cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

Science and Religion

🔷در این کانال هدف ما نقد و بررسی علمی آتئیسم و پرداختن به فلسفه علم است. نظرات و مطالب مفید خود را با ما به اشتراک بگذارید. ادمین ها: @boroojerdiann @Aref_Hoveizi

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
1 377
المشتركون
-224 ساعات
-17 أيام
-630 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

مطلب ارزشمندی است ( کلمه به کلمه اش) فونت فایل pdf خوب نیست، توصیه می‌کنم دوستان با لینک اخر فایل، مطلب را در سایت اسو مطالعه کنند.
إظهار الكل...
👍 4 1
فایل پی‌دی‌اف «خداناباوری یا خداباوری: کدام‌یک پدیده‌ها را بهتر تبیین می‌کند؟»، کِوین وَلی‌یِر، ترجمه‌ی یاسر میردامادی @YMirdamadi
إظهار الكل...
Atheism and Theism as Model Choices.pdf1.99 KB
1
شاید هم بشود گفت از منظر فرگشت که بر اساس خوانش ارتودکس نئوداروینیسم فاقد هیچ جهت و معناست " تکامل یافته تر بودن" که عبارتی است معطوف به ارزش‌گذاری فاقد مفهوم است، بنابراین گزاره‌هایی مانند "مغز انسان تکامل یافته‌تر از مغز موش صحرایی یا مغز مامولک هست." یا "مغز انسان تکامل یافته‌تر از مغز موش صحرایی یا مغز مامولک نیست." نه صادق هستند و نه کاذب بلکه مهمل و فاقد معنا هستند. اما این به معنای ان نیست که از منظر دیگری نتوان مغز انسان را با مغز موش یا مامولک مقایسه کرد و درباره تکامل یافته‌تر بودن هر یک بحث کرد. آیا محصول فرگشت بودن مغز این دو موجود به معنای آن است که تنها در چهارچوب مکانیسم‌های فرگشت درباره آنها می‌توان اظهارنظر کرد؟
إظهار الكل...
Repost from Theismschool
Photo unavailableShow in Telegram
انتخاب طبیعی ما را هدف خودش قرار نداده است. ما فقط نوع جالبی از جانور با سازگاری‌های خاصی هستیم که به ما امکان داده که زنده بمانیم و در محیط‌های خاصی تولید مثل کنیم. جانوران دیگر از انسان‌ها پست‌تر نیستند. آن‌ها نیز به‌طور منحصربه‌فرد و موثر با محیط خود سازگار شده‌اند. مغز شما تکامل یافته‌تر از مغز موش صحرایی یا مغز مارمولک نیست. بلکه صرفا به صورت متفاوتی تکامل پیدا کرده است. عکس بخشی از کتاب تکامل و رفتار انسان از جان کارترایت نوشته بخشی از کتاب هفت و نیم درس درباره مغز از خانم لیزا فلدمن بارت @science4lifee
إظهار الكل...
Photo unavailableShow in Telegram
01:55
Video unavailableShow in Telegram
رَوا در نظر دارد مجموعه‌ای از مطالب و پادکست‌ها را حول موضوع "خشونت و دین" منتشر کند. در این ویدیو، دکتر مهدی نساجی توضیحاتی مقدماتی را در این زمینه ارائه می‌دهد. با ما در رَوا همراه باشيد. رَوا | روایتی روادارانه از روانشناسی دین https://t.me/Ravaschool
إظهار الكل...
43.59 MB
👍 2
Encyclopedia of Psychology and Religion .pdf24.03 MB
👍 1
            پی‌نوشت: [1] Leeming, D. A., Madden, K., & Marlan, S. (Eds.). (2014). Encyclopedia of psychology and religion (pp. 827-830). Springer US. [2] David A. Leeming [3] James W. Jones [5] Tamil [6] Ramayana [7] Mahabharata [9] Zimbardo [10] Waller [11] Bandura [12] Aum Shinrikyo [13] Splitting [14] Rene Girard [15] Girard, R. (1977). Violence and the Sacred, trans. Patrick Gregory (Baltimore, 1977), 49.
إظهار الكل...
