مجله‌ ادبی-هنری کلمات

🔹جان لنون (John Lennon) 🔹تصور کن (Imagine)

🔹️جان لنون John Lennon (با نام کامل John Winston Ono Lennon) خواننده، ترانه‌سرا و فعال صلح مشهور انگلیسی است. او تحت تاثیر الویس پریسلی، گروه کوچکی به نام "کوری من" را تشکیل می‌دهد. و کمی بعد از آن، آشنایی او با پل مک کارتنی در سال ۱۹۵۷ سرآغاز تشکیل گروه معروف بیتلزها می‌شود. آن‌ها در مجموع ۱۳ آلبوم منتشر کردند که اولین آن‌ها «Please, Please me» در مارس ۱۹۶۳ به بازار آمد و هفت بار جایزه‌ی گرمی را به خود اختصاص داد. لنون در آگوست ۱۹۶۳ با سینتیا پاول ازدواج کرد اما در سال ۱۹۶۸ از یکدیگر جدا شدند. جان لنون یک سال بعد با هنرمند ژاپنی یوکو اونو ازدواج کرد. علاقه‌ی فراوان جان به یوکو و حضور او در تمرین‌ها و ضبط گروه، تنش زیادی بین اعضای بیتلز ایجاد کرد و در نهایت همین تنش‌ها منجر به جدایی جان از بیتلزها شد. در سال ۱۹۶۹ او گروه Plastic Ono Band را به‌همراه همسرش یوکو اونو تاسیس کرد. او یکی از مطرح‌ترین هنرمندان دوران خود بود که از هنر و شهرت خود در جهت مقابله با سیاست‌های جنگ‌طلبانه دولت آمریکا بهره گرفت. در نظرسنجی سال ۲۰۰۲ بی‌بی‌سی، او در رده هشتم برترین شخصیت‌های بریتانیا قرار گرفت. مجله رولینگ استون او را در رده پنجم برترین خوانندگان تمام تاریخ جای داده است. نام او در تالار مشاهیر ترانه‌سرایان ثبت شده است و همچنین دو بار نیز وارد تالار مشاهیر راک اند رول شده است، یک بار به‌عنوان عضوی از بیتلز و یک بار به‌عنوان هنرمندی مستقل. جان لنون در روز هشتم دسامبر سال ۱۹۸۰ به دست یکی از طرفداران سابقش به نام  مارک دیوید چپمن به ضرب چهار گلوله کشته شد. 🔹️تصور کن (imagine)، ترانه‌ای مشهور از جان لنون است که توسط خود او آهنگسازی و اجرا شده است. ترانه‌ای با فضایی آرمان‌‌گرایانه که  دنیایی سرشار از صلح و دوستی و آرامش؛ دنیایی به دور از تمام مرزهای مخرب مادی و معنوی را آرزو می‌کند. این ترانه در آلبومی به همین نام در سال ۱۹۷۱ منتشر شد. این اثر در فهرست مجلهٔ رولینگ استون، در بخش بهترین ترانه‌ی راک تمام دوران‌ها -بر اساس نظرخواهی از اهالی موسیقی- رتبهٔ سوم را کسب کرده‌ است. لنون در توصیف آهنگ "تصور کن" گفته است: “خلاصه‌ی مفهوم این اثر یک تقاضای ساده است. اگر شما جهانی از صلح را تصور کنید که در آن طبقه‌بندی مذهبی وجود نداشته باشد- چیزهایی مثل خدای من از خدای تو بزرگ‌تر است- بعد از آن می‌شود امید داشت که این تصور به حقیقت بپیوندد” کلمات

🔹️فیلم تئاتر «مرگ فروشنده» 🔹کارگردان: نادر برهانی‌مرند 🔹نمایشنامه: آرتور میلر کلمات

