cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

📚عصر دانائی و توسعه ایران - راستی

جواد راستی پژوهشگر ارشد اقتصاد سیاسی توسعه در حال نگارش کتابی ۲ جلدی با محوریت دانایی و علل عقب ماندگی ایران از دوره قاجار تاکنون و چالش های توسعه ایران. واژه های آگاهی، دانائی و توسعه برای بنده مقدّس و باارزش هستند. همیشه شاگرد هستم. زیاد کتاب بخوانیم.

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
1 564
المشتركون
لا توجد بيانات24 ساعات
-27 أيام
-730 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

جمهوری اسلامی صورتی از ناسیونالیسم ایرانی در "وضع تجدد متاخر"؟ یکی از مباحث انحرافی قرار دادن تقابلی دو مفهوم "امت" و "ملت" در بستر جمهوری اسلامی است. به این معنا که جمهوری اسلامی با تکیه بر مفهوم امت، ملت ایران را فدای اهداف انترناسیونالیسم اسلامی خود کرده است. مبتنی بر این مفروض نادرست اپوزیسیون تلاش می‌کند با تکیه بر مفهوم "ملت" صف‌آرایی کند. اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد این است که ناسیونالیستها یا ملتگرایان مجبور می‌شوند از امر واقع ایرانی فاصله بگیرند و به دو گفتمان باستانگرایی یا غربگرایی پناه ببرند و در هر دو حالت با بطن جامعه و روح تاریخ ایران که معجونی از ترکیبات گوناگون است فاصله بگیرند و تضادهای مختلف درست کنند. اما نکته اینجاست که "جمهوری اسلامی" صورتی از ناسیونالیسم ایرانی در "وضع تجدد متاخر" است. برای درک این مسئله باید فهم دقیقی از دو مفهوم "انقلاب" و "نظام" داشت. جمهوری اسلامی در ایران به مثابه یک "نظام" مترادف با گفتمان انقلاب که مقوله‌ای انترناسیونالیستی است، نیست بل صورتی از ناسیونالیسم ایرانی در "وضع تجدد متاخر" است که عدم درک این مُهم موجب شده است که هم پوزیسیون و هم اپوزیسیون درک تاریخی صائبی از وضع خویش در تاریخ ایران نداشته باشد. گفته شده است که مهمترین پرسش عباس میرزا مسئله "توسعه" بوده است و این بزرگترین دروغی است که به جامعه گفته‌اند. مهمترین دغدغه عباس میرزا پرسش از "امنیت" بوده است. به سخن دیگر، چگونه می‌توان به "امنیت درونزا" دست یافت؟ بعد از شهادت نادر شاه افشار مهمترین پرسش پیش روی معماران نظام سیاسی در ایران این بوده است که چگونه می‌توان به "امنیت درونزا" که بُن‌مایه اساسی توسعه در جهان جدید است دست یافت. صور گوناگونی در این دویست سال اخیر در ساحت جمعی ایرانیان مطرح و نهادینه شده است اما هر کدام به دلیل عدم تحقق امنیت درونزا شکست خورده است و چون این مهم محقق نشده است توسعه هم به نحو جامع و پایدار پدید نیامده است. اما "جمهوری اسلامی" به مثابه یک صورتبتدی در بستر تجدد متاخر به این سو حرکت کرده است. تلاشهای ایرانیان در این چهل و شش سال را باید در بستری تاریخی و در سطح معادلات جهانی مورد بازخوانی قرار داد و سپس این پرسش را مطرح کرد که آیا ما به امنیت درونزا دست یافته‌ایم و اگر چنین است آنگاه دو پرسش مهمی که پیش روی جامعه ایرانی است چیست و رابطه آنها چگونه باید باشد؟ دو پرسش بنیادین پیش روی ما مسئله امنیت و توسعه و دیالکتیک تاریخی بین این دو مولفه در تمامی سطوح امر اجتماعی است. این پرسشی است که ناسیونالیسم ایرانی در قالب جمهوری اسلامی باید به آن به صورت همه‌جانبه بپردازد و از تقابل‌های کاذب بین امنیت و توسعه یا جامعه و سیاست و و و اجتناب کند. سیدجواد میری #جمهوری_اسلامی #امنیت#توسعه #عباس_میرزا #امتگرایی #ملیگرایی @seyedjavadmiri
إظهار الكل...
