cookie

نحن نستخدم ملفات تعريف الارتباط لتحسين تجربة التصفح الخاصة بك. بالنقر على "قبول الكل"، أنت توافق على استخدام ملفات تعريف الارتباط.

avatar

شمس لنگرودی

تنها كانال رسمی شمس لنگرودی

إظهار المزيد
مشاركات الإعلانات
13 919
المشتركون
-1024 ساعات
-197 أيام
+6330 أيام

جاري تحميل البيانات...

معدل نمو المشترك

جاري تحميل البيانات...

بی سر خواب تو را می بینم بی پر به بام تو می پرم انگور سیاهم به بوی دهان تو شراب می شوم سمندر تشنه ی که زیر شعله ، چشمه ی آب جُسته منم نوروز منی تو با جان تو خریده به دیدارت می دوم شکوفه های توام من به شور میوه شدن در هوای تو پر می کشم تو ، طلسم آب شده در هوا ، شش های مرا ،تسخیر کرده ای . پرنده های تو ام دام و رام توام باروت توام در دهان تفنگم بگذار و پرنده های پر ستارت را صید کن ساق نازک تاک به شوق بوسه های تو بر زانو راست می شود آفتاب به جست و جوی تو در بادها سرگردان مانده است صدف ها کورند تو شناور آب هایی ، به حسرت صیدی در باران پلک می زنند باد ها کورند تو این جایی  و آشیان عقابان را می جویند ساعت برای لحظه شماری دیدار توست عقربه ها کاردهای تکه تکه کننده ی انتظارند ای لرزه ی دقیقه ی موعود انتظار شادمانه ی پایان تن ! شیرازه ی دیوانِ شمس ! شعر های من اینک که مثل ریشه پراکنده است دیوانِ من اینک که پر کنده پراکنده است انگشت سلیمان! دیوان مرا هم ببند محمد شمس لنگرودی ملاح خیابان ها @taranom_ordibehesht
إظهار الكل...
32👍 13
02:47
Video unavailableShow in Telegram
3.62 MB
31👍 7🕊 2
#تحلیل  سورریالیستی ونشانه شناسی شعر شمس لنگرودی با استعاره مفهومی سنگم آرام آرام می نویسم و خود را می تراشم تا به شکل مجسمه ای درآیم که تو بودایش کرده ای. از دهان من اگر حرفی نیست کوتاهی از من است نمی دانم چگونه از تو سخن بگویم با دهانی از سنگ      استعاره مفهومی« سرودن شعر ،پیکر تراشی است» یک مفهوم ذهنی است که شاعر در سرودن این شعر با آن درگیر بوده است .سنگ که نه حرکت می کند و نه رشد و تکامل پیدا می کند مبنای مشابهتی قرار گرفته که نوعی آشنایی زدایی در شبکه تصویری شعر معاصر ویا شعر کلاسیک است . در بلاغت سنتی استعاره جانشینی یک کلمه جای کلمه دیگر است به قرینه شباهتی که  شاعر میان آن دو کشف می کند .در شعر سوررئالیستی ،کلمات از جای مألوف و آشنای خود کنده می شوند ودر جایی قرار می گیرند که غریب گردانی می شوند .حاصل این غریب گردانی ،شگفتی وحیرت مخاطب است .تراشیده شدنِ سنگ یعنی از وجود سنگ کاستن تا به شکل مجسمه ی هنری و زیبا دربیاید وآنقدر ارزشمند و متعالی شود که به اسطوره بدل گردد.در حقیقت شاعر ،شکوه و زیبایی شعرش را که از شیره جان او برخاسته وتا حد مجسمه بودا مقدس و جاودانه شده می ستاید بدون آنکه مخاطب متوجه تفاخر او به شعرش شود در شبکه پیچیده و ظریف بیان تصویری او گرفتار می شود .نکته قابل تامل شاعر در حرکت عاطفی شعر ،بیان پارادوکسی در نیمه دوم شعر است که می گوید در دهان من اگر حرفی نیست کوتاهی ازمن  است که بسیار زیرکانه می گوید من با تصویری که مجسمه وار تراشیده ام آنچه را می خواستم با کلمات بگویم با تصویر پیش چشم شما آوردم ودر پایان نیز غریب گردانی وآشنایی زدایی کلامی می کند وبا استفهام انکاری یا همان تجاهل العارف قدمایی می گوید :چگونه از تو سخن بگویم در حالی که دهانم از سنگ است ؟