ایران بوم
جاري تحميل البيانات...
Find out who reads your channel
This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.المشاركات | المشاهدات | الأسهم | ديناميات المشاهدات |
01 ۱۶ خردادماه زادروز نادر نادرپور (زاده ۱۶ خرداد ۱۳۰۸ - درگذشته ۲۹ بهمن ۱۳۷۸) شاعر، نویسنده، مترجم است.
یادش گرامی باد.
https://t.me/iranboom_ir | 25 | 1 | Loading... |
02 @iranboom_ir
۱۶ خردادماه، زادروز شادروان محمداسماعیل حیدرعلی ( محمد حیدری )، روزنامه نگار پیشکسوت معاصر است .
به این مناسبت ، مولود غلامی ، روزنامه نگار و از شاگردان او ، مطلبی خواندنی نوشته است که در زیر می خوانید :
http://iranchehr.com/?p=7536 | 29 | 1 | Loading... |
03 در هفتهی محیط زیست کاری بکنیم!
عباس محمدی
پنجم ماه ژوئن (پانزدهم خرداد) روز جهانی محیط زیست، و فرصتی دیگر برای اندیشیدن به وظیفهای است که در برابر زمین داریم. در ایران، یک هفته از شانزدهم خرداد، به عنوان هفتهی محیط زیست شناخته میشود.
کوهنوردان، در مقام طبیعتدوستانی که پیوسته با طبیعت در تماس هستند، در خط مقدم مدافعان حفاظت زمین هستند. بیاییم در هفتهی پیش رو، با:
* پاکسازی کوهها
* ترویج فرهنگ حفاظت محیط زیست
* گفتگو دربارهی چالشهای سرزمینمان (مسالهی آب، فرسایش خاک، آلودگی هوا،...)
* کار رسانهای
* رویارویی با طرحهای مخرب و آلودهکنندهی محیط زیست
* و هر اقدام دیگری که در توانمان است...
به حفظ این سیارهی کوچک و زیبا کمک کنیم
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/16557-dar-hafte-mohitzist-950310.html
@iranboom_ir | 35 | 0 | Loading... |
04 ایران یک نام نیست، یک حقیقت است - راه آینده را باید از تاریخ ایران بپرسیم
سخنرانی دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم
https://t.me/iranboom_ir/40981
در باب معنی و اهمیت وطن هم نظرها یکسان نیست، تا آنجا که ممکن است کسی بگوید تعلق اشخاص به این یا آن وطن اهمیت ندارد و مهم انسان بودن است.
این حرف خوبی است، اما متأسفانه گویندهاش از شرایط انسان بودن و زندگی انسانی خبر ندارد.
مگر آنکه وطن را جایی بینام و در قرب حق بداند.
ولی بههرحال کسانی که ایران را چیزی بیش از یک نام نمیدانند بدانند که این نام را ما اختیار نکردهایم بلکه ما نام و عنوان خود را از ایران گرفتهایم.
نام ایران چندان ثبات و دوام داشته است که مدعی هر چه بکوشد نمیتواند آن را نادیده بگیرد. نامی را که نتوان تغییر داد، نام نیست. حقیقت است!
ایران با اینکه یک موجودیت واحد است همواره شئون متفاوت اما به هم بسته سیاسی و فرهنگی و تاریخی داشته است. در زمانهای دور شأن سیاسی آشکارتر بوده اما در دورهی اسلامی لااقل تا زمان صفویه با اینکه رسوم سیاسی سابق کم و بیش محفوظ بوده، شأن فرهنگی ایران جلوه بیشتر پیدا کرده است.
در دوران صفویان ایران فرهنگی و ایران سیاسی در عرض یکدیگر قرار گرفتند.
مهم این است که بپذیریم ایرانی بوده است و هست و ما نیز به آن بسته ایم. چیزی که فهم این معنی را دشوار می کند تلقی مکانیکی از تاریخ و انسان است. ما معمولاً توجه نمی کنیم یا از یاد می بریم که انسان در نسبت و ارتباطش با دیگران و با تاریخ، انسان می شود. او موجودی نیست که همواره در هر زمان و هر جا فهم و درک ثابت داشته باشد زیرا ادراک یک امر صرفاً فیزیولوژیک و روانشناختی نیست که ساختار ثابت داشته باشد. اگر هم آن را کار مغز بدانیم باید توجه کنیم که مغز انسان با جهان انسانی تناسب و تناظر دارد. چنانکه یکی از اجزاء مغز مرکز حافظه است و اگر این مرکز آسیب ببیند، ادراک مختل می شود یعنی آدمی بدون حافظه ادراک ندارد.
ایران هم تاریخی است که در وجود مردمانش تحقق یافته است و ما هم اکنون نیز کم و بیش به آن بسته ایم و به این بستگی نیاز داریم و برای اینکه آن را تجدید و حفظ و مستحکم کنیم باید به آن بیندیشیم.
همه مردمان در جهان خاص خود در نسبت با تاریخ و وطن خویش زندگی می کنند و راه می جویند و به جایی می رسند. افراد ممتاز در هر جامعه آنان اند که بیشترین بستگی را به فرهنگ و تاریخ خود دارند. آن که بی تاریخ است، درک و علم و خرد و هنر ندارد.
نکته دیگر اینکه دانایی و تفکر و خرد ایران را در فلسفه و کلام و فقه و حدیث محدود نباید دانست و مگر نه اینکه ایران شاعرانی دارد که در زمره بزرگان شعر تاریخ اند. شعر و علم و تفکر را از تدبیر و نظم امور جدا ندانیم یعنی اگر دانش و معرفت و شعر نبود، قدرت سیاسی هم پشتوانه نداشت. ایران صرف ایران سیاسی نیست بلکه شأن بزرگ فرهنگی دارد و این شأن در مرزهای جغرافیایی و سیاسی ایران کنونی محدود نمی شود. ایران تاریخی و فرهنگی گر چه دگرگونیها و گشتها و گسستها داشته، در حافظه تاریخی ایرانیان محفوظ مانده و در دوره اسلامی در شعر و ادب فارسی و مخصوصاً در شعر فردوسی قوام تازه یافته و در زمانی که خطر هجوم نظامی آن را به نابودی تهدید می کرده با شعر مولوی و سعدی و حافظ و با دانش و معرفت متفکران و هنرمندان بلا را از سر گذرانده و راهش را ادامه داده است. مهاجمان هم در فرهنگ ایران تحلیل رفته و عاقبت ایرانی شده اند و حتی اخلافشان در خارج از ایران در ترویج و نشر فرهنگ و ادب و علم و معرفت ایرانی کوشیدند.
ما اکنون چه بخواهیم و چه نخواهیم به تاریخ چند هزار ساله ایران وابسته ایم و آینده ما به نحوه وابستگی و پیوستگیمان بستگی دارد.
در زمانی که کارها دشوار و راهها پر آشوب می شود و باید در میان پریشانیها و آشفتگیها راهی جست یا گشود، تاریخ است که به دادمان می رسد و یاد گذشته نوری به آینده می افکند. راه آینده ایران تکرار رسم دیرین نیست و از آینده جهان هم نمی تواند به کلی مستقل باشد. اکنون تا حدودی تکلیف هر کشوری در نقشه جغرافیایی فکری و فرهنگی و سیاسی جهان معین می شود.
مع هذا آنها که می خواهند آینده داشته باشند باید راه آینده خود را از تاریخ بپرسند. ما هم این راه را باید از تاریخ ایران بپرسیم. این راه حتی اگر در دوره هایی دستخوش گسیختگی شده باشد پیوندش به کلی با گذشته قطع نشده و به هر حال با زمان تاریخی (که البته مراد زمان فیزیک و تقویم نیست) و گسست هایش بی مناسبت نیست.
دنباله نوشتار:
http://www.mehrnews.com/news/4073247/
@iranboom_ir | 35 | 1 | Loading... |
05 رضا داوری اردکانی (زادهٔ ۱۵ خرداد ۱۳۱۲)، فیلسوف و متفکر ایرانی و استاد بازنشستهٔ گروه فلسفهٔ دانشگاه تهران است. داوری اردکانی از بدو تأسیس فرهنگستان علوم (۱۳۶۸) عضو پیوستهٔ فرهنگستان علوم است و از سال ۱۳۷۷، ریاست این فرهنگستان را بر عهده دارد. او از چهرههای شاخص در حوزهٔ نظریهپردازی فرهنگی و اندیشهٔ فلسفی ایران بهشمار میآید. او همچنین عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی است. داوری اردکانی همچنین از اعضای هیئت مؤسس انجمن فلسفه میانفرهنگی ایران است و در حال حاضر یکی از اعضای هیئت مدیرهٔ این انجمن نیز میباشد. او یکی از چهرههای ماندگار است.
@iranboom_ir | 35 | 1 | Loading... |
06 🌱روز جهانی محیط زیست
(۱۵ خرداد - ۵ ژوئن)
امروز پنجم ژوئن روز جهانی محیط زیست است.
https://t.me/iranboom_ir/40978
هر سال روز 5 ژوئن (۱۵ خرداد ماه) دوستداران و علاقهمندان به طبیعت روز جهانی محیطزیست را گرامی میدارند.
روز محیط زیست و پیامد های بی مهری با طبیعت - ...و طبیعت هم کار خو د را میکند
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5308-va-tabiat-kar-khod-ra.html
#روز_جهانی_محیط_زیست
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5314-roz-jahani-mohit-zist-40sale.html
ما و مناسبتهای محیط زیستی جهان
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/404-zist-boom-va-ma.html
در هفتهی محیط زیست کاری بکنیم!
