°•~ طوفانِ توفان ~•°
پارت گذاری(^-^) هر روز یک پارت(^〇^) لینک کانال https://t.me/+9ah5JYy6hnUzZGI8 ناشناس📫📨 https://telegram.me/BChatBot?start=sc-1202069-6dkJpSe
Ko'proq ko'rsatish2 067
Obunachilar
-2824 soatlar
+207 kunlar
-14730 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
#پارت_۱۳۵
♧♧طوفانِ توفان♧♧
نگاه بیحس ماریو روی کارلو مینشیند.
- تحقیق کن...
اگه درست گفته باشه میدونی که باید چیکار کنی؟
کارلو سریع از جا بلند می شود.
- نگران نباش...
همه چیز رو حل و فصل میکنم.
کارلو پس از گفتن این جمله از جا برخواسته و با مردی که حامل خبر بد بود از سالن خارج میشود.
توفان بیهدف نگاهاش را به چهره درهم ماریو میدوزد و چند لحظه کوتاهی چهره مردانه او را از نظر میگذراند.
- از این چیزا براتون زیاد اتفاق میافته؟
با سوال توفان ماریو نگاه از جای خالی کارلو میگیرد.
- زیاد؟
این اتفاقات از تعداد انگشتای دستت کمتر اتفاق افتاده...
از وقتی که من رئیس اصلی خانواده شدم اولین باره که همچین اتفاقی میافته.
نگاه از چشمان سیاه توفان که آرامش نهفته خاصی داشت میگیرد و از جا بلند میشود.
- میتونم بپرسم الان تکلیف من چیمیشه؟
قرار که نیست تو این کارهای بزن و بکش تون دخالت کنم... درسته؟
ماریو سمت توفان میچرخد و خیره به چشمان او میپرسد.
- جز رقصیدن کار دیگهای بلدی که به دردم بخوره؟
توفان کمی مکث میکند و قبل از آنکه یک نه قاطع به زبان اورد با نیشخند پاسخ میدهد.
- نمیدونم باید بگم رزمی کار حرفهای هستم یا نه...
ماریو با لبخند خاصی که گوشه لباش مینشاند لب میزند.
- خوبه...
پس به مربی تمرینات بچهها کمک کن...
بعدا در این باره مفصل میشینیم حرف میزنیم.
توفان دست به سینه اخم میکند.
- همین؟
نمیخوای بگی که آزادم هر جا که خواستم برم؟
ماریو همانند خود توفان اخم میکند.
- اگه قرار بود بزارم هرجا که میخوای بری، از اولش اینجا نگهت نمیداشتم...
لطفا از اون تیکه گوشت و چربی که اسمش مغزه استفاده کن جناب باهوش...
♤♤♤@tofane_tofan♤♤♤
🤣 7❤🔥 2
10400
Repost from N/a
اولین بار عکسشو دیدم و از حرفهای زنای فامیل شناختمش و ندیده عاشقش شدم 🫠
اما وقتی توی یه عروسی از نزدیک دیدمش و به سمتم اومد و گفت اونم از من خوشش میاد . رابطه ما نزدیکتر شد تا جاییکه اون کاملا قلبمو تصاحب کرد و جسممون برای رسیدن به هم دل دل میزد و بوسهها و آغوشهای یواشکیمون نشان از اوج خواستههامون بود .
عشقی شیرین و پرشور بین ما شکل گرفت که شعلههاش منو سوزوند .🔥
تا به خودم اومدم به اجبار بر سر سفره عقد دیگری نشسته بودم چون یک نفر عکسهای منو عماد رو به داداشام نشون داده بود و اونا منو مجبور به ازدواج با اولین خواستگارم کردن .
https://t.me/+eleWV-LB4EhiY2M0
حالا با عشق ممنوعهام باید یک جا زندگی کنم درحالیکه بعنوان دایی همسرم هست و ....😱❌
۹صبح
👍 1🤪 1
15110
Repost from N/a
سلین..
دکتر داروسازیه ترک تبار. دختری که خیلی وقته دلش گیره پسره حاجی بازاریِ بالاشهره تهرانه و واسه یه نگاه مردونش تب میکنه.
اما دختر بد شانس قصمون خبر نداره قراره تو یک غروب غم انگیز خردادماه.. بدترین تراژدی عمرش و تجربه کنه و مردم اسم داستانشون و بذارن عشق و خاکستر.💞
https://t.me/+eleWV-LB4EhiY2M0
۲۴
ظرفیت محدود
4900
Repost from N/a
داستان زندگی پنج تا پسر جذاب که شیطنتها و عاشقیاشون دل میبره 🫦🫠
عماد که سر دسته این گروه پسر شیطون بود و همیشه عشق رو انکار میکرد ، اما شبی که جشن فارغالتحصیلیش بود چشمش به دختری میفته که دل و دینش رو میبره ، دختری ترک از یه خانواده متعصب .
