Ali Babachahi 2
https://t.me/joinchat/AAAAAETm5o41J5a-wlC4NA
إظهار المزيد199
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-17 أيام
-330 أيام
- المشتركون
- التغطية البريدية
- ER - نسبة المشاركة
جاري تحميل البيانات...
معدل نمو المشترك
جاري تحميل البيانات...
Repost from کانال هُنرواره
این کتاب که "Riverhead Books" آن را در سال 2013 در آمریکا منتشر کرد دربارهی داستان زندگی "عبدالله" و "پَری"، خواهر و برادر افغانستانی است که در روستایی به نام شادباغ زندگی میکنند و پدرشان تصمیم میگیرد پَری را به کابل ببرد تا او را به خانوادهای ثروتمند بفروشد. فروختنِ پَری نقطهی آغاز داستان است و این اتفاق روایتهای دیگر را به هم گِره میزند. ایدهی نگارش این رمان زمانی به ذهن نویسنده رسید که به افغانستان سفر کرده بود. او تلاش کرد تا به کمک سفرهایش به افغانستان و تجربههایی که در آنجا داشت، ساختار کلی رمان را بسازد. خالد حسینی در آغاز قصد داشت داستانی خطی بنویسد اما با پیشرفت نگارشِ رمان، تصمیم گرفت تا روندی دیگر را در پیش بگیرد. این نویسنده برخلاف سبکِ کتاب "بادبادکباز" و "یکهزار خورشیدرو"، در این رمان از تمرکز بر روی تنها یکی از شخصیتها دوری کرده و رمان را به مانند یک مجموعهی داستان کوتاه نوشته است که هر فصل از رمان، از زاویهی دیدِ شخصیتِ متفاوتی روایت میشود. نام این رمان با الهام از یکی از بخشهای شعر "ترانهی پرستار" سرودهی "ویلیام_بلیک" انتخاب شده است.
@Honarrvareh
3010
📖تصادف شبانه
نویسنده: پاتریک مودیانو
رمانی نفسگیر و هیجانانگیز! پاتریک مودیانو نویسنده مشهور و برنده جایزه نوبل در کتاب تصادف شبانه، ماجرای پسر جوانی را روایت میکند که در یکی از خیابانهای پاریس توسط رانندهای شاید آشنا، زیر گرفته میشود...
شبی در پاریس پسر جوانی توسط زن رانندهای زیر گرفته میشود؛ رانندهای که شاید برای پسرک آشنا باشد، البته شاید! بعد از این ماجرای رازآلود، اتفاقات عجیبی رخ میدهد؛ آمدن یک ون پلیس، به هوش آمدن در بیمارستانی غیرمعمولی و فرار زن راننده با پاکتنامهای پر از یادداشتهای بانکی که به پسر داده است.
پسرک در پی این تصادف و مرخص شدن از بیمارستان همهی آدمها و مکانها را آشنا میبیند، استشمام تمام عطرها برای او یادآور خاطراتی فراموش شده هستند؛ خاطراتی دور!
@ketab📚✏️
4200
مانند سالها پیش
کودکان مهر
زندگی را کول خواهند گرفت
و شمعدانی ها
شکوفه خواهد زد در صدای مادران.
#سولماز_نعمتی #شعر
https://t.me/solmaznematiii
Jayne_Amara_Ross,_Frédéric_D_Oberland_&_Gaspar_Claus_On_the_Edge.mp39.34 MB
4400
Repost from N/a
شب دگرگون از مهمترین آثار آرنولد شونبرگ است. شونبرگ این پوئم سمفونیک را در سال ۱۸۹۹ تنها در مدت سه هفته با الهام از شعری از ریشارد دِمِل - شاعر طبیعتگرای همعصر خود - تصنیف کرده است و در آن احساسات خودش را به خواهرِ استادشْ الکساندر فن تسملینسکی - کسی که بعدها با او ازدواج کرد - عرضه میکند.
این اثر برای نخستین بار در سال ۱۹۰۳ در وین اجرا شد و نوآوریهای شونبرگ در آن الهامبخش جنبش نوگرایی در قرن بیستم قرار گرفت.
4600
Repost from N/a
محمد جعفر پوینده و جامعه شناسی ادبیات در ایران
محمد لوطیج
مرور نقد جامعه شناختی رمان در ایران، دو مرحله ی ویژه را بازتاب می دهد؛ نخست شکل گیری نقد جامعه شناختی الگومحور پس از انتشار کتاب واقعیت اجتماعی و جهان داستان از مصباحی پور ایرانیان، و دیگر، گسترش و تنوع نقد جامعه شناختی پس از ترجمه ی مهم ترین منابع نظری این حوزه به دست مترجمانی که محمد جعفر پوینده یکی از پرکارترین و دقیق ترین آنها به شمار می رود.