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/16557-dar-hafte-mohitzist-950310.html
اولویت محیط زیست کدام است؟
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/16559-olaviat-mohit-zist-950310-007.html
جای خالی ایران در روز جهانی محیط زیست!
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/5299-jaye-khali-iran-dar-roz-jahani-mohit-zist.html
https://t.me/iranboom_ir | 263 | 5 | Loading... |
07 اولویت محیط زیست کدام است؟ - عباس محمدی
کنت وات، در سرآغاز کتاب مبانی محیط زیست میگوید: «شاید این نکته که مسایل بومشناسی خالص از بعضی جهات بهتر هستند، درست باشد، ولی اگر فرزندان ما و همسالان آنها اقدام عاجل و موثری درمورد آلودگی هوا و عواقب آن به عمل نیاورند، نوههای ما ممکن است دیگر قادر به مطالعهی مسایل بومشناسی خالص نباشند». این نکته، بیش از سه دهه پیش گفته شده و اکنون با روند تخریب شدیدی که جهان در پیش داشته، نه نوههای ما، بلکه فرزندانمان فرصت مطالعهی بسیاری از مسایل زیستی را از دست خواهند داد یا (درموردهایی مانند مطالعهی بخشهای گستردهای از جنگلهای بارانی) از دست داده اند.
حکایت ما دوستداران محیط زیست (و البته بیشتر افراد جامعهی بشری) حکایت کاروانیانی است که راهزنان بر ایشان تاخته اند؛ در این حال، بیش از هر چیز نگاهداشت آنچه که داریم اهمیت دارد. برای مثال، مهم حفظ مواد خوراکیمان است و نه وسواس و تدقیق در نوع غذا. ترجمان گفتهی کنت وات برای فعالان محیط زیست این است که زمان زیادی در دسترس نیست تا آسوده خاطر، دل به اکولوژی محض یا مطالعههای به کلی آکادمیک بدهیم؛ باید هرچه سریعتر جلوی تخریب و آلودهسازی محیط زیست را بگیریم تا آن فرصت مطالعاتی مطلوب، برای همیشه از دست نرود. من در جاهای دیگری هم اشاره کرده ام که معضل محیط زیست بیشتر یک موضوع اجتماعی است تا یک امر فنی خاص. به بیان دیگر، در این مورد کمتر با یک معمای علمی، و بسیار بیشتر با یک مشکل مربوط به تضاد رفتاری و دیدگاهی طبقههای فرادست جامعه با مصالح جامعه، روبرو هستیم. حل این مشکل، نه با فعالیت در آزمایشگاهها و کتابخانهها واتاقهای فکر بلکه تا حد زیادی از طریق مبارزهی اجتماعی فرادست می آید.
توجه به این مساله، برای کسانی که میخواهند بهراستی کاری برای محیط زیست کنند، از این جهت اهمیت دارد که به آنان کمک میکند تا اولویتهای خود را در تلاش برای حفاظت محیط زیست، مشخص سازند. آیا باید به ایجاد مراکز علمی و تحقیقاتی بیشتر پرداخت، یا با کارهای آموزشی همگانی و فعالیتهای تبلیغی و ترویجی، مردم را به مقابله با افراد و سازمانهای مخرب محیط زیست فراخواند؟ آیا باید خویشتن را غرق در مطالعهی علمی برای پی بردن به رازهای تباهی محیط زیست کرد، یا با دریافت چکیدهی دانشی که در مرکزهای علمی معتبر جهان به دست آمده وارد کارزار اجتماعی با تبهکارانی شد که برای به دست آوردن سود بیشتر محیط را ویران میکنند؟ شاید بگویند که هرکدام از این رویکردها، بسته به علاقه و استعداد شخصی یا امکانات موجود، جایگاه و ارزش خود را دارد و نمیتوان یکی را بر دیگری برتر دانست.
اما، موضوع این است که در شرایط مشخص کنونی ایران کدام رویکرد اولویت دارد. به نظر من، در سمت دولت و در سیاستگزاریهای کلان، لازم است که به جای ایجاد دانشکدههای بیشتر برای محیط زیست و دیگر علوم زیستی، به ارتقای مراکز موجود پرداخت، و به جای پروردن شمار زیادی دانشآموخته با انبانهای محفوظات ، انسانهای اجتماعی چالشگر و منتقد و جستجوکننده تربیت کرد. اگر مشکل محیط زیست ما با تحصیلات و پرورش شماری دکتر و مهندس حل می شد، پس چرا در 15-10 سال گذشته که صدها دانش آموختهی محیط زیست از دانشگاههای کشور بیرون آمده اند، وضع محیط زیست به مراتب خرابتر از گذشته شده است؟! چرا دانشکدههای محیط زیست و استادان و دانشجویان و دانش آموختگان این دانشکدهها که به چند هزار نفرمی رسند، در جنبش محیط زیستی حضور چشمگیر ندارند، و اصلا چرا خود منشا هیچ جنبش محیط زیستی نبوده اند؟! چرا در تجمعهای اعتراض به اوضاع غمبار محیط زیست کشور، معمولا فقط چند ده نفر شرکت میکنند و از آن صدها مهندس و دکتر و استاد دانشگاه خبری نیست؟! آیا «شان» نخبگان ما اجازه نمیدهد که در حرکتهای خیابانی و آموزشهای چهره به چهره و برنامههای پاک سازی شرکت کنند، یا روحیهی تسلیمطلبانهای که در دانشگاههای ما ترویج میشود و تمکینی که بیشتر جوانان ما به این وضع دارند، سببساز این بیعملی است؟
نمونههای بسیاری را در زمینههای دیگر میتوان یادآور شد که سامانهی آموزش رسمی ما نتوانسته در آنها مولد و منشا اثر باشد. شاید آشکارترین نمود این بیماری را در موضوع معماری و ساختمان سازی بتوان دید که با گذشت حدود هشتاد سال از تاسیس دانشکدههای فنی و دانشآموخته شدن هزاران مهندس و دکتر در این رشته، شهرها و روستاهایی داریم با بافت و هویت مخدوش و ساختمانهایی بدمنظر و سستبنیان و ناهماهنگ با محیط زیست و میراث فرهنگی.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/didehban/zistboom/16559-olaviat-mohit-zist-950310-007.html
@iranboom_ir | 227 | 6 | Loading... |
08 (۱۵ خرداد - ۵ ژوئن)
🌱روز جهانی محیط زیست
امروز پنجم ژوئن روز جهانی محیط زیست است.
@iranboom_ir | 102 | 6 | Loading... |
09 الا خاک ایران که پرگوهری
زهرچه گمان پرورد برتری
همه کوه و دشتت بُود زرنشان
که رشک بهشتی و آن را سری
تو را زیبد ای خاک با فرهی
به کیوان فرازی سر سروری
و خورشید و هر اختر کهکشان
نگینت بگردد بر انگشتری
همه شیر و گُردند چو فرزند تو
که بر دامن مهر خود پروری
تو را گفته یزدان: که ای ملک جم
منت داده ام بر جهان سروری
هرآن کس بُود خصم تو درجهان
بداند که دینش بُود کافری
همه عشق سینا تویی ای وطن
که اورا تو جانی به تن دلبری
۱۳۹۱/۱۱/۱۵
بیگی ( سینا ) لنگرودی
از دفتر : « ایران وطنم » - انتشارات سمرقند
@iranboom_ir | 102 | 1 | Loading... |
10 پرده برداری از تندیس حکیم ابوالقاسم فردوسی در تهران
خرداد ماه سال ۱۳۳۸ با برپايي مراسمي با شكوه، از مجسمه ابوالقاسم فردوسي در ميدان فردوسي شهر تهران پرده برداري شد. ترديد نيست که فردوسي بيش از هركس ديگر به ايران و ايراني خدمت بي شائبه كرده است. فرق فردوسي با ساير ايراندوستان بنام، در اين بوده است كه بدون چشمداشت عمر خود را وقف خدمت به وطن و زبان فارسي كرد. او بسال 1020 میلادی در توس درگذشت و ايرانيان هر روز كه مي گذرد بيشتر متوجه عمق و عظمت خدمات بي دريغ فردوسي مي شوند.
مهرماه سال 1313 کار نوسازي آرامگاه فردوسي در توس پس از شش سال به پایان رسید و بيستم این ماه طي مراسمي كم نظير با حضور ايرانشناسان سراسر جهان، اديبان كشور و مقامات فرهنگي و دولتي گشايش يافت. ایرانشناسان شرکت کننده در مراسم ضمن قطعنامه ای به فردوسي لقب «ميهندوسترين ايرانيان» داده شد كه عمر خود را داوطلبانه صرف خدمت به ايران، تاريخ آن و زبان پارسي كرد و تاريخ ايران (شاهنامه) را به شعر در آورد.
مورخان متفقا فردوسی را تنها فرد در سراسر تاريخ بشر خوانده اند كه بدون هرگونه دریافت، همه عمر خود را صرف زنده كردن تاريخ وطنش (ايران)، خصلت هاي نيك هموطنان (ايرانيان) و زبان نياكان (زبان پارسي) و شناساندن فرهنگ و تمدن كهن ميهنش كرد و به نوشته دكتر رضا زاده شفق، شصت هزار بيت شعر گفت تا شكوه ايران باقي بماند و باعث افتخار و دلگرمي نسلهاي بعد باشد تا بدانند كه چه ميراثي گرانبها و با عظمت برايشان باقي مانده است و با همه توان بكوشند كه اين ميراث همچنان سربلند و بزرگ و عزيز باقي بماند. فردوسي براي به نظم در آوردن تاريخ ايران، اسناد فراوان خواند كه خود او گفته است:
«بسي رنج بردم بسي نامه (مكتوب و سند)
خواندم ـ زگفتار تازي (اسنادي كه به زبان عربي نوشته شده بود) و از پهلواني (اسنادي كه به پارسي دوران اشكاني و ساساني بود)».
