علی صاحب الحواشی
Ko'proq ko'rsatish
Mamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
3 070
Obunachilar
+424 soatlar
+417 kunlar
+4130 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
وضعیتِ "پیشادولتملت" حاکم
✍علی صاحبالحواشی
کم اتفاق نمیافتد در میدان علومانسانی که وضعشدن یک تعبیر و اصطلاح حکم بنبستگشاییِ فهمی را پیدا میکند. نمونه مشهورش وضع مفهوم "طبقه" در معنای مارکسیستی آن است که توسط کارل مارکس وضع شد و یک معرف معیشتی است، نه صرفاً منزلتی؛ یا نحوه کاربستی که ماکسوبر از تعبیر "فرهنگ" در پیش گرفت، که "عاملیت" داشت، نه که صرفاً نمود باشد. فقط تصورش را بکنید که ما این دو مفهوم کلیدی را نمیداشتیم! آنوقت چطور میتوانستیم درباره عرصه انسانی سخنی بگوییم؟ آیا میتوانستیم مثلا علم جامعهشناسی داشته باشیم، یا انسانشناسی؟ اولی را نمیتوانستیم، ولی دومی را بهصورت ابتدایی شاید میتوانستیم، علم اقتصاد هم میتوانستیم به شیوه آدام اسمیتِ عصر روشنگری داشته باشیم، اما نه بیشتر.
آن تعبیر که آقای سروشدباغ برای توصیف وضعیت ما وضع کرده و بکار بردند - یعنی وضعیت "پیشادولتملت" - به نظرم راهگشاست و قدرت توضیحی مهمی را در اختیارمان مینهد تا بتوانیم مختصات نابهنجار وضعیت پساانقلاب ۵۷ را بفهمیم و پویشهای خُرد و کلانِ آن را پردازش بکنیم.
در عرصه امر سیاست، تاریخِ "تجدد" ما از بامداد رساله "یککلمه" مستشارالدوله، به یکمعنا عرصه تلاشها برای تکوین "دولتملت" در ایران بود.
تا پیش از این، ایران "ممالکمحروسه"یِ یک "سلطان" بود و کشوری که بعد از صفویه یکپارچه شده بود را همانطور اداره میکرد که یک فئودال دهات و املاکش را. این سلطان کرورها "رعایا" داشت که همان ساکنان ممالکمحروسه ایران بودند، و خودش "مالکالرقاب" این خیل رعیت بود.
با کلید خوردنِ نهضت مشروطه، ما ایرانیان شروع کردیم به رفتن به سمت "دولتملت". این کوششها در عصر پهلوی توانست به وضعیت کمابیش نیمبندی برسد.
مهمترین نیرویی که برضد این آگاهی و تلاش کار کرد، مشروعهخواهان به سَرخِیلیِ فضلاللهنوری بودند. اینها میخواستند تا ایران را به همان وضعیت "سلطانیِ اسلامپناه" پیشین برگردانند تا ایران نتواند که یک "دولتملتِ" قانونمدار گردد (که لاجرم میبایست مشروطه میشد). مشروعهخواهان شکست خوردند ولی زایل نشدند تا دههها بعد در قامت بنیادگرایانِ "فدائیاناسلام" پیدا شدند که مقدمه قهقرایی شد که در بعد از انقلاب ۵۷ آمد و خواست تمامرشتههای تکوین "دولتملت" را با تمسک به ولایتمطلقه فقیه از هم بدرد، که درید و ما به وضعیت پیشادولتملت برگشتیم! یعنی حاکمشدنِ یک "سلطانِ" فعالمایشاء! همانطور که ناصرالدینشاه تا سلاطین پیشترشان بودند، الا اینکه سلطان اینک عمامه بر سر میگذارد، نه تاج.
