امپراطوری خون آشام 🖤⚔🦇
🕸🥀🕸 سلامی به گرمی خون و تاریکی شب 🕸🥀🕸 🌹A Court of Thorns and Roses🌹 🔮 Mysteries of Thorn Manor🔮 🩸Empire of the Vampire 🩸 🌘 Demon in the Wood 🌒 🏹 Archer's Voice 🏹 ☀️ Nevernight ☀️ ⌛️ Outlander ⌛️ ID: @Night_Fury_143
Ko'proq ko'rsatish1 079
Obunachilar
+224 soatlar
-57 kunlar
-530 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
چند وقتیه ازت خبر ندارم...این پارت برای توعه #جف 🫠
❤ 1
#کتاب_اول
#مرگ_روز
#فصل_نهم
#شیرینترین_و_تاریکترین
#پارت_80
#امپراطوری_خون_آشام
اون شب خواب به چشمام نیومد. تو طبقه ی پایین پادگان بهم جای خواب داده بودن و من داشتم به صدای جیر جیر الوار کهنه ی بالای سرم که از چوب بلوط بودن، گوش میدادم. سیلورسینت های واقعی در طبقات بالا اتاق های تک نفره و شخصی داشتن، اما ما تازه کارها تو یه اتاق مشترک میخوابیدیم. بیش از اندازه ی نیاز تختخواب سفری وجود داشت که حداقل برای پنجاه نفر کافی بود. اما وقتی از مراسم عشای ربانی برگشتیم، فقط ده دوازده نفر با من اومدن.
دراز کشیدم، سرم گیج میرفت. در عرض یه روز، بهترین دارایی هایی رو که تا به حال داشتم رو هدیه گرفتم، به نظامی مقدس ملحق شدم و زندگی ام رو به خدا وعده دادم. اما همچنین یکی از اعضای همون نظام رو دیدم که قبل از اینکه به جنون درونش تسلیم بشه، طبق آیینی به قتل رسید و فهمیدم که سرانجام همون سرنوشت در انتظار منم هست.
اما و اگری در کار نبود، فقط مسئله زمانش بود...
-"روز اول یکی از عجیب ترین روزهاست."
به کارآموزی که تو تخت کناریم بود نگاه کردم. همون پسری بود که قبل از نزدیک شدن برادر یانیک به محراب دستش رو میفشرد. شاگرد برادری مرده. پسری درشت هیکل با موهای حنایی بود و از لهجه رسمی اش فهمیدم در الیدین به دنیا آمده بود. چشمای آبیش در حالی که از پهلو بهم نگاه میکرد، می درخشید و میتونستم ببینم که از زور اشک قرمز شدن.
موافقت کردم : "واقعا عجب روزی بود."
-" کاش میتونستم قول بدم که راحت تر میشه. اما زبونم مثل زبون دروغگوها نیست*."
سرم رو تکون دادم. " به خاطرش تو رو سرزنش نمیکنم. اسم من گبریل دی لئونه."
پسر در حالی که با من دست میداد گفت: "تئو پتیت*."
-" به خاطر استادت بهت تسلیت میگم. برای روحش دعا میکنم."
چشماش برق زد و صداش بم تر شد. " دعات رو برای خودت نگه دار، پسر. دعا کن انقدر زنده بمونی که با انتخاب اون روبرو بشی و تو عملی کردنش همون شجاعت رو از خودت نشون بدی."
تئو چراغ رو فوت کرد تا خاموش بشه و اتاق رو تو تاریکی فرو برد. من همون جا تو تاریکی دراز کشیدم و به سیاهی خیره شدم. انقدر تو جام چرخیدم و غلت زدم تا اینکه در نهایت دی کوست از روی تخت روبرو بهم غر زد.
-" بگیر بخواب، روستایی. فردا بهش نیاز داری."
➖️➖️➖️➖️➖️➖️➖️
۱- طبق برخی خرافات، وقتی کسی دروغ میگه روی زبونش برآمدگی هایی به وجود میاد که راحت فرد دروغگو رو لو میده....