به مناسبت هزار ساله شدن فردوسي كه ايرانيان بايد هميشه مرهون زحمات، احساس و عواطف وطندوستانه او باشند يك هفته در سراسر كشور جشن گرفته شده بود، مجلس با تصویب قطنعامه از او تقدیر کرده بود و بهترين خيابان و ميدان تهران به اسم او نامگذاري شده است. در همان هفته در خيابان تخت جمشيد (طالقاني) تهران زيباترين مدرسه نوبنياد كشور به نام فردوسي نامگذاري شد.
در شهرهاي ديگر مدارس و تالارها و خيابانها به نام فردوسي نامگذاري شد و بعدا مدارس تازه ساز و دانشگاه، كه اين قدرشناسي ها باز هم براي مردي كه گفت:
همه سر به سر تن به كشتن دهيم
به از آن كه ايران به دشمن دهيم»، كم است.
تاربرگ امروز در تاریخ / دكتر كيهاني زاده
@iranboom_ir | 95 | 4 | Loading... |
11 استاد ابراهیمی دینانی
حرف اینست که حافظ، مجموع معارف ایران باستان را با مجموع معارف اسلامی در آمیخته است. در واقع، می توانم بگویم: عصاره ی تفکر ابن سینا و سهروردی و حتی فردوسی در حافظ، قابل مشاهده است؛ یعنی اگر تفکر فردوسی و ابن سینا و سهروردی را در زیباترین بیان خلاصه کنیم، از آن، غزل حافظ استخراج خواهد شد.
اشاره ی حافظ به فردوسی، کم نیست. به همین جهت است که غزل حافظ، به نظر حماسی می رسد و گاهی عملا حماسی است و از مضامین شعرفردوسی سرشار است. به همین ترتیب از دیدگاه های سهروردی هم نشانه های زیادی در زبان و بیان حافظ، یافت می شود.
حافظ بزرگ، در مجموع، ایران پیش از اسلام و ایران پس از اسلام را در هم آمیخته، یک وحدت شخصی به وجود آورده است، اما نه به گونه ی ترکیبی، که این دو را، جداجدا در کنار هم بگذارد. حافظ یک شخص است و با فصاحت و بلاغتی که آن را «خداداد» می داند، از معارف ایرانی و اسلامی یک چیز ساخته بود.
جناب خواجه، هنر بیان خودش را «خداداد» می خواند و واقعا هم چنین است.
من بارها گفته ام که غزل حافظ به گونه ای است که عارف ترین انسانها و فیلسوف ترین انسان، با خواندن آنها، گمشده ی خودشان را پیدا می کنند.
برگرفته از تاربرگ استاد دینانی به نقل از کتاب حافظ معنوی، ص ۱۶۱-۱۶۲
@iranboom_ir | 82 | 3 | Loading... |
12 ⭕️اگر در زمین آب نبود به این شکل در می آمد
@iranboom_ir | 76 | 2 | Loading... |
13 ترانههایی از ۶۰ شاعر اران و شروان
شادروان دکتر محمد امین ریاحی
https://t.me/iranboom_ir/43585
در نزهةالمجالس جمال خلیل شروانی که در نیمه اوّل قرن هفتم در شروان تألیف شده، ترانههای فراوانی از گویندگان آن سوی ارس (شروان و اران) از 6 شهر: گنجه، شروان، بیلقان، تفلیس، دربند، باکو به یادگار مانده است که نمونههایی از آثار هزاران شاعر پارسیگوی از یاد رفته، و دلیل روشنی بر دیرینگی گسترش فرهنگ ایرانی در آن دیار است. در آن کتاب اشعار شاعرانی هم هست که به شهر معینی نسبت نیافتهاند و حدس زده میشود که از همان نواحی باشند.
در اینجا به منظور یادکرد آن فارسی سرایان فراموش شده، از هر شاعر (به تفکیک شهرهای آنها) ترانهای میآوریم:
گنجه:
می کهنه و گل تازه
در عشق، همه جهان پرآوازه ماست
وین واقعه بیش از حد و اندازه ماست
در مجلس ما گر می و گل نیست چه باک
کان بت، می کهنه و گل تازه ماست
برهان حسین گنجه ای
بادام ز چشم می فروشی ، یا نه؟
با من صنما به مهر کوشی یا نه؟
وز ما سخن وفا نیوشی یا نه؟
گیرم که زلب شکر به من می ندهی
بادام ، ز چشم میفروشی یا نه؟
جمال گنجهای
در دفتر عمر . . .
در دفتر عمر هر چه زان ما بود
همواره به یاد آن بت یغما بود
خوشدل بودم بدان که جان زان من است
آن نیز چو دیدم « وله ایضا » بود
حمید پسر رشید گنجه ای
گل بکار و دوست بگزین
شاید که دلت زهر بدی پرهیزد
گل کار که خار اگر نکاری خیزد
تو دوست گزین که با تو مهر آمیزد دشمنت زمانه خود هزار انگیزد
خطیب گنجه ای
بهشت خالی!
گویند بهشت را کجا یابد مست
وز دوزخ، آزاد که بتواند جست؟
گر میخواران جمله به دوزخ باشند
پس بنمایم بهشت را چون کف دست!
. . . مشک غلام خط اوست!
در عالم جان خطبه به نام خط اوست صبح دل عشّاق ز شام خط اوست
تشبیه خطش به مشک می کردم عقل گفتا: غلطی مشک غلام خط اوست !
دختر خطیب گنجه
چشم است نه گوش! . . .
از دیده به جز پرده دریدن ناید
جز گریه و خونابه چکیدن ناید
گفتم مگری، نمینیوشد چه کنم؟
چشم است نه گوش از او شنیدن ناید!
رشید گنجه ای
چندان که از او بیش خورم، تشنهترم!
تا بر رخ زیبای تو باشد نظرم
هر لحظه بود آرزویت بیشترم
اندر لب تو آب حیاتی است که من
چندان که از او بیش خورم تشنهترم
رضی گنجه ای
تنه زدن به معشوق مست!
مستش دیدم، گرفته راه خانه
خلقی با او، زخویش و زبیگانه
خود را به ستم بر او زدم مردانه
زآنگونه که با شمع کند پروانه!
رضیه گنجهای
در لعل تو آب کوثر و من تشنه!
ای گشته به لطفت ابر بهمن تشنه
هجرانْت به خون، چو دشمن تشنه
مپسند که در کوی کرم نیست روا
در لعل تو آب کوثر و من تشنه!
سعد رعد گنجهی
من نای تو نیستم که دمهات خورم!
تا چند چو دف دست ستمهات خورم
یا همچو رباب زخم غمهات خورم
گفتی که «چو چنگ در برت بنوازم!»
من نای تو نیستم که دمهات خورم!
امیر شمسلدین اسعد گنجهی
آماج
دندان تو بر لؤلؤ عاج نهد
خاک قدمت بر سر ما تاج نهد
از بهر گمان ابرو و تیر مژه
دل، دیده هدف کند بر آماج نهد
شمس عمرگنجهای
شفتالو (= بوسه)
بشنو، بفروش بر رهی شفتالو
چون کم شود، ار بیش نهی شفتالو
امروز به زر بده که باشد به از آنک
فردا به یکی سیب دهی شفتالو
قاضی شهاب گنجهای
به دار آویخته به!
هندوی تو را گردن و سرپنجه به!
مشکین همه از حلقه فرو ریخته به!
در زیر کله مکن به زندان او را
او هست کشنده من، آویخته به!
عیانی گنجهای
دود آتش رخسار
تا ماه رخت روشنی حسن بکاست
در حجره فرقت آرمیدن خوش ماست
اشک دو هزار کس درآورد به چشم
آن دود که از آتش رخسار تو خاست
فخر گنجهای
هر چند خوشت نیاید ! . . .
از صحبت دوستان بریدن خوش نیست
در حجره فرقت آرمیدن خوش نیست
هر چند خوشت نیاید، این می گویم
دل بریدن و روی درکشیدن خوش نیست!
مختصر گنجهای
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/chame/556-aran-shervan-taraneh.html
https://telegram.me/iranboom_ir | 73 | 2 | Loading... |
14 یازدهم خردادماه ۱۳۰۲، زادروز دکتر محمد امین ریاحی، ادیب، تاریخ پژوه، شاهنامه پژوه است.
یادش گرامی باد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/2150-mohammad-amin-riahi-khoei-1.html
@iranboom_ir | 70 | 0 | Loading... |
15 ۲۵ سال پیش در ۱۱ خرداد ۱۳۷۸، استاد دکتر مهدی روشنضمیر ـ ادیب و زبانشناس ـ درگذشت.
یادش گرامی.
@iranboom_ir | 104 | 3 | Loading... |
16 دیوار ستبر
داریوش افروزاردبیلی
@iranboom_ir
غرق در اندیشه بود و این پرسش، چون چنگک از مغز خوشامد آویخت که :"به راستی، چه کسانی وبا چه آهنگی و چگونه این دیوار ستبر را برکشیده اند؟
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/tireh-ha/16817-divar-setabr-9603.html
____
کانال تلگرامی ایرانبوم
https://telegram.me/joinchat/BTli7Dy87gKr4Pr7-2LhsA | 101 | 0 | Loading... |
17 کتاب ايران و جهان از نگاه شاهنامه نوشته دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
خلاصه:
نگر تا نداری به بازی جهان
نه برگردی از نيک پی همرهان
«فردوسی»
شاهنامه كتابی است كه هر ايرانی بايد به نوعی آن را بشناسد، زيرا كتاب سرنوشت ايران است. «ايران و جهان از نگاه شاهنامه» به قصد آن تدوين شده است كه جوانان و نيز همه كسانی كه هنوز توفيق آشنایی با اصل آن را پيدا نكردهاند، دست آنها را در دست اين كتاب بگذارد.