حکومت ولایتفقیه پساانقلاب که بزودی هم "مطلقه" خوانده شد (هرچند که از همان اول بنابر نظر خمینی مطلقه بود) نتوانست یک سری "ظواهر" سیاست را دور بریزد، از انتخابات و مجلس را، قوای مجریه و قضائیه را هم به عنوان بازوهای ولایت نخواست که دور بریزد که کمککار او میشدند. اینبود که انتخابات را مهمترین سازوکار برخاسته از "تجدد" ما بود، از درون تهی کرد. اینکار را از اول نکرد، چون در اولِ کار انتخابات برایش مفید بود زیرا اکثریت قاطع مردم طرفدارش بودند. این کار را نخست با ادراک نخستین نشانههای ادبار مردم، با "نظارتاستصوابی" کرد و سپس در ۱۳۸۸ به بعد که مشروعیتمردمیاش به بحران خورده بود و نظارت استصوابی هم کفایت نکرد، خودِ صندوق انتخابات را تصرف نمود! نظام این دو گام ضدملی را از آنرو برداشت که دید حالا دیگر صحنه اجتماعی ایران اکثراً مخالفش شدهاند، و اگر صندوق انتخابات را در کنترل تام خودش نداشته باشد، حتی با وجود نظارت استصوابی ممکن است از تویش رسوایی بیرون بیاید، چنانکه در ۱۳۸۸ درآمد.
نظام سیاسی کنونی ما یک بدنه خاندانی سلطانی است، درست مثل قاجاریه یا صفویان یا زندیان که حکومتهایی سلطنتی خاندانی را برقرار میساختند. حتی اصلاحطلبان نیز ارتباطات خاندانی نسبی و سببی به جناحهای دیگر و راس هرم قدرت دارند. منتها چون این بدنه زمانپریش، به ناگزیر در عصر مدرن پیدا شده، ویژگیهایی از حکومتداری را نیز بهخود پذیرفته است که در آن قدیمیها نبود: مثل نهادهای برنامهریز و بودجهگذار و حسابرس و سامانهای اطلاعاتیامنیتیِ مهندسیاجتماعی کننده و ماهر در اقدامات ضداطلاعاتی و جنگروانی، و این قبیل.
ادامه
کجا ایستادهام به قلم سروش دباغ
کانال نویسنده
📎
👍 33❤ 2🤔 1
Repost from 💻 MIZAN | میزان 💻
Photo unavailableShow in Telegram
🔴سعید جلیلی در راستای افکار سوپر طالبانی خودش از سازمان نظام پزشکی درخواست کرده طی یک اقدام استثنائی و منحصر به فرد، عکس همسرش "فاطمه سجادی" رو از سایت نظام پزشکی حذف کنند!
تا به این ترتیب، این افتخار نصیبش بشه که هیچ تصویری از همسر ۵۵ ساله ش در فضای مجازی وجود نداره و هیچ کس اونو ندیده!
همسر سعید جلیلی قبلا در کرج مطب داشت که با مخالفت شوهرش با فعالیتش مطبش رو تعطیل کرد.
ارسال امیرحسین ثابتی بجای زنش
✍مملکته
@mizangorup
😱 22🤔 5
Repost from آموزشکده توانا
13:39
Video unavailableShow in Telegram
دکتر مصطفی مهرآیین که دقایقی از سخنانش در مناظره با عباس عبدی را در این ویدیو میبینید، با انتشار بیانیهای خطاب به مردم ایران از آنها درخواست کرد که در انتخابات رژیم شرکت نکنند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
خطاب به مردم شریف سرزمینم ایران
قدرت جمعی شما در فضای مدنی جامعه برای تحقق اهداف انسانی و اخلاقیتان کافیست.
مردم شریف سرزمینم،قدرت واقعی قدرت شما، آگاهی تاریخی واقعی آگاهی تاریخی شما و منازعه واقعی هم منازعه قدرت جمعی شما با اقتدارگرایانی است که در معنای دقیق آن قدرت را در دست دارند. شما نیازی به هیچ میانجی از جمله نیروهایی به اصطلاح اصلاح طلب میان خود و هسته سخت قدرت ندارید و باید منازعه خود با قدرت و تحقق اهداف و آرمانها و خواستههایتان را مستقیم و در قالب اشکال متفاوت جنبش مدنی دنبال کنید که بسیار کارساز بوده و چنان که در مساله حجاب یا رفتن زنان به استادیوم یا آشکارکردن فساد سیستماتیک موجود در نظام سیاسی یا جلوگیری کردن از پدیدههای نادرستی چون قطعکردن درختان یا به عقبراندن گشت ارشاد نشان دادهاید، توانسته اید مفهوم "مردم" و " قدرت جمعی مردم" را عینیت ببخشید. به آگاهی تاریخی ساده خود که آن را در قالب گزاره های روشن و شفافی چون " اینجوری چیزی عوض نمی شود" یا " اینا فقط فکر خودشونن" یا.... بیان میکنید ایمان داشته باشید و با تکیه بر همین آگاهی در پیوند با یکدیگر قرار گیرید و با گرهزدن وجودتان به یکدیگر از خود یک نیروی متحد بسازید.
