cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

دلنوشته‌های تاریخیِ علی مرادی مراغه‌ای

همیشه از ما می پرسند چرا زخمهای بسته شده را دوباره باز میکنید؟ میگوییم چون آن زخمها، بد بسته شده اند. اول باید عفونت را معالجه کرد و بعد زخم را بست و گرنه، زخمها خودشان دوباره سرباز می کنند... ارتباط با من: @amoradym

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
13 230
المشتركون
+824 ساعات
-47 أيام
+13830 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

00:19
Video unavailableShow in Telegram
💥با شعار رضاشاه روحت شاد...! ✍️علی مرادی مراغه ای @Ali_Moradi_maragheie ✅انتخابات در ایران پایان یافت مثل دهها انتخابات دیگر. اما تصاویری از حمله به ایرانیانِ رای دهنده در کشورهای آزاد بجای مانده که تاسف برانگیز است مانند این تصویر و یا این تصویر... ♦️در تصویر بالا، یکی از دوستداران رضاشاه، روسری زنی را از سرش می کشد البته با شعارِ«رضاشاه روح ات شاد»...! و دقیقا مانند خود او که در حدود ۹۰ سال پیش، ماموران شهربانی اش اینگونه چادر از سر زنان می کشیدند...! البته این جماعت در حدود نیم قرن در کشورهای مهد دمکراسی زیسته اند و هنوز صاحب قدرت نیستند چنین می کنند! آن وقت می توانید حدیث مفصل بخوانید از نوع برخوردهای ۹۰ سال پیش در ایران... ♦️انتخابِ نوع پوشش حق طبیعی یک انسان است، همچنین شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات به عنوان یک کنش سیاسی، حق طبیعی هر کسی است اما آیا به غیر از ایرانیان، چنین برخوردی را از اتباع کشورهای دیگر نسبت به بخشی دیگر دیده اید...؟! البته دهها توجیه می توانند بیاورند که مثلا از ما نبودند یا خشمگین بودند یا فتوشاپ اند... اما این تعرض به حقوق دیگران است و تعرض که شاخ و دم ندارد، دارد...؟!
إظهار الكل...
رضاشاه.mp42.98 MB
👍 167👎 13 3😢 3🤩 1
💥امان از بی تفاوتی...! ✍️علی مرادی مراغه ای https://t.me/Ali_Moradi_maragheie ♦️برخی فیلمهای تلخی وجود دارد که آدم وقتی یکبار آنها را می بیند دوست دارد دیگر هرگز آنها را نبیند، اما باید حتما یکبار آنها را دید و فیلم The Incident یکی از آنهاست... این فیلم نشان می دهد که شر، زمانی می تواند حاکم شود که مردم با بی تفاوتی خودشان، بدان اجازه دهند. در این فیلم، دو اوباش و شرور به هر کسی می رسند اذیت می کنند و از آزار دادن مردم لذت می برند و قهقهه سر می دهند، آنها ابتدا با طعمه های خود بازی می کنند مثل گربه قبل از خوردن موش...! سپس سوار واگن قطار می شوند که اینجا مثل یک جامعه است و افراد مختلف داخل آن، طبقات مختلف اجتماع هستند... دو جنایتکارِ شرور، شروع به آزار و تحقیرِ افراد می کنند اول از آدمهای ضعیف شروع می کنند مثلا یک مرد همجنسگرا را اذیت می کنند و سپس یک زوج را و بعد به سراغ سربازی می روند که یک دستش شکسته شده و سپس به سراغ افراد دیگر و آسیاب به نوبت...! ♦️قربانیان ترسیده و منفعل و بی تفاوت، منتظرند تا نوبت شان رسد...! و اینهمه آدم در مقابل دو نفر، خفه خون گرفته اند! و مثل بره نشسته اند و اذیت دیگران را می نگرند! آیا نمی دانند بزودی نوبت خودشان میرسد؟! و این شتر بر درِ خانه شان می نشیند! در پایان فیلم، تنها آن سربازِ دست شکسته مبارزه می کند و آن دو آدم شرور را شکست می دهد(شاید کارگردان خواسته پایان فیلمش، خوش و به اصطلاح Happy End باشد تا بلکه تماشاگر از این همه خشم، نفس راحتی کشد...!) اما باز در پایان فیلم، مردم بی تفاوت، همچنان در صندلی های خود یخ بسته اند، مبهوت مانده اند و بی تفاوت، از کنار مردی که بیهوش به زمین افتاده رد می شوند و از قطار پیاده میگردند مثلا به مقصد رسیده اند اما چه مقصدی...! ♦️هیچ چیز خطرناکتر از مردم بی تفاوت نیست و جامعه ای که حساسیت خودش را در قبال زشتی ها، از دست داده باشد! مثالی دیگر از جامعه خودمان بیاورم: سالها پیش جوانی در میدان کاج تهران، جوان دیگری را با ضربات چاقو مجروح کرد.جوان مجروح، 45دقیقه از مردم کمک میخواست ولی ضارب با همان سلاح سرد در میدان جولان می داد و تهدید می کرد که کسی نباید به مجروح کمک کند، کسی اقدامی نکرد. نه دو مأمور نیروی انتظامی که آنجا بودند و نه مردم. 45 دقیقه مجروح در مقابل دیدگان مردم جان کَند و جان داد و قاتل نیز با دستور رئیس قوه قضائیه وقت در عرض یک ماه محاکمه و اعدام شد... شاید اگر بی تفاوتی مردم نبود هم مقتول و هم قاتل نجات می یافتند و آن جنایت تکمیل نمی شد اما شایدآن تماشاچیان، هرکدام با خود فکر می کنند چرا من کاری بکنم؟ چرا دیگری نکند...؟! ♦️بی تفاوتی ترجمه واژه Apathy می باشد. لغت نامه وبستر بی تفاوتی را «بی احساس؛ آزاد و رها از درد، هیجان» تعریف می کند. اسکار وایلد، بی تفاوتی را غیبت یا فقدان احساس و شور و هیجان می داند. جی.سی.رایت، بی تفاوتی را «خستگی ناشی از یاس و ناامیدی و بی علاقه گی و لاقیدی» می داند و داریوش آشوری نیز واژه Apathy را به «بی احساسی، بی شوری، سردی و بی حالی» ترجمه کرده است. ♦️اما به نظرم، نوع تربیت و ترس و همچنین فقدان یک چشم انداز برای آینده و یاس و ناامیدی می تواند از علتهای اساسی بی تفاوتی در مقابل سرنوشت دیگران باشد که باعث می شود یک انسان به عنوان عضوی از جامعه، منفعلانه هر گونه شرایط وخیم را بپذیرد و تلاشی برای ایجاد تغییر نکند. در اینصورت، انسانها به مرور زمان به ایده «درماندگی آموخته شده» مارتین سلیگمن مبتلا می گردند و مانند سگها و میمونهای سلیگمن، حتی به سکس و غذا و بازی هم، دیگر واکنش نشان نمی دهند و مصداق بارز شعر مارتین نیمولر میگردند که در آن، ظهور نازیسم را توصیف کرده بود... ✅این یکی از وحشتناکترین عقاید است که معتقد باشیم: من و خرم از پل رد شویم و دیگر وجود یا عدم پل در پشت سرِ من، علی السویه و یکسان است! خشونت ها و درنده خویی های وحشتناک هرگز بوجود نمی آمدند اگر در همان گام اول، آدمها در قبال سرنوشت و رنج دیگران، احساس مسئولیت می کردند و بی تفاوت نمی شدند. و ما همیشه به اشتباه، هر جنایتی را در دایره ی محدودِ قاتل و مقتول خلاصه می کنیم و نقش عظیمِ بی تفاوتها و تماشاگرانِ خاموش را در تمام جنایتها غالبا نادیده می گیریم... و آیا در یک جامعه، سرمایه اجتماعی بزرگتر از احساس مسئولیت انسانها در قبال سرنوشت دیگران است؟! عشق ورزیدن؛ در غم انسان نشستن؛ پا به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن... ◀️فیلم The Incident را اینجا ببینید.
إظهار الكل...
دلنوشته‌های تاریخیِ علی مرادی مراغه‌ای

