delicate ✧˖°.

این عکس دومی واقعا نازنازی شد. دوستش دارم. هی میام نگاه می‌کنم و می‌رم. همینطوری الکی الکی.

شب بخیر. 🪐

باتری‌های چراغ مطالعه‌ی پیشی صورتی دوباره تموم شدن و حالا چراغ جدیدم برای کتاب خوندن رو پیدا کردم که فکر می‌کنم بهترین چراغ دنیا هم هست اتفاقا. دلیلش:

ببینید من اگه از یه حدی بیشتر با یه نفر تنها بمونم و حرفی برای گفتن نداشته باشم ممکنه تاریک‌ترین اسرار زندگیم رو هم بریزم وسط فقط به خاطر اینکه معذب نباشیم.

تا حالا این احساس رو تجربه کردی که فقط زمانی با بقیه احساس صمیمیت رو تجربه میکنی که درمورد همه چیزهای زندگیت باهاشون صحبت کنی؟ من میدونم حد و مرز برای روابط الزامیه و واقعاً چیز خوبیه اما انگار وقتی حواسم هست که حد و حدود گفتن و نگفتن رو رعایت کنم دیگه احساس صمیمیت و بعد احساس راحتی رو هم ندارم =))) و این اذیتم میکنه... خیلی وقت‌ها طرف مقابلم هم این‌طوری نیست و بدتر میشه

برای یه سری زبان‌ها می‌شه ولی مثلا روسی و فرانسوی و اینا نه. دقیقا نمی‌دونم سیستمشون چی شکلیه. قصد داشتن برش دارن، نمی‌دونم چی شد.

لایرا یعنی الان نمیشه کنکور زبان انگلیسی داد و زبان دیگه ای رو تو دانشگاه خوند؟

نه، اون زمان می‌شد کنکور انگلیسی بدیم برای تمام زبان‌ها.

لایرا شما خودت کنکور زبان روسی دادی؟