سؤال اين است كه جهان بينی شاهنامه، كه از جهتی همان جهان بينی ايران باستان است، بر چه قرار بوده است.
بخش آغازين كتاب به تشريح اين موارد میپردازد:
خدا و تقدير - جهان - خرد - آز - ايران - مهر - زن - نام - آزادی - فرهنگ - مرگ - نخبگان - ادب - رفتار با دشمن - طيف عرفانی - طيف خيامی - نيرنگ در جنگ؛ و آنگاه به اين سؤال ختم میشود: از شاهنامه چه میآموزيم؟
بدنه اصلی كتاب داستانهای برجسته شاهنامه را به تأمل میگذارد، چون داستان ضحاک و كاوه و فريدون و زال و رودابه و هفت خان رستم و رستم و سهراب و داستان سياوش و جنگ ايران و توران و داستان فرود و بيژن و منيژه و داستان رستم و اسفنديار و پايان كار رستم، كه هر يک مفهوم عميق انسانیای در خود دارند.
در ديباچه كتاب آمده است:
«شاهنامه فردوسی بيش از هر كتاب ديگر در زبان فارسی سرگذشت و روح مردم باستانی ايران را در خود بازتاب داده است. بنابراين میتوانيم از او گواهی هایی بگيريم كه ايرانی چگونه كسی بوده است و از زندگی چه میخواسته.»
«مردم به كتابی چون شاهنامه از دو جهت نگاه میكردند: يكی سياسی، يعنی وسيله بازيافت شخصیت ملّی خود، و ديگری انسانی، يعنی كتاب حكمت و عبرت و دستور نامه زندگی.»
«ركنهای اصلی انديشه مردم اين سرزمين، چون عرفان و عشق و جوانمردی و آزادمنشی از او مايه گرفتهاند، هرچند بعد از اسلام برحسب اوضاع و احوال متفاوت، تغيير رنگ يافته باشند.»
«شاهنامه كتاب واقع بينی است. انسان را از موضع خاكی خود بر نمیكَند. آسمان جای خود دارد و زمين جای خود. هر چه هست و نيست بايد در همين زمين عايد آدمی گردد.»
«جهان بينی شاهنامه، حاصل يک دوران دراز تجربه قوم ايرانی است، در يک سرزمين پر ماجرا و پر كشاكش و به ما میگويد كه چگونه بايد زندگی كرد. شاهنامه، با آنكه از زمان های دور حرف می زند، آموزههايش هنوز راهگشا هستند، و میتوان گفت كه با همه قدمت، تازهترين كتاب زبان فارسی است.»
اين تأليف جلد دومی نيز خواهد داشت، تحت عنوان «ساسانيان از نگاه شاهنامه» كه نيمه تاريخی شاهنامه را در بر می گيرد.
http://www.iranboom.ir/ketab-khaneh/ketab/5516-
@iranboom_ir | 731 | 16 | Loading... |
18 پاپیروسهای پارسی میانه از دوران حکومت ساسانیان در مصر
پس از این که کسرا (خسرو دوم ) برای 14 سال حکمرانی کرد، بیزانسیها موریس امپراتور خود را برکنار کرده و کشتند و مردی به نام فروکاس رابه جای او به تخت سلطنت نشاندند. همه جانشینانش را نیز از میان بردند و تنها پسرش، به نزد خسرو پناهنده شد.
هنگامی که خسرو خبر بیزانسیها را شنید از این که رومیها پیروی از موریس را سرباز زدهاند و او را کشتهاند بسیار برانگیخته شد. او در حمایت از پسر موریس به متصرفات بیزانس حمله برد و مصر و اسکندریه را تا سرزمین نوبیا به تصرف درآورد و در سال بیست و هشتم از دوران فرمانروایی خود، کلید شهر اسکندریه را به پسر موریس داد. (سال 617 میلادی )(1)
برای دومین بار در تاریخ، ایرانیان شمال آفریقا را گشودند که به مدت بیش از یک دهه به طول انجامید. آنها نه تنها مصر را گرفتند، که لیبی شمالی تا جنوب و تایباد یعنی مرز سلطنت نوبیان را نیز گشودند.(2) گرفتن خاور نزدیک و آفریقای شمالی در زمان فرمانروایی خسرو دوم (590 تا 628 میلادی) که به نام پرویز (پیروزمند) نامدار بود، روی داد.
این آخرین پیروزی دوران میانی پیش از آمدن تازیان بود.
برای نمونه از وامده ی پارسیان به مصر میتوان از جشن سال نو به نام نوروز نام برد. نوروز جشن آیین سال نو و یکی از بزرگترین جشنهای مردم ایران است.
پس از یورش تازیان، نوروز همچنان به وسیلهی مصریان جشن گرفته میشد.
آنان با پوشاک نو و در بهترین آرایشها به دید و بازدید و بزم تا شب میپرداختند.
این جشن در سدهی چهاردهم و زمان سلطنت سلسله مملوک محدود شد ولی تا زمان کلیسا ادامه یافت.(3)
آیین دیگری که به وسیلهی ایرانیان ساسانی به مصر راه یافت، آیین روز صلیب مقدس بود. این آیین سال روز یافتن صلیبی را که مسیح بر آن مصلوب شده بود زنده نگه میداشت.
رخنهی ساسانیان در هنر قبطی نیز شایان نگرش است، تا جایی که نساجی «آتینو» و صنایع دستی از عاج نیز از آنان به وام گرفته شدهاند.(4)
بیشتر پاپیروسها در فایوم مربوط به دوران سلطنت خسرو دوم یافت شدند،(7) و هم اکنون از مهمترین منبعهای نخستین این دوران هستند.(8) این پاپیروسها دارای فهرستهای تجهیزات، نامهای افراد، درجهها و سازمان نظامی آنهاست. پاپیروسهای پارسی میانه آگاهیهایی دربارهی وزن و اندازه، را در بر دارند.(9) این پاپیروسها در شناختن شیوهای که حروف نوشته میشدند، فرماندهان خوانده میشدند و دربارهی این که نام و نشان و درجهشان چگونه گفته میشد بسیار سودمندند.
هانسن و دیگران همچون J. de Menasce(10) و از مهمترین اساتید در این مورد D.Weber بسیاری از آنها را چاپ کردهاند.(11)
در نوشتارهای پارسی میانه زرتشتی، مصر با نام: «آجیپتوس» است و جایگاه آن به گونهی زیر در بندهش آمده است: «آجیپتوس بوم» که مصر نیز خوانند (سرزمین آجیپتوس که مصر نیز خوانده میشود) رودی که در این سرزمین جاری است رود نیل نام دارد.
پاپیروسها، تعدادی از شهرهای مصر مثل بابل، توفیس و کاینون و چندی دیگر را نام بردهاند که مرکز اشغال سرزمین به وسیلهی پارسیان بود.
http://iranboom.ir/tarikh/bastan-shenasi/3357-papiros-sasani-dar-mesr.html
https://telegram.me/iranboom_ir | 322 | 4 | Loading... |
19 واژههای مصوّب حوزهٔ موسیقی
واژههای زیر بخشی از مجموعهٔ واژگان موسیقی است که در جلسههای 25/11/90 و 2/12/90 به تصویب شورای واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی رسیده است.
معادل فارسی واژهٔ بیگانه
درنگ fermata
سازگزینی in strumentation
اشاره cue
اشارهنما numbers cue
کلید valve
کلید پیستونی piston valve
کلید چرخشی votary valve
آوایه vocalise
آوایهخوانی vocalization
پسضرب off-beat
آکوارد شکسته broken chord
http://www.iranboom.ir/shekar-shekan/zaban-pajohi/4369-vaje-mosavab-hoze-mosighi.html
https://telegram.me/iranboom_ir | 345 | 8 | Loading... |
20 فلات ایران
دکتر هوشنگ طالع
در درازای تـاریخ این سرزمین، یعنی از چند هـزار سال پیش تـا کمابیش دو سدهی اخیر، قلمرو فرمانروایی « دولت ایـران»، پهنهی « فلات ایـران » بود.
فلات یا پشته (نجد) ایـران، یک واحد شناخته شدهی جغرافیایی در سطح جهانی است. مرزهای فلات ایـران، در شمال عبارتند از آن سوی کوههای قفقاز و رودخانهی سیردریا(سیحون) و از خاوران، فلات پامیرو رود سند. از جنوب اقیانوس هند و آنسوی خلیج فارس و از باختر، رودخانهی فرات.
چنان که گفته شد، این سرزمین پهناور که بیش از چهار میلیون کیلومتر مربع وسعت دارد، در درازای چند هـزار سال، قلمرو دولت ایـران بود. البته در زمانهای بسیار، این قلمرو از پهنهی فلات ایـران فراتر رفته است و در زمانهایی نیز، چندین دولت ایرانی (در آرامش و یا جنگ و ستیز) در کنار هم در این پهنه فرمانروایی داشتهاند.
بـا آغاز سده ی نوزدهم میلادی، دولت ایـران مورد یورش سازمان یافتهی استعمار گران اروپایی، یعنی امپراتوریهای روس و انگلیس قرار گرفت. در دورهای کمتر از هفتاد سال، دولت ایـران وسیلهی دو امپراتوری مزبور، به طور کامل تجزیه شد و بخشهای پهناوری از آن، تحت سلطهی روسها و پارهای نیز زیر چنگِ بریتانیا قرار گرفت. در این میان بـا دخالتهای آشکار و نظامی بریتانیا و بـا تحمیل قرارداد پاریس، بخش مستقل باقی مانده از حاصل تجزیه نیز دوباره، پاره شد.