۲- Theo Petit
❤ 9
Repost from N/a
⊰ بیانسه، تنها مرجع اخبار و آپدیت در تلگرام ◬
⊰ اطلاعات آلبوم و تور جدید COWBOY CARTER 🐎
★ @Beyonce_Access ★
★ @Beyonce_Access ★
حواشی جذاب هالیوود↯🍇
سریال کرهای☆🌩
هالزی↯🍇
آریانا گرنده☆🤍
البوم جدید بیلی↯🍇
تیلور سوییفت☆🌩
جاستین بیبر↯🍇
هیلی بیبر☆🤍
کایلی کندال جنر↯🍇
کوئین دوآ لیپا☆🌩
طرفدارای ادل↯🍇
منبع کیتی پری☆🤍
ایوا مکس↯🍇
مشین گان کلی☆🌩
کنن گری↯🍇
هواداران NF☆🤍
سلبریتیهای لاتین↯🍇
مومنت واندایرکشن☆🌩
سینگل جدید زین↯🍇
آلبوم زین مالیک☆🤍
جزایر اسمات وان دایرکشن↯🍇
آپدیت فارسی واندایرکشن☆🌩
هری استایلز↯🍇
لویی تاملینسون☆🤍
ویدیو جدید آیلیش↯🍇
سریال اصیل ها☆🌩
دنیای رویایی بی ال↯🍇
پیشگویی هالیوود☆🤍
دانلود ومپایر دایرز↯🍇
تیکه فیلم انگیزشی✦🍇
گیف خاندان اژدها☆🌩
ترجمه آهنگ جدید↯🍇
کتابخانه pdf مجازی☆🤍
رئو الهاندرو↯🍇
ریکی مارتین☆🌩
پسرای بنگتن↯🍇
ست انیمه☆🤍
گالری تیلور سویفت↯🍇
زین مالیک استار☆🌩
داو کمرون↯🍇
آرشیو دیسکوگرافی☆🤍
متنو کلیپ عاشقانه↯🍇
نقاشی روحِ پیانیست☆🌩
تحریر پینترستی/وارداتی↯🍇
دنیای کتابهای الکترونیک↯🤍
امپراطوری خون آشام☆🍇
منبع آموزش ادیت↯🌩
موزیک ترند↯🍇
پوست کرهای صاف☆🌩
سایه اورجینال گلیتری↯🍇
پرونده جنایی، قتل☆🤍
پاتوق اِدیتورا↯🍇
سنگ جادویی☆🌩
رمان کمیاب خفن↯🍇
ترندترین آهنگها☆🤍
پادکست شعر↯🍇
بهترین فیلم 2023☆🌩
سریال بی ال خفن↯🍇
رمان محبوب پرطرفدار☆🤍
پاتوق فیلمبازا↯🍇
دارک وایب☆🌩
آهنگ ترند و مود↯🍇
ممنوعه ترین فیلما☆🤍
آرایشی.فانتزیجات↯🍇
دنیای کره ای☆🌩
حامی نویسندگان نو↯🍇
پینتریت کمک ادیتور☆🤍
کریستین جیمز استوارت↯🍇
ممنوعه بیال☆🌩
رمان و کتاب صوتی↯🍇
انیمه اسکیت برد☆🤍
بنفش↯🍇
هر کتابی بخوای☆🌩
ترجمه آهنگای خارجی↯🍇
رابین ریانا فنتی↯🤍
آپدیت آریانا گرانده↯🍇
ویدیوهای مود↯🌩
فروشگاه کرهای☆🍇
شرکت لیست شبانه✷☔️
Repost from N/a
☁️تحلیل آلبوم و ترجمه موزیک ویدیوهای BTS
+کلی پست فان و ادیت های جذاب✨⚡️
💜 @BTSTheoriesir
حواشی جذاب هالیوود↯💜
کیدراما سریال☆🌩
هالزی↯🪁
آریانا گرنده☆🤍
البوم جدید بیلی↯🧬
تیلور سوییفت☆🌩
جاستین بیبر↯🪁
هیلی بیبر☆🤍
کایلی کندال جنر↯🧬
کوئین دوآ لیپا☆🌩
طرفدارای ادل↯🪁
منبع کیتی پری☆🤍
ایوا مکس↯🧬
مشین گان کلی☆🌩
کنن گری↯🪁
هواداران NF☆🤍
سلبریتیهای لاتین↯🧬
مومنت واندایرکشن☆🌩
سینگل جدید زین↯🪁
آلبوم زین مالیک☆🤍
جزایر اسمات وان دایرکشن↯🧬
آپدیت فارسی واندایرکشن☆🌩
هری استایلز↯🪁
لویی تاملینسون☆🤍
ویدیو جدید آیلیش↯🧬
سریال اصیل ها☆🌩
دنیای رویایی بی ال↯🪁
پیشگویی هالیوود☆🤍
دانلود ومپایر دایرز↯🧬
تیکه فیلم انگیزشی✦☔️
گیف خاندان اژدها☆🌩
ترجمه آهنگ جدید↯🪁
کتابخانه pdf مجازی☆🤍
رئو الهاندرو↯🧬
ریکی مارتین☆🌩
پسرای بنگتن↯🪁
ست انیمه☆🤍
گالری تیلور سویفت↯🧬
زین مالیک استار☆🌩
داو کمرون↯🪁
آرشیو دیسکوگرافی☆🤍
متنو کلیپ عاشقانه↯🧬
نقاشی روحِ پیانیست☆🌩
تحریر پینترستی/وارداتی↯🪁
دنیای کتابهای الکترونیک↯🧬
امپراطوری خون آشام☆🌩
منبع آموزش ادیت↯🪁
موزیک ترند↯🧬
پوست کرهای صاف☆🌩
سایه اورجینال گلیتری↯🪁
پرونده جنایی، قتل☆🤍
پاتوق اِدیتورا↯🧬
سنگ جادویی☆🌩
رمان کمیاب خفن↯🪁
ترندترین آهنگها☆🤍
پادکست شعر↯🧬
بهترین فیلم 2023☆🌩
سریال بی ال خفن↯🪁
رمان محبوب پرطرفدار☆🤍
پاتوق فیلمبازا↯🧬
دارک وایب☆🌩
آهنگ ترند و مود↯🪁
ممنوعه ترین فیلما☆🤍
آرایشی.فانتزیجات↯🧬
دنیای کره ای☆🌩
حامی نویسندگان نو↯🪁
پینتریت کمک ادیتور☆🤍
کریستین جیمز استوارت↯🧬
ممنوعه بیال☆🌩
رمان و کتاب صوتی↯🪁
انیمه اسکیت برد☆🤍
بنفش↯🧬
هر کتابی بخوای☆🌩
ترجمه آهنگای خارجی↯🪁
رابین ریانا فنتی↯🧬
آپدیت آریانا گرانده↯🧬
ویدیوهای مود↯🪁
فروشگاه کرهای☆🤍
شرکت لیست شبانه✷💜
Repost from N/a
Hammasini ko'rsatish...حواشی جذاب هالیوود↯💜
کیدراما سیدراما☆🌩
هالزی↯🪁
آریانا گرنده☆🤍
البوم جدید بیلی↯🧬
تیلور سوییفت☆🌩
جاستین بیبر↯🪁
هیلی بیبر☆🤍
کایلی کندال جنر↯🧬
کوئین دوآ لیپا☆🌩
طرفدارای ادل↯🪁
منبع کیتی پری☆🤍
ایوا مکس↯🧬
مشین گان کلی☆🌩
کنن گری↯🪁
هواداران NF☆🤍
سلبریتیهای لاتین↯🧬
مومنت واندایرکشن☆🌩
سینگل جدید زین↯🪁
آلبوم زین مالیک☆🤍
جزایر اسمات وان دایرکشن↯🧬
آپدیت فارسی واندایرکشن☆🌩
هری استایلز↯🪁
لویی تاملینسون☆🤍
ویدیو جدید آیلیش↯🧬
سریال اصیل ها☆🌩
دنیای رویایی بی ال↯🪁
پیشگویی هالیوود☆🤍
دانلود ومپایر دایرز↯🧬
تیکه فیلم انگیزشی✦☔️
گیف خاندان اژدها☆🌩
ترجمه آهنگ جدید↯🪁
کتابخانه pdf مجازی☆🤍
رئو الهاندرو↯🧬
ریکی مارتین☆🌩
پسرای بنگتن↯🪁
ست انیمه☆🤍
گالری تیلور سویفت↯🧬
زین مالیک استار☆🌩
داو کمرون↯🪁
آرشیو دیسکوگرافی☆🤍
متنو کلیپ عاشقانه↯🧬
نقاشی روحِ پیانیست☆🌩