💥سنگ خارایی بنام ایران... ✍️علی مرادی مراغه ای @Ali_Moradi_maragheieامروز ۱۶ اردیبهشت روز مراغه است روزِ آغاز ساخت رصدخانه مراغه در دورهٔ هلاکوخان بدست خواجه نصیر طوسی. ♦️ایرانیان بیشتر ملتی احساسی هستند تا عقلانی. زمانی با نبوغِ مخصوصِ خود، خشتها را روی هم چیده، تمدنی خیره کننده برپا می کنند اما زمانی دیگر، دیوانگی کرده و همه را با دست خود و یا بدست مهاجمی از بیرون، ویران میکند! ایران در طول تاریخ، طوفانها و ضربات خرد کننده ای پشت سر گذاشته اما هر بار دوباره از زیر تلِ خاکستر، چون ققنوسی بالیده و متولد شده. بهترین تشبیه در پایداری ایرانیان را گوبینو بر زبان رانده: «...من هر وقت که بدین ملت می اندیشم سنگ خارایی را به نظر می آورم که با امواج خروشان دریا در گوشه ای در غلتیده و تحولات اعصار و قرون، آن را فرسوده و زوایایش را صاف کرده و در آن خلل و فرج بسیار پدید آورده اما با این همه این سنگ، سنگ خارا مانده است» (سه سال در میان ایرانیان...ص۳۴۲) ♦️سئوال اینست که با اینهمه دیوانگی ها و ضربات ویرانگر، چه عواملی باعث ماندگاری این سنگِ خارا شده؟ به نظر من، یکی از بزرگترین علتِ ماندگاریش، توانایی پروراندن نبوغهایی چون خواجه نصیرها...بوده. در آن اوضاع اسف انگیزِ پس از حمله مغول که بقول جوینی «هر کجا که ۱۰۰ هزار کس بود، ۱۰۰ کس نمانده بود» نقل است که وقتی نابغه ایرانی(خواجه نصیر) آواره و جان بدر برده از مرگ، به دربار المستعصم خلیفه بغداد پناه آورده و از او تقاضای شغل میکند، المستعصم که غیرعرب را همواره تحقیر می نمود و اعراب، خراسانیان را به گاو تشبیه میکردند، با تمسخر میگوید: «تو که خراسانی هستی پس شاخت کو؟...» خواجه نصیر بی هیچ سخنی، از بغداد خارج شده و در ایران، به خدمت هلاکوخان در می آید و او را تشویق به بفتح بغداد میکند. ♦️نقل است که پس از شکست خلیفه متکبر، وقتی خواجه نصیر به همراه هلاکوخان برای دستگیری خلیفه وارد کاخ او میشود، المستعصم با دیدن او به التماس افتاده و می پرسد که کجا بودی؟ و خواجه نصیر با کنایه میگوید رفته بودم شاخم را با خودم بیاورم و با دستش، هلاکوخان را نشانش می دهد...! آنگاه خلیفه به دستور هلاکوخان، نمدمالی و کشته میشود. (جامع التواريخ...ص ۷۰۴) در واقع عمل خواجه نصیر مصداق بارزی است از این مثل که: شغال بیشه مازندران را نگیرد جز سگ مازندرانی ♦️و کتابخانه نفیسِ بغداد و دانشمندانش و «عموم آلات رصدى لازم را كه در بغداد و غيره مغول به غارت گرفته بودند» نصیب رصدخانه مراغه میگردد. (ابن فوطی، تلخیص مجمع الآداب...ص ۳۵۰) یعنی رصدخانۀ مراغه با ۲۰۰۰۰ دينار از ماترک اموال خلیفه بغداد که زمانی او را گاو نامیده بود بنا میشود. ♦️در واقع از پدر بزرگِ ایلغارگر(چنگیز) که همواره از شمشیرش خون می چکیده، تا نواده اش هلاکوخان که فرهنگ دوست و فرهنگ گستر می گردد! کمتر از نیم قرن فاصله بوده!. بدین ترتیب، در مراغه کانون و مرکز علمی شکل می گیرد که جریان ساز است و خواجه نصیر هر جا کتابی، دانشمندی یا ادوات علمی و هنری سراغ میگیرد به مراغه گسیل می دارد حتّی از چین، روم، شامات و اروپا... و خودش نیز با آنهمه انقلابات جانكاه و گرفتاريهاى روح‌كُش، دقيقه‌اى از پژوهش و تدريس غافل نبوده كه پس از كشف دقيقه‌اى از دقايق علوم، شادى‌كنان و پاى‌كوبان مى‌گفته: «اگر سلاطين شمشيرزن از عالم لذت ما خبر مى‌يافتند يقينا اين نعمت را هم از كف ما بدر مى‌بردند.» همان لذت کشفی که قبل تر از او، آن ریاضیدان یونانی گفته بود که: اگر قانونی کشف کنم لذتبخش تر از آنست که آتن را به من بدهند... ✅ راز ماندگاری ایرانیان همین است که گوبینو از آن به«سنگ خارا» تعبیر می کند یعنی تبدیل شمشیرِ خونین چنگیزی به رصدخانه و مکتب مراغه. شهر مراغه در برهه های مختلفی دِین خودش را به این مرز و بوم بخوبی ادا کرده است. امروزه، مراغه جزو شهرهایی است که به گذشته خود فخر می ورزد. اما افسوس بر آن شهرهایی که بجای حال، به مرده ریگِ گذشته ی خود فخر ورزد...! https://s8.uupload.ir/files/7_c9ji.jpg
إظهار الكل...

میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است؛ ببینید عزیزان در ایران چه گلی کاشته‌اند! *دغدغه‌های کلیدی بخشهایی از دولت و مجلس همخوانی با مسائل حاد جامعه ما ندارد* فرشاد مؤمنی، استاد اقتصاد دانشگاه و رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد گفت: 🔹واقعا جای شرم دارد که نرخ بهره برای تولید کننده‌ های ایران طی ۲۵ سال گذشته بین ۵ تا ۱۰ برابر میانگین جهانی بوده است چگونه این مساله در ساختار هزینه بنگاه‌‌ها تورم‌زا نیست اما حتی به اندازه تورم هم دستمزد را جبران نمی‌کنید و می‌گویید تورم‌زا می‌شود. 🔹بعد مافیاها آنچنان این را تکرار می‌کنند که در بخش بزرگی از ساختار تصمیم گیری ما تبدیل به یک باور شده و صادقانه می‌گویند دست به دستمزد‌ها نزنید! در شرایطی که میانگین جهانی تورم حدود ۷ درصد است ببینید عزیزان در ایران چه گُلی کاشته‌اند. 🔹دغدغه‌های کلیدی بخشهایی از دولت و مجلس همخوانی با مسائل حاد جامعه ما ندارد. هم کشور را به ورطه نابودی می‌کشانند و هم آبروی دین خدا را می‌برند. جامعه دچار پس افتادگی اندیشه‌ای و عملکردی خطرناک و نگران کننده شده است. ادامه مطلب؛ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1630119 كانال قواعدبازي؛ https://chat.whatsapp.com/FYQJdmqJMtUL7A9Ua4Pc8Z
إظهار الكل...
مومنی: رد پای تسخیرشدگی در تداوم اجرای سیاست تعدیل ساختاری / دغدغه های کلیدی بخشهایی از دولت و مجلس همخوانی با مسائل حاد جامعه ما ندارد

به عنوان یک هدیه به تمام نهادهای نظارتی کشور و به ویژه به روسای قوا که اکنون اختیارات بی سابقه دارند، می گویم تا کار به فاجعه نکشیده رویه‌ هایتان را تغییر دهید. حکومت یکدست برای ما در تجربه قبلی آن کارنامه را رقم زد و اکنون ببینید در این دولت چه خبر است!

داستان فروپاشي يك اقتصاد ثروتمند؛(آرژانتین) ✏️شاید تجربه هیچ کشوری به اندازه آرژانتین درس آموز نباشد. مورخان اقتصادی در این خصوص بحث دارند که در پایان سده نوزدهم میلادی کدام یک از دو کشور استرالیا یا آرژانتین بالاترین درآمد سرانه جهان را داشتند. ✏️کشاورزی آرژانتین بسیار مولد و زیربناهای آن عالی بود. برتری نسبی در صادرات محصولات کشاورزی سطح زندگی بالایی را برای شهروندان این کشور فراهم کرده بود. تا دهه 1940 میلادی اقتصاد آرژانتین، برخلاف دیگر کشورهای آمریکای لاتین، از ثبات قیمت‌ها برخوردار بود. همه این عوامل موجب شده بود که در پایان جنگ جهانی دوم، آرژانتین به‌عنوان کشوری توسعه یافته تلقی شود. ✏️اما با قدرت گرفتن دولت«خوان پِرون» و اتخاذ سیاست صنعتی کردن از طریق جایگزینی واردات، اقتصاد این کشور وارد مرحله افول و بی ثباتی شدیدی شد. آرژانتین از دهه 1950 میلادی به تدریج تبدیل به کشور جهان سومی شد که اقتصاد آن، در درازمدت، افت و خیز‌های شدید رشد اقتصادی، تورم‌های دو تا سه رقمی، صنایع ناکارآمد وابسته به حمایت‌های دولتی و نزول چشمگیر بهره‌وری حتی در بخش کشاورزی را تجربه کرد. ✏️ آنچه موجب شد آرژانتین از مسیر پیشرفت عادی خود خارج شود مداخلات بی‌رویه دولت در فعالیت‌های اقتصادی بود. مخرب ترین جنبه سیاست وی ایجاد شقاق و تخاصم میان اقشار مختلف مردم بود که با به راه انداختن جنگ فقیر و غنی، آشفتگی اقتصادی و سرکوب سیاسی را ناگزیر به همراه داشت. ✏️ افول اقتصادی آرژانتین موضوع بسیار جالبی برای مورخان اقتصادی است اما نکته بارز و واضح این تجربه تلخ بن‌بست اقتصاد دستوری است که مسیر جامعه پررونق مبتنی بر تجارت آزاد را با مداخلات دولتی توجیه‌ناپذیر و خیال‌پردازانه به سقوط می‌کشاند. به كانال برنامه ريزي استراتژيك بپیوندید؛
إظهار الكل...