بـا ظهور دولت عثمانی در این بخش از جهان، هجوم دولت مزبور به سرزمینهای دولت ایـران، چندین سده به درازا کشید و به دنبال فراز و فرودهای بسیار در جنگهای میان دو دولت، بخشهایی از سرزمینهای ایـران در غرب از دست رفت که مرزهای کنونی در غرب ایـران زمین، حاصل آن است.
چنان که گفته شد، بـا آغاز سده ی نوزدهم میلادی، فراگشت تجزیهی کامل دولت ایـران در اثر یورش نظامی روسها و انگلیسها،آغاز شد و در فاصلهی زمانی میان1192 تـا 260 خورشیدی (1813 تا 1881 میلادی)، یعنی تنها عرض 68 سال، به کلی فرو پاشید. قراردادهای منجر به تجزیهی « ایـران »، عبارتند از:
قرارداد گلستان (1813 م / 1192 خ): برپایهی این قرارداد، بخش بزرگی از سرزمینهای قفقاز به اشغال روسها در آمد.
قرارداد ترکمانچای (1828 م/ 1206 خ ) یا قرارداد تجزیهی سرتاسری قفقاز
قرارداد پاریس ( 1857 م/ 1235 خ ): برپایهی این قرارداد، دیوار جدایی میان مردم ایـران و افغانستان کشیده شد.
تجزیه مکران و بلوچستان ( 1871 م/ 1250 خ )
قرارداد آخال ( 1881 م/ 1260 خ ): تجزیهی سرتاسری سرزمینهای خوارزم و فرارود و الحاق آن سرزمینها به امپراتوری روسیه تزاری.
اما از آن جایی که در فراگشت تجزیهی « دولت ایـران » در سدهی نوزدهم میلادی، پایتخت دولت ایـران در شهر تهـران قرار داشت، بـا هر تجزیه و جدایی، نـام « ایـران» برای باقی ماندهی آن بخش که در برگیرندهی پایتخت یعنی « تهـران » بود، باقی ماند.
از این رو، در سالهای اخیر به دلیل عدم روشنگری لازم، دو مفهوم « دولت ایـران » از گاه کهن تـا تجزیهی این واحد در قرن نوزدهم و دولت حاصل از تجزیه ( به دلایلی که در بالا گفته شد )، در یکدیگر تداخل کرده و در نتیجه سبب ایجاد بدفهمیها و گژفهمیهای بسیاری شده است.
از این رو، برای « میراثداران » دولت ایـران از گاهکهن تـا همین سالهای اخیر، این توهم ایجاد شده است که منظور از واژهی ایـران، سرزمین و دولت کنونی ایـران است. در حالی که اگر پایتخت دولت ایـران در دوران تجزیههای اخیر فلات ایـران، در شهر کابل یا بخارا و یا...، قرار داشت، امروز بخشهایی که شهر کابل یا بخارا و یا...، در آن قرار دارند، به نام « ایـران » خوانده میشد. در آن صورت، « ایـران » امروزی بدون تردید، نام دیگری میداشت و...
از این رو، باید که میان دو نامهمسان اما بـا مفهوم نامهمسان، فرق گذارد. شاید راه این است که از دولت ایـران، از عهد کهن تـا سدهی نوزدهم میلادی، به نام « ایـران بزرگ » یا « ایـران واحد (یگانه)»، یا به اصطلاح هم خانمان افغانستانی « آریانا » و به گفتهی درستتر « ایرانا »، نام ببریم. اما باید دانست برگزیدن هر یک از این نامها و یا هر نام دیگری که بتواند فرق میان این دو مفهوم ( بـا نام همسان ولی درون مایهی ناهمسان، به گونهای که یکی، جزیی از دیگری است و نه همهی آن) را آشکار کند، متضمن اجماع همهی فرزندان این پدر است.
این چیزی است که امروز، اهمیت آن برای تـاریخنگاری و بررسی پیشینهی کهنِ مردمانی که امروز از هم جدا افتادهاند و در واحدهای سیاسی گوناگون زندگی میکنند، بیش از هر زمان دیگر احساس میشود.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iran-pajohi/2978-falat-iran.html
https://telegram.me/iranboom_ir | 589 | 31 | Loading... |
21 درستی و نادرستی در علم
دکتر محمدرضا توکلى صابرى
دوستان، علم از اشتباهات درست شده است، ولی اشتباهاتی که ارتکاب آنها مفید است، زیرا کمکم ما را به واقعیت هدایت میکند.
ژول ورن نویسنده فرانسوی
تدریجی بودن انباشت معرفت
چطور میشود که زمانی یک نظریه، یک پدیده، یک محصول فناوری، یک ابداع رواج مییابد و در بارهٔ آن تبلیغ میشود و زمانی دیگر مصرف آنها ممنوع شده و از رواج میافتد و حتی از مصرف آن نهی میشود. یعنی معیار صدق و کذب در علم چیست؟ و چگونه یک نظریه یا یک فناوری درست از نادرست باز شناخته میشود.
انباشت علم و معرفت انسانی تدریجی و زمانبر است. هرچه زمان میگذرد دانش ما در مورد جهان بیشتر میشود و آن را بهتر میشناسیم و بیشتر کنترل میکنیم. تاثیر ابداعات و اختراعات بر زندگی مردمان را در صد سال پیش از این در نظر بگیرید و با زمان حال مقایسه کنید. نه تلفن بود و نه خودرو، نه تلویزیون بود و نه سینما، نه ماهواره بود، نه هواپیما، نه کامپیوتر بود و نه اینترنت. اگر به صد سال پیش تر از آن بازگردید می بینید بسیاری ابداعات و اختراعاتی که در صد سال پیش از این بود در دویست سال پیشتر نبود، مانند کشتی بخار و قطار. صد سال پیش در مورد نظریه نسبیت و یا نانوتکنولوژی چیزی دانسته نبود. نظریه های علمی که حقیقت آنها ثابت شده است، تغییر ناپذیرند. کرویت و چرخش زمین، مسیر مستقیم نور، میدان جاذبه از این گروه حقایق علمی هستند. اما گاهی در مرزهای جدید و ناشناخته دانش نظریات مختلفی ابراز می شود و هر از چندی یکی بیشتر از دیگری محبوبیت و قبول عام می گیرد تا اینکه مدارک و شواهد کافی انباشته شود و به صورت یک حقیقت علمی درآید.
پس از کشف عنصر رادیوم و پرتوهای آن توسط ماری کوری و همسرش پیر کوری در سال ١٨٩٨ این عنصر به سرعت برای رادیوگرافی به کار رفت. کشف این عنصر و خواص آن چنان هیجانی به پا کرد که به آن همچون یک عنصر سحرآمیز نگریسته میشد. از این عنصر برای ساختن محلول برای حمام کردن در آن، تزریق آن و نوشیدن و استنشاق مایعات اشعه دیده استفاده میشد. سالها بعد با انباشت تجربیات و مطالعات زیاد خطرات تماس با این عنصر شناخته شد. ماری کوری و پیر کوری هردو به علت تماس زیاد با تشعشعات این عنصر دچار عوارض مختلف حاصل از سرطان شدند و درگذشتند. این یک نمونه از انباشت اطلاعات در طی زمان و برعکس شدن جهت مصرف یک عنصر رادیواکتیو است. تنها راه رسیدن به این نتیجه فرآیند انباشت اطلاعات در طی زمان بوده است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/negahe-roz/17450-dorosti-nadorosti-dar-elm.html
@iranboom_ir | 256 | 4 | Loading... |
22 آواز: دولتمند خال اف
آهنگ: شاهنامه وطن است
ترانه سرا: گلرخسار صفی
شاهنامه
شاهنامه سخن است،
سخن بیمرگی.
شاهنامه روح است،
به تن بیمرگی.
شاهنامه وطن است،
وطن بیمرگی.
آری، آری، شاهنامه وطن است!
وطنی کز من و تو،
نتوانند به شمشیر و به تزویر،
ربودن.
شاهنامه خرد است،
خردی که به جهان آموزد،
هنر از اجل جهل نمردن.
شاهنامه ادب است،
ادبی کز ثمر سبز درختش،
جاودان بهره بگیریم.
شاهنامه نفس است،
نفسی کز من و تو گر بربایند،
بمیریم!
بمیریم!
بمیریم!
@iranboom_ir | 356 | 10 | Loading... |
23 آواز: دولتمند خال اف
آهنگ: شاهنامه وطن است
ترانه سرا: گلرخسار صفی
@iranboom_ir | 296 | 14 | Loading... |
24 وضعیت نقشبرجستههای ساسانی نگرانکننده است
https://www.isna.ir/news/1403030402013/
آرامگاه خشایارشا در تهدید است
https://www.isna.ir/news/1403022920810
ویدیو/ بانکی برای حیوانات در حال انقراض؛ از «پیروز» تا خرس ایرانی
https://www.isna.ir/news/1403022921497
پیشکسوت هنر شیشه گری در تهران درگذشت
https://www.mehrnews.com/news/6113303/
بارانی که بلای جان نقش رستم شد/ احتمال پرتاب سنگهای بزرگتر
https://www.mehrnews.com/news/6109414/
سرانه مرمت بناهای تاریخی یزد یک میلیون تومان در سال است
https://www.mehrnews.com/news/6107808/
مرمت های غیراصولی در آرامگاه سعدی
https://www.mehrganaria.ir/Maghale_View.aspx?Code=20894
@iranboom_ir | 330 | 3 | Loading... |
25 متن فرمان تاریخی رئیس
در سال 1325، یک ایرانی میهن پرست که در آزمایشگاه کوچک خود سرگرم ساخت سلاح انفجاری برای مبارزه با اشغالگران متفق (شوروی ، انگلستان و آمریکا ) بود، به سبب انفجار کشته شد.