همیشه از ما می پرسند چرا زخمهای بسته شده را دوباره باز میکنید؟ میگوییم چون آن زخمها، بد بسته شده اند. اول باید عفونت را معالجه کرد و بعد زخم را بست و گرنه، زخمها خودشان دوباره سرباز می کنند... ارتباط با من: @amoradym

👍 112 17😢 2👎 1😱 1🎉 1
💥مجسمه های تراشیده شده و شکسته شده...! ✍️علی مرادی مراغه ای https://t.me/Ali_Moradi_maragheie ✅ایران از معدود کشورهایی است که مردمش استعداد عجیبی در تراشیدن و شکستن دارند...! ♦️ناصرالدین شاه اولین کسی بود که از او مجسمه‌ای ساخته و در تهران نصب کردند؛ او پس از بازگشت از سفر فرنگ سخت شیفته شهرهای فرنگ شده و دوست داشت به شیوه آنها مجسمه‌ای از او بسازند و نصب کنند. اما در این میان، مخالفت علما با مجسمه سازی مهم بود چرا که مجسمه، شبیه بت بود! اما علما تقیه کرده و مخالفت جدی نکردند. با اینحال، بارها در خاطرات اعتمادالسلطنه، ترس از احتمال مخالفت علما و دردساز شدن مسئله به چشم می خورد... ♦️سرانجام، در ۱۳۰۴ق مجسمه چدنی بزرگی از ناصرالدین به دستور اقبال السلطنه(وزیر قورخانه) و توسط میرزا علی اکبر معمار ساخته شد. شاه اول می خواست آن را در میدان توپخانه نصب کنند اما بعدا تغییر عقیده داد و دستور داد در باغشاه نصب کنند. روز ۱۰صفر که روز افتتاح آن بود در روزنامه شرف چنین آمده: «برحسب دستورالعمل جناب اقبال السلطنه وزیر قورخانه مبارکه، مجسمه‌ای از تمثال بندگان اقدس تقریبا به اندازه جسم و هیکل مبارک سواره با لباس رسمی ساخته و ریخته اند که از حیث صنعت ریخته گری و علم نقاشی و تناسب اعضا و دقایق اوستادی در این فن مخصوص مجسمه سازی بهتر از آن به تصویر نمی‌آید...» (روزنامه شرف، سال ۵، ش ۵۰، ربیع الثانی ۱۳۰۴ ق، صص۱و۲) ♦️ساخت مجسمه در شعبان ۱۳۰۴ ه. ق به پایان رسید، اما در قورخانه نگهداشتند و دو سال بعد در ۱۰ صفر ۱۳۰۶ ه. ق، طی مراسمی با عنوان «عید مجسمه» آنرا افتتاح کردند، این تاخیر در نصب مجسمه شاید بخاطر ترس از عکس العمل احتمالی مخالفت علما باشد و اعتمادالسلطنه نیز در خاطراتش نوشته که ابتدا قصد داشتند مجسمه را در میدان توپخانه بگذارند، اما به صلاحدید شاه و از آنجا که احتمال مخالفتهای عمومی به دلیل تشابه مجسمه و بت در فرهنگ آن روزگاران ایرانیان وجود داشت، دستور داده شد تا آن را به قورخانه ببرند تا دو سال بعد آن را به باغشاه منتقل کنند. جعفر شهری نیز می نویسد: «تکفیر کنندگان در مقابل امر انجام شده قرار گرفته مصلحت به سکوت که نشانه قبول می باشد می رود و از آن زمان منع شرعی از آن به کنار رفته دست هنرمندان در آن باز می شود». (تهران قدیم، جعفر شهری، ج۳، ص۳۴۸) ♦️البته اعتمادالسلطنه با در نظر گرفتن حساسیت علما در خاطراتش، از جشن گرفتن در زمان نصب مجسمه انتقاد کرده و می نویسد: «امروز «عید مجسمه» است به این معنی که مجسمه همایونی را سواره در قورخانه با چدن ساخته اند....