🔹️دقایقی با فیلم‌تئاتر مرگِ فروشنده🔹️ نویسنده: آرتور ‌میلر کارگردان: نادر ‌برهانی‌مرند بازیگران: حمیدرضا ‌آذرنگ، نسیم ‌ادبی، رحیم ‌نوروزی، داریوش ‌موفق، مجتبی ‌پیرزاده، محمودرضا ‌رحیمی، حمیدرضا ‌نعیمی، آسیه ضیایی، فاطمه ‌عباسی، بهرام ‌افشاری و هادی ‌عامل نادر برهانی‌مرند، نویسنده، کارگردان و بازیگر تئاتر است. وی دارای مدرک کارشناسی نمایش با گرایش ادبیات نمایشی، کارشناسی ارشد نمایش با گرایش بازیگری و کارگردانی از دانشکده‌‌ی سینما و تئاترِ دانشکده‌ هنر است. "مرگ فروشنده" در سال ۱۳۹۳ در سالن اصلی تئاتر شهر به اجرا در آمد. این اثر نمایشی پیش از این در سال ۱۳۸۵ در سالن قشقایی تئاتر شهر به روی صحنه رفته بود و به عنوان پرمخاطب‌ترین اثر سال و اثر برگزیده از سوی انجمن منتقدان و نویسندگانِ خانه تئاتر در سال ۱۳۸۶ شناخته‌ شده بود.  در سال ۱۳۸۵، پیام دهکردی، ریما رامین‌فر، هومن برق‌نورد، احمد مهران‌فر، فرزین محدث، افسانه ماهیان، امیر جعفری، سیامک صفری، هدایت هاشمی، هادی عامل و شهره انصاری بازیگران آن بودند. توصیه شده که بهتر است پیش از دیدن فیلم فروشنده به کارگردانی اصغر فرهادی، این نمایشنامه -مرگ فروشنده- را خواند یا فیلم این نمایش را تماشا کرد. متن این نمایشنامه بر اساس ترجمه‌های ع. نوریان (مرگ فروشنده، ۱۳۵۱) و علی اصغر بهرام بیگی (مرگ پیله‌ور، ۱۳۶۳) دراماتورژی و بازنویسی شده است. به نظر می‌رسد مرگ بازاریاب معادل درست‌تری برای نام این اثر باشد. اما هنگامی‌که این کتاب در ایران ترجمه شده بود، هنوز اصطلاح "بازاریابی" در فارسی معادل‌سازی نشده بود.   مرگ فروشنده یا مرگ پیله‌ور (Death of a Salesman)، شناخته‌شده‌ترین نمایشنامه‌ی آرتور میلر است که در ۱۹۴۹ منتشر شد و جایزه‌ی پولیتزر و همچنین جایزه‌ی تونی بهترین نمایشنامه را برای او به ارمغان آورد. این نمایشنامه اگرچه در شش هفته -در بهار ۱۹۴۸- نوشته شد، اما ده سال ذهن میلر را سرگرم خود کرده بود. "مرگ فروشنده"، اولین بار در فوریه‌ی ۱۹۴۹ در تئاتر برادوی شهر نیویورک اجرا شد و ۷۴۲ اجرا از آن به روی صحنه رفت و سه بار جایزه‌ی تونی بهترین اجرا را بدست آورد.  درونمايه‌ی اصلی این تراژدی مدرن، "بحران هويت در جامعه صنعتی" است و میلر به عنوان یک درام‌نویس واقع‌گرا به درستی این بحران را در دیگر آثارش نیز به تصویر کشیده است. میلر هوشمندانه یک بازاریاب را برای نمایاندن چهره‌ی کریه سرمایه‌داری انتخاب کرده است. بازاریابانی که روزها و شب‌ها آواره خیابان‌ها می‌شوند تا با فروش محصولات اربابانشان درصدی ناچیز از سود حاصله را سهیم شوند. خلاصه‌ی داستان مرگِ فروشنده: ویلی مردی شصت ساله پس از یک سفر کاریِ ناموفق به خانه‌اش در نیویورک بازمی‌گردد. به نظر می‌رسد حافظه‌ی ویلی دچار مشکل شده است؛ گاهی خود را در گذشته و در خاطراتش تصور می‌کند؛ و گاهی عناصر گذشته و حال در ذهنِ پریشانش درهم می‌شوند: وقتی که چارلی در زمان حال به خانه ویلی می‌آید تا با او ورق بازی کند، ویلی با برادرش بن در گذشته مشغول صحبت است. ویلی در این سن با زندگی آرمانی‌ای که برای خود متصور بود فاصله‌ی زیادی دارد و گویا روز به روز این فاصله بیشتر می‌شود. خانه ویلی در وضعیتی نمادین، طی سال‌ها محصور آسمان‌خراش‌های نیویورک شده است و مثل کشتی به گل نشسته‌ای دارد در خود فرو می‌ریزد. او که روزگاری در جایگاه یک بازاریاب موفق، آینده‌ای درخشان را برای خود و خانواده‌اش خواب دیده بود، از پسِ اتفاقات یا اشتباهاتی پنهان، که یک به یک در متن پیدا می‌شوند، احساس می‌کند که دیگر حق دیدن آن خواب‌ها را هم ندارد و باید تصمیم دیگری بگیرد. "هدا تورنگ" کلمات

🔹️استاپ موشن: Lost & Found (پیدا و پنهان) 🔹محصول: 2018 استرالیا 🔹کارگردان‌: اندرو گلدسمیت، بردلی اسلاب کلمات