nisti🩶
🔱﷽🔱 به قلم ♚تهمینه♚ ✘✗هر گونه کپی پیگرد قانونی دارد✗✘ ☜همه از نیست امده ایم و به نیست ☞ میرویمـ..٭ 📄✍🏿 ♔ناشناس نویسنده:http://t.me/HidenChat_Bot?start=6196402761♚ ❥جهت تبلیغات به ایدی زیر پیام دهید❥ ♡@eee_ee888♡
Ko'proq ko'rsatish1 469
Obunachilar
-1024 soatlar
-307 kunlar
+18230 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Repost from N/a
من #طنینم 🔥
به #زور وادارم کردن با کسی که دوستش ندارم ازدواج کنم و منم شب عروسی از دستش فرار کردم. سالها درآمدم از #رقصیدن تو مهمونیها و رابطه با آدمهای مختلف بود.
تا اینکه یه شب یه مشتری #پولدار اومد سراغم و گفت برای همیشه منو میخواد. مردی که چهرهش برام خیلی آشنا بود. یه مرد وحشی که هیچ زنی نمیتونست از #فانتزیهای عجیب و غریبش جون سالم به در ببره.
همون مردی که شوهرم زنشو کُشته بود!
از همون اول با نفرت به من تو اون لباس بدننما نگاه میکرد. نگاهی که میگفت: «به #جهنمت خوش اومدی!» ‼️🔞
https://t.me/+YohgMVB8HWwyZmI0
https://t.me/+YohgMVB8HWwyZmI0
۱۲ظهر
1600
Repost from N/a
اون زن فریبکار باعث شد تو اوج موفقیت و خوشی هام، همه زندگیم بهم بریزه و با تهمتش کاری کرد به اجبار عقدش کنم.
من شدم یه مرد سرد و بی تفاوت که دلش به هیچی خوش نبود.
تا اینکه اون عروسک خوشگل چشم رنگی رو دیدم.
واسه بازی و سرگرمی بهش نزدیک شدم. ولی اون با دلبریاش کاری کرد که دلم براش بلرزه و بشه تنها دلیل نفس کشیدنم🔥🔞
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
صب بپاک
2000
Repost from N/a
اتریسا دختر نابغه ایرانی در گیر مافیای دورگه مسکو میشه ❌ ❌
سرشو به گردنم نزدیک کردو پچ زد : زود باش تا صبح وقت نداریم!!
اب دهنمو از نزدیکی بیش از حدش قورت دادم و لب زدم : دارم کارمو میکنم! اینجا خیلی گرمه نمیتونم تمرکز کنم!!
عصبی لب زد : اگه جناب عالی زودتر سیستمو از کار مینداختی الان توی کمد قایم نشده بودیم!! حالام اون برق های کوفتی رو قطع کن!!
بخاطر گرما توی بغل رِوُن تکون خوردم که با حس کردن یه عضو سفت با چشمای گرد شده برگشتم سمتش!!
عصبی و خمار پچ زد : دیونم نکن بچهه کم تکون بخور!
سرش نزدیک تر شد و.......❤️🔥
https://t.me/+lKtP8JvHwJRkMGE8
۲۴
1900
Repost from N/a
بخاطر پول صیغه مردی شدم که مشکل داشت ولی با تمام سختیها و انتقاداتم بخاطر پول مجبور بودم اما هیچ وقت فکرش رو نمیکردم عاشق مردی بشم که از لحاظ مذهبی و انتقاداتم کامل باهام فرق داشت
https://t.me/+OiSFW-k4dthlN2U0
https://t.me/+OiSFW-k4dthlN2U0
_بهتره خودتو جم و جور کنی و یادت باشه مجانی کاری نمیکنی،مطمعن باش اعتبار من خیلی بیشتر از یه پولیه عیاره،پس فکر شکایت و این چیزا رو از سرت بنداز بیرون، و یه چیز دیگه..
با نزدیک شدنش ترسیده کمی خودمو جمع میکنم و سعی میکنم به عقب بکشم، اما بازم جا میزنم و شکست میخورم
_میگم خدیجه غذاتو بیاره بالا، تو که نمیخوای تو این وضعیت ببینتت دخترکه صیغه ای؟ یا نکنه میخوای ابروی اخوند محله رو ببری و انگشت نشونم کنی؟
۲۱
900
Repost from N/a
00:08
Video unavailable
من افسونم...
دختر هات و دلبری که با شیطنتهام همه رو عاصی میکنم...
توی یک شب زندگیم عوض شد و با وکیل جذابی که عموی دوستم بود. عاشقش شدم و پنهون از همه باهاش قرار میذاشتم. تا اینکه تو شب عروسی خواهرم فهمیدم متاهله و دنیا روی سرم خراب شد😭❤️🩹🔥
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
8پاک
2300
Repost from N/a
من طنینم
زن یکی از بزرگترین #قاچاقچیهای کشور که یه شب تو عالم #مستی سر من #شرط بندی کرد
منو تو #قمار به یه جوون تازه وارد باخت و من وارد عمارت #شهریارشریعتی شدم، مردی که از من و خانوادهم نفرت داشت.
همیشه یه عکس بزرگ از زنش که #خودکشی کرده بود روی دیوار بود.
زنی که بعدا فهمیدم شوهرم بهش تج'اوز کرده بود...
https://t.me/+YohgMVB8HWwyZmI0
https://t.me/+YohgMVB8HWwyZmI0
بدون اینکه خبر داشته باشم طعمهی انتقامش شدم و... 🔥
2600
Repost from N/a
آتریسا ملکی🔥
دختری #هکر و با هوش که عاشق مافیای دورگه مسکو میشه
رِوُن مردی #جدی و #خشک که به هیچی جز کارش اهمیت نمیده و دورش پر از دختر های روسیه و اتریسایی که تحمل دیدن رِوُن با دخترارو نداره دیگه تحمل نمیکنه و یه شب تموم دختر هارو فراری میده و رِوُن اون شب با خود اتریسا میخوابه🔞❤️🔥
و این میشه شروع.......
ادامه 👇🏻
https://t.me/+lKtP8JvHwJRkMGE8
۱۴
2410
Repost from N/a
⭕ #عشقی_احمقانه_و_ممنوعه_بین دوتا_اخوند_زاده
عشقی که جونشون رو توی #خطر میندازه‼️
حالا چی میشه اگه بفهمه، اون پسر از جنس متفاوتیه قابلیت بارداری داره❓
و فکر کن توی این گیر و دار،با راز هایی روبه رو بشن که ریشه توی گذشته داره‼️
زندگیشون پر از چالشه، میتونن پشت سر بذارنش و یک پایان خوب رقم بزنن⁉️
⭕️یک رمان متفاوت در سبکِ خودش
https://t.me/+OiSFW-k4dthlN2U0
۱۱
2100
Repost from N/a
Photo unavailable
من اروندم...
وکیل پایه یک دادگستری و نوه محبوب شهسوارها!
توی یک شب زندگیم بهم ریخت و با تهمتی که بهم زده شد مجبور شدم دختر عموی مرموزم رو به عقد خودم دربیارم زنی که هیچوقت نتونستم دوستش داشته باشم. تا اینکه اون دختر چشم سبز سر راهم قرار گرفت و دنیای تیره و تارم رو رو برام رنگی کرد...دختری که متاهل بودنمو ازش پنهون کردم و عاشقش شدم...🔞🔥
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
https://t.me/+BQ2S-hQzu94zZWM0
صب بپاک
3010