اما لازم نبود که جشن بگیرند و عیدی فراهم کنند. این مجسمه در ملت اسلام ساختنش حرام است، چنانکه سلطان محمود سلطان عثمانی در ۶۰ سال قبل صورت خود را در مسکوکات نقش نمود و شیخ الاسلام و سایر علما او را تکفیر کردند و فتوای به خلع اش دادند که مجبورا مسکوکات را جمع نمود...اگر عرض من قبول می شد نمی گذاشتم این تشریفات را فراهم بیاورند...» (خاطرات روزنامه اعتمادالسلطنه...ص۵۹۷) جالب است که در مراسم پرده برداری هر چه پرده را کشیدند تا مجسمه آشکار شود پرده گیر کرده و کشیده نمی شود تا اینکه «مجبورا شخصی بالای مجسمه رفته و پرده را رد می کند»! ♦️متاسفانه به محض اینکه رضاشاه بقدرت رسید دستور داد این مجسمه زیبا و تمام قد را ذوب کنند! (المآثر و الآثار تعلیقات اعتمادالسلطنه، محبوبی اردکانی...ج۲، ص۶۶۴) کاری که علما با انگیزه مذهبی نخواستند با آن مجسمه بکنند، رضاشاه با انگیزه سیاسی توانست! این تصویری که از این مجسمه در اینجا آورده ام تنها تصویری است که پیدا کرده ام و البته عکاس آن معلوم نیست. ♦️رضاشاه مجسمه ناصرالدین شاه را ذوب ساخت و مجسمه خودش را در ۱۳۱۷ش در توپخانه برپا ساخت، اما سالها بعد مردم مجسمه او را نیز پایین کشیدند آن هم نه یک بار بلکه سه بار...! بار اول در قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ش در حمایت از مصدق، مجسمه رضاشاه را پائین انداختند و روزنامه اطلاعات، عکسی از آن سرنگونی درج نموده است. اینجا. اما دوباره نصب گردید ولی یکسال بعد در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ش وقتی دور اول کودتا با شکست مواجه شد دوباره مجسمه رضاشاه به زیر کشیده شد، و با پیروزی کودتای 28 مرداد ۱۳۳۲ش دوباره آن مجسمه برپا گردید! بار سوم در جریان انقلاب ۵۷ مجسمه های رضاشاه سرنگون گردیدند. همان معامله ای که رضاشاه با مجسمه ناصرالدین شاه کرد انقلابیون با مجسمه او کردند و البته این بار هر دو انگیزه در تخریب در میان بود: هم انگیزه مذهبی و هم انگیزه سیاسی...! اینجا . ♦️تفاوت چندانی در سرشت و گوهر اعمال دیده نمی شود تنها تصاویر با گذشت زمان رنگی می گردند و البته مدرن شدن ابزار تخریب مانند بکارگیری سیم بوکسل و بیل مکانیکی... در این سرزمین، مردم استعداد عجیبی برای تراشیدن و شکستن دارند و چه هزینه هایی در این شکستن ها متحمل کشور می گردد...
إظهار الكل...
دلنوشته‌های تاریخیِ علی مرادی مراغه‌ای

