ✍ #یدالله_رويايى ▪شبکهٔ شعر سپید▪ 🆔 @sher_sepid
Show all...
اگه کسی بلده چطوری توی اینجا میشه لایو گذاشت بهم پیام بده @sin_iranpour
Show all...
.
Show all...
امشب را با #بیژن_جلالی باشید. شعرهای شفافی دارد. فقط کافی است روی هشتگ بزنید تا شعرهایش را که با وسواس انتخاب کرده‌ام، نمایش داده شود.
Show all...
.
Show all...
▪️شاعر این شعر #مسعود_احمدی دیگر در میان ما نیست. ▪️ روحش شاد و یادش گرامی
Show all...
۱۹۹۹ ) حالا که چشمم شده انزلی مرداب ماسیده از اشک و انتظار و تیک که نمی‌رسد به تاك و سکوت پراکنده در حجم این اتاق و در که رو به هیچ فردایی باز نمی‌شود و من که در آغوش خویش پیچیده پیچانده خود را به خود حل می‌شوم در بالش زیر سرم بی مرغابی بی کلک به همین غروب پیش از این به موسیقی لحظه‌ای که مرا وصل می‌کرد به من که مرداب چشمهایم که انزلی بی کلک بی مرغابی چسبانده لب به سکوت و شطرنج کف اتاق محرم رازی سر به مُهر ✍ #علیرضا_مجابی ▪️شبکه‌ی شعر سپید▪️ 🆔 @sher_spied
Show all...
۱۹۹۸ ) تمام دست تو روز است و چهره‌ات گرما نه سکوت دعوت می‌کند و نه دیر است دیگر باید حضور داشت در روز در خبر در رگ و در مرگ… از عشق اگر به زبان آمدیم فصلی را باید برای خود صدا کنیم تصنیف‌ها را بخوانیم که دیگر زخم‌هامان بوی بهار گرفت بمان: که برگ خانه‌ام را به خواب داده‌ای فندق بهارم را به باد و رنگ چشمانم را به آب تفنگی که اکنون تفنگ نیست، و گلوله‌ای که در قصه‌ها عتیقه شده است روبه‌روی کبوتران تشنگی پرندگان را دارد ✍ #احمدرضا_احمدی ▪️شبکه‌ی شعر سپید▪️ 🆔 @sher_spied
Show all...
۱۹۹۷ ) تو ﺁﺏ ﺷﺪﻩای ﺩﺭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺍﺳﺐﻫﺎ ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﺩﺭﻩﻫﺎ ﻗﻄﺮﺍﺕ ﺷﺒﻨﻢ، ﻣﻪ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻤﺖ… ﺷﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺗﺎﺟﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺷﻬﺒﺎﻧﻮﯼ ﮐﻮﻫﺴﺘﺎﻥﻫﺎ ﺷﻮﯼ ﮐﻔﺸﺪﻭﺯﮎﻫﺎ ﺧﺎﻝﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﻩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﺮﺩﻧﺒﻨﺪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺭﻫﺎ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻗﻮﭺﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﺎ ﺩﺭﺧﺖ ﺻﻨﻮﺑﺮ ﻣﯽﺟﻨﮕﻨﺪ ﻣﻪ ﻧﻤﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﻤﺖ. ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺧﺎﻟﻖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﻦ! ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﻭ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﻭ ﺳﺮ ﺍﻧﮕﺸﺖﻫﺎﯾﻢ ﭘﻬﻠﻮ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ ﺑﺮ ﺻﻔﺤﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﻭ ﮔﻮﺍﻩ ﻣﯽﺁﻭﺭﻧﺪ ﺳﻮﺭﻩﻫﺎﯼ ﺳﭙﯿﺪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻣﻪ. ✍ #شمس_لنگرودی ▪️شبکه‌ی شعر سپید▪️ 🆔 @sher_spied
Show all...
Choose a Different Plan

Your current plan allows analytics for only 5 channels. To get more, please choose a different plan.