معلّق با تشدید
https://t.me/HarfinoBot?start=moalaghbaamin .در تلاش برای شکیبایی و نرمخویی.
Ko'proq ko'rsatish869
Obunachilar
-124 soatlar
+937 kunlar
+30930 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
همراه مریض اومد گفت: میشه بهش آبمیوه بدم؟(مریضش تو کماست)
گفتم: آره.
گفت: چه آبمیوهای؟
گفتم: هرچی دوستداری.
گفت: اون میخواد بخوره آخه.
-خب ببین چی دوستداره.
گفت: انبه خوبه؟
- آره، فرقینمیکنه.
+دیروز پرتقال بهش دادم.
- خوبکردی.
+امروز پرتقال ندم؟
گفتم: بده.
+ انبه؟
- بده.
+سیب چی؟ سیب دوستداشت.
گفتم: حالا انقدر اسم میوه خوشمزه بیار تا دل من هم آببندازی.
خندید:))))
من رفته بودم قهوه بخورم، وقتی برگشتم زمان ملاقات تمومشدهبود، یه آبمیوه هم روی میز استیشن بود:))
🔥 68💔 11🤣 10👍 1
مریض دیروزم، یه خانم ۷۰ ساله بود که بخاطر سرطان ریه طولانیمدت و سابقه فشارخون بالا، ریهشو به طور کامل از دستدادهبود. با کاهش سطح هوشیاری اومدهبود و هرلحظه امکان ایست قلبی وجود داشت.
به دستگاه تنفسی وصلبود، مریض آیسییو محسوبمیشد و اجازه ملاقات نداشت.
کلی بچه داشت؛ اینا هر یکساعت جاشونو عوضمیکردن که مادرشونو ببینن، کارشون قانونی نبود مسئول بخش فهمید بیرونشونکرد، هرچقدر اصرارکردن پیش مادرشون بمونن، بهشون اجازهنداد.
دخترش میگفت: اینکه میگین هرلحظه ممکنه ایست قلبی کنه، کلمه “هرلحظه” برای ما خیلی سنگینه؛
نذارید حسرت دیدنش تو دلمون بمونه.
مسئول بخش قبول نکرد.
وقتی میرفتن بیرون، به یکی از پسراش آروم اشارهکردم که بره توو اتاق یکی از بیمارا وایسه.
همه که رفتن، بهش گفتم پیش مادرش بشینه به شرط اینکه حواسش باشه کسی نفهمه.
تمام شیفت دیروز رو داشتم کارآگاهبازی درمیاوردم یهجوری بچههای اینو توو محل درست مستقر کنم:)))
تا یکی میخواست نزدیک اتاق بشه، همراهش میرفت تو دستشویی قایم میشد، هربارم بعدش برام دست تکون میداد، اینقد آدمای گوگولیای بودن:))))
👍 89🔥 22🤣 10💔 6
و همهچیز به یکباره زیباتر میشود اگر که شاهد تلاشهای آدمِ خود باشی.
👍 32🔥 6💔 1
و همهچیز به یکباره زیباتر میشود اگر که شاهد تلاشهای آدمِ خود باشی.
Repost from ᴿ ᴱ ᴳ ᴵ ᴺ ᴬ
میگفت من آدمی رو دیدم که ساعت ۵ صبح ورزش میکنه، قبل از اینکه دو شیفت بره سرکار. آدمی رو دیدم که بعد از ۱۳ ساعت کار، بچهش رو میبره پارگ و شهربازی. آدمی رو دیدم که واسه رابطه آماده نبود، اما یه دفعه به آدم مناسبش متعهد شده.
آدمها اگه واقعا چیزی براشون مهم باشه، واسش تلاش میکنن.
👍 50🔥 4💔 1
عجیبه که در سن عیاشی، ذهن سالمند و آرامشطلبی دارم.
💔 58🤣 12👍 9🔥 2
ماشینمو شستم خواستم بذارمش بیرون، داشتم درِ حیاط رو بازمیکردم، آقایی که چمن جلوی خوابگاه رو آبمیده شیلنگ آبو گرفت روم، گفتم عمو چیکار میکنی؟
گفت خنکمیشی حالمیده.
عاشقش شدم.
🤣 121🔥 3💔 1
پرستار بخش تازه زن گرفته، پرسید چیکار کنم امشب خانوممو خوشحال کنم؟
گفتم دستکش سایز دو ایکسلارج بگیر، بعد از شام دوتایی ظرفارو بشورین، خیلی قشنگه بنظرم ...
گفت: گل چی؟
گفتم: فقط ستیوا.
پرسید: شاخهای چند؟ :|
🤣 102👍 2💔 2
00:08
Video unavailableShow in Telegram
چی آرومم میکنه وقتی شیفتم؟
این :))))
IMG_4808.MOV1.77 MB
🤣 97🔥 7💔 1
تا یهماه دیگه گنگ بمونه، بعدش اسم پادگانی که اعزام میشم رو میذارم اینجا:))))
🤣 70💔 9
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.