همیشه از ما می پرسند چرا زخمهای بسته شده را دوباره باز میکنید؟ میگوییم چون آن زخمها، بد بسته شده اند. اول باید عفونت را معالجه کرد و بعد زخم را بست و گرنه، زخمها خودشان دوباره سرباز می کنند... ارتباط با من: @amoradym

👍 102 12👎 6😢 3🔥 2😁 1
Photo unavailableShow in Telegram
برای روز قلم...
إظهار الكل...
60👍 14😢 5👎 2
💥احساساتِ غیرقابل کنترلِ مردانِ ایرانی...! ✍️علی مرادی مراغه ای https://t.me/Ali_Moradi_maragheie ⏹خانمی که نماینده آقای جلیلی معرفی شده است در این فیلم می گوید مردان در مقابل زنان بی حجاب نمی توانند خود را کنترل کنند و نمی توانند در مقابل زنان بی حجاب واکنش نشان ندهند و اگر واکنش نشان ندهند و یعنی دست به تعرض نکنند در واقع بیمار هستند. ◀️در اینجا ببینید. ♦️سخنِ این خانم را بارها در سفرنامه نویسان غربی که از ایران دیدن کرده اند در سفرنامه هایشان بر زبان رانده اند. در نوشته های سفرنامه نویسان غربی، مردان ایرانی اسیر احساسات هستند و کمتر عقلانی می باشند که به نظرشان، این مسئله هم در مجالس عزاداری هایشان، خود را نشان می دهد و هم در زمان دیدن زنان.... در این سفرنامه ها، حتی چند همسری و داشتن زنان متعدد را به علت احساساتی بودن و عدم کنترل مردان ایرانی نسبت می دهند. ♦️به نظر غربی ها، زنان ایرانی چنان در پوشش و حجاب غرق می گردند که حتی در کوچه و بازار برای شوهرانشان نیز قابل تشخیص نیستند. جالب است که ویلفرید اسپاروی نیز در سفرنامه اش، پوشش زنان ایرانی را نتیجه عدم کنترل نفس مردان ایرانی می داند. (ویلفرید اسپاروی، فرزندان دربار ایران...) ♦️همین باعث شده که نوع معماری خانه ها نیز در ایران، شبیه لباسِ زنان باشد! در این در نوع معماری، دیوارهای بلند خانه ها و نوع پنجره کوچک خانه های ایرانیان، نشان از ترسِ دیده شدن زنانشان دارد. آن خانه های تودرتو با دیوارهای بلند شبیه تنبانهای زنانشان بوده که بقول لیدی شیل، گاهی تعداد تنبانهای پوشیده شده زنان ایرانی به 11 عدد می رسیده است! او می نویسد: «زنانی را در ایران دیده ام که تا یازده تا تنبان روی همدیگر می پوشیده است!» (ویلفرید اسپاروی، فرزندان دربار ایران...ص178) ♦️آگوستوس هنری مونسی نیز می نویسد مرد شرقی قادر به کنترل احساسات و مهار امیال جنسی خود نمی باشد و حتی به نظر وی، تعدد زوجات را راهی برای حل این مشکل می دانند! Mounsey , Augustus Henry ; Journey through the Caucasus and the interior of Persia; London.p.132 ♦️این نوع نگرش به مردان ایرانی، دقیقا همانند نگرش کج و معوج و تحقیرآمیزِ غربیانی است که مردان شرقی را وحشی، بی تمدن و احساساتی می دانستند که قادر به کنترل خود نیستند. ادوارد سعید در کتابش به نقدِ این نگرش معیوب و سطحی غربیانِ شرق شناس پرداخته و می نویسد که در نظر غربیانی که به شرق سفر کرده اند، شرقیان انسانهایی هستند غرق در احساسات، غرق در شهوت رانی...! (ادوارد سعید، شرق شناسی...ص366) ✅دلایل متعددی وجود دارد که چنین نگاهی به حجاب و مردان ایرانی سطحی است. اول اینکه، حجاب و نوع پوشش زنان ایرانی از دهها علل پیچیده و مرکب نشات گرفته است که خلاصه کردن آن در عدم کنترل مردان، سطحی نگری است. دوم اینکه، مردان ایرانی در طول تاریخ ثابت و ایستا نمانده اند بلکه دچار تغییرات گشته و می توانند تغییر یابند و هرگز نمی توان تاثیر تربیت و اوضاع پیچیده ی امروزی و حداقل یکصد ساله اخیر را چه بر مرد و چه بر زن ایرانی نادیده گرفت! احساسات مرد امروز ایرانی با مردِ ایرانیِ زمانِ شاه سلطان حسین تفاوت دارد. برتراند راسل سخن خوبی دارد بدین مضمون که می گوید انسان بدوی از دیدن قوزک پای زن چنان تحریک می شد که حالت انزال برایش دست می داد اما با مد روز شدنِ برهنگی، امروزه مردان حتی از دیدن بدن برهنه یک زن نیز دچار تحریک نمی گردند!
إظهار الكل...
دلنوشته‌های تاریخیِ علی مرادی مراغه‌ای

همیشه از ما می پرسند چرا زخمهای بسته شده را دوباره باز میکنید؟ میگوییم چون آن زخمها، بد بسته شده اند. اول باید عفونت را معالجه کرد و بعد زخم را بست و گرنه، زخمها خودشان دوباره سرباز می کنند... ارتباط با من: @amoradym