تحریر پینترستی/وارداتی↯🪁
دنیای کتابهای الکترونیک↯🧬
امپراطوری خون آشام☆🌩
منبع آموزش ادیت↯🪁
موزیک ترند↯🧬
پوست کرهای صاف☆🌩
سایه اورجینال گلیتری↯🪁
پرونده جنایی، قتل☆🤍
پاتوق اِدیتورا↯🧬
سنگ جادویی☆🌩
رمان کمیاب خفن↯🪁
ترندترین آهنگها☆🤍
پادکست شعر↯🧬
بهترین فیلم 2023☆🌩
سریال بی ال خفن↯🪁
رمان محبوب پرطرفدار☆🤍
پاتوق فیلمبازا↯🧬
دارک وایب☆🌩
آهنگ ترند و مود↯🪁
ممنوعه ترین فیلما☆🤍
آپدیت آریانا گرانده↯🧬
بزرگترین فن هزبین☆🌩
ویدیوهای مود↯🪁
فروشگاه کرهای☆🤍
آرایشی.فانتزیجات↯🧬
دنیای کره ای☆🌩
حامی نویسندگان نو↯🪁
پینتریت کمک ادیتور☆🤍
کریستین جیمز استوارت↯🧬
ممنوعه بیال☆🌩
رمان و کتاب صوتی↯🪁
انیمه اسکیت برد☆🤍
بنفش↯🧬
هر کتابی بخوای☆🌩
ترجمه آهنگای خارجی↯🪁
رابین ریانا فنتی↯🧬
شرکت لیست شبانه✷💜
Repost from N/a
•🚨بیانسه ، تنها مرجع اخبار، چارت و حواشی
⊰ اطلاعات آلبوم و تور جدید "COWBOY CARTER" 🖤
❗️@Beyonce_Access ❗️
حواشی جذاب هالیوود↯💜
سریال کرهای ☆🌩
هالزی↯🪁
آریانا گرنده☆🤍
البوم جدید بیلی↯🧬
تیلور سوییفت☆🌩
جاستین بیبر↯🪁
هیلی بیبر☆🤍
کایلی کندال جنر↯🧬
کوئین دوآ لیپا☆🌩
طرفدارای ادل↯🪁
منبع کیتی پری☆🤍
ایوا مکس↯🧬
مشین گان کلی☆🌩
کنن گری↯🪁
هواداران NF☆🤍
سلبریتیهای لاتین↯🧬
مومنت واندایرکشن☆🌩
سینگل جدید زین↯🪁
آلبوم زین مالیک☆🤍
جزایر اسمات واندایرکشن↯🧬
آپدیت فارسی واندایرکشن☆🌩
هری استایلز↯🪁
لویی تاملینسون☆🤍
ویدیو جدید آیلیش↯🧬
سریال اصیل ها☆🌩
متنوعترین فن تیلور↯🪁
پیشگویی هالیوود☆🤍
دانلود ومپایر دایرز↯🧬
تیکه فیلم انگیزشی✦☔️
گیف درخواستی☆🌩
ترجمه آهنگ جدید↯🪁
کتابخانه pdf مجازی☆🤍
رئو الهاندرو↯🧬
ریکی مارتین☆🌩
پسرای بنگتن↯🪁
ست انیمه☆🤍
گالری تیلور سویفت↯🧬
زین مالیک استار☆🌩
داو کمرون↯🪁
آرشیو دیسکوگرافی☆🤍
متنو کلیپ عاشقانه↯🧬
نقاشی روحِ پیانیست☆🌩
تحریر پینترستی/وارداتی↯🪁
دنیای کتابهای الکترونیک↯🧬
امپراطوری خون آشام☆🌩
منبع آموزش ادیت↯🪁
موزیک ترند↯🧬
پوست کرهای صاف☆🌩
سایه اورجینال گلیتری↯🪁
پرونده جنایی، قتل☆🤍
پاتوق اِدیتورا↯🧬
سنگ جادویی☆🌩
رمان کمیاب خفن↯🪁
ترندترین آهنگها☆🤍
پادکست شعر↯🧬
بهترین فیلم 2023☆🌩
سریال بی ال خفن↯🪁
رمان محبوب پرطرفدار☆🤍
فیلمبازا بیان↯🧬
دارک وایب☆🌩
آهنگ ترند و مود↯🪁
ممنوعه ترین فیلما☆🤍
آپدیت آریانا گرانده↯🧬