بنده به عنوان فرزند این سرزمین، خاضعانه به شما پیشنهاد میکنم قدرت خود را به هیچ نیرویی از قبیل اصلاحطلبان واگذار نکنید. اینکار هم باعث حذف قدرت شما و جامعه مدنی خلق شده توسط شما و هم از میان رفتن یاد و خاطره و حقیقت جان های پاک جوانان و زنان و مردان شهید جنبشهای سالهای ۹۶ و ۹۸ و جنبش عظیم زن، زندگی، آزادی می شود. با شرکت شما در انتخابات و پیروزی احتمالی نیروهای به اصطلاح اصلاحطلب، اقتدارگرایان بار دیگر به پشت صحنه قدرت باز گردانده میشوند تا با پرهیز از رودرویی مستقیم با مردم و تکیه دوباره به همان مشروعیتی که شما با رای خود به آنها بخشیدهاید، بار دیگر بتوانند منافع شما را در بازیهای قدرت خود و اصلاح طلبان گم سازند.
با نه گفتن به انتخابات و حفظ فضای سیاسی فعلی کشور یعنی فضای منازعه مستقیم مردم فهیم و آزادیخواه و شریف کشور با اقتدارگرایان و نگه داشتن اقتدارگرایان در صحنه مدیریت کشور که صحنه رسوایی آنها و آشکار کننده ناتوانی آنها در اداره امور کشور است آرام آرام دامنه تلاش برای تحقق منافع و آرزوها و آرمانهای خود را گسترش دهید و فضای تنفس قدرت را تنگ تر و تنگ تر سازید. امیدوارم با دوری از آفات تاریخی "استبداد دولت"، " استبداد حقیقت"، استبداد تاریخ"، و با در پیش گرفتن سیاست "صبوری، جدیت، انضباط" و " آمادگی بی پایان برای پذیرفتن رنجهای مسیر"، "وجود" تک تک خود را تبدیل به "زندگی" و زندگی خود را تبدیل به " رخداد" و رخداد خود را تبدیل به " جاودانگی" کنید تا بار دیگر با هم ایران را تبدیل به لحظهای آبرومند از تاریخ انسان بر این کره خاکی سازیم.
فرزند ملت ایران
مصطفی مهرآیین
#بیانیه #نه_به_جمهوری_اسلامی #رای_بی_رای #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
31.84 MB
👍 77❤ 16👎 1
عشق، و این همه "نقشِ عجب"!
✍علی صاحبالحواشی
این پادکست آقای ایمان فانی طولانی است، اطناب دارد، پیوسته است و پاگرد و تنفس موسیقی ندارد، شنونده را ممکن است خسته کند؛ اما مهم است، نکتهها دارد، و سخن "عشق" است - همان که از هر زبان که شنیدم نامکرر است، و دل آدم را به "زاری" میافکند، و ذهن را به تامل و اندیشه وامیدارد؛ پس شنیدنی است! شنیدنی و تامل کردنیست!
قبل از پیشرفتن باید روشنکنم که در این بحث، وقتی سخن از "عشق" میگویم منظورم آن گرایش جنسیِ معطوف به تمنایِ همخوابگی نیست، آن گزینشهای معقول معطوف به شراکت زندگی و بچهآوری هم نیست، پسند ذوقی هم نیست، چنانکه انس و الفت هم نیست. منظورم آن تجربه صاعقهآسایی است که در بازه زمانی بسیار کوتاه به اوج میرسد و ضربآهنگ زندگی متعارف عاشق را مختل میکند و او نیز نزد خود هیچ توضیحی برای بیان چرایی این شیفتگی ندارد؛ آنگاه هم که سپری شد، طعم عاطفیاش برای همیشه نزد عاشق میماند. "عشق" به این معنایِ بسیار ویژه، یک "حادثه روانی" است!