👍 129 15👎 6😱 1
💥چگونه به این وطن رحم نکردند؟ ✍️علی مرادی مراغه ای https://t.me/Ali_Moradi_maragheie ✅امروز سالروز درگذشت ناظم حكمت شاعر بزرک تركيه است در 1963م. ناظم جزو شاعران مورد علاقه من بوده و اکثر شعرهای او را به زبان اصلی اش خوانده ام، شاعری چپ و با زندگی تراژیک و پر حادثه با زندانهای پیاپی با تبعیدها و دربدری های بی پایان و به تبع آن با ازدواج ها و عشق ها و جدایی ها و.... ♦️ناظم زمانی که هنوز 15 سال بیشتر نداشت ;i شعر«گربه سامیه» را سرود، وقتی یحیی کمال(از معروفترین شاعران ترکیه) آن شعرِ ناظم نوجوان را خواند، خواست گربه ی ناظم را ببیند و وقتی گربه را دید، خطاب به ناظم گفت: «وقتی تو بتوانی این گربه ی کثیف را اینگونه خوب ستایش کنی، بی شک تو شاعر خواهی شد...!» ♦️اکثر عمرش در زندان، تبعید و فرار بوده و در شعر زیر فضای زندان و ممنوعیتهای های خود را چنین بازتاب می دهد: من در دنیا ممنوع زندگی می کنم. بوئیدن گونه دلبندم ممنوع ناهار با فرزندان سر یک سفره ممنوع همکلامی با مادر و برادر بی نگهبان و دیوارۀ سیمی ممنوع بستن نامه ای که نوشته ای یا نامۀ سر بسته تحویل گرفتن ممنوع ♦️و این شعر کوتاه و زیبای ناظم حکمت: Gelsene dedi bana Kalsana dedi bana Gülsene dedi bana Ölsene dedi bana Geldim Kaldım Güldüm Öldüm گفتی بیا گفتی بمان گفتی بخند گفتی بمیر آمدم ماندم خندیدم مُردم ♦️شباهتهای عجیبی بین شعر شاملو و شعر ناظم حکمت وجود دارد از جنبه صور خیال، توصیف، تشبیه، استعاره و مخصوصا دغدغه های سیاسی هر دو شاعر! چرا که هر دو از کشوری برخاسته اند با دغدغه های دمکراسی خواهی و آزادی خواهی... در زیر به نمونه هایی از شباهتها و دغدغه های هر دو شاعر اشاره می کنم: برخی شعرهای هر دو شاعر مشابهت های زیادی دارند از جمله تقطیع جمله ها و تکرار واژه ها در دو شعر زیر: ناظم می گوید: Kül olayım Kerem gibi yana yana بگذار همچون کَرَم بسوزم و خاکستر شوم و شاملو می سراید: ای کاش می توانستم خون رگان خود را من قطره قطره قطره بگریم تا باورم کنند... ♦️ناظم در شعر «چگونه به این وطن رحم نکردند؟» وطن را به زنی تشبیه کرده که در معرض ظلم قرار گرفته است: پاره پاره اش کردند گیسوانش را گرفتند و کشیدند کشان کشان بردند و تقدیم کافر کردند آقایان، چگونه به این وطن رحم نکردید؟ دست ها و پاها بسته در زنجیر، وطن، لخت و عور بر زمین افتاده و نشسته بر سینه اش گروهبان تکزاسی.... و شاملو می گوید: بگذارید این وطن دوباره وطن شود بگذارید دوباره همان رویایی شود که بود. بگذارید پیشاهنگ دشت شود و در آن جا که آزاد است منزلگاهی بجوید. این وطن هرگز برای من وطن نبود.... ♦️ناظم حکمت می گوید: و انسانها بدون ترس و بدگمانی دستهای همدیگر را خواهند گرفت و در حالی که به ستاره ها نگاه می کنند خواهند گفت : زندگی چقدر زیباست... و شاملو می گوید: روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت روزی که کمترین سرود بوسه است و هر انسان برای هر انسان برادری است.... ♦️در زیر، شعر زیبای «وطنم» سروده ناظم حکمت را تقدیم دوستان می کنم ابتدا اصل شعر به ترکی و سپس ترجمه فارسی شعر و در آخر، آهنگی که از آن اجرا شده. تا آنجا که اطلاع دارم آهنگسازان متعددی این شعر کوتاه را خوانده اند اما به نظرم اجرای فاضل سای و سرناد باغجان از همه بهتر بوده، چون به بهترین نحو، درد یک تبعیدی و درد دوری از وطنِ شاعر را منعکس کرده است و در نتیجه، همین اجرا را آورده ام: memleketim, memleketim, memleketim, ne kasketim kaldı senin ora işi ne yollarını taşımış ayakkabım, son mintanın da sırtımda paralandı çoktan, şile bezindendi. sen şimdi yalnız saçımın akında, enfarktında yüreğimin, alnımın çizgilerindesin memleketim, memleketim, memleketim... وطنم، وطنم، وطنم، نه کلاهم باقی ماند،که دوخت آنجا بود، نه کفش هایم که راههایت را پیموده بود. آخرین پیراهنم نیز،از پارچه«شیله» بر تنم فرسود و پوسید. تو اکنون تنها در سپیدی موهایم، در سکته قلبم در چین و چروکهای پیشانیم حضور داری، وطنم، وطنم، وطنم ... ◀️این آهنگِ دردناک می توانید در بخش آرشیو کانال یعنی از اینجا گوش کنید.
إظهار الكل...
دلنوشته‌های تاریخیِ علی مرادی مراغه‌ای

همیشه از ما می پرسند چرا زخمهای بسته شده را دوباره باز میکنید؟ میگوییم چون آن زخمها، بد بسته شده اند. اول باید عفونت را معالجه کرد و بعد زخم را بست و گرنه، زخمها خودشان دوباره سرباز می کنند... ارتباط با من: @amoradym