چند روز پس از آن که دوستان و همراهان او در نشستی برای گرامیداشت یاد او گرد آمدند ، محسن پزشکپور متنی را خواند که پس از آن « فرمان رئیس» نام گرفت .
برای خواندن متن «فرمان رئیس» روی تصویر زیر کلیک کنید :
http://iranchehr.com/?p=10114
@iranboom_ir | 297 | 3 | Loading... |
26 هشتم خرداد ، سالگرد شهادت علیرضا رییس ، نخستین شهید راه مبارزه با اشغالگران شوروی ، انگلیسی و آمریکایی گرامی باد !
دکتر هوشنگ طالع در یادداشتی ، از چگونگی شکل گیری هسته های مسلح ملی گرا در نخستین روزهای اشغال ایران در شهریور 1320 و شهادت علیرضا رییس سخن گفته است
.
دنباله نوشتار:
http://iranchehr.com/?p=8839
@iranboom_ir | 323 | 6 | Loading... |
27 وصیّتنامهٔ علامه محمد قزوینی
نسترنملایی
اینجانب محمد قزوینی دارای شناسنامهٔ شمارهٔ 1276 صادره از قونسولگری ایران در پاریس ساکن طهران، خیابان فروردین، کوچهٔ دانش از جانب خود جناب آقای سید تقیزاده را وصیّ شرعی و نایب مناب مطلق خود نمودم که بعد از واقعهٔ اجل محتوم من که آخر کار هر کسی است جزئی ترکهٔ مرا که صورت آن در ذیل مذکور خواهد شد کمافرضالله و آنطور که خودشان به غبطهٔ ورثهٔ من مصلحت میدانند در مواردی که من ذیلاً معین میکنم برسانند.
ترکهٔ من فعلاً عبارت است:اولاً از یک آپارتمان ملکی من در پاریس،کوچهٔ گازان(آرّندیسمان چهاردهم پاریس) که در همین ماه جاری مشتری برای آن پیدا شد به مبلغ چهارصد هزار فرانک که نفروختم،و قریب پنجاه هزار فرانک هم مبل و اثاثیه آنجا دارم.
ثانیاً 75000 (هفتاد و پنج هزار)فرانک هم سهام موسوم به Rente francaise31/2 1942, amort. دارم که در بانک موسوم به Comptoir National d'Escompte de Paris. Administration Central, 14 Rue Bergér, Paris 9e امانت است و نمره و نشان حساب من در بانک مزبور این است: Relations Etrangéres, D.E. 22.648.
ثالثاً مبلغ بیست و نه هزار و چهارصد و نه (29409) فرانک در همان بانک مزبور پول نقد دارم.
رابعاً هر ساله مبلغ 2625 فرانک منفعت ثابت سهام مزبوره در پاراگراف «ثانیاً» است که هر ساله 31 دسامبر بر این مبلغ نقد اضافه میشود.
خامساً در طهران یک خانه دارم که در همین سال جاری 1326 شمسی در ماه خرداد خریدهام. به مبلغ سی و شش هزار تومان خریدهام و تا به حال قریب دو هزار تومان بل بطور قطع بیشتر در اصلاحات و تعمیرات و آسفالت کوچه در آن خرج کردهام و اگر برق را هم که به توسط اقدامات وزارت فرهنگ مجاناً در آن برقرار شده ولی معمولاً دو هزار تومان با منّت خرید و فروش میشود بر آن بیفزائیم این میشود درست سی و نه هزار تومان قیمت فعلی آن.
سادساً بعضی اثاثیهٔ خانه و قالی و صندلی و غیرها اینجا خریدم که فعلاً هیچ نمیدانم قیمت مجموع آنها چقدر است و حوصلهٔ تفتیش در کاغذجاتم برای تعیین قیمت خرید آن را نداشتم.
سابعاً قریب سه هزار جلد کتاب نیز دارم از هر نوع چاپی و خطی و بزرگ و کوچک که به هیچ وجه منالوجوه فعلاً نمیتوانم قیمت آنها را که در عرض چهل سال تمام متدرجاً خریدهام تعیین کنم و قیمت خرید غالب آنها در پشت آنها نوشته شده است. ولی آن قیمتها از سی چهل سال قبل تاکنون واضح است که اغلب تا ده مقابل هم ترقی کرده است و به همان نسبت هم پولهایی از فرانک و قران که در آن زمانها با آن پولها آن کتب خریداری شده پائین آمده است. تعیین قیمت تقریبی آن کتب جز به تقویم چند نفر آدم مطلع کتابشناس اهل خبره ممکن نیست.
اما ورثهٔ من منحصر است به یک زن معقودهٔ شرعی موسومه سابقاً به رزا شیاوی و پس از ازدواج با من رزا قزوینی و یک دختر موسومه به ناهید سوزان قزوینی. چون این زن که فعلاً قریب بیست و هفت سال است که در حبالهٔ نکاح من است و در این مدت تمام زحمات مرا و دخترم را از هر قبیل متحمل شده و از پرتو زحمات و خدمات و دلسوزی اوست که من توانستهام به کارهای طبع و نشر و تصحیح بعضی کتبی که نتیجهٔ عمر من است نایل گردم قصد من و اراده و عزم و تصمیم قطعی من این است که نصف تمام مایملک من از منقول و غیرمنقول بعد از مرگ من متعلق به او و ملک خاصّ خالص او باشد و نصف دیگر به دخترم سوزان مذکور در فوق، و میدانم که به نحو وصیّت انجام این امر در مذهب اسلام(شیعه) ممکن نیست. چه انسان در شرع اسلام و فقه مذهب جعفری یعنی شیعهٔ اثنیعشری به بیش از ثلث مال خود نمیتواند برای کسی وصیت نماید ولی آقای تقیزاده مدّ ظلهالعالی باید انشاءالله مخرجی برای این کار انشاءالله پیدا کنند،یا به این نحو که من در حیات خودم نصف مایملکم را به او هبه نمایم، یا به نحوی دیگر که فعلاً به نظرم نمیآید چه نحو.
یک خواهر بیوه نیز دارم موسومه به مریم عبدالوهّابی که میل دارم وصیّ من قریب یک عشر ترکهٔ مرا یعنی یک عشر قیمت ترکهٔ مرا کمابیش نه عین آنها را به آن زن بدهند که بکلی فقیر است و هیچ ندارد،ولی این مبلغ را یعنی عشر ترکهٔ مرا یا قدری کمتر را یک مرتبه به او ندهند زیرا که چون او عقل معاش ندارد و یک دختر آپارتی طمّاع موسوم به نصرت دارد که فوراً تمام آن مبلغ را از چنگ او بیرون آورده خرج لباس خودش و دختر کوچکش عزّت خواهد کرد. علی هذا جناب آقای آقا سیدحسن تقیزاده آن مبلغ قریب عشر ترکهٔ مرا یا خودشان یا به توسط یک کاسبی یا تاجری از قرار ماهی فلان قدر مثلاً پنجاه تومان یا چهل تومان یا سی تومان به او به اقساط بپردازد که از گرسنگی تلف نشود و تا چند سالی بتواند با آنچه برادر من میرزا احمدخان وهّابی به آن خواهر میدهد به یک نوعی امرار حیات بسیار قانعانهای بنماید
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/tarikh/tarikhemoaser/8597-
@iranboom_ir | 419 | 15 | Loading... |
28 انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار بهزودی منتشر میکند:
عجایب و غرایب
عجایب و غرایب، عجایبنامهای منظوم در ۵۴۰۰ بیت از آذری اسفراینی، سخنور قرن هشتم و نهم، است. در این کتاب پس از مقدّمهای در باب عجایبنامهنگاری و ویژگیها و منابع عجایب و غرایب آذری، متن مصحّح آن بر اساس هشت نسخۀ خطی عرضه شده است.
این منظومه بیش از جنبۀ ادبی به لحاظ شناخت فرهنگ عامه و تصورات و توهمات مردم روزگار آذری و پیش از او اهمیت دارد و در آن گاه به مباحث فلسفی و کلامی و عرفانی نیز پرداخته شده است.
[عجایب و غرایب: غرایب الدنیا و عجایب الاعلا، آذری اسفراینی، دکتر وحید رویانی و دکتر یوسفعلی یوسفنژاد، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، در دست انتشار]
@iranboom_ir | 358 | 0 | Loading... |
29 ۹۸ سال پیش در ۶ خرداد ۱۳۰۵، استاد عبدالجواد ادیب نیشابوری ـ ادیب اول ـ درگذشت.
ادیب افزون بر فنون ادبی، در حکمت الهی و طبیعی، نجوم، حساب، جبر، هندسه و دانشهای دیگر، مهارت داشت.
@iranboom_ir | 271 | 1 | Loading... |
30 جشن خردادگان - ابوالقاسم آخته
برگرفته از کتاب جشنها و آیینهای شادمانی در ایران (از دوران باستان تا امروز )، نویسنده ابوالقاسم آخته، صفحه 70
نام خرداد : فرشته ی موکل آبها و نماینده ی اورمزد، در صفاتی چون کمال، بی مرگی، جاودانگی، شادی و خرمی تجلی یافته است. گل سوسن خود را عضو خانواده این امشاسپند می داند. در اوستا ((هئورهوه تات))مامور حفظ آبهاست. از جنبه بی مرگی، هئوره وتات= خرداد - در کنار امرداد= امرتات - قرار میگیرد. از این رو به جشنهای این دو ماه ((جشنهای دوام و کمال ))نیز گفته اند. زیرا امرتات نیز معنای نمیرانی و جاودانگی میدهد.