این حالت چنان فزونی گرفت که آزمایشی که بنا بود دو هفته به طول بینجامد ظرف شش روز متوقف شد. آزمایش­‌هایی از این دست نشان دادند که قرار گرفتن در گروه­‌های خشن، چگونه به سادگی می­‌تواند افراد را به سمت رفتارهای ظالمانه و آزارگرانه سوق دهد؛ حتی اگر در غیر این صورت، هیچ نشانی از این رفتارها را نتوان در این افراد یافت. والر[10]چهار عامل روانی_اجتماعی را معرفی می‌­کند که ممکن است افراد معمولی را مستعد انجام رفتارهای شرورانه کنند. نخستین عامل، عامل ژنتیک است. بر این اساس، تمامی انسان‌­ها، آمادگی­ ژنتیکی مشخصی برای انجام رفتارهای خشونت بار دارند که انتخاب طبیعی آن را شکل داده‌است. این ممکن است در برخی بسترهای مذهبی به سمت قوم‌­گرایی و شکل­‌گیری ذهنیت «ما در برابر آن­‌ها» برود. عامل دوم والر به نقش فرهنگ در شکل­‌دهی به این خصایص ذاتی اشاره دارد که منجر می­‌شود تا ما حتی بیش از پیش مستعد انجام رفتارهای شرارت‌­بار شویم. از جمله­‌ی مهم­‌ترین «نظام­ باورهای فرهنگی» می­‌توان به برخی انواع باورهای مذهبی راجع به قدرت، دوگانگی گروه‌­های خودی و غیرخودی و اهریمن­‌انگاری افراد غیرباورمند، اشاره کرد. از باورهای دینی حتی ممکن است در توجیه قتل نیز استفاده شود. این موضوع با تقویت قوم­‌محوری و بدنام کردن گروه غیرخودی، می­‌تواند منجر به نوعی «عدم التزام اخلاقی» در پیروان دین شود؛ در این حالت ممکن است پیروان این رفتارها را موجه و ثواب نیز بدانند. عامل سوم، «فرهنگ سنگدلی» است که در آن، افرادی که در اثر عوامل ژنتیکی و تعالیم فرهنگی خود مستعد ارتکاب به خشونت هستند، به عنوان آدم‌کش پرورش می‌­یابند. با افزایش سرسپردگی فرد نسبت به این فرهنگ که ضمن آشنا کردن تدریجی او با اعمال فجیع، این اعمال را برایش عادی می­‌سازد و با اجرای مناسک خاصِ عضویت در گروه­، به تدریج وجدان فرد بی­‌حس یا سرکوب می‌­شود. ورود به چنین گروه­‌هایی منجر به دادن مسئولیت و فردیت­‌زدایی از اعضا می‌­شود که به­‌نوبه­‌ی خود به آن­ها اجازه می‌­دهد تا ناشناس دست به اقداماتی بزنند و همچنین ایشان را تحت فشارِ غیرقابل مقاومت گروه قرار می‌­دهد. عامل چهارم والر، مربوط به انسانیت‌­زدایی از قربانیانِ بالقوه‌­ی این خشونت‌­ها و خارج کردن ایشان از دایره­‌ی همدلی و شفقت انسانی است. گروه‌­های انسانی راه‌­های مؤثر فراوانی برای انسانیت­‌زدایی و اعتبارزدایی از مخالفان خود دارند. این ادوات می­‌توانند نیرومندترین ابزار انسان­‌ها برای «به محاق بردن اجتماعی» گروه دیگری شوند. بندورا[11]تأکید داشت که انسان‌­ها پیش از ارتکاب به افعال شنیع نیاز به توجیه اخلاقی این اعمال دارند. او چنین می­‌گوید که «تبدیل شدن افراد جامعه‌­پذیرشده و معمولی به جنگ‌آورانی متعهد نتیجه­‌ی تغییر ساختارهای شخصیتی ایشان، سائق‌­های خشونت یا استانداردهای اخلاقی نیست. بلکه حاصل بازتعریف شناختیِ اخلاقیات قتل و کشتار است.» بندورا می­‌گوید که دین می تواند تبدیل به محملی شود برای به­‌دست دادن این توجهیات اخلاقی برای خون­ریزی­. مقالات روان­شناختی اخیر، بر فرایندهای گروهی و مقایسه­‌ی رویه­‌هایی تمرکز دارند که افراد را به انجام اعمال خشونت‌­بار وا می­‌دارند. گروه­‌هایی که خشونت دینی را روا می­‌دارند