84👍 52👎 8🤩 1
💥انگ تجزیه طلبی خوب می چسبد! ✍️علی مرادی مراغه ای https://t.me/Ali_Moradi_maragheie ✅انگ تجزیه طلبی به اقوام ایرانی خوب می چسبد، یعنی هر کسی از اقوام ایرانی که از مادر زاده می شود از همان زمان تولد، در نظرِ مرکزگرایانی افراطی، مستعدِ تجزیه طلبی است! مگر آنکه باید با تمام توان بکوشد تا خلاف آنرا اثبات کند و در این کوشش، باید بارها زبان مادری خود و اهمیت آنرا انکار کرده و حتی افراطی تر از خود مرکزگرایان چنان باید هویت و فرهنگ قومی خود را انکار کند تا بلکه از طرف مرکزگرایان مقبول واقع گردد...! ♦️کمتر جنبشی یا حرکت اعتراضی در تاریخ معاصر ایران می شناسم که دور از مرکز رخ داده باشد و مخالفان مرکزی به آن انگِ تجزیه طلبی نزده باشند از جنبش خیابانی بگیرید بیایید تا حتی نهضت میرزا کوچک خان که چون از مرکز شروع نشده بود در نتیجه به آن نیز انگ تجزیه طلبی زدند... ♦️در رقابتهای انتخاباتی که اکنون در جریان است بارها از سوی مخالفان آقای پزشکیان به او انگِ تجزیه طلبی زده اند! اصلا مهم نیست که در چهل سال کارنامه ی سیاسی او هیچ موردی و شائبه ای برای تجزیه طلبی دیده نمی شود، تنها سخن و یا جمله ای از او کافی خواهد بود تا مرکزگرایان آن انگِ ابدی و داغِ لعنتی را را بچسبانند! ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم... ♦️آنچه در این اوضاع عجیب می نماید اینست که نه تنها رقیبان و مخالفان آقای پزشکیان بلکه حتی برخی کسانی که اصلا به جناحین اصولگرایی وابسته نیستند در این انگ زدن به آقای پزشکیان، سر از پا نمی شناسند! یکی از اینها که گوی سبقت را از دیگران ربوده آقای حسین دهباشی است او چندین بار بر پزشکیان تاخته که در پی ایرانستان است... او به ملی گرایان(بخوانید مرکزگرایان) هشدار می دهد که در مقابل پزشکیان«بجنبد در برابر این واگرایی‌های ویران‌گر و این قوم‌پرستی‌های میهن‌ستیز...»! مثلا به این نوشته او بنگرید... ♦️آیا آقای دهباشی نمی داند که در این اوضاع، چنین کوششهای او چه خدمتی به رقیبانِ آقای پزشکیان می کند؟! او بدون شک می داند، اما این از رگِ غیرتِ مرکزگرایی او برمی خیزد که با شنیدن کوچکترین سخن از هویت، فرهنگ، زبان مادری و مطالبات اقوام ایرانی بلافاصله بدنشان کهیر می زند...! ♦️در پایان به آقای دهباشی توصیه می کنم علیرغم اینکه چندین نوشته به تجزیه طلبیِ پزشکیان اختصاص داده بازهم جای کار دارد! چون آقای پزشکیان علاوه بر ترک بودن، متولد مهاباد نیز است و زبان کردی نیز می داند یعنی دو بار تجزیه طلب است! یاد دعوای بروجردی و خرم آبادی افتادم که این دو شهر نیز مثل اکثر شهرها که با شهرِ همجوار خود رقابت و کشمکش داشتند، در اوایل انقلاب بین یک بروجردیِ مسلمان با یک خرم آبادیِ کمونیست بحث در می گیرد، بروجردی وقتی کم می آورد عصبانی شده همشهریهای بروجردی خود را به کمک فرا میخواند. وقتی میرسند و علت اختلاف را می پرسند می گوید: «این پدرسوخته کمونیست است و نه تنها کمونیست، بلکه خرم آبادی نیز می باشد!»
إظهار الكل...
دلنوشته‌های تاریخیِ علی مرادی مراغه‌ای

همیشه از ما می پرسند چرا زخمهای بسته شده را دوباره باز میکنید؟ میگوییم چون آن زخمها، بد بسته شده اند. اول باید عفونت را معالجه کرد و بعد زخم را بست و گرنه، زخمها خودشان دوباره سرباز می کنند... ارتباط با من: @amoradym