نقد جامعه شناختی در ایران به معنی دقیق آن، با کتاب واقعیت اجتماعی و جهان داستان (1358) اثر جمشید مصباحی پور ایرانیان پا می گیرد. پیش از آن، غالب آثار در بررسی پیوند جامعه با ادبیات، زیرمجموعه ی اجتماعیات در ادبیات قرار می گیرد و بازتاب دهنده ی جامعه شناسی ادبیات به معنای عام است. از این منظر، نقد جامعه شناختی در ایران با کتاب ایرانیان آغاز می شود که علاوه بر تبیین دقیق مباحث نظری، به نقد چند رمان ایرانی می پردازد که هنوز هم یکی از دقیق ترین نمونه های نقد عملی در این حوزه به شمار می آید و بسیاری از نقدهای پسین، وامدار این اثر ایرانیان است.
مرحله ی دیگر نقد جامعه شناختی در ایران، مربوط به اواخر دهه ی شصت و
سراسر دهه ی هفتاد است که با ترجمه ی منابع نظری این حوزه سامان می یابد و تعدادی از مهم ترین منابع نقد جامعه شناختی به قلم محمدجعفر پوینده، به زبان فارسی درمی آید. در حقیقت، در این مرحله، گسترش نقد جامعه شناختی در ایران، مدیون مترجمانی است که محمدجعفر پوینده یکی از مهم ترین آنها به شمار می رود. ترجمه ی بسیاری از منابع کلیدی جامعه شناسی رمان زمینه را برای تحقیقات بیشتر و جدّی تر در این حوزه فراهم می آورد.
در میان رویکردهای مختلف جامعه شناسی ادبی، مانند جامعه شناسی کتاب، جامعه شناسی آفرینش هنری، جامعه شناسی خوانش و... بخش عمده ای از نقدهایی که زیر عنوان جامعه شناسی رمان در ایران منتشر شده است، معطوف به ساختگرایی تکوینی است. از منظر نظری نیز همین تفاوت مشاهده می شود؛ یعنی بیشتر منابع نظری ترجمه و تألیفی، به ساختگرایی تکوینی اختصاص یافته است.
اقبال به ساختگرایی تکوینی در میان الگوهای نقد جامعه شناختی معطوف به ترجمه ی بخش عمده ای از منابع مهم ساختگرایی تکوینی به زبان فارسی است.
همچنان که بیشتر مقالات و کتاب هایی که موضوع آنها نقد جامعه شناختی رمان ایرانی بر اساس رویکرد ساختگرایی تکوینی است، در دههی هفتاد و هشتاد منتشر شده است؛ یعنی پس از انتشار ترجمهی منابع اصلی این الگو، که تعداد زیادی از این کتاب ها، حاصل کار و قلم محمدجعفر پوینده است.
بررسی جنبههای اجتماعی به جای نقد جامعه شناختی را می توان در شمار مهمترین و پربسامدترین کاستیهای نقد جامعه شناختی رمان ایرانی پیش از دهه ی هفتاد دانست که یکی از مهم ترین دلایل آن، فقدان منابع نظری است که به همت پوینده و همکاران او برطرف می شود. یکی دیگر از دلایل رواج رویکرد ساختگرایی تکوینی در ایران، کتاب (ما ایرانیان) به عنوان یک نمونه ی عملی موفق است که به رغم گذشت چهار دهه از انتشار آن، همچنان مهم ترین اثر در حوزه ی نقد عملی به شمار می رود. تنها در دهه ی اخیر است که رویکردهای دیگر نقد جامعه شناختی مورد توجه قرار گرفته است.
در مجموع می توان گفت که محمد جعفر پوینده ، علاوه بر برگردان مهم ترین منابع نظری جامعه شناسی ادبیات به زبان فارسی، در فراگیری الگوی تحلیلی ساختگرایی تکوینی نقش ویژه ای دارد.
مهم ترین آثار پوینده در حوزه ی جامعه شناسی ادبیات(ترجمه و تالیف)
جامعهشناسی رمان: بالزاک، زولا، استندال ، جامعه، فرهنگ، ادبیات ، تزهایی درباره ی جامعه شناسی ادبیات ، پیوند آفرینش ادبی با زندگی اجتماعی ، جامعه شناسی رمان ، درآمدی بر جامعه¬شناسی ادبیات(مجموعه مقالات)، بررسی محتوا ها ، مرحله ای اساسی و جامعه شناسی ادبیات معاصر ، میخائیل باختین، کارناوال ( دو گونگی و رمان)، جامعه شناسی ادبیات(دفاع از جامعه شناسی رمان)، تا دام آخر(گزیده ی گفت و گوها و مقالات)، سودای مکالمه، خنده و آزادی. تاریخ و آگاهی طبقاتی؛ پژوهشی در دیالکتیک مارکسیستی، زبان شناسی اجتماعی، سپیده دمان فلسفه ی تاریخ بورژوازی، در شناخت اندیشه ی گلدمن و مکتب بوداپست. .....
#محمدجعفر_پوینده
.