گمان میکنم منظور آقای فانی در گفتارشان نیز این "عشق" بوده است.
ادامه مطلب اینجاست
کانال نویسنده
https://t.me/sahebolhavashi
معشوق_در_ادبیات_زندگی_نو_نوشته_دانته_آلیگیری_خالق_کمدی_الهی.mp345.43 MB
👍 15❤ 4
سیاستورزی با "درماندگیآموخته"!
✍علی صاحبالحواشی
توصیه آقای امید حنیف در سال ۹۶ را امروز "اصلاحطلبان" برگرفته و عملی کردهاند تا بزرگشان سید محمد خاتمی هم سخن از "اندک بهبود" بزند و در باغ سبزی نشان ندهد.
آنچه در روانشناسی اجتماعی "درماندگی آموخته" گفته میشود را میتوان با مثال زدنِ حال و روز امروزِ اصلاحطلبان ایران نشانِ دانشجویان جامعهشناسی داد تا این مفهوم را فهم بکنند.
همانطور که دیروز خاتمی گفت، برای اصلاحطلبان "عبور از نظام نه ممکن است و نه مطلوب". البته خاتمی رندی کرد و مغلطه افکند، زیرا "ممکن هست" اما قطعا برای او و اصلاحطلبان "مطلوب" نیست! این را همه میدانیم، و درست بر اساس این دانستن بود که مردم از "اصلاحطلبان" عبور کردند، آن هم چه عبور کردنی!
در واقع آخرین رمقِ حیثیتی اصلاحطلبان، آن مقطع "تکرار میکنم" بود، که پرتاب شد و به هدف هم خورد اما زه کمان خاتمی و اصلاحطلبانش پاره شد!
چرا پاره شد؟! چون مردم دیدند همان عبوری که خاتمی آن روز همچون امروز ممکن و مطلوبش نمیدانست و مردم را برای برگزیدن بد و بدتر به میدان آورد، با اشاره سرانگشت رهبری به زبالهدان افکنده شد! یعنی شد تقلا و هیاهو بزرگی برای هیچ!
امروز وضع تیرِ "تکرار میکنمِ" تلویحیِ دیروزِ خاتمی، مصداق تیری شده است که دیگر از زهِ کمانی پرتاب نشده است، بلکه بازوی پیر و بیتوشوتوان او پرتابش کرده است که قدری آنسوتر به زمین خواهد افتاد.
نسل اصلاحطلبان فقط این نیست که واماندگانِ "درماندگیِ آموخته"اند، بلکه همه شواهد و قرائن اجتماعی حاکی از آن است که زمانه آنها نیز مصداق "روزگار سپریشده مردم سالخورده" شده است!
خوب است خاتمی و اصلاحطلبانِ زمینگیر شدهاش، خود را از امر سیاست بازنشسته کنند، زیرا فرماندهان لشکری شدهاند که دیگر سربازی ندارد!
این که بازنشسته نشده و نخواهند شد، رونمایی از علقه ژرف آنان به استمرار حکومتی دارد که بهرحال "اسلامی" است و آنان اسلامیبودن حکومت را هرگز وانخواهند نهاد، زیرا همین فورمالیسم فرهنگی را سخت خوش میدارند؛ آنان هرگز حکومتی ملی و سکولار و توسعهگرا، که تعظیم شعائر دین نکند را نمیخواهند. از دکتر سروش تا محمدخاتمی، و از روزنهگشایانِ راهگشا تا تکنوکراتهای گهگاه خوشفکرِ از کار بیکارشده، همین حکومتاسلامی را میخواهند، الا اینکه میخواهند قدری "بهتر از این باشد" نه این که به این رسوایی باشد.
ایننظام، در دیروزی که اصلاحطلبانش قدرت داشتند برایشان فقط تره خرد میکرد، ولی امروز حتی با آنان استنجا هم نمیکند!
ادامه مطلب
کانال نویسنده
https://t.me/sahebolhavashi
👍 56❤ 2
01:13
Video unavailableShow in Telegram
پسندها و عُلقهها در کشاکشِ واقعیت و عقلانیت
✍علی صاحبالحواشی
کلیپ بالا واقعاً تاسفبرانگیز است، نه فقط از "خوشخیالی" مردم، بلکه از "بیخیالی" حکومت پساانقلاب در خیانت به این "خوشخیالی"!