اما عشق چشمش رو کور میکنه و یک شب سلین رو پشت باغ میبره و... 🔞
غافل از اینکه یک نفر از #رابطه عاشقانهاشون عکس گرفته
زمانیکه رابطه اونا فاش میشه سلین تحت فشار و کتکهای برادرهاش مجبور به ازدواج میشه و عماد زمانی که میرسه .....
https://t.me/+eleWV-LB4EhiY2M0
۲۱
3910
Repost from N/a
_نمیذارم این دفعه ازم بگیرنت، تو بله رو بده سلین... من قول شرف میدم خواهرمو راضی کنم تا بذاره زنم بشی!
-تو که خوب میشناسیش، محاله بذاره عروس بیوهاش زنداشش بشه و بچه پسرشو باهاش بزرگ کنه؟
موهامو پشت گوشم میزنه:
_شده به دست و پاش بیوفتم، شده تو و بچتو روی تخم چشمم گذاشتم و فرار کنیم...
از نمیگذارم غنچه گلم💯💯💯
همین که به سمت لبهام خم میشه صدای فریادش هردومون رو میترسونه:
_داری چه غلطی میکنی عماد؟
عماد عقب نمیکشه و نگاهش میکنه:
_سلین زن منه... بذار زندگیشو بکنه خواهر من!
مادرشوهرش شرط میذاره اگر با عشق سابقش که همون داداشه ازدواج کنه بچشو ازش میگیره ولی مرد جذاب این قصه اومده که...
https://t.me/+eleWV-LB4EhiY2M0
۱۷
👍 2
14000
Repost from N/a
-حق نداری بکشیش... اون زندس... نفس میکشه بابا...
جسم بیجون رایانم گوشها افتاده بود و دیدن پدرم با تفنگ، ان هم بالای سرش قلبم را سرحهشرحه میکرد
-برو کنار آریانا... من وظیفمه اون حیوونو بکشم
-اون حیووون نیستتت... شما حیوونید... شماهایی که به هیچ کس رحم نمیکنین لعنتیااا
هق میزنم و جلوی پاش میوفتم. شلوارش رو چنگ میزنم و التماس میکنم
-توروخدا بابا... نکشش... اگه طوریش بشه... اگه بخوای بلایی سرش بیاری اول باید منو... دخترتو بکشیییی!!
با اشارهی سر، افرادش منو به زور از محوطه خارج میکنن و تقلاهای من بی فایدس.
-ولممم کنینن... دست از سرم بردارین... رایانننن...
https://t.me/+hRBsql6tH4IwNmNk
رایان، پسری با جسم مُرده اما قلبی که همچنان ضربان داره... قلبی که برای دختر قصه، فرشتهی رایان میتپه...
۱۳
10910
Repost from N/a
من دلارام رهاوند دختری 18ساله عضو اطلاعات که وارد باند مافیا شده و داره با دشمن همکاری میکنه! من کسیام که پسر رئیس باند رو به خاطر اقدام به تجاوز به قتل رسوندم! آتیش خشم وجودم وقتی روشن میشه که میفهمم همین آدمها مادرم رو به قتل رسوندن و برادر دوقلوم رو دزدیدن! حالا وقت انتقام از این باند رسیده تا دستگیر و روی چوبه دار ببینمشون. 🔥♨️🔞
https://t.me/+ftddv3Y9ByE3OTU0
۱۰صبح
16000
Repost from N/a
_به دروغ به من گفتی این بچه ی من نیست...
ترسیدم هر قدمی که جلو میومد عقب رفتم
به چشمای قرمزش و صدای خشنش که هر لحظه امکان سکته بودنش بود نگاه کردم...
_جواب منووو بده...با اون چشمای بی پدرت به من زل نزن اینجوری
_من...دروغ نگفتم فقط نخاستم بچه امو...ازم...بگیری.
_توی لعنتی با یه اسم اومدی توی زندگی من، توو قاتل برادر من بودی اما من عوضی اومدم عاشقت شدم حالا بچه ای که از خون منه رو ازم قایم کردییی؟!
بعد از هر حرفش …
https://t.me/+1OM_1KDV2qU4MDY8
۲۴
12200
Repost from N/a
قسمتی از داستان جذابمون با بیش از 500 پارت آماده: 👇
- سرکار خانم سلین افراشته آیابنده وکیلم شمارا به عقد دائم آقای احسان مرادی در بیاورم!؟
اشک کاسه چشم عروس طفل معصوم را خیس کرد و زیر توری که روی صورتش انداخته بودند هق زد..
عماد نیامده بود.. مرد رویاهایش کسی که از جان او را بیشتر دوست داشته بود نیامده بود و فقط لحظه آخر میان دستان آدم های پدرش فریاد زده بود:
- حرومه معشوقه کسی رو به کِس دیگه دادن.. حرومـــه.. اون دختـــر مال منه.. جون منو ازم نگیرین.. جون منو ازم نگیر حاجی.
اما عاقد بار دیگر….
#مهم
#توصیه_ویـــژه_نویسنده.
#عشقی_پاک_و_ممنوعه_بین_خانوم #دکتر_و_پسر_حاجی_بازاری_بالاشهر
https://t.me/+eleWV-LB4EhiY2M0
۲۱
9100
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.