نیز مورد پژوهش­‌اند. باید توجه داشت که تمام اعضای جامعه­‌ای که در آن خشونت دینی رخ ­می­دهد عضو این گروه­‌های خشن نبوده و تمام اعضای این گروه‌­ها نیز مرتکب خشونت نمی‌­شوند. بنابراین روان­‌شناسیِ خشونت دینی نمی­‌تواند تماماً منکر عوامل فردی شود. تفاوت افراد در میزان پذیرندگیشان نسبت به این پیام‌­‌های خشونت‌­بار ، مورد توجه روان­شناسان بالینی بوده‌است. پژوهشی که در خصوص خشونت دینی میان سه گروهِ جهاد (مسلمانان)، اوم شینریکو[12](بوداییان ژاپنی) و آمریکایی‌­های آخرالزمان­باور (مسیحیان) در سال 2008 انجام شد، نشان داد که زمانی دین منجر به افزایش رفتار خشونت­‌بار افراد می­‌شود که بر القای احساس شرم و تحقیر تأکید کند، جهان را به پیروانی که خیر مطلق­‌اند و دیگرانی که تماماً شر اند تقسیم کند، هنگامی که مخالفان خود را مشتی اهریمن بخواند و پیروان خود را به جنگ با این اهریمنان برانگیزد، وقتی که خشونت و خون­ریزی را اصلی­‌ترین راه تطهیر و پالایش بداند، زمانی که سرسپردگانشان به­‌دنبال ارتباط یا اتحاد با افراد یا نهادهای قهری و سرکوب‌­کننده باشند، زمانی که رفتارهای خشونت بار را با استفاده از باورهای الهیاتی خود توجیه کرده و هنگامی که به تعصب و رفتارهای مستبدانه دامن بزند. فرایندهای روان­شناختی همچون دوپاره­‌سازی[13] یا همان سفید و سیاه دیدن افراد، میل شدید به تطهیر و پالایش خود، نیاز به قطعیت مطلق، میل به فرافکنی خشم و بدنام­‌کردن گروه غیرخودی، نیز می­‌توانند افراد را مستعد اعتقاد به باورهای خشن سازند.
إظهار الكل...
رَوا | روانشناسی دین خشونت و دین June 5, 2024 by Rava بخش اول سابقه­‌ی بروز خشونت از جانب گروه‌­های دینی تندرو، سابقه­‌ای طولانی است که در زمان حاضر با فعالیت گروه­‌هایی همچون طالبان و داعش، پررنگ‌­تر نیز شده‌است. در قالب مجموعه‌­ای از نوشتار/ پادکست­‌ها به رابطه‌­ی محتمل میان خشونت و دین­داری از منظر روان­شناختی پرداخته خواهدشد. این پرسش مهم مطرح است که آیا ادیان، خشونت مذهبی را افزایش داده­‌اند یا برعکس، ابزارهایی برای کنترل خشونت بوده‌­اند و شاید هم در شرایط مختلف هر دو حالت محتمل باشد. ضمناً این پرسش نیز قابل طرح است که در صورت رابطه­‌ی مثبت میان دینداری و خشونت، آیا این رابطه از جنس رابطه‌­ی علّی است یا همبستگی؟ یعنی آیا این دو، علت یک‌دیگرند یا به دلایلی تنها با هم نسبت دارند؟ در مجموع، رابطه‌­‌ی دینداری و خشونت رابطه‌ا­ی پیچیده است که روان­شناسانِ دین به آن پرداخته‌­اند و البته دیدگاه‌­های مختلف و بعضاً متضادی هم مطرح شده‌است. روا، در راستای بسط دانش روان­شناسی دین، به این موضوع از جنبه­‌های مختلف خواهد پرداخت. برای تدوین نخستین متن/ پادکست، به سراغ کتاب دائرة­المعارف روان­شناسی و دین[1] به سرپرستی دیوید ای.