👍 195 50😁 24👎 21🔥 2🤩 2😱 1
💥دانلود فایل صوتی کنفرانس ✍️علی مرادی مراغه ای @Ali_Moradi_maragheie کنفرانس: تاریخ چالش برانگیز انتخابات در ایران (از مشروطه تا زمان حاضر). این کنفرانس توسط اینجانب در مورخه دوم تیر ماه ۱۴۰۳ در گروه وزین کمپین مطالبات جنوب استان ارائه گردیده است...
إظهار الكل...
کنفرانس انتخابات.mp362.47 MB
👍 30 6👎 4🤩 2
Photo unavailableShow in Telegram
کنفرانس: تاریخ چالش برانگیز انتخابات در ایران (از مشروطه تا زمان حاضر). 📝سخنران: علی مرادی مراغه ای مترجم، تاریخ‌نگار و پژوهشگر زمان: جمعه دوم تیر ماه ۱۴۰۳. ساعت: ۲۱ مکان: کمپین مطالبات جنوب استان - انجمن توسعه و ترویج حقوق شهروندی 🚨دوستان عزیز سوالات خود را به اکانتهای زیر ارسال بفرمایید: @Azizdehpour @behnamkhodadadi 🍀برای شرکت در این کنفرانس از اینجا وارد شوید: https://t.me/+Q_Yy6XoEco0wMTJk
إظهار الكل...
👍 32 6👎 4
💥سالروز به توپ بستن مجلس مشروطه ✍️علی مرادی مراغه ای https://t.me/Ali_Moradi_maragheie ✅امروز دوم تیر مصادف است با حادثه تلخِ به توپ بستن مجلس شورا توسط "لیاخوف روسی" به فرمان محمد علی شاه قاجار در ۱۲۸۷ش. البته از زمانی که مجلس در ایران روی کار آمده کمتر دوره ای بوده که به هر نحوی به توپ بسته نشده باشد! یعنی کمتر مجلسی داشته ایم که آیینه تمام نمای اراده مردم ایران باشد... در نوشته های متعددی مانند اینجا و اینجا و اینجا به حادثه به توپ بستن مجلس اول مشروطه پرداخته ام در اینجا تنها بصورت مختصر به نقش شیخ فضل الله نوری در به توپ بستن مجلس و تشجیع و تشویق محمدعلی شاه توسط وی برای به توپ بستن مجلس اشاره می کنم... ♦️بدون شک شیخ فضل الله نوری یکی از سرسخت ترین دشمنان مشروطه و مجلس ایران بوده، هنگامیکه مجلس اول به توپ بسته شد او گلوله های شلیک شده بسوی مجلس را به اصحاب فیل تشبیه کرده بود. (حرمت مشروطه...ص157) ♦️پس از به توپ بستن مجلس اول نیز، وقتی قیام تبریز بر علیه محمدعلی شاه آغاز شد و دولتین روس و انگلیس به شاه فشار آوردند که انتخابات مجلس را از نو برگزار کند، محمدعلی شاه نرم شده در پی برپایی یک مجلس صوری بود اما با مخالفت سرسخت شيخ فضل الله مواجه شد!. برای اینکه شاه از به توپ بستن مجلس پشیمان نشود، شیخ در نامه ای به شاه، هشدار داد که اصلا عقب نشینی نکند: «آنچه را بنده یقین دارم اینست که غلبه با شماست، هیچ از این بادها نلرزید و اگر فی الجمله لغزشی شود دیگر اصلاح نمی شود...» ♦️شیخ در مخالفت با مجلس خطاب به محمدعلی شاه نوشت: «قسم به جمیع معظات شرعیه که ماها بلکه تمام اهالی اسلام این مملکت برای تاسیس مجلس شورای عمومی حاضر نیستند و نتیجه آن جز هدم دین و هرج و مرج و هدر دما محترمه و هتک نوامیس اسلامیه نمی دانیم» (محمد ترکمان، مکتوبات...ص155) ♦️در نتیجه ی همین مخالفت سرسخت شیخ نوری، شاه از برپایی دوباره مجلس منصرف شد و نوشت: «حال كه مكشوف داشتيد تأسيس مجلس با قواعد اسلاميه منافى است...ما هم از اين خيال بالمره منصرف و ديگر عنوان همچو مجلسى نخواهد شد» (کتابهای آبی...ص159)
إظهار الكل...
دلنوشته‌های تاریخیِ علی مرادی مراغه‌ای

همیشه از ما می پرسند چرا زخمهای بسته شده را دوباره باز میکنید؟ میگوییم چون آن زخمها، بد بسته شده اند. اول باید عفونت را معالجه کرد و بعد زخم را بست و گرنه، زخمها خودشان دوباره سرباز می کنند... ارتباط با من: @amoradym

👍 54 10👎 5😁 5😢 5😱 1
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.