نواده تهمینه

امشب عزمم رو جزم کردم و به قاچاقچی محل که سال‌هاست همه ازش ترسوندمون گفتم میشه ماشینتو یکم جابجا کنی من بتونم از پارک درآم؟ و باید بگم مودب‌ترین، جنتلمن‌ترین و شیک‌ترین رفتار رو ازش دیدم. اونقدر که هم چشم حتما گویان، جابجا کرد ماشینشو هم وایساد تا اخر مسیر کوچه رو فرمون داد تا از اون کوچه باریک بتونم راحت برم بیرون. 🤦‍♀🤦‍♀🤦‍♀

حالا شماها فکر کنید toystory فقط یه کارتونه ولی من مطمئنم این خرِ آبی رو دیشب کف بالکن گذاشته بودم و این بالارفتنش واسه تماشای کوچه از پشت پنجره، ابتکار خودش بوده!

دارم سس تارتار دست‌ساز می‌خورم به عنوان ناهار. و صدای فوش‌دادن معده‌م به انتخابم رو به وضوح می شنوم.

برای مثال همین امروز، دوتا چای و یه قهوه‌م یخ کرد و نتونستم لب بزنم بهشون. الانم از معده‌درد دارم زمین‌و گاز می‌گیرم.

نظر نامحبوب: از تجربه چیزهای جدید بیزارم. موقعیت‌ جدید منو بشدت عصبی، تلخ و پرخاشگر میکنه.

یعنی آرزو به دلم موند یه‌بار یه‌کلیپ خنده‌دار نشون مامان بدم و بعد دیدنش با قیافه عاقل‌اندرسفیه نگام نکنه بگه مسخره!

"خب الان که چی؟ چیکار کنم؟ منظورش چیه دقیقا؟" واکنش مامانم به خنده‌دارترین کلیپ ممکن:

شما رو نمیدونم ولی انتخاب من برای پیرهن مردونه پوشیدن، روزهاییه که "به اندازه کافی زن بودن" م زیر سوال رفته. این وقتا ذهنم به جای اینکه تلاش کنه خودشو ثابت کنه، میره توی لاک دفاعی. زن به اندازه کافی خوبی نیستم؟! اوکی. شاید مرد خوبی بودم.

به محمدحسین میگم پسرم یواش حرف بزن، عمو داره صحبت میکنه، بقیه میخوان بشنون. با صدای نسبتا بلندی که برای بچه ۳ساله طبیعیه، میگه: کدوم عمو؟ همون کچله؟ 🤦‍♀🤦‍♀🤦‍♀ #مادری_بدون_فیلتر

ببینید کی برای بار سوم عمه شده😍 از امروز یه زهراسادات جدید داریم تو خونواده❤️