بزرگترین فن هزبین☆🌩
ویدیوهای مود↯🪁
فروشگاه کرهای☆🤍
آرایشی.فانتزیجات↯🧬
دنیای کره ای☆🌩
حامی نویسندگان نو↯🪁
پینتریت کمک ادیتور☆🤍
کریستین جیمز استوارت↯🧬
ممنوعه بیال☆🌩
رمان و کتاب صوتی↯🪁
انیمه اسکیت برد☆🤍
بنفش↯🧬
هر کتابی بخوای☆🌩
ترجمه آهنگای خارجی↯🪁
رابین ریانا فنتی↯🧬
شرکت لیست شبانه✷💜
#کتاب_اول
#مرگ_روز
#فصل_هشتم
#مراسم_خونین
#پارت_79
#امپراطوری_خون_آشام
ابوت کالید گفت: " ای پدر توانا، بهت التماس میکنیم که شهادت دهی. همانطور که پسر مولودت به خاطر گناهان ما رنج کشید، باشد که برادر ما نیز به خاطر او رنج ببرد."
در اطراف من پاسخ دادن: "حقیقت این است."
یانیک به طرف ما چرخید، دستهاش رو روی چرخ گذاشت. وقتی دیدم راهبه اعظم شارلوت با شلاقی چرمی که با خارهای نقرهای تزئین شده بود، جلو اومد؛ دهانم ترش شد. اما راهبه فقط شلاق رو به شانههای برادر یانیک فشار داد - هفت لمس آیینی برای هفت شبی که منجی رنج کشید. شعله ی شمعی بر پوست برادر بوسه زد تا شعلههای آتشی که پسر خدا رو سوزونده بود، تداعی کنه. و بعدش ابوت کالید سرش رو پایین برد و چاقویی نقره ای بیرون آورد. گروه کر به پایان همخوانی شون نزدیک میشدن.
نفسی کشیدم. " دوشیزه ی مادر مبارک..."
کالید با صدای بلند گفت: " حاصل رنج و عذاب، رستگاری است. در راه خدمت به خداست که ما راه رسیدن به سریر او را مییابیم. این قدیس در خون و نقره زندگی کرده و اکنون میمیرد."
یانیک گریه کرد. " پروردگارا، روح نالایقم را به آغوش تو میسپارم."
وقتی خنجر تو دستان ابوت درخشید و گلوی برادر رو گوش تا گوش برید، از جام پریدم. جویبار بزرگی از خون از زخم به بیرون ریخت و چشم های گرسنه ی یانیک به خواب ابدی فرو رفت. نتهای پایانی قطعه ی یادبود بر فراز جمعیت حاضر پیچید. نتونستم هوایی برای نفس کشیدن پیدا کنم. کالید با تکونی آرام، مثل پدری که پسرش رو به سمت رختخواب راهنمایی میکنه، یانیک رو از بالکن به پایین و به سمت آبهای پانصد فوتی زیرین فرستاد.
در اطرافم حضار نشان چرخ رو کشیدن. وحشت سردی تو شکمم نشسته بود. بین نوآموزها، خواهرنوآموز آسترید رو دیدم که دوباره با اون چشمهای تیره نگاهم میکرد. ابوت کالید در حالی که ناقوس ها به صدا دراومدن، به اطراف نگاه کرد و سر تکون داد. انگار راضی بود.