در متون کهن ایران از جمله بندهشن، و گزیده های زادسپرم، خرداد از آب حفاظت میکند. وقتی بقای همه جانداران وابسته به آب است، خرداد در زیر مجموعه ((ناهید)) سرور همه آبهای جهان قرار میگیرد و به اعتبار نامش و وظیفه ای که به عهده دارد، نقطه ی عطف رویدادهای تعیین کننده و مهم بوده است. زین الاخبار و آثار الباقیه تنها با تلاقی نام خرداد با ماه خرداد – روز ششم خرداد –که جشن گرفته میشده، اشاره مینماید، و در منابع دیگر به آگاهی بیشتر در مورد خرداد برخورد نمیکنیم. بعید نیست که فقدان نوشتارها و اطلاعات در مورد خرداد و امرداد به این علت باشد که چون ایران به دلیل شرایط جغرافیایی سرزمینی است که با مشکل کم آبی مواجه است نسبت به این دو امشاسپند بزرگ کم توجهی شده باشد.
جشن خردادگان : این جشن در روز ششم – خرداد روز- برگزار می شود.
در آثارالباقیه می خوانیم: عید خردادگان و عید اشتاد روز ... روز ششم خرداد است به معنای ثبات خلق و خرداد پادشاه خلق، اشجار، نبات و اذاله ی پلیدی از آبهاست. روز 26 خرداد اشتاد روز است یعنی ایاثرم گاه خداوند اشجار و نبات را در آن روز آفرید.
مردم در این روز به نشانه ی این که خرداد به آب تعلق داشته، به کنار چشمه ساران، جویبار و رودخانه می رفتند و روز را به شادی سپری می کردند و سعی بر آن بود که صفات برجسته ی خرداد را سر لوحه ی زندگی خود قرار دهند وجه مشترک این جشن با تیر و مرداد این است که با عنایت به فصل خرداد و اهمیت یافتن آب و بارندگی و با توجه به اینکه ایران به لحاظ جغرافیای طبیعی و تاریخی همواره در منطقه ای واقع شده که با کم آبی و خشکسالی مواجه بوده، این جشن بیشتر در میان طبقه کشاورز جا باز کرده و ریشه دوانده است.
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10912-jashn-khordadgan.html
https://t.me/iranboom_ir/13938
https://telegram.me/iranboom_ir | 286 | 5 | Loading... |
31 جشن خُردادگان در یک نگاه
دکتر شاهین سپنتا
نام جشن : خُردادگان. زمان برگزاری : روز خرداد ( ششمین روز ماه ) از ماه خرداد ( سومین ماه سال ). انگیزه برگزاری : فرخندگی هم نامی روز و ماه به نام امشاسپند خرداد و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان. مفهوم امشاسپند خرداد: « خرداد » در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُـردات» یا « هُردات » به معنی رسایی و کمال است که در گات ها یکی از فروزه های اهورا مزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است. خرداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آب ها در این جهان خویشکاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری می کند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد می شود. در گات ها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد می شود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آب ها و گیاهان اند که به یاری مردمان می آیند و تشنگی و گرسنگی را شکست می دهند. در یسنا، هات 47، آمده است که اهورامزدا رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.
امشاسپند خرداد در متن های کهن : چهارمین یشت از یشت های بیست و یک گانه اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خرداد است که در آن یشت از زبان اهورا مزدا یادآور می شود که « ... یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خرداد را برای مردمان اشون بیافریدم...» و سپس تاکید می شود هر آن کس که خرداد را بستاید همانند آن است که همه امشاسپندان را ستایش کرده است.
در بندهش نیز درباره خرداد آمده است : « ... ششم از مینویان، خرداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت..» ، « ... خرداد سرور سال ها و ماه ها و روزهاست [ یعنی] که او سرور همه است. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست...»
گل ویژه جشن خردادگان : در کتاب بندهش از گل سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپند بانو « خُرداد » نام برده شده است: «... این را نیز گوید که هرگلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: ... سوسن خرداد را، .. » که بر این بنیان بهترین نماد برای جشن خردادگان گل سوسن است. معروف ترین نمونه های گل سوسن نزد ایرانیان سوسن سپید Lilium candidum ) ) یا سوسن آزاد است که به نام سوسن ده زبان یا سوسن گل دراز نیز شناخته می شود، همچنین یکی دیگر از گونه های نادر گل سوسن که بومی برخی مناطق شمالی ایران است ، سوسن چلچراغ ( Lilium lederbourii ) نام گرفته است. در متن پهلوی « خسرو قبادان و ریدکی» بوی گل سوسن سپید، چون « بوی دوستی » توصیف شده است.
آیین های جشن خردادگان : یکی از مهم ترین آیین های روز خرداد که در جشن خرادگان پررنگ تر می شود، رفتن به سرچشمه ها یا کنار دریاها و رودها، تن شویی در آب و خواندن نیایش های ویژه این روز همراه با شادی و سرور در کنار خانواده و دوستان بوده است.
نمونه ای از سنت های رایج در این روز را می توان از سروده « دستور داراب پالن » موبد بزرگ پارسی در منظومه « فرضیات نامه » برداشت نمود که از آیین های ویژه خرداد روز به « تن شویی » و « کندن چاه » و « نو کردن کاریز» اشاره می کند و در همین مورد در متن پهلوی « اندرز انوشه روان آذرپاد مهر اسپندان» یاد آوری شده که « در خرداد روز جوی کن».
بر این پایه، در این روز توجه ای ویژه می شده به نگهداری و نوسازی جای هایی که آب از آن ها سرچشمه می گیرد و در آنجا جاری می شود چون چشمه ها ، چاه ها ، جوی ها ، کاریز ها و رود ها که با آب زندگی بخش خود، ادامه زندگی را در این کره خاکی برای زیستمندان امکان پذیر می کنند.
سخن پایانی : اکنون که سخن از جشن خردادگان در میان است اندوه شایسته نیست؛ اما برای من که در کنار زاینده رود زندگی می کنم جای بسی دریغ و افسوس است که هر روز شاهد مرگ تدریجی زنده رود هستم. زنده رودی که به خاطر مدیریت نادرست به مرده رود تبدیلش کرده اند و هیچ کس نیز پاسخگوی این سرنوشت شومی که برای منابع آبی ایران رقم زده اند، نیست.
به راستی اگر ما ایرانیان دست کم مفهوم مادی جشن هایی همچون خردادگان را درست درک می کردیم شاید امروز رودها و تالاب ها و دریاچه ها و کاریزها و دریاهای ما به خاطر بی آبی و آلودگی و تخریب روز افزون نفس های آخر را نمی کشیدند.
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10914-jashn-khordadgan-sp-1999833520.html
https://telegram.me/iranboom_ir | 277 | 8 | Loading... |
32 گل سوسن نماد جشن خردادگان
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10913-gol-sosan-namad-jashn-khordadgan.html
@iranboom_ir | 492 | 15 | Loading... |
33 گل سوسن نماد جشن خردادگان
دکتر شاهین سپنتا
«خرداد» در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُـردات» یا « هُردات » به معنی رسایی و کمال است که در گاتها (سرودهای زرتشت) یکی از فروزههای اهورامزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورامزدا است. خرداد، امشاسپندبانویی است که همراه با «اسپندارمذ» و «امرداد» گروه سهگانه امشاسپندبانوان را تشکیل میدهند. نگهداری از آبها در این جهان خویشکاری «خرداد» است و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری میکند؛ از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد میشود. در گاتها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد میشود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آبها و گیاهاناند که به یاری مردمان میآیند و تشنگی و گرسنگی را شکست میدهند. در گاهشماری ایرانی، ششمین روز هر ماه و سومین ماه هر سال نیز «خرداد» نام دارد. به فرخندگی همنامی روز و ماه به نام امشاسپند خرداد و بزرگداشت جایگاه آن در اندیشه ایرانیان، روز ششم خردادماه «جشن خردادگان» برگزار میشود.
در کتاب بندهش درباره خرداد آمده است : «... ششم از مینویان، خرداد است؛ او از آفرینش گیتی آب را به خویش پذیرفت..» ، «...خرداد سرور سالها و ماهها و روزهاست [یعنی] که او سرور همه است. او را به گیتی، آب خویش است. چنین گوید: هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست...».
در بندهش همچنین از گل سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپندبانو «خُرداد» نام برده شده است: «... این را نیز گوید که هرگلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: ... سوسن خرداد را، ...» که بر این بنیان بهترین نماد برای جشن خردادگان گل سوسن است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10913-gol-sosan-namad-jashn-khordadgan.html
https://telegram.me/iranboom_ir | 300 | 9 | Loading... |
34 جشن خردادگان فرخنده و خجسته باد.