درحقیقت به مخاطب یادآوری می کند سنگی که در ابتدا از آن سخن گفتم شعری است که مثل مجسمه بودا تقدس یافته و جاودانه شده است . بیان پارادوکسی شاعر با زمینه طنز ملایم او که ابتدا از می نویسم می گوید  همان شعر سرودن است. سپس از کوتاهی خود حرف می زند که در دهانش حرفی برای گفتن نمانده است چون دهان او از سنگ است و همه نشانه های آشکار در شعر نشان می دهد که سنگ معمولی ازجایش کنده شده یعنی کلمات معمولی دچار رستاخیز  شده اند تا آخرین شکل ممکن وقابل تصور خودرا نمایش دهند.  شمس لنگرودی ،شعری در نهایت زیبایی با فرم ارگانیک نوشته است. حرکت‌ِ عاطفی سنگ راکه سیر تدریجی کلمات است به سمت وحدت تاثیر عاطفی می کشاند. تجسم همان استعاره مفهومی که ابتدا  در ذهن شاعر نقش بسته بود.آن استعاره مفهومی  این بود که سرودن شعر ،پیکر تراشی است .با این تحلیل نشانه شناسانه اکنون به شعر  نادر نادرپوربا مضمونی شبیه همین شعر شمس لنگرودی توجه کنید تا تفاوت شعر شمس را از منظر زیبایی شناسی سوررئالیستی  که درگسست با زیبایی شناسی شعر نیمایی وکلاسیک است دریابید   : پیکر تراش پیرم وبا تیشه ی خیال یک شب تورا زمرمر شعر آفریده ام نادرپور با نشانه های آشکار ودر قالب وزن شعر نیمایی یا بن مایه های وزن عروض سنتی به یک استعاره رسیده است ولی شمس لنگرودی با تامل فلسفی وتسلط بر بیان تصویری وتاثیر روانشناختی وعاطفی استعاره از سرودن شعرش به گونه ای اگزیستانسیالیستی (وجودگرایی )پرده برداشته است . به همین دلیل ، شعر شمس لنگرودی سهل و ممتنع است یعنی فهم آن قابل دسترس است اما سرودن به شیوه او ناممکن می نماید مگر اینکه ذهن شاعر از فرهمندی و فرهیختگی وپالایش استعلایی برخوردار باشد . رحمان کاظمی @taranom_ordibehesht
إظهار الكل...
👍 20 5
Photo unavailableShow in Telegram
#به شمس لنگرودی شاعر و پژوهشگر ادبیات تو کبوتر صلحی خروس های جنگی بالهای تو را کندند طعمه ی بادها کردند وخشنود به خانه برگشتند با یک وزش نسیم  بالهای تو روییدند در شیهه طوفان قدکشیدند اکنون بالهای تو  سایه بان سر افکندگان ِآفتاب سوخته است جهان دل می بندد به لبخند تو کبوتر من!! جای مضایقه نیست دلتنگ هم نباش رحمان کاظمی @taranom_ordibehesht
إظهار الكل...
32🥰 3😐 1💋 1
۱ بگذارید در این شب آرام مژه ای بخوابم و سکوت دستمال خیسش را بر پیشانی من  ببندد شنزاری از من گذشت که هوایش گله گرگ  عظیم آتش بود    ۲ دان هواپیما ها را چرا دور این همه دور در آشیانه های فرودگاه ها می ریزند آن قدر که گمان می کنی همین امروز است هواپیماهای گرسنه مسافران را یکجا در خود حل کنند می ترسم عزیزم می ترسم درهای هواپیما باز شود و تو را نبینم زورم به غول بیابانی که نمی رسد می خواهم سفارش کنم سراسر راه های هوایی را گندم و ذرَت بکارند و اتاقی از ابر تا با ستارگان ذوب شده در پیشانی بر درگاهت ببینم بال هم که ندارم گرفتاری بالداران با من است محمد شمس لنگرودی   گزینه اشعار @taranom_ordibehesht
إظهار الكل...
👍 27 22👏 4🔥 3👎 1
01:07
Video unavailableShow in Telegram
7.50 MB
71👍 9🔥 6❤‍🔥 3💔 2👎 1
Photo unavailableShow in Telegram
25👏 6👍 3
Photo unavailableShow in Telegram
22👏 5👍 3
Photo unavailableShow in Telegram
25👏 2
امروز صبحانه ی من تو بودی نان گرم و شیر و عسل روزنامه ها و خبر صبحانه ی امروزم برشی از تو بود سیرم از جهان اشتهای تو دارم   محمد شمس لنگرودی گزینه اشعار @taranom_ordibehesht
إظهار الكل...
71👍 7👏 4👎 2🥰 1
اختر خطة مختلفة

تسمح خطتك الحالية بتحليلات لما لا يزيد عن 5 قنوات. للحصول على المزيد، يُرجى اختيار خطة مختلفة.