و گفت: "حقیقت این است."
دیگران تکرار کردند: "حقیقت این است."
به خالکوبی جدید کف دستم نگاه کردم. از درد میتپد و مثل آتش میسوخت.
منم زمزمه کردم: "حقیقت این است."
پایان فصل هشت
❤ 14
#کتاب_اول
#مرگ_روز
#فصل_هشتم
#مراسم_خونین
#پارت_78
#امپراطوری_خون_آشام
همه توی حیاط به صف شدیم و ابوت کالید و برادر یانیک رو تماشا کردیم که روی دهانه سنگی که به تازگی دیده بودم و دی کوست اون رو "پل بهشت" نامیده بود، گام برمیداشتن. چرخ رو روی لبه بالکن دیدم که از لبه ی پرتگاه تا درون رودخانه ی ته دره اشراف داشت؛ و بخشی از من می دونست که چه چیزی در انتظاره.
گریهند زمزمه کرد: "ما فرزندان گناهی شنیع هستیم. و سرانجام، اون گناه همه ما رو تباه می کنه. عطش پدرانمون درون ما زندگی می کنه، شیر کوچولو. راه هایی وجود داره که میتونیم اون عطش رو برای مدتی سرکوب کنیم، و ممکنه جایگاه خودمون رو در پادشاهی قادر مطلق به دست بیاریم، اما در نهایت، خداوند ما رو به خاطر هتک حرمتی که به وجود آوردیم، مجازات می کنه. به عنوان رنگ پریده ها هرچی بزرگتر میشیم، قوی تر هم میشیم. اما هیولای جاودانه ای که درون کالبد فانی ما زندگی میکنه هم خشمگین تر میشه. عطش وحشتناکی که نیاز داره با خون بیگناهان فروکش کنه."
زمزمه کردم: "یانیک کسی رو کشته؟ یا خون نوشیده..."
-"نه. اما تشنگی براش بیش از حد تحملش شده. اون رو مثل سمی که پخش میشه احساس میکنه. و وقتی شب ها چشماش رو میبنده صداش رو میشنوه." استادم سرش رو تکون داد و صداش رو پایین آورد. " ما بهش میگیم سانگیره*، شیر کوچولو. عطش سرخ. اولش زمزمه ای شیرین و خوش اهنگه که به فریاد های بی پایان ختم میشه. مگر اینکه ساکتش کنی. تسلیمش بشی. اونوقت دیگه هیچی نیستی جز یه جونور حریص. بدتر از پست ترین پست فطرت ها."
گریهند با سر به برادر یانیک اشاره کرد، صداش از غم و غرور دورگه شده بود.
-"بهتره به این زندگی پایان بدی تا اینکه روح جاودانه ات رو از دست بدی. در پایان، این انتخاب اولیه ی هر رنگ پریده ی زنده اس. اینکه به عنوان یه هیولا زندگی کنه یا مثل یه مرد بمیره."
هنوز صدای گروه کر رو از تو کلیسای جامع می شنیدم. برادر یانیک رو تماشا کردم که کت بزرگ و تونیکش رو از تنش درآورد. بدنش با جوهر نقره ای زیبایی پوشیده شده بود: نمادهای شهدا و دوشیزه مادر، فرشتگان مرگ و درد و امید. این جوهر داستان زندگی ایش رو که صرف خدمت به خدا کرده بود، تعریف میکرد. از بیرون سالم و قوی به نظر می رسید، اما یه نگاه به چشماش بهم گفت که در درون اینجوری نیست. و من شب خودم با ایلسا رو به خاطر آوردم. هم سرایی رگ هاش که در دهانم جاری میشد، ضربان قلب دیوانه وارم که با هر قلپ قوی تر میشد درحالی که ایلسا ضعیف تر میشد. عطشی که من رو به چنین عمقی کشونده بود."
-"وقتی من بزرگتر شدم، چی می شه؟
به چه چیزی تبدیل میشم؟"
➖️➖️➖️➖️➖️➖️
۱- sangirè
❤ 7
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.