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10914-jashn-khordadgan-sp-1999833520.html
@iranboom_ir | 248 | 5 | Loading... |
35 ششم خرداد ماه، خرداد روز از خرداد ماه جشن خردادگان ، جشن پاسداری آب و سپاسداری از اَمْشاسْپَنْدِ ( فرشته ی ) نگاهبان آب گرامی باد
به روزِ شِشُمْ از مَهِ خورداد / بِماندهْ ز پیشینیانْ جشنِ شاد
همه دشت و صحرا همه کوه و رود/ همه شادخوارندْ به لبْ پر سرود
به رسمِ مِهان و به رسمِ کیان / سراسرْ زمین و سراسرْ جهان
کهنْ جشنِ خُردادْگانْ برقرار / همه نامِ ایران و آنْ کردگار
هَمو آفریدَه سْتْ این آب را / هم این مردمِ شاد و بیتاب را.
https://t.me/iranboom_ir/43561
@iranboom_ir | 529 | 10 | Loading... |
36 جشن خردادگان فرخنده و خجسته باد.
http://www.iranboom.ir/jashnha/71-khordad/10914-jashn-khordadgan-sp-1999833520.html
@iranboom_ir | 409 | 5 | Loading... |
37 برای جشن سپند و گرامی « خردادگان »
به روزِ ششم از مَهِ « خورداد »/ بمانده زِ پیشینیان جشنِ شاد
همه دشت و هامون همه کوه و رود/ همه شادخوارند به لب پر سرود
به آیینِ پاکان به راهِ کیان/ سراسر زمین و سراسر جهان
کهنْ جشنِ « خُردادْگان » برقرار/ همه نام «ایران» و آن کِردگار
که او آفریدی چنان « مادری » / برای زمینْ ز اَبرها چادَری
و پایِش کُند چِکّه چکّه زِ آب / رهانَد زِ چشمانِ تشنه سراب
هم او آفریده ست این آب را / هم این مردم شاد و بیتاب را
تو را گویم این مژده ای خوبرو / جهان کن پر از رامِش و رنگ و بو
که «کیخسرو» آن شاه نیکو نژاد / به «خردادگان» پا به گیتی نهاد
ز تخمِ «سیاوش» ز پشتِ شَهان / «فَریگیسْ» مامَش بُدی ای جوان
هم او بود تورانْ سراسر گرفت / جهان شد ز پیکار او در شگفت
گرفت کینِ بابا ز «افراسیاب» / تو گویی شهِ «تور» بودی سراب
« نیابم رهایی سرانجام از این » / که گه بخشش آید روا ، گاهْ کین
بپوییم یک سر همه سوی داد / چه زنهایِ زیبا چه مردانِ راد
نگهبانِ آب و نگهدار رود / بپاییم ایران و این تار و پود
ز کوشش ، ز شادی نگیریم دست / خُنُک مردمِ نیکِ یزدان پرست
« سوشیانت »
@iranboom_ir | 386 | 6 | Loading... |
38 آذری، یا زبان باستان آذربایگان - علامه محمد قزوینی
به مناسبت ۶ خرداد سالگرد درگذشت علامه محمد قزوینی
در این رساله صغیرهالحجم، عظیمه الفایده مولف فاضل آن آقای سید احمد کسروی تبریزی یک موضوع بدیع دلکش را انتخاب نموده و در اطراف آن تحقیقات علمی فاضلانه خود را تمرکز داده است، و آن موضوع عبارت است از حل این دو مساله ذیل: اولا آن که زبان آذری مذکور در کتب مولفین قدما چه زبانی بوده است؟ ثانیا آن که زبان ترکی که فعلا زبان اهالی آذربایجان است از چه وقت و در نتیجه چه علل و اسباب تاریخی در آن مملکت ظهور پیدا کرده است؟
اما فقره اول، گمان میکنم هیچکس تاکنون علیالتحقیق و به طور علم تفصیلی نمیدانست که زبان «آذری» که بسیاری از مولفین عرب از قرن چهارم هجری گرفته الی قرن هفتم از قبیل مسعودی و ابن حوقل و یاقوت وسمعانی، اسمی از آن برده و همه گفتهاند که [در عصر ایشان] زبان متداولی آذربایجان بوده است، در حقیقت چه زبانی بوده است. و هر چند از مطالعه کتب مولفین مزبورهر کس به طور اجمال از قرائن حدس میزد که «آذری» لابد شعبهای از لهجات متنوعه، متکثره زبان فارسی ماند طبری و گیلکی و سمنانی و لری و غیرها و غیرها که مجموع آنها را به اصلاح نویسندگان ما «فهلویات» میگفتهاند، بایستی بوده است. ولی این فقره چنانکه گفتیم فقط حدس و تخمین و علم اجمالی بود و دلایل تفصیلیه قطعیه بر این مطلب که تنها از روی تتبع کتب مختلفه و مقایسه آنها بـا یکدیگر به دست میآید کسی در دست نداشت. زیرا چون مساله تحقیق در خصوص زبان اهل آذربایجان تاکنون محل احتیاج عمومی نبوده است. بالطبیعه کسی تـا به حال به صرافت آن نیافتاده و زخمت تتبع و تفتیش در کتب را در این باب به خود راه نداده بوده است و این فقره یعنی فارسی بودن زبان آذربایجان که در عهد خود الی قرن هفتم هجری از بدیهیات بوده است (همان طور که فارسی بودن زبان اهالی فارسی امروزه مثلا برای ما از بدیهیات است و کسی به فکر اثبات آن برای معاصرین یا برای آیندگان نمیافتد) کمکم پس از ظهور تدریجی زبان ترکی در آن مملکت به واسطه بعد عهد و تمادی مدت و تناسی اخلاف سیرۀ اسلاف را و کساد بازار علم و ادب امروز از نظریات شده است که سهل است در این اواخر بعضی همسایگان جاهل یا متجاهل ما برای پیشرفت پارهای اغراض معلومه الحال خود از جهل عمومی معاصرین استفاده نموده، بدون خجالت و بدون مزاج ادعا میکنند که زبان اهالی آذربایجان از اقدام ازمنه تاریخی الی یومنا هذا همواره ترکی بوده است!
از این اشخاص «مغرض گذشته بعضی از خود ایرانیان نیز مانند مولفین نامه دانشوران مثلا و همچنین یکی از مستشرقین انگلیسی «لسترنج» به واسطه قلت انس به اوضاع تاریخی آن اعصار و نیز بلاشک به واسطه فریب خوردن از ظاهر اصطلاح «ترکی آذری» که در عرف ترکان، امروزه بر لهجه ترکی آذربایجان و قفقاز اطلاق میشود توهم کردهاند که زبان «آذری» مذکور در کتب مولفین عرب شعبهای از زبان ترکی بوده است(رجوع کنید به صفحه 7 و 11 ـ 12 از رساله). غافل از آن که در آن ازمنه پای مهاجرت ترکها به آذربایجان باز نشده بوده است، یا درست باز نشده بوده است. پس چگونه زبان آنها قبل از خودشان ممکن بوده در آن مملکت شیوع پیدا کند. به عینه مثل این که کسی امروز ادعا کند که زبان اهالی مصر قبل از فتح اسلامی، عرب بوده، یا زبان اهالی آسیای صغیر قبل از غلبه سلجوقیه روم ترکی بوده است و دلیلش فقط این باشد که زبان آن دو مملکت فعلا عربی و ترکی است.
پس از آن چه گذشت معلوم شد امروزه مساله زبان آذربایجان اهمیتی سیاسی به هم رسانیده و حریف از هیچگونه غش و تدلیس تاریخی و قلب ماهیات حقایق برای پیشرفت اغراض باطلۀ خود باکی ندارد. اثبات این که زبان اصلی آذربایجان تـا حدود قرن هفتم، هشتم هجری زبان فارسی بوده است. (یا به عبارت اخری اثبات این که زبان آذری که به شهادت صریح مولفین قدما زبان متداول آذربایجان بوده و هنوز نمونهای از آن در بعضی دهات آذربایجان باقی است شعبهای از شعب زبان فارسی بوده است) تـا چه اندازه برای ایرانیان دارای اهمیت و تاچه درجه اکنون محل احتیاج عمومی است و در حقیقت به مقتضای اذا ظهرت البدعه فلیظهر العالم عامه، ابطال این سفسطه سیاسی و کشف این تدلیس تاریخی امروزه بر عموم فضلای ایـران در شرع سیاست، واجب کفایی بلکه واجب عینی است و گمان میکنم که تالیف این رساله اولین قدم جدی است که در این راه برداشته شده است و مولف فاضل آن به واسطه تتبع در اغلب مظان موجوده تاریخی و جغرافی و به استناد به چند قطعه نظم و نثر از زبان آذری که از کتب متفرقه التقاط کرده، تـا درجه مهمی از عهده این امر برآمده است و از این راه خدمت شایانی هم به تـاریخ ایـران و هم به سیاست و ملیت این مملکت نموده است.
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/iranshahr/tireh-ha/2626-azari-ya-zaban-bastan-azarbayegan.html
@iranboom_ir | 589 | 15 | Loading... |
رضا داوری اردکانی (زادهٔ ۱۵ خرداد ۱۳۱۲)، فیلسوف و متفکر ایرانی و استاد بازنشستهٔ گروه فلسفهٔ دانشگاه تهران است. داوری اردکانی از بدو تأسیس فرهنگستان علوم (۱۳۶۸) عضو پیوستهٔ فرهنگستان علوم است و از سال ۱۳۷۷، ریاست این فرهنگستان را بر عهده دارد. او از چهرههای شاخص در حوزهٔ نظریهپردازی فرهنگی و اندیشهٔ فلسفی ایران بهشمار میآید. او همچنین عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی است. داوری اردکانی همچنین از اعضای هیئت مؤسس انجمن فلسفه میانفرهنگی ایران است و در حال حاضر یکی از اعضای هیئت مدیرهٔ این انجمن نیز میباشد. او یکی از چهرههای ماندگار است. @iranboom_ir
(۱۵ خرداد - ۵ ژوئن) 🌱روز جهانی محیط زیست امروز پنجم ژوئن روز جهانی محیط زیست است. @iranboom_ir