cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

گرگ و میش/معبر

﷽ به قلم✍🏻 هستی مرزی ارتباط:https://t.me/HarfinoBot?start=8fdf65425178ca9

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
2 854
Obunachilar
-524 soatlar
-277 kunlar
-10030 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Repost from N/a
رمان هیجان‌انگیز "عروسی اجباری" 📖 ✨ داستانی پر از عشق، اجبار و تصمیمات سرنوشت‌ساز ✨ شیرین برای یافتن برادرش فرهاد مجبور به ازدواج با البرز می‌شود، اما این عروسی پر از تنش و اجبار است: 💔 شیرین بدون هیچ حسی به البرز، شب عروسی به اتاقش می‌رود و لباس عروسی را درمی‌آورد ⚡ البرز با اخمی عمیق می‌گوید: "باید من لباس‌های تو را درمی‌آوردم. من حالا شوهرتم و حق نداری در اتاق جداگانه بخوابی." 🛑 البرز تهدید می‌کند و بسمت شیرین می‌رود و بهروز اورا می‌گیرد و بزور بوسه ایی روی لبهای او قرار داد و گفت : "اگر می‌خواهی رضایت من برای رفتن به ترکیه و دنبال برادرت باشی، باید امشب زنم بشی وگرنه اجازه نمی‌دهم." آیا شیرین تسلیم خواهد شد؟ آیا می‌تواند فرهاد را پیدا کند؟ 📚 این رمان پر از هیجان و درگیری را از دست ندهید! https://t.me/+lZQ-b1PYxW04N2M0 ۱۱صبح
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
روزتون با این لیست بخیر می‌شه☺️ #خوش‌قلم‌ترین‌نویسندگان‌جوان #برترین‌رمان‌های‌این‌هفته #موضوع‌های‌متفاوت‌وبترکون عضویت محدود🚫فقط تا 2ساعت فرصت جوین دارید😍 ⸙☁️مثل هیچکس https://t.me/+g1RWit4v390zNjY8 𔗫🖤تازیانه https://t.me/+OLjnoH8IMsI2NGE0 ⸙☁️سرنوشت ما https://t.me/+RYHc6SCtY4QwZmE0 𔗫🖤نگاهی به سرخی خون https://t.me/+Q2zlvHV_liRkMzM0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️معبر https://t.me/+ybTsLKxi_CxhZDI0 𔗫🖤مـتانـویا https://t.me/+B5J2ek8kvIwxODI0 ⸙☁️جنگل‌سحرآمیز https://t.me/+gDG7z8rmhZI5ZjJh 𔗫🖤ماه نشین https://t.me/+YVi6IEMfGy4wYWJk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دلبرآتش https://t.me/+vpTtWHA5HiRiODQ0 𔗫🖤استاد خاصِ من https://t.me/+dfdQzXPcrS4zZTA0 ⸙☁️گندم https://t.me/+bn8-zoD5nvk5NTZk 𔗫🖤افسانه‌ی آریوال https://t.me/+ecFxIypb5dQ4Nzlk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️سوگلی شیخ https://t.me/+UZbjz0MAVAtkOGY0 𔗫🖤دردی از گذشته https://t.me/+uKpXM5MIN4plOTI8 ⸙☁️پسربلوچ https://t.me/+Rz4NASbMOndiNGQ0 𔗫🖤سرنوشتم با تو بود https://t.me/+higuOLkF9uxkM2U0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️کارن https://t.me/+WbH_OSzJpyU4MTI8 𔗫🖤بی گناه https://t.me/+SVGKvEAF1rtiYjNk ⸙☁️پروازی بدون بال https://t.me/+Zk6a97ZyIXtlMGFk 𔗫🖤زیباترین‌رمان‌ها https://t.me/+l-rFqdWfVzI2NWY0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️بیبی فیس https://t.me/+B60br2SEKKUxOGVk 𔗫🖤از کوروش تا کوروش https://t.me/+Iq_gMfTiyPUzYTVk ⸙☁️زندانبان https://t.me/+XpT4xa92F1djN2Vk 𔗫🖤دریاوآسمان https://t.me/+uw8gwB8eWQEwNmFk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️ابرپروازگر https://t.me/+otBU5sMukGJlMWI8 𔗫🖤به‌خدامی‌سپارمت https://t.me/+UV6KAArONgo3Mzc0 ⸙☁️بی‌انظباط https://t.me/+Oml0-X6gTZxlNDJk 𔗫🖤جاویدان https://t.me/+SJcDlKlYaHphNTNk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دیداراتفاقی https://t.me/+5Myze2GacMo2MTc0 𔗫🖤لیلی https://t.me/+PwX8wS7_9AtkMzA0 ⸙☁️دژم https://t.me/+DkL5w5m_KHdhZjg8 𔗫🖤برزخ‌عشق https://t.me/+tzhq7Ps2EHljMmJk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️ارباب‌هوس‌باز https://t.me/+WgI8BvMpxa44ZjQ0 𔗫🖤بازی باسرنوشت https://t.me/+TD0_noMKpDA0MWY0 ⸙☁️ماه ایل https://t.me/+r8rWXeTuuPk2Njlk 𔗫🖤کیستی؟ https://t.me/+m7gAHHN5GvRkYTlk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️شبهای‌پاریس‌ماه‌نداشت https://t.me/+J0QNGsEEglUzZDY0 𔗫🖤قلب شیشه‌ای https://t.me/+W1NKetwCTEo2ZWM0 ⸙☁️پرسفون https://t.me/+kgxcMjlB-jllOWI0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️آرامش مصنوعی https://t.me/+P6xwM-HPVAJlMzVk 𔗫🖤باران عشق و غرور https://t.me/+mfQgwn3DBt8yOWNk ⸙☁️اختران https://t.me/+yepyQT9Tn_k3NWFk 𔗫🖤سارین https://t.me/+hjVwQ1n63TUyMzNk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دلخوشی https://t.me/+Rz4NASbMOndiNGQ0 𔗫🖤شکنجه‌گاه‌بانو https://t.me/+OzJF1VAMxvhiZjJk ⸙☁️از جنس طـلا https://t.me/+JRg7U3mHP585NjY0 𔗫🖤چشمآهو https://t.me/+pkAKLOAS8wpiZTU0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
Repost from N/a
منبع رمان های انلاین اینجاست😍👇🏻 با متفاوت ترین ژانر😍🫰 بخون و لذت ببر🫀😎 تینا جنگجوی آسمان و زمین به چالشی کشیده میشه انسان های معمولی رو قراره به تباهی بکشونه و... 🖤 عشقی ممنوعه.!!دختری که شب عروسیش بهش تجاوز میشه و...🔞 🌪 دوست دخترِ فیک رئیس مافیا میشه، اما با حامله شدنش همه چیز بهم میریزه🔥 🥂 با شروع جنگ جهانی پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشود،مرد خونخواری که به هر طریقی اون رو میخواد.💧 🌙 شیش تا دختر که توی دزدی گیر شیشتا پسر میفتن 🌱 دختره برای انتقام نزدیک پسره میشه بی خبر از اینکه اون پسر یه روانی به تمام معناست...🫣 🫧 پری کوهستان: شیطانی که عاشق یه کشیش میشه!🔞 🕊 تلاش دو دلداده برای مقابله با کسی که نقشه ی کشتنشون رو میکشه🚷 🧚‍♀️ من تو این قلعه‌ی طلسم شده گیر کردم تانای؛ می‌شه خودتو برسونی؟! ⁉️ 💕 دلانا به دستور رئیسش باید یه مأموریت انجام بده، اون باید بره سراغ رئیس مافیایی که به گودمَن معروفه🎩رمان های قاچاقی رو اینجا پیدا کن👀 🎭 این دفعه یه پسر شده پرستارِ یه دختر!!!!😱 🔥 نایاب ترین رمان های آنلاین اینجاست 🫰 عاشق بیگناه : عسل دختر مذهبی که بعد مرگ مادرش اسیر مردی میشه که...❤️‍🩹 🫀 اربـــ🔥ــاب هــوس بـازی که عـاشق خدمتکـار کوچـولوی عمـارتش میشه و .. 🦋 مامور مخفی ای که توی ماموریت‌ عاشق رئیس مافیا میشه 🖇 زخم خورده :مریم دختری که درگیرچت با یه ناشناس میشه بی خبرازاینکه وارد بازیه بدی شده..🥲 💍 اگه دنبال کانالی می گردی که هم رمان آنلاین هم PDF رمان با هر ژانری که میخوای داشته باشه به این کانال سر بزن.🥳 👀 عاشقانه‌ای ناب میان دختر تُرک و پسر بلوچ پسری خلافکار که به خاطر کارش از عشقش دست میکشه و اتفاقات غیر منتظره‌ای که واسشون میفته....!🤯 🍄 شانا سلیم سروانی که درگیر حل پرونده کروکدیل میشه و دلشو به برادرزاده مافوقش میبازه.😈 🎨 اراج ملک شاه پسر پولدار ترین مرد ایران درست وسط جشن نامزدی ایی که روحش هم خبر نداره ظاهر میشه و...💔 💎 تینا جنگجوی آسمان و زمین به چالشی کشیده میشه انسان های معمولی رو قراره به تباهی بکشونه و...🫠 🌸 ال آے دخترے ڪه همسر جوانش فوت شده و پدرش برایش ازدواج اجباری درنظر گرفته به برادرشوهرش ازدواج پیشنهاد صوری را میدهد ❤️‍🔥 " روایت ِداستانِ مثلث عشقی " سرگرد جذاب و سرآشپز دیوونه ای که عاشقِ دکترِ پرونده ی جنایی میشن 🔥💋دخترِ حاجی معروف شهر که شب عروسیش عکسای معا.شقه‌اش با دوست داداشش به دست شوهر پلیس و مذهبیش میرسه 🪐 ارمیا پلیسی که بعد از بیست و چند سال باید با طرد شدنش توسط عشقش، تاوان گناه دایی و مادرش رو بده 🌈 جاویدان مردی خشن و هات که از زندان فرار میکند و گیرایی جنسی به دخترک دلربا دارد و سعی میکند شبی رو باهاش بگذرونه که. . 🎁 روایت  دختر ستم دیده  16 ساله که برای رها شدن از اجبار پدرش  و برای ازدواج اجباری  مجبور میشه شبانه  فرار کنه❤️‍🩹همه چی از جایی شروع میشه که یه نامه از طرف یه باند قاچاقچی ولی به اسم یه طرفدار به دستش می‌رسه و... 🌈 دنیای رمانهای ممنوعه و بشدت کمیاب 🌊 💎 اتریسا هکر ماهر 18 ساله گول مافیای دورگه مسکو رو میخوره و..... ❤️‍🔥 جهت شرکت در تب لیست👇 @Delbar_editam 10صبح پاک
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
#جــواهــری_درقــلب🫀💎 #پارت_134 بعد از ده دقیقه رسیدم به مقصد پایین شدم و رفتم داخل پارک ..کنار یه درخت وایستادم و به همون شمارع پیام دادم که اومدم رو نیمکتم و ادرس دادم تا رویرگردوندم با دیدن دیانا (دوست دختر قبلیم)عصبی چشامو بستم و گفتم: _اینجا چه غلطی میکنی چرا منو کشوندی اینجا؟ _اراد اروم باش اومدم حرف بزنم تورو خدا گمشو برو نمیخام ببینمت کثیف نگاه چندشی بهش کردم که دیدم بغضش ترکید و شروع کرد به گریه کزدن کلافه دستی تو موهام کشیدم و کفتم: _خوبه حالا نمیخاد گریه کنی کنارم روی نیمکت نشست دختر جذابی بود قشنگ بود ولی من دیگه نمیخاستمش اون یه روزی همه ی زندگیم بود اون روزم رفت و دیگه نیس _اگه کار مهمی داری بگو میخام برم.. _اراد من خیلی پشیمونم بخدا من کاری نکردم بابا چقدر این پروعه اره راست میگی من بودم رفتم من بودم خیانت کردم من بودم با دوست صمیمیت ریختم رو هم ببین حرف نزن که حرف زدنت حالمو بد میکنه داشتم میومد که گفت: _میدونم عاشق اون دختر چشم رنگی شدی میدونم دوسش داری.. ولی اینجا یکی هست که عاشقته اراد پوزخندی زدم و گفتم: _من هیچوقت عشق اونو با عشق کثافط تو مقایسه نمیکنم لطف کن دیگه به هر دلیلی بهم پیام نده الانم میخام برم دیرم شده دوباره صدام زد _اراد.. برگشتم سمتش که یهو دوتا دستشو کنار سرم گرقت و لبای قلوه ای شو گذاشت رو لبام نمیدونم چی شد که یهو دست انداختم دور کمرش تا از خودم دورم کنم که با دست دیگش دستمو قفل کمرش کرد هنگ کردم چند ثانیه تو همون حالت بودم که یهو پسش زدم و با عصبانیت عربده زدم: _تو چه غلطی کردی کثافط فکر کردی اینجوری میتونی منو خر کنی اشغال ببین همینکه جلو خودمو گرفتم و دست روت بلند نمیکنم خیلیه گمشو برو تا اینجا خفتت نکردم.. ترسیده با جشای قرمز و قدم زنان ازم دور شد https://t.me/+Q-XV4uymLPs1OTM0 https://t.me/+Q-XV4uymLPs1OTM0 https://t.me/+Q-XV4uymLPs1OTM0 دوست دختر قبلی پسره پیداش شده و سعی میکنه باهاش رابطه برقرار کنه وقتی میفهمه موفق نمیشه یکیو اجیر میکنه که شب عروسی اراد به ایسو عشق اراد تجاوز کنه و دقیق توشب عروسی چنین اتفاقی میوفته🔞🔥💔 https://t.me/+Q-XV4uymLPs1OTM0 https://t.me/+Q-XV4uymLPs1OTM0 10صبح پاک
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
_میخوام برم کسی هم نمیتونه جلومو بگیره❌ خونسردیش‌ بیشتر عصبیم میکرد _ببینم از این در اجازه داری بری بیرون چه برسه یه کشور دیگه هیستریک سری تکون دادم _همین الان میرم ببینم تو جلومو میگیری؟ قدمی برنداشته بودم که با کشیدن موهام جیغی کشیدم و به عقب برگشتم جدیتش‌ وقتی تو صورتم غرش میکرد باعت نفس تنگیم‌ میشد _تا زمانی که من شوهرتم حق نداری بدون اجازه من تا سر کوچه بری چه برسه بخاطر اون برادرت یه کشور دیگه بری... با درد نالیدم _البرز.. با یه هول کوچیک به در چسبوندم و خودشم تو فاصله ای هیچ ایستاد _تا وقتی که اسم من روته آخرین باریه‌ که سرخود تصمیمی میگیری از این به بعد حتی برای نفس کشیدنتم‌ باید جواب پس بدی برای سوزوندنش‌ با درد گفتم _اگه تو نبودی من و سعید... با پشت دستی که تو دهنم خوابوند..... شیرین دختری‌ که طی یه اتفاق مجبور میشه با برادر عشقش ازدواج کنه یه مرد عوضی و کج خلق که فقط دنبال بهانست‌ و هر شب....♨️ https://t.me/+lZQ-b1PYxW04N2M0 ۲۳پ
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
از این لیست دست‌خالی برنمی‌گردی روی خلاصه‌ها کلیک کن و از خوندن برترین رمان‌های مجازی لذت ببر‼️ عضویت محدود❌ رمان‌های خاص و کمیاب⛔️ ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹کله‌خرابِ‌عرق‌خوربهش می‌گن آژندهمونی‌که شب‌عروسی معشوقش تاخرخره عرق‌سگی خوردورفت‌دزدیدش؛شبا بهش‌تجاوز می‌کردوروزها‌روی‌زخم‌هاش‌بوسه می‌زد ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛بی خبر از گذشته‌ی تاریک پدرانشان مخفیانه به یکدیگر دل می‌بندد و وقتی می‌خواهد از یکدیگر جدا شوند ثمره‌ی عشقشان مانع می‌شود ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡پسری که توسط دوستش دزدیده میشه و سر میز قمار بیدار میشه و در این بین تاس به دو نفر که دشمن خونین میفته ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚شوهرم منو به دوستش اجاره داد اما فهمیدم نقشه ی دیگه ای هم داره و ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵وقتی فهمیدم چه بلایی سرم اومده، ترکش کردم اما وقتی فهمیدم حالش خوب نیست برگشتم و از خودم گذشتم ❁‌‎‌‎‌‌⃟💙فایل رمان‌های مجازی و چاپ شده مخصوص رمانخون‌های حرفه‌ای رو فقط اینجا می‌تونید پیدا کنید ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜پسری که به خاطر حرومزادگی و شرور بودن لقب کوسه رو گرفته دست روی ریزه میزه‌ترین دختر می‌ذاره و اونو ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷شروین وحشی بود و من نمی خواستم باهاش ازدواج کنم.قبل مراسم عقد از عمارت فرار کردم و گیر یه آدمی افتادم که ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️اربـاب هـوس بازی که عاشق خدمتکار کوچولوی عمـارتش میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤فکر می‌کردم دوستم داره ولی از وقتی اون دختره اومده همه‌ی توجهش مال اون شده ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶عاشق یاشار نامی بودم که شب ازدواجمون خبر مرگشو آوردن تا اینکه تو اون کلبه لعنتی دیدمش و ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍اگر جاویدان قدرت بگیره ! نابودی من نزدیکه جاویدان بر میگرده تا یک محفل رو به دست بگیره ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤎من ادریانم خون آشامی که برای بدست آوردن جفتم تمام دنیا و گشتم  پیدایش کردم درحالیکه جفت گرگینه ای آلفا بود ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍کاوه وقتی به هوش میاد هیچی از خودش و گذشتش یادش نیست، و طی یک اتفاق دزدیده میشه، اونجا عاشق زن ریس باند مافیا میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶دختری که حافظش رو از دست داده و مردی بی رحمی که ادعا میکنه شوهرشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤هاکان نابغه‌ای با گذشته مرموز که قراره انتقام بگیره از تمام کسایی که کودکیش رو نابود کردن ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️دختری که با گرگینه ها همدست میشه تا از جادوگر جنگل انتقام بگیره ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷داستان دختری که برای نجات دادن کشورش مجبور به ازدواج با پادشاه قدرتمند سرزمین همسایه میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜عجیبه نه؟! عاشق کسی شدم که انسان نبود و حالا ام فهمیدم که اون درواقع ❁‌‎‌‎‌‌⃟💙با شروع جنگ جهانی دوم پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵برای نگه داشتن عسل پیشِ خودم مجبور شدم دوباره زنش بشمُ دوباره عاشقش بشم،غافل ازاینکه اون ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚زنی که برای گرفتن انتقام مرگ بچش مجبور میشه با یکی از مرموز ترین آدمای باند مافیا وارد رابطه بشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡همه چی از روزی شروع شد که رئیس شرکت عوض شد،همین کافی بود تا زندگی منم عوض شه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛بعد از چند ماه دوندگی و تلاش زیاد بالاخره تونستم دانشگاه قبول بشم اما از شانس بدم استاد سختگیری ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍گندم دختریی از شهر شیراز با قبولی در دانشگاه تهران از دست نامادریش فرار میکنه و به تهران میاد بر حسبِ اتفاق وارد شرکتی  می‌شود ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹داستان چهار آرورا که پیشگویی شده ریشه‌ی ظلم و نابود می‌کنن ولی اگه این پیشگویی درست نباشه چی؟ جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
Repost from N/a
برای انتقام به دختر سرهنگ نزدیک شدم و در مستی به زور با او خوابیدم. ولی با حامله شدنش همه چیز خراب شد. بخاطر لو رفتنمان نمیتوانستم بیشتر در تهران بمانم و فرار را بر قرار ترجیح دادم و او را با سه تا بچه تنها گذاشتم. حالا بعد از چند ماه برگشتم و شاهد اویی که سه تا بچه را یه تنه بزرگ کرده شده ام. ولی او هم در این چند ماه تغییر کرده و از آن دختر مظلوم و توسری خور خبری نیست. او دیگر آن دختر سابق نیست و تبدیل به مادری مهربان و زنی زیبا شده‌ که برای به دست آوردنش هر کاری میکنم. https://t.me/+TF71zj9Zmc5iZjc0 https://t.me/+TF71zj9Zmc5iZjc0 https://t.me/+TF71zj9Zmc5iZjc0 20پاک
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
از این لیست دست‌خالی برنمی‌گردی روی خلاصه‌ها کلیک کن و از خوندن برترین رمان‌های مجازی لذت ببر‼️ عضویت محدود❌ رمان‌های خاص و کمیاب⛔️ ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹کله‌خرابِ‌عرق‌خوربهش می‌گن آژندهمونی‌که شب‌عروسی معشوقش تاخرخره عرق‌سگی خوردورفت‌دزدیدش؛شبا بهش‌تجاوز می‌کردوروزها‌روی‌زخم‌هاش‌بوسه می‌زد ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛بی خبر از گذشته‌ی تاریک پدرانشان مخفیانه به یکدیگر دل می‌بندد و وقتی می‌خواهد از یکدیگر جدا شوند ثمره‌ی عشقشان مانع می‌شود ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡پسری که توسط دوستش دزدیده میشه و سر میز قمار بیدار میشه و در این بین تاس به دو نفر که دشمن خونین میفته ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚شوهرم منو به دوستش اجاره داد اما فهمیدم نقشه ی دیگه ای هم داره و ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵وقتی فهمیدم چه بلایی سرم اومده، ترکش کردم اما وقتی فهمیدم حالش خوب نیست برگشتم و از خودم گذشتم ❁‌‎‌‎‌‌⃟💙فایل رمان‌های مجازی و چاپ شده مخصوص رمانخون‌های حرفه‌ای رو فقط اینجا می‌تونید پیدا کنید ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜پسری که به خاطر حرومزادگی و شرور بودن لقب کوسه رو گرفته دست روی ریزه میزه‌ترین دختر می‌ذاره و اونو ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷شروین وحشی بود و من نمی خواستم باهاش ازدواج کنم.قبل مراسم عقد از عمارت فرار کردم و گیر یه آدمی افتادم که ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️اربـاب هـوس بازی که عاشق خدمتکار کوچولوی عمـارتش میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤فکر می‌کردم دوستم داره ولی از وقتی اون دختره اومده همه‌ی توجهش مال اون شده ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶عاشق یاشار نامی بودم که شب ازدواجمون خبر مرگشو آوردن تا اینکه تو اون کلبه لعنتی دیدمش و ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍اگر جاویدان قدرت بگیره ! نابودی من نزدیکه جاویدان بر میگرده تا یک محفل رو به دست بگیره ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤎من ادریانم خون آشامی که برای بدست آوردن جفتم تمام دنیا و گشتم  پیدایش کردم درحالیکه جفت گرگینه ای آلفا بود ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍کاوه وقتی به هوش میاد هیچی از خودش و گذشتش یادش نیست، و طی یک اتفاق دزدیده میشه، اونجا عاشق زن ریس باند مافیا میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶دختری که حافظش رو از دست داده و مردی بی رحمی که ادعا میکنه شوهرشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤هاکان نابغه‌ای با گذشته مرموز که قراره انتقام بگیره از تمام کسایی که کودکیش رو نابود کردن ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️دختری که با گرگینه ها همدست میشه تا از جادوگر جنگل انتقام بگیره ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷داستان دختری که برای نجات دادن کشورش مجبور به ازدواج با پادشاه قدرتمند سرزمین همسایه میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜عجیبه نه؟! عاشق کسی شدم که انسان نبود و حالا ام فهمیدم که اون درواقع ❁‌‎‌‎‌‌⃟💙با شروع جنگ جهانی دوم پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵برای نگه داشتن عسل پیشِ خودم مجبور شدم دوباره زنش بشمُ دوباره عاشقش بشم،غافل ازاینکه اون ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚زنی که برای گرفتن انتقام مرگ بچش مجبور میشه با یکی از مرموز ترین آدمای باند مافیا وارد رابطه بشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡همه چی از روزی شروع شد که رئیس شرکت عوض شد،همین کافی بود تا زندگی منم عوض شه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛بعد از چند ماه دوندگی و تلاش زیاد بالاخره تونستم دانشگاه قبول بشم اما از شانس بدم استاد سختگیری ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍گندم دختریی از شهر شیراز با قبولی در دانشگاه تهران از دست نامادریش فرار میکنه و به تهران میاد بر حسبِ اتفاق وارد شرکتی  می‌شود ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹داستان چهار آرورا که پیشگویی شده ریشه‌ی ظلم و نابود می‌کنن ولی اگه این پیشگویی درست نباشه چی؟ جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
😱پسره به زور می‌خواد به دختره... #دارای‌محدودیت‌سنی🔞 البرز با خشونت شیرین را روی تخت پرت کرده و لباس‌هایش را از تن می‌کند. تن هیکلی او شیرین را به وحشت می‌اندازد و با صورتی مملو از اشک التماس می‌کند که عقب بکشد... به او رحم کند اما... البرز مست و بی‌اهمیت به دخترک لرزان سمتش حمله‌ور می‌شود. رویش خیمه زده و شروع به پاره کردن لباس‌هایش می‌کند. 📢 هنوز دستش به تن شیرین نخورده بود که در اتاق به سرعت باز می‌شود: _دارای با نامزد من چه غلطی می‌کنی عوضی؟ برچسب‌ها: #عشق 💔 #خیانت 🔪 #هیجان 😨 #خشونت 👊 https://t.me/+lZQ-b1PYxW04N2M0 ۱۸پ
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
از این لیست دست‌خالی برنمی‌گردی روی خلاصه‌ها کلیک کن و از خوندن برترین رمان‌های مجازی لذت ببر‼️ عضویت محدود❌ رمان‌های خاص و کمیاب⛔️ ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹کله‌خرابِ‌عرق‌خوربهش می‌گن آژندهمونی‌که شب‌عروسی معشوقش تاخرخره عرق‌سگی خوردورفت‌دزدیدش؛شبا بهش‌تجاوز می‌کردوروزها‌روی‌زخم‌هاش‌بوسه می‌زد ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛بی خبر از گذشته‌ی تاریک پدرانشان مخفیانه به یکدیگر دل می‌بندد و وقتی می‌خواهد از یکدیگر جدا شوند ثمره‌ی عشقشان مانع می‌شود ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡پسری که توسط دوستش دزدیده میشه و سر میز قمار بیدار میشه و در این بین تاس به دو نفر که دشمن خونین میفته ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚شوهرم منو به دوستش اجاره داد اما فهمیدم نقشه ی دیگه ای هم داره و ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵وقتی فهمیدم چه بلایی سرم اومده، ترکش کردم اما وقتی فهمیدم حالش خوب نیست برگشتم و از خودم گذشتم ❁‌‎‌‎‌‌⃟💙فایل رمان‌های مجازی و چاپ شده مخصوص رمانخون‌های حرفه‌ای رو فقط اینجا می‌تونید پیدا کنید ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜پسری که به خاطر حرومزادگی و شرور بودن لقب کوسه رو گرفته دست روی ریزه میزه‌ترین دختر می‌ذاره و اونو ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷شروین وحشی بود و من نمی خواستم باهاش ازدواج کنم.قبل مراسم عقد از عمارت فرار کردم و گیر یه آدمی افتادم که ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️اربـاب هـوس بازی که عاشق خدمتکار کوچولوی عمـارتش میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤فکر می‌کردم دوستم داره ولی از وقتی اون دختره اومده همه‌ی توجهش مال اون شده ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶عاشق یاشار نامی بودم که شب ازدواجمون خبر مرگشو آوردن تا اینکه تو اون کلبه لعنتی دیدمش و ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍اگر جاویدان قدرت بگیره ! نابودی من نزدیکه جاویدان بر میگرده تا یک محفل رو به دست بگیره ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤎من ادریانم خون آشامی که برای بدست آوردن جفتم تمام دنیا و گشتم  پیدایش کردم درحالیکه جفت گرگینه ای آلفا بود ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍کاوه وقتی به هوش میاد هیچی از خودش و گذشتش یادش نیست، و طی یک اتفاق دزدیده میشه، اونجا عاشق زن ریس باند مافیا میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶دختری که حافظش رو از دست داده و مردی بی رحمی که ادعا میکنه شوهرشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤هاکان نابغه‌ای با گذشته مرموز که قراره انتقام بگیره از تمام کسایی که کودکیش رو نابود کردن ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️دختری که با گرگینه ها همدست میشه تا از جادوگر جنگل انتقام بگیره ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷داستان دختری که برای نجات دادن کشورش مجبور به ازدواج با پادشاه قدرتمند سرزمین همسایه میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜عجیبه نه؟! عاشق کسی شدم که انسان نبود و حالا ام فهمیدم که اون درواقع ❁‌‎‌‎‌‌⃟💙با شروع جنگ جهانی دوم پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵برای نگه داشتن عسل پیشِ خودم مجبور شدم دوباره زنش بشمُ دوباره عاشقش بشم،غافل ازاینکه اون ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚زنی که برای گرفتن انتقام مرگ بچش مجبور میشه با یکی از مرموز ترین آدمای باند مافیا وارد رابطه بشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡همه چی از روزی شروع شد که رئیس شرکت عوض شد،همین کافی بود تا زندگی منم عوض شه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛بعد از چند ماه دوندگی و تلاش زیاد بالاخره تونستم دانشگاه قبول بشم اما از شانس بدم استاد سختگیری ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍گندم دختریی از شهر شیراز با قبولی در دانشگاه تهران از دست نامادریش فرار میکنه و به تهران میاد بر حسبِ اتفاق وارد شرکتی  می‌شود ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹داستان چهار آرورا که پیشگویی شده ریشه‌ی ظلم و نابود می‌کنن ولی اگه این پیشگویی درست نباشه چی؟ جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️ ۹صبح
Hammasini ko'rsatish...