🌀 برنامه ریزی استراتژیک توسعه 🌀

t.me/Strategic_Planning_with_Raji

Repost from اسکان نیوز
🔻فرشاد مومنی: دولت از انجام تعهدات خود طفره می‌رود فرشاد مومنی، اقتصاددان: سخنگوی دولت گفته در سه سال گذشته  از دولت کنونی رشد اقتصادی باکیفیت در کشور رقم خورده است اگر این حرف‌ها با هدف تقویت روحیه مردم گفته می شود که نه تنها روحیه‌ساز نیست که مشروعیت سوز است و با تکذیب و انکار مشکلات، مشکلی حل نمی‌شود. چشم‌انداز اقتصادی ایران در سال ۱۴۰۳ این پیام را دارد که در صورت تداوم روند سال‌های قبل در عرصه سیاستگذاری تمام متغیرها ما از نظر کیفیت سقوط خواهد داشت. ایران از نظر چشم‌انداز اشتغال باکیفیت هم اوضاعی بدتر از سال‌های گذشته تجربه خواهد کرد و تدام این روند به کاهش توان مالی دولت می‌انجامد در نتیجه دولت از انجام تعهدات دولت خود در زمینه آموزش، سلامت، مسکن و... طفره می رود./ایلنا @eskannews_com instagram.com/eskannews
إظهار الكل...
🟥 موانع سیاسی و تاریخی شکل گیری بنگاههای صنعتی بزرگ‌ مقیاس در ایران ✍🏻 قاسم خرمی بنگاه‌های «بزرگ‌مقیاس» محصول انقلاب صنعتی به حساب می‌آیند، اما تاریخچه دقیق ظهور آنها به اواخر قرن نوزدهم میلادی می‌رسد. این تاریخ به نوعی، نقطه عزیمت صنایع کارگاهی و مانوفاکتوری به خط تولید و شکل‌گیری صنایع کارخانه‌ای مدرن نیز محسوب می‌شود. صرفه ناشی از مقیاس، قدرت بیشتر در تامین مالی و افزایش بهره وری و کیفیت از دلایل مهم روی آوری جهان به شرکت های بزرگ مقیاس است. شکل‌گیری صنایع کارخانه‌ای در ایران تقریبا از اواخر دوره قاجاریه شروع شد. در این دوره دولت تمایل چندانی به سرمایه‌گذاری صنعتی نشان نداد و صاحبان سرمایه خصوصی به دلیل ضعف مالکیت و اجتناب از جلب توجه ماموران و باج‌گیران حکومت و فرار از مصادره احتمالی، ترجیح می‌‌‌دادند واحد‌‌‌های کوچک‌تری در اختیار داشته باشند؛ تا جایی که ویلم فلور، این صنایع را به خاطر اندازه کوچک و تکنولوژی ابتدایی نوعی «تجارت خانوادگی» توصیف می‌کند. مطابق آمارهای موجود تا سال ۱۳۰۰ شمسی در کل کشور جمعا ۲۰کارخانه با سرمایه داخلی و ۴۱کارخانه با سرمایه خارجی تاسیس شده که اغلب این کارخانه‌‌‌ها نیز به‌خاطر اندازه و حجم پایین تولید و سطح نازل تکنولوژی و اشتغال، در حقیقت کارگاه‌‌‌های کوچک صنعتی بودند که تا پایان دوره قاجاریه ورشکست شدند. در دوره رضا شاه، هر چند، توجه اولیه به مدرنیسم شهری و ساخت بناهای حجیم و مدرن (مثل ساختمان دادگستری، بانک ملی و دانشگاه تهران) معطوف بود، اما تلاش‌های ناتمامی نیز در مسیر راه‌اندازی صنایع مدرن و بزرگ‌مقیاس در کشور صورت گرفت که راه‌آهن سراسری در محوریت آن قرار داشت. به نوشته آبراهامیان در فاصله سال‌های ۱۳۱۰ تا۱۳۲۰ تعداد کارخانه‌های جدید به ۳۴۶واحد رسید که 176 واحد آن شامل صنایع بزرگ بود. در دهه ۱۳۴۰ شمسی و در دوره حکومت پهلوی دوم، با افزایش ناگهانی درآمدهای. نفتی و ارزی و اعطای اعتبارات گسترده دولتی به بخش خصوصی، شاهد رشد نسبتا بی‌سابقه واحدهای بزرگ‌مقیاس خصوصی هستیم که چهره اقتصاد ایران را تغییر دادند. به عنوان مثال تعداد کارخانه‌های فعال، از ۱۴۰۰واحد در سال ۱۳۳۹ در طول ۱۵سال به ۵۴۰۰ واحد با ۴۰۰‌هزار کارگر رسید که ۳۶۲مورد آن در زمره شرکت‌های بزرگ‌مقیاس قرار می‌گرفت. اما شروع منازعه حکومت با صاحبان صنایع بزرگ از سال ۱۳۵۳ بر سر تعیین قیمت‌ها و طرح موسوم به مبارزه با گران‌فروشی سبب خروج سرمایه، عدم‌تسویه بدهی صاحبان صنایع به بانک‌ها و در نتیجه توقف فعالیت اغلب شرکت‌های بزرگ شد. در سال‌های بعد از پیروزی انقلاب، اولین شوک بزرگ به صنایع بزرگ‌مقیاس از ناحیه تصویب قانون حفاظت از صنایع در تیرماه ۱۳۵۸وارد شد که به موجب آن اموال ۵۲ نفر از سرمایه‌داران بزرگ به اتهام همکاری با رژیم پیشین مصادره شد که اغلب آنها در زمره شرکت‌های بزرگ قرار