زادروزتان مبارک آقای پوینده، امروز اگر... هفتاد ساله می شدید، نگذاشتند... اما در جهان کلمه، می مانید و می تابید به دوران ها... یعنی که ما زنده ایم
5610
شوربختانه باخبر شدیم استاد محمّدعلی بهمنی شاعر و ترانهسرایِ برزگ، [ زادهی سالل ۱۳۲۱ - دزفول ] دچارِ سکتهیِ مغزی گردیده و قدرتِ تکلّمِ خود را از دست دادهاند.🥹
"گاهی دلم برای خودم تنگ میشود"، "شاعر شنیدنی است"، "چتر برای چه، خیال که خیس نمیشود" و "من زندهام هنوز و غزل فکر میکنم" از مهمترین دفترهایِ شعرِ استاد هستند و ترانههاسرودههایِ بسیار زیبایِ ایشان با صدایِ خوانندگانی چون ستّار، حمیرا، رامش، حبیب، ناصر عبداللهی، علیرضا قربانی، شادمهر عقیلی و... از آثارِ ماندگار میباشند.
با آرزویِ تندرستی جناب استاد.❤️🙏🌸
🎥🎧 چه آتش ها
🗣 همایون شجریان
🎼🪕 علی قمصری
✍ محمّدعلی بهمنی
تو را گم میكنم هر روز و
پیدا میكنم هر شب
بدینسان خوابها را با تو
زیبا میكنم هر شب
تبی این کاه را چون كوه
سنگین میكند آنگاه
چه آتشها كه در این كوه
برپا میكنم هر شب
مرا یکشب تحمّل كن
كه تا باور كنی ای دوست
چگونه با جنونِ خود
مدارا میكنم هر شب
دلم فریاد میخواهد
ولی در انزوایِ خویش
چه بیآزار با دیوار
نجوا میكنم هر شب
كجا دنبالِ مفهومی
برایِ عشق میگردی؟
كه من این واژه را تا صبح
معنا میكنم هر شب
🆔 @ayehayebarani
چه آتشها.mp314.32 MB
5700
Repost from Iran International ایران اینترنشنال
02:48
Video unavailable
نمایشگاه ۴۵ سال دستاورد زنان ایرانی؛
درپی دیدار نمایندگان و وزرای پارلمان کانادا از این نمایشگاه، برگزارکنندگان از نمایندگان مجلس خواستند آپارتاید جنسیتی علیه زنان را جرم انگاری کنند
مهسا مرتضوی، ایران اینترنشنال گزارش میدهد
@iranintltv
73d3b1e4-6738-40b8-aa62-25ea6e2e6e4c_240p.mp47.89 MB
5900
Repost from N/a
به یاد نمی آورم
روایت روشنی از تاریکی و طناب بود
یا
خاموشی یک اسکلت چوبی مصمم
میگفتند دم دمای حی علی خیر العمل است
من زمان نمیدانستم
دیوارها دورهام کرده بودند
بسم الله الرحمن الرحیم
-چرا مچاله شدهای؟
+رویا میبافم
-از این اندوه بلند بیهوده؟
+پناه میبرم به آسمان اتاق،
از نفیر صدای کفشها
-قرار است حزن در تنت تمام شود
+الله و اکبر
الله و اکبر
اشهد ان لا ...
اشهد ان لا اله چشمهای منتظر
اشهد ان لا اله دستهای ترسیده
اشهد ان لا اله مادرم
و بیخبری مغموم چادر رنگی آویزانش...
زیر کتفهایم دستهایی میپیچند
راهروی ترسیده پاهایم را طی میکند
سرها، میزبان
دود و جراحت
استخوانها به سوز و سوگ سرایت میکنند
بوی کاهگل باران خورده
با احتضار تتمه گرمای تنم
*«جنگ است اسماعیل! جنگ است.»
به یاد نمیآورم
چیزی از طلعت تلخ حیات(ط)
به پاهایم رسید
آنها قد قامت الصلاه بودند
من لباسم را تکاندم
پایین آمدم
از میان سیاهیهای ایستاده عبور کردم
از دهان بازم که
تکه ابری را بلعیده بود
بیرون کشانده شدم
++السلام علی اهل لا اله الا الله
-به روشنای خانه برگشتی!
++کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا اِلـهَ اِلاَّ الله
**«-پس زخمهامان چه؟
++اِغْفِرْ لِمَنْ قالَ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ
- نور از محلِ آنها وارد میشود…»
مائده امینی
زمستان ۱۴۰۱
* سطری از رضا براهنی
**سطری از مولانا
8810
Repost from tootimag
Photo unavailable
◽️▫️
راه آرام رها میکند موهایش را
و باد بر آن نرم میشود
کوهها و دشت نزدیکتر
آسمان هوایش را خوشتر.
روز دیگریست
برای من سطحی از دریا بریز.
© Guy LeQuerrec / Magnum Photos - On the highway between Nimes and Marseille, France, 1984
7100