cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

" همراز 🏳️‍🌈

سلام روشا هستم به کانال من خوش اومدید🫶 🏳️‍🌈ژانر رمان: لزبین🏳️‍🌈 •عضو انجمن قلم‌سازان• لینک ناشناس من💜 https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-909425-pkIdBay ادمین برای عضویت کانال vip و فایل‌ رمان‌ها✨️ @Roshaadmiin

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
2 150
Obunachilar
-1924 soatlar
-1057 kunlar
+19130 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

کانال vip همراز که شنبه تا چهارشنبه روزی دوتا پارت (هفته‌ای ده پارت) بدون تبلیغات داریم و حداقل پنجاه پارت جلوتریم و به مرور بیشتر میشه + پارت‌های وانشات که برای عضویت میتونید به ادمین پیام بدید. دوستون دارم ممنونم از حمایتتون💜🫶 هزینه‌ی عضویت: 40 تومن @Roshaadmiin
Hammasini ko'rsatish...
#پارت۴ از حموم بیرون میزنم.لخت سمت کنسول میرم و لوسیونمو از داخل کمد برمیدارم. -طلا... طلااا بدون در زدن داخل میاد -چیه.‌.. مخمو گا... با بهت به بدن لختم خیره میشه که دستمو لای ک*صم میکشم: -میخوام برم بیرون‌... دستم به پشتم نمیرسه بیا برام بمالش. آب دهنشو قورت میده و بدون مکث سمتم میاد -بدش من... خم میشه تا کِرمو ازم بگیره که دستمو پس میکشم. -بیا رو تخت... از اذیت کردنش لذت میبردم... از تشنگیه چشماش...میتونستم بخونم که نگاهش ازم چی میخواد... -اگه میخوای اجازه بدم ک*صمو بخوری... و بعدش ار*ضات کنم، باید یه کاری واسم انجام بدی. جلوتر میاد که دستشو میکشم و سرشو درست روبه روی ک*صم قرار میدم. -چی‌... چیکار؟؟ موهاشو نوازش میکنم و آروم سرشو نزدیک تر میبرم: -فعلا بخور برام... لاپام داره برات له‌له میزنه طلا. آب دهنشو قور میده و با در اوردن زبونش از بالا تا پایین ک*صمو میلیسه https://t.me/+IxVca9vSwJYzZmM1 لز دوتا جنده توی کاباره ی خاله طلا❌💦
Hammasini ko'rsatish...
پارت جدید💜 آموزش گیتار به صورت ترمیک و فشرده آموزش گیتار کلاسیک و الکتریک به سبک‌های کلاسیک ، پاپ و راک 🎸 جلسه اول به صورت مشاوره و آموزش پایه رایگان میباشد. جلسه‌ای: 200 تومن هرکی شماره استاد میخواد بهم پیام بده😘 @Roshaaee
Hammasini ko'rsatish...
👍 2
#part_37 آتوسا یکم از چاییشو سر کشید و با لبخند جوابمو داد. -خب یه ضمانت کوچیک میگیره. -یعنی هنوز همچین آدم‌های خیری وجود دارن؟ -بعضی‌ها شغلشون اینکه به بقیه کمک کنن.. البته اینم بگم، یه درصد کوچیک ازت میگیره. -یعنی چی؟ -تقریبا باید دوبرابر پول بهش پس بدی. -دو برابر؟؟ من که ندارم.. اگر انقدر پول داشتم که نیازی نبود از کسی قرض بگیرم. -ببین توکاجان بالاخره اون آدم هم باید دستش بچرخه تا بتونه به نفر بعدی کمک کنه دیگه وگرنه پولش هر روز بی ارزش‌تر میشه. -آتوسا میشه کامل تمام جزئیاتش توضیح بدی؟ هی تیکه تیکه حرف میزنی فقط منو گیج میکنی. -ببین تو سه برابر پولی که میگیری سفته میدی بابت ضمانت و متعهد میشی که سر یکسال دوبرابر اون پول پس بدی. -این یعنی نزول؟ -نزول که نه.. اصلا تو چیکار به اسمش داری؟ مهم اینکه یکسال فرصت داری تا پولی که گرفتی برگردونی. اینجوری مشکلتم حل میشه. -تو اون طرف میشناسی؟ -اره بابا یکی از دوستای همسر سابقم هستش. با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. -یه موقع تو دردسر نیوفتم؟ -نه عزیزم چه دردسری؟! بعدشم طرف با من آشناست یک درصد مشکلی باشه خودم هواتو دارم. -باشه پس بهت خبر میدم. -خیلی خب بریم تا بیشتر از این غیبت نخوردیم. کل روز ذهنم درگیر حرف‌های آتوسا بود و نمیتونستم روی کارم متمرکز شم. مطمئن بودم اگر به خزر واقعیت بگم باهام مخالفت میکنه. از طرفی هم تا حالا بهش دروغ نگفته بودم و اینکار برام خیلی سخت بود. ساعت کاریم به آخر رسیده بود و لحظه آخر آتوسا بهم چشمکی زد و زمزمه کرد: -منتظر خبرت هستم. کوله‌ام برداشتم و تمام لباسامو داخلش چپوندم. از در بیمارستان که خارج شدم بی‌توجه به اطراف به سمت ایستگاه رفتم که صدای آشنایی توجهمو جلب کرد. -توکا.. توکاا
Hammasini ko'rsatish...
👏 11😢 6 2👍 1🥰 1
تابستون توی گرما زیر باد کولر فقط رمانای این چنل میچسبه🔥 رمانای 𝖑𝖌𝖇𝖙 🏳️‍🌈👩‍❤️‍💋‍👩👬 رمانای سکـ.ـسی و دارک 𝚋𝚍𝚜𝚖⛓ اگه تو هم مثل من عاشق رمانای ارباب رعیت زاده با ژانر گی هستی اینجا خفناشو گذاشته #گی #لیتلی #ددی #مافیایی کل روزت سرگرم خوندن این ᴘᴅғ ها میشی🌸🍭 https://t.me/+69fr5NebNSo3MThk https://t.me/+69fr5NebNSo3MThk
Hammasini ko'rsatish...
پسره رو وسط رقص میله خفت می کنه و پاش رو می چسبونه به میله و محکم به فاکش میده. 🔞🔞🔞🔞🔞💦💦💦💦 _آهههه، آییی امیرعلی پامو ول کن دارم پاره میشم. نیشخند عمیقی روی لب امیرعلی نشست. انگشت فاکش رو بی مهابا داخل سوراخ تنگش فرو کرد. _می خوام وقتی پاتو صد و هشتاد برام باز کردی و سوراخ صورتیت رو بهم نشون میدی به فاک.ت بدم. https://t.me/+OS9gbUztRoRiMzBk #گییییی
Hammasini ko'rsatish...
-اوففف چه ک.ص صورتی و ممه های تپلی داری لامصب پشتم جا گرفت و خودشو بهم چسبوند -آخخ میخوام ک.یرم بره تو سوراخات ج.نده با ترس نالیدم: -حاجی ولم کن الان یکی میاد حاجی وسط مسجد ک.صمو میمالید که در باز شد و...🔞💦 https://t.me/+xGwPE3wVwxQ5NTRk سکس با حاجی حشری🙈
Hammasini ko'rsatish...
_ آروم تر *صمو بکن عوضی 🥺💦🔞 داشتم زیر پای مدیرم‌به #گا میرفتم و رحم نداشت تو #گای*یدن من همزمان که #ک*یرش تو #ک*صم بود دوتا از انگشتاشو داخل #ک*ون #باکره م فرستاده بود و داشت جرم میداد .. https://t.me/+Sl52VwFHwk4yNjg8 دختره بی گناه با هزار تا امید و آرزو تو شرکت یزدان اشراف زاده میاد و نمیدونه در ازای استخدامش قراره چه بلایی سر بدنش بیاد ..
Hammasini ko'rsatish...
گی⛓ ورس🩸
-یعنی چی که عادت کردی هر صبح ک‌ون منو بگ‌ایی؟💦🍑 سامر نیشخندی زد و کف دستشو روی باسن لخت پسر کوبید، به سرعت رد دستش قرمز شد. +چطور تو هر شب ک‌ون و دهنمو سرویس کنی چیزی نیست من صبحا لاپایی بزنم عیبه؟ حالا که ناراضی امروز صبح استثنا میگ‌امت تا به لاپایی زدن صبحانه گیر ندی😈🍆 -برو گمشو بابا ج‌ق بزن امروز مسابقه دارم نمیتونم سک‌س داشته باشم. وقتی انگشتای مرد به سمت سوراخ مقعدش حرکت کرد، فحش داد. -ک.ی‌رم دهنت سامر... https://t.me/+s9AetQfNzUUyYjg0
پسر ۱۸ ساله هر صبح قبل مدرسه رو ‌ک‌یر معلم ورزشش سواری میکنه🔥🔞🏳‍🌈
Hammasini ko'rsatish...
#قاضی‌حشری🔞💋 ک.یرم رو جلوی لبای ژل زده اش بردم و با غرور با ک.یرم روی لبش سیلی زدم _ک.یر من کلفت تره یا اون شوهر مرده ات؟ با عشوه دستشو روی سر ک.یرم کشید و کلشو توی دهنش فرو برد و یه لیس عمیق زد _معلومه ماله تو..درضمن راجب مرده اینجوری حرف نزن اخمامو توی هم کشیدم و روی میز کاریم پرتش کردم _از اون دفاع میکنی؟ با عشوه دستشو دور ک.یرم حلقه کرد و چشماشو خمار کرد _ک.یر تو خیلی بهتر از اونه آقای قاضی! https://t.me/+5GkDlvHh7jYxYWNk سک.س زنه بیوه با آقای قاضی برای تبرئه شدن از قتل شوهرش..🔞😱👆
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.