امروز از این "خوشخیالیِ" آنروزِ قطعاً بالای هفتاد درصدی مردم آن زمان، تنها حدود پنجدرصدش برای حکومت باقی مانده است که در آن پنجدرصد هم اگر عامل "بهرهمندی" را حذف کنیم به زیر یکدرصد سقوط میکند! اما صفر نمیشود! همه سخنم در اینمقال آن است که چرا "حکومتاسلامی" تا به این درجه رسوا، بییار و یاور نمیماند و همواره اقلیتی خواهند ماند که حتی بدون بهرهمندی طرفدارش باشند؟! عجیب نیست؟! همه سخنم درباره این عجیبی است!
بیایید مثال "تیپ" محمدخاتمی را بهعنوان آدم پاکدست و سلیمالنفس در نظر بگیریم: اگر محمدخاتمی را بین یکی از این دو انتخاب مخیر کنیم، او کدام را برخواهد گزید؟!
۱) زندگی در حکومتی "معاویهگون"، که منافق و فاسد و قتّال است ولی شعائر اسلامی را بشدت تکریم میکند و بساط اذان و نمازهای جماعت براه است و اعیاد اسلامی با شکوه هرچه تمامتر برگزار میشود؛
ادامهمطلب اینجا
کانال نویسنده
https://t.me/sahebolhavashi
1.24 MB
👍 43❤ 4
00:32
Video unavailableShow in Telegram
دگردیسی ما در چرخشگاههای تمدنی
✍علی صاحبالحواشی
این از شوربختیِ چندیننسل ما بود که در بزرگترین چرخشگاه تمدنیِ پساصفویه "ایران" زیستیم! فرزندان آینده این آبوخاک بهرهمندان آن شخمها که ما خوردیم خواهند بود، نوششان باد!
چهجای شِکوِه؟ که ما خود نیز بهرهمندان چرخشگاههای بلوغملی پر آشوبی بودهایم که "ایران" را از فلاکت بعد از فتنهافغان به بامداد "تجدد" رساند و سپس از آشوبهای مشروطیت به بلوغ و شکوفایی پهلوی دوم رسیدیم تا وارد واپسین چرخشگاه تمدنی شدیم که از بیش از نیمقرن اخیر شروع شده و اینک به مراحل واپسیناش نزدیک میشویم.
سالها پیش که تاریخ دوره نادری را میخواندم،از غلظت خونوخشونت که بر صحیفه ایران - و نه صرفاً بر سوانح جنگهای نادر - حاکم بود، در حیرتی قرین هول و هراس شدم. بعدها که تاریخِ تنشهای بابیه و آشوب اواخر دوران ناصری تا پایان استبدادصغیر را خواندم، همین حال دستم داد.
نباید فریب "نوستالژیا" را خورد،گذشته سخت نکبتبار بوده است! ادوار آرامش و استقرار نیز عرصه زیستنِ تودههایی نادان و مفتون بودهاند که در تاروپودهایش شقاوت میلولید
ادامه
کانال نویسنده
https://t.me/sahebolhavashi
VID_20240623_064150.mp44.08 MB
👍 49❤ 6🕊 2
02:51
Video unavailableShow in Telegram
کابوس خلاءقدرت و آواربرداری ملیِ پیشروی
✍ علی صاحبالحواشی
کاملا روشن است نه فقط آقای نصیری که هر ناظر هوشمندی نگران خلاءقدرت در فردای "جمهوریاسلامی" است.
بیشترین سناریوی زوال نظامفعلی implosion یا درونپاشی است،همانطور که برای اتحادشوروی واقع شد. حالا اینکه یک چالش نظامی کلیدش را بزند یا که خیلی طبیعی - مثل مورد شوروی - این اتفاق از تنشهای درون باشگاه قدرت در رویارویی با خواستهای مردم سربرآرد، فرقی نمیکند.