می‌گرفتند. همچنین، به موجب این قانون اداره صنایع بزرگ از بخش خصوصی سلب و به دولت محول شد. با شکل‌گیری دولت پنجم موسوم به دولت سازندگی، مجددا تمایل دولتی برای تاسیس صنایع بزرگ‌مقیاس در کشور بروز یافت و فهرستی از پروژه‌های نسبتا بزرگ نظیر لاستیک اردبیل، پتروشیمی تبریز، سیمان کردستان، فولاد قائم، پالایشگاه اراک و... احداث شد و به بهره‌برداری رسید. اما این طرح‌های بزرگ اولا رگه‌های ایدئولوژیک داشتند و آنگونه که رئیس دولت وقت تاکید داشت، هدف نمایش الگویی موفق از یک حکومت اسلامی بود و ثانیا چنین پروژه‌‌‌هایی، ازآنجاکه مشتمل بر تاسیساتی عام‌‌‌المنفعه (مانند سدهای بزرگ، راه‌‌‌ها، شبکه‌‌‌های توزیع برق، لوله‌‌‌کشی گاز و...) می‌شدند، بیشتر ناظر بر رسیدگی به نیازهای اساسی و به‌ویژه فقرزدایی و تولید اشتغال بودند و معیارهای صنایع بزرگ‌مقیاس مثل صرفه و بهره‌وری و کیفیت و برندسازی و صادرات چندان مدنظر نبود. در دولت‌های بعدی هم، هیچ‌وقت، صنایع بزرگ‌مقیاس و حمایت از آنها، به عنوان یک سیاست صنعتی در دستور سیاستگذاران و برنامه‌ریزان کشور قرار نگرفت. 🔻در ادامه این مقاله چهار مزیت مهم تاسیس بنگاههای صنعتی و تجاری بزرگ مقیاس تشریح شده است که در اینجا ( روزنامه دنیای اقتصاد )قابل دسترس است.
إظهار الكل...
ضرورت حمایت از تاسیس واحدهای صنعتی بزرگ‌ مقیاس در ایران

بدون شک، یکی از عوامل مهم در ایجاد تغییرات صنعتی در جهان، حداقل طی یک‌صد سال اخیر، بروز و ظهور شرکت‌ها، بنگاه‌ها و واحدهای بزرگ بوده است. ظهور شرکت‌های بزرگ‌مقیاس از یک‌طرف ناشی از رشد فزاینده تقاضا و نیازهای مصرفی جامعه و از دیگر سو، استقرار الگوی نوین مدیریت صنعتی مبتنی بر افزایش بهره‌وری و کاهش هزینه‌هاست.

ایدئولوژی زدگی، فرصت طلبی و منفعت محوری، تسخیر با گروه های فساد و تباهی سازمان یافته، خرافه گرایی، امید به شگفتی های آخرالزمانی و ... گونه هایی مشهود از این دولت ها در دوران حاضرند. شکست و فروماندگی در حل مسائل اقتصادی و اجتماعی با رفتارهایی غریب و نامتعارف پوشانده یا به حاشیه رانده می شوند:  • پنهان سازی و انکار • حبس و انسداد آمار و اطلاعات یا تغییر شیوه های آمارگیری و شاخص سازی و یا اغواگری های آماری • بستن مسیر آگاهی عمومی و محدودسازی رسانه ای و غوغاسالاری و لاف زنی در رسانه های رسمی • برآوردن موضوعات سرگرم کننده یا مسائل بی اهمیتی به عنوان مسائل اصلی و کلیدی جامعه به جای مسائل اصیل و واقعی و اولویت دار • پاسخ های ایدئولوژیک به مسائلی که ماهیت و راه حلی علمی و کارشناسی در حوزه های علوم و دانش مدرن بشری (علوم طبیعی یا انسانی) دارند. • انگیزه خوانی و نیت خوانی و تقلیل گرایی مسائل اجتماعی به خواست ها و تمایلات فردی محدود گروهی فریب خورده یا دارای گرایش های نا متعارف و قبیح • خرافه گرایی و توسل به ابزارهای موهومی و خرافی یا حرافی ها و داستان پردازی های ناکجا آبادی و آخرالزمانی • توجیه و فرافکنی و بهانه تراشی و مسبب شناسی • بحران تراشی و غوغا سالاری و بازی پونزی برای کلاه به کلاه کردن یا گذار از بحران ها با برآوردن بحرانی دیگر برای تشخیص و دست یابی به درک روشنی از دولت های توانمند و دولت های فرومانده، نیازی به بازخوانی همه تاریخ تحولات توسعه نیست، بلکه یک موضوع و مورد مشترک مانند چگونگی مواجهه با پدیده هایی چون اینترنت، گذار نسلی، مهاجرت، بحران فراگیر کرونا و مدیریت آن بحران (نه فقط در حوزه سلامت که درفناوری های نوین، حمایت از خانوارها و بنگاه های اقتصادی آسیب پذیر) و یا مسائلی چون فساد، نابرابری، صنعتی شدن، کریدورهای تجاری، مناطق آزاد، جهانی شدن و ... در کشورهای مختلف کافی است تا تصویری روشن و متمایز از دولت های توانمند و فرومانده به دست آید!   https://t.me/Strategic_Planning_with_Raji/10076 منبع؛ @IranianDevelopement
إظهار الكل...