لیمینگ[2]،مدخل خشونت و دین، نوشته‌­ی جیمز دبلیو. جونز[3]، رفته ایم و ترجمه‌­ای از این نوشته را با اندکی تلخیص و ویرایش تقدیم می‌­نماییم. لطفا توجه کنید که آنچه از پی می‌آید تنها بیانگر یکی از نظرگاه‌­های متفاوت و متضادی است که در این موضوع وجود دارد. با ما در رَوا همراه باشید. خشونت و دین همه‌ی ادیان نمادها و استعاره‌­هایی مرتبط با جنگ و خشونت دارند. روایت­‌های خونین جنگ‌­ها، غارت‌­ها، تجاوزها و فتوحات در سراسر اسفار نخستین تورات دیده می‌­شود. در عهد جدید نیز صحنه­‌ی خونین به صلیب کشیده شدن مسیح، استعاره‌­های پولس از نبرد معنوی دائمی و تصاویری از فرجامین نبرد خونین خیر و شر در کتاب مکاشفات یوحنا وجود دارد که برای مسیحیانِ معتقد به آخرالزمان اهمیت بسیار دارد. جنگ‌­های صلیبی، دادگاه­‌های تفتیش عقاید قرون وسطی و جنگ‌­های دینیِ رخ داده در اروپا به دنبال جریان اصلاح مذهبی، همگی بخشی از تاریخ مسیحیت است. در کتاب پالیِ[4] تواریخ ایام، روایت‌­های بسیاری از جنگ­‌ها و فتوحات پادشاهان بودایی آمده‌است که در کمپ­‌های بوداییان سریلانکایی در جنگ با جمعیت تمیل[5] آن منطقه نیز مدام نقل می­‌شد. سال 1959 بود که یکی از نخست‌­وزیران سریلانکا به دست یک راهب بودایی به قتل رسید. بوداییان تبت نیز داستان­‌های فراوانی از جنگ‌­افروزی‌­ها دارند؛ در معبد مقدسشان نیز  تصاویر بسیاری از خدایان و موجودات نیمه الهی تشنه به خون دیده می‌­شود. همچنین تبار کهنی از راهبان جنگ­‌آور بودایی در چین و ژاپن وجود دارد. افسانه‌­های هندو چون رامایانا[6] و ماهاباراتا[7] نیز سرشار از نبردهای افسانه‌­ای جنگ­اوران و قهرمانان‌اند. تأمل در زمینه‌­ی رابطه خشونت با روان­شناسی افراد نشان می‌­دهد که رابطه‌­ای میان محیط افراد و خشونت‌­ورزی آن­‌ها موجود است. این بدان معناست که جنایت‌­های هولناک ممکن است تحت تأثیر محیط، به دست مردم معمولی اتفاق افتد. الهی­‌دانان، قرن‌­هاست که این حرف را زده‌­اند و روان­شناسان اجتماعی نیز به شواهدی برای تأیید آن دست پیدا کرده‌­اند. بخشی از پژوهش‌­های روان­شناسی اجتماعی بیان می‌­کنند که علت رفتار خشونت‌­آمیز را می‌­توان در پویایی گروه‌­ها یافت؛ مثلاً آزمایش فرمان­برداریِ میلگرم[8] و زندانِ زیمباردو[9] که دو مورد از پرارجاع­‌ترین پژوهش‌­های روان­شناسی اجتماعی است. در آغاز دهه­‌ی 1960، میلگرم، 40 مرد معمولیِ ساکن نیوهیون ایالت کنتیکت آمریکا را در آزمایشگاه خود فراخواند و از ایشان خواست تا اگر آزمودنی دیگر در به یادآوری گروه کلمه­‌ها اشتباه کرد، شوک‌­های الکتریکی افزایش یابنده­ای را به آن­ها وارد کنند. البته آزمودنیِ دیگر دستیار پژوهشی میلگرم بود و در واقع شوک دریافت نمی­‌کرد. اکثر داوطلبان در پاسخ به درخواست آزماینده، شدت شوک‌­های وارده به آزمودنی دیگر را در صورت پاسخ نادرست به سؤال، تا حد آسیب­‌زایی افزایش دادند. حتی زمانی که آزمودنی وانمود می­‌کرد که آسیب جدی دیده‌است، داوطلبان همچنان در تبعیت از دستورات آزماینده، شوک­‌ها را تا حد تقریباً مرگ­‌بار افزایش دادند.  در سال 1971، در دانشگاه استنفورد، فیلیپ زیمباردو، گروهی از دانشجویان مردِ معمولی مقطع لیسانس را گردهم آورد و به­‌صورت تصادفی به دو گروه نگهبان و زندانی تقسیم کرد. سپس این افراد را در زندانی ساختگی قرار داد. هر داوطلبی که اختلال روان­شناختی واضحی داشت نیز از آزمایش کنار گذاشته می­‌شد. با گذشت چند روز، یک‌‌سومِ نگهبانان، نسبت به زندانیانی که می­‌دانستند مانند خودشان تنها عده‌­ای دانشجوی لیسانس بودند، به­‌نحوی فزاینده مستبد، ظالم و آزارگر شدند.
إظهار الكل...
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.