بهرحال "وضع موجود" (یعنی فقدان مشروعیت نظام + نفرتعظیم و گسترده مردمی از نظام + ابربحرانهای لاینحل + فسادساختاری نظام که در باندهای غارتی پرشمار متشکل شدهاند + ناکارآمدیِ مطلق نظام، حتی در حلوفصل روزمره امور جاری مملکت واماندهاند) قابل دوام نیست. پس زوال این نظام محتوم است، محتومِ محتوم است! بحث این نیست که نظام میماند یا میرود، بحث آن است که کی میرود! این مختصات به نظر من قابلیت دوام زیادی ندارد.در فردای این درونپاشی، "خلاءقدرت" خواهد بود زیرا اپوزیسیون هیچ عنصر یا تشکیلات توانمندی برای سرخیلی کردن جامعه را ندارد.
ادامه
دستورالعمل و معیارهای طراحی توافق اجتماعی
کانال نویسنده
8.53 MB
👍 57❤ 6👎 4🤔 4🕊 1
Photo unavailableShow in Telegram
✍علی صاحبالحواشی
شاید چندان نیازی به شهادت این همفکر و هممسلک زاکانی نبود، زیرا ما آدمها دستخودمان نیست ولی بصیرت بسیار تیزی داریم برای تمیز آدمهای دغل، شیاد و خطرناک.
این قضیه آنقدر جدیست که میتوان آن را فرآورده فرگشت دانست؛ مثل آنکه در خلال صدها هزارانسال آنها که ناتوان از تمیز شیادانی بودند که "شیوه چشمشان فریب جنگ داشت"، قربانی و نابود شدند و آنها که نه چنین بودند، ماندند تا ما فرزاندانشان باشیم که در این تمیز بسیار تیز و تواناییم.
تحلیل این بصیرت بسیار دشوار است، اما "چهره" و تجزیهتحلیلِ ناخودآگاهِ انبوه ریزواکنشهایش، نقش مهمی در آن دارد. آنقدر که میشود حکم کرد کسانی که شیادی زاکانی و احمدینژاد و اینقبیل را تحویل نمیگیرند، واقعاً چیزی کم دارند.
این حرف را چندان در مورد جلیلی، و هیچ در حق قاضیزاده هاشمی نمیتوان گفت. این دو تا بسی بیش از آنکه "شیاد" باشند پیاده و نادان و مفتون و مفلوکند. اما زاکانی، درست مثل احمدینژاد تیز و باهوش است، اما عمیقاً شیاد و خطرناک، و بقول این هممسلک و همکار سابقش "ویرانگر" است، نه فقط در میدان سیاست، به اغلب احتمال در روابط شخصیاش نیز.
کانال نویسنده
👍 78❤ 6
Photo unavailableShow in Telegram
چرا این همه یاوه؟ چرا اینهمه نفهمی؟
✍علی صاحبالحواشی
ابدا اهمیتی ندارد این آدم سخن بالا را گفته است یا که به او بستهاند، او این قبیل سخنان را زیاد گفته بود. وانگهی ابداً موضوعیت ندارد تا خفتعقل و خرفتیِ یک آدم مورد بحث قرار بگیرد مگر در کار روانپزشکی، که کار من نیست.
اما سخنم آن است که آن شیوهای که این آدم میفهمد، و با آن "فهم" به جهان نگاه میکند، هرگز مختص او نیست، بلکه ویژگی "فرقهای" است که او متعلق به آن است. این ویژگی ارزش تامل و "فهمیدن" را دارد:
در اینجا ما با مقوله "متافیزیک فهم" سروکار داریم. توجه داشته باشید که متافیزیک الاهیات نیست، بلکه آن بنمایهای است که سمتسوی پویش هر معرفتی را تعیین میکند. به دیگر بیان، "متافیزیک" ژرفترین سنگبناست که هر معرفتی بر آن استوار است. "علم" هم متافیزیک خودش را دارد، فلسفهها هم متافیزیک خودشان را دارند.
در "متافیزیک معرفت" امامیه باور بر آن است که "امام" دارنده "علم لَدُنی" است. این علم، طوری از دانایی است که کسبکردنی نیست، بلکه از مقام الوهیت میآید و در ذهن امام نقش میبندد و او بیانش میکند.
ادامه
کانال نویسنده
https://t.me/sahebolhavashi
👍 53👎 1🙏 1
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.