🌀 برنامه ریزی استراتژیک توسعه 🌀

*از دولت گُنده تا دولت توانمند* حجت میرزایی/اقتصاددان مفهوم «دولت توانمند»، دولت قابلیتمند و دولت مقتدر در سال های اخیر به یک مفهوم پرتکرار نظری، یک ضرورت ناگزیر برای «حل مسائل اجتماعی» و یک ژست جدید و گاهی بلوف و ادعای تبلیغاتی بدل شده است. در ذهن و اندیشه بسیاری از اندیشه ورزان، تاریخ توسعه از ابتدا تا امروز با دولت توانمند گره خورده است. اندیشه ورزی و سیاستگذاری برای توسعه از سال های پس از جنگ دوم با دو رویکرد بدیل اما شکست خورده همراه بوده است. یک رویکرد، برنامه ریزی و سیاستگذاری با محور دولت و سازوکار برنامه ریزی مرکزی که حدود نیم قرن (1930-1980) به درازا کشید و یکی بازارگرایی و آزادسازی، مقررات زدایی و کوچک سازی دولت در دهه 1980 تا میانه دهه 1990 که دربسیاری از کشورها ازجمله ایران به رهاسازی و ولنگاری اقتصادی تعبیر شد. دولت های نظامی برآمده از کودتا یا نهضت های استقلال طلبانه یا دولت های مولود معادلات و توافق های قدرت های پیروز جنگ به گسترش ملی گرایی و انسجام اجتماعی و سیاسی ضروری برای توسعه کمک کردند. در تمام این دوران طولانی، نظام ذهنی و معرفتی مسلط سیاستگذاران و کارشناسان اقتصادی و اجتماعی به…

🔴رابطه معکوس بهبود اقتصاد در چین با تورم در آمریکا 🇨🇳🇺🇸🔹تحقیقات جدید فدرال ریزرو آمریکا نشان می‌دهد که تلاش‌های چین برای احیای اقتصادش می‌تواند باعث ایجاد تحولاتی شود که تورم آمریکا را بالاتر خواهد‌ برد. 🔹در گزارش اخیر فدرال رزرو آمده است که آغاز یک دوره رشد تولید محور در چین در کوتاه‌مدت منجر به جهشی اقتصادی خواهد شد که این جهش می‌تواند فشار فزاینده معناداری را بر تورم آمریکا وارد آورد. 🔹براساس برآوردها، وام‌های تولیدی جدید در چین احتمالاً یک‌سوم کل وام‌ها را در سال ۲۰۲۳ به خود اختصاص داده و اگر این سرمایه‌گذاری‌ها جواب دهند و رشد اعتبار در ۲ سال آینده از ۹٫۵ درصد امروز به ۱۲ درصد برسد، به قیمت‌ها در آمریکا ضربه خواهد زد. 🔹ازآنجایی‌که چین تحت تأثیر رونق تولید با تقاضای رو به رشد مواجه خواهد شد، قیمت تمام‌شده کالا برای تولیدکنندگان افزایش می‌یابد که درنهایت به مصرف‌کننده فشار وارد خواهد کرد. 🔹متن کامل گزارش را در لینک زیر بخوانید: https://otaghiranonline.ir/news/69448 @otaghiranonline
إظهار الكل...
*از دولت گُنده تا دولت توانمند* حجت میرزایی/اقتصاددان مفهوم «دولت توانمند»، دولت قابلیتمند و دولت مقتدر در سال های اخیر به یک مفهوم پرتکرار نظری، یک ضرورت ناگزیر برای «حل مسائل اجتماعی» و یک ژست جدید و گاهی بلوف و ادعای تبلیغاتی بدل شده است. در ذهن و اندیشه بسیاری از اندیشه ورزان، تاریخ توسعه از ابتدا تا امروز با دولت توانمند گره خورده است. اندیشه ورزی و سیاستگذاری برای توسعه از سال های پس از جنگ دوم با دو رویکرد بدیل اما شکست خورده همراه بوده است. یک رویکرد، برنامه ریزی و سیاستگذاری با محور دولت و سازوکار برنامه ریزی مرکزی که حدود نیم قرن (1930-1980) به درازا کشید و یکی بازارگرایی و آزادسازی، مقررات زدایی و کوچک سازی دولت در دهه 1980 تا میانه دهه 1990 که دربسیاری از کشورها ازجمله ایران به رهاسازی و ولنگاری اقتصادی تعبیر شد. دولت های نظامی برآمده از کودتا یا نهضت های استقلال طلبانه یا دولت های مولود معادلات و توافق های قدرت های پیروز جنگ به گسترش ملی گرایی و انسجام اجتماعی و سیاسی ضروری برای توسعه کمک کردند. در تمام این دوران طولانی، نظام ذهنی و معرفتی مسلط سیاستگذاران و کارشناسان اقتصادی و اجتماعی به تولید و تکثیر دوگانه های سیاستی متعدد و درمواردی مبتذل و جانکاه منجر شدند. دوگانه های «جامعه سنتی- جامعه مدرن»، «توسعه شهری- توسعه روستایی»، «توسعه صنعتی- توسعه کشاورزی»، «درونگرایی- برونگرایی»، «جایگزینی واردات- توسعه صادرات» و ... و بالاخره «دولت یا بازار» مهم ترین دوگانه های رایج تا سه دهه پس از جنگ دوم بود. ساده سازی و ساده انگاری، تقلیل گرایی افراطی یا تعمیم های بی مبنا و منطق، ویژگی مهم این نظام اندیشه در غالب کشورهای درحال توسعه بود، وضعیتی که کسانی از آن به «ایدئولوژی مهندسی» نام برده اند. در پرتو این نظام فکری، سرمایه پولی، منابع ارزی و فرمان سه مولفه تعیین کننده و بلکه بی بدیل تحول اجتماعی به شمار می رفت. تصور می شد دولت با کیمیای برنامه های پنجساله مس عقب ماندگی را به طلای توسعه و صنعتی شدن بدل می کند؛ همین که برنامه پنجساله دولتی هست و سیاهه ای از پروژه هایی برای بهبود زیربناهای فیزیکی یا فهرستی از آمال و آرزوهای بلند و بالا منتشر کنند، توسعه رخ خواهد نمود. عاملیت یگانه دولت در طراحی و اجرای سیاست های توسعه نه تنها در اندیشه دولت گرایان بلکه حتی بر ذهن و زبان بازارگرایان تسلطی انکارناپذیر داشت. توهم غالب این بود که دولت با اراده خود پای در مسیرکاهش دامنه اقتدار و مداخله خود خواهد گذاشت و تغییراتی شگرف با کوچک سازی دولت و آزادسازی تجاری و پولی را دامن می زند. در همه این دوران بالاترین سطح از توهم و غرور همراه با درماندگی از کشورهای دارای منابع طبیعی نفت و گاز و معادن طلا و سنگ آهن و ... بود. آرزوهای بلند سال های پسا استعماری و پساجنگ به صنعتی شدن، رفاه و توسعه اقتصادی با ناکامی ها و بل تشدید یا رونمایی جلوه های بغرنج و یا چهره جدیدی از توسعه نیافتگی و واپس ماندگی یا عمیق تر شدن فقر، نابرابری، بیکاری، حاشیه نشینی شهری و استبداد سیاسی، به نا امیدی و سرخوردگی گرایید. با آشکار شدن شکست و ناکامی و فرصت سوزی های این دو رویکرد در حدود 70 سال ایدئولوژی مهندسی، از دهه 1990 اندیشمندان اجتماعی دریافتند موضوع اصلی و تعیین کننده در سرنوشت توسعه نه «اندازه و مقیاس دولت» بلکه «ساختار و کارکرد دولت» (نظام تدبیر- حکمروایی) است و مجادله دیرپای و البته پردامنه «دولت یا بازار» با فهمی عمیق تر و واقع بینانه در پرتو «تفکر سیستمی- نظامواره» جای خود را به «دولت-بازار-جامعه مدنی» یا «سیاست- اقتصاد- اجتماع» به مثابه مولفه های تعیین کننده نظام اقتصادی و اجتماعی داد. رویکرد حکمروایی خوب با شاخص های شش گانه سیاسی، اقتصادی و نهادی، توضیح داد که «چرا ملت ها شکست می خورند؟» اندیشه ورزی پردامنه ای توسط استیگلیتز، نورث، عجم اوغلو، فوکویاما و .... برای توضیح و تحلیل این شکست در سه چهارم کشورهای دنیا آغاز شده بود. مهم ترین دستاورد این مطالعات، برآمدن پرده ای نو از اندیشه ورزی و مطالعات اجتماعی بود که از پیوندی چند وجهی و میان رشته ای با بکارگیری و تلفیق اقتصاد، تاریخ، جامعه شناسی و علوم سیاسی (حقوق و تاحد زیادی جغرافیا) برخوردار بود و ناتوانی و بحران در رویکردهای تحلیلی یک وجهی را به نمایش می گذاشت. در «رویکرد نهادی»، مسیر طی شده تاریخی، ساختار و کارکرد نهادهای رسمی و غیر رسمی (به ویژه دولت) و ساختار منافع مولفه ها و عناصر تعیین کننده و سرنوشت ساز توسعه ملت ها هستند. تحولات درگرو تغییرات نهادی و محصول انباشت دانایی جامعه اند. https://t.me/Strategic_Planning_with_Raji/10075 كانال قواعدبازي؛ https://chat.whatsapp.com/FYQJdmqJMtUL7A9Ua4Pc8Z
إظهار الكل...
🌀 برنامه ریزی استراتژیک توسعه 🌀

Repost from N/a
عراق باید غرامت ایران  را پرداخت کند: ‏دولت عراق مطابق ماده ۶ قطعنامه ۵۹۸ بعداز پایان جنگ محکوم شده است  باید  ۱۱۰۰ میلیارد دلار بابت غرامت و خسارات مستقیم جنگ تحمیلی به ایران بدهکار است بپردازد؛ چرادولت ایران  در مطالبه این غرامت تعلل کرده است؟   ملت ایران در این جنگ تحمیلی صدام کافر و حامیانش میلیارد ها دلار  خسارات دیده است،  صد ها هزار  شهید وصدها هزار جانباز و دهها هزار مفقود الا اثر داده است، میلیونها خانوار در این جنگ خسارات روحی وروانی دیده اند ملت ایران از عراق خسارات سنگینی دیده  این ملت خسارت جنگی را می خواهد همانطور کویت دریافت کرد ، چه کسی عراق ودولت عراق را از خطر داعش نجات داد، اگر ایران نبود ایا در عراق حکومت  تشکیل میشد و امنیت بر قرار میشد، که عراقیها نفت صادر کنند میلیاردها دلار درآمد داشته باشند و خسارت ما را ندهند، فرزندان شهداء و جانبازان  و نیر وهای مسلح و مردم شجاع ایران این خسارت را می خواهند، به کدامین دلیل دولت ایران این خسارت جنگی را از دولت عراق مطالبه نمی کند، اگر ایران نبود هم اکنون داعش در همه جای عراق حکومت می کرد، ومیلیارد ها دلار برای استقلال وحاکمیت عراق ایران هزینه کردنند ،با توجه اینکه ملت ایران از عراقیها دل خون دارند ،چطور در خرمشهر ملت مارا غارت ،و به ناموسها گروهی تجاوز کردند ،عراقیها بسیار ی از شهر های مارا ویران کردنند، ومیلیونها انسان را آواره شد ، در عوض سربازان ایران به عراقیها کمک کرد تا داعش به شرف وناموس انها تجاوز نکند، ایران کمک کرد وحشد الشبی در عراق اجازه ندهد کردستان  عراق مستقل شود،  کشور مان به خاطر دفاع از عراقیها صد ها شهید داده است ،اگر در ایران رفراندوم شود اکثریت قریب به اتفاق مردم خواهان دریافت خسارت جنگی طبق ماده ۶ قعطنامه ۵۹۸ هستند نظام جمهوری اسلامی بدانند ،مردم ایران این غرامت جنگی می خواهند، عراق درآمدی خوبی از نفت دارد، این حق ملت ایران است، اگر مسئولین در این مورد کوتاهی کنند ،این هم یکی از خیانت های انها بر علیه مردم خواهد بود ،در آینده باید جوابگو باشند ملت اجازه نخواهد داد در این مورد کوتاهی شود،   ،عراق خیلی راحت نفت صادر کند ،ولی ما در تحریم هستیم  نمیتوانیم نفت صادر کنیم، این حق  مردم ایران است باید خسارت جنگی  از عراق گرفته شود، این خسارت دریافتنی است نه بخشش کنند حق ملت ایران است، مردم مشهد وایران چه دل خونیهای از عربها که به زیارت امام رضا ع می ایند، به بهانه صیغه شرعی مورد حمایت امام جمعه مشهد به ناموسها در هتل ها تجاوز میشود .این دیگه برای ما ایرانیها واقعا ننگ است، هم در جنگ تحمیلی این همه خسارات به ایران وارد کنند، وهم این کارها کثیف را عراقیها در مشهد انجام دهند دکتر محرم شاه بلاغی ۱۴۰۳/۱/۷
إظهار الكل...