cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

رمان دلقک قاتل|افسانه‌ی آریوال🍷🩸

به نام آن که به قلم سوگند خورد!🩵✨️ جلد اول: دلقک قاتل🍷🩸(تموم شده) جلد دوم: افسانه‌ی آریوال🩵✨️(در حال تایپ) لینک گپ رمان:🐣🌼 https://t.me/+ALjC4cTE7Is1Mjk0 ارتباط با من👇🏻 @sahar_sb_bot کپی از رمان پیگرد قانونی دارد!

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
677
Obunachilar
-224 soatlar
-37 kunlar
-1330 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Repost from N/a
روزتون با این لیست بخیر می‌شه☺️ #خوش‌قلم‌ترین‌نویسندگان‌جوان #برترین‌رمان‌های‌این‌هفته #موضوع‌های‌متفاوت‌وبترکون عضویت محدود🚫فقط تا 2ساعت فرصت جوین دارید😍 ⸙☁️مثل هیچکس https://t.me/+g1RWit4v390zNjY8 𔗫🖤تازیانه https://t.me/+OLjnoH8IMsI2NGE0 ⸙☁️سرنوشت ما https://t.me/+RYHc6SCtY4QwZmE0 𔗫🖤نگاهی به سرخی خون https://t.me/+Q2zlvHV_liRkMzM0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️معبر https://t.me/+ybTsLKxi_CxhZDI0 𔗫🖤مـتانـویا https://t.me/+B5J2ek8kvIwxODI0 ⸙☁️جنگل‌سحرآمیز https://t.me/+gDG7z8rmhZI5ZjJh 𔗫🖤ماه نشین https://t.me/+YVi6IEMfGy4wYWJk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دلبرآتش https://t.me/+vpTtWHA5HiRiODQ0 𔗫🖤استاد خاصِ من https://t.me/+dfdQzXPcrS4zZTA0 ⸙☁️گندم https://t.me/+bn8-zoD5nvk5NTZk 𔗫🖤افسانه‌ی آریوال https://t.me/+ecFxIypb5dQ4Nzlk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️سوگلی شیخ https://t.me/+UZbjz0MAVAtkOGY0 𔗫🖤دردی از گذشته https://t.me/+uKpXM5MIN4plOTI8 ⸙☁️پسربلوچ https://t.me/+Rz4NASbMOndiNGQ0 𔗫🖤سرنوشتم با تو بود https://t.me/+higuOLkF9uxkM2U0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️کارن https://t.me/+WbH_OSzJpyU4MTI8 𔗫🖤بی گناه https://t.me/+SVGKvEAF1rtiYjNk ⸙☁️پروازی بدون بال https://t.me/+Zk6a97ZyIXtlMGFk 𔗫🖤زیباترین‌رمان‌ها https://t.me/+l-rFqdWfVzI2NWY0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️بیبی فیس https://t.me/+B60br2SEKKUxOGVk 𔗫🖤از کوروش تا کوروش https://t.me/+Iq_gMfTiyPUzYTVk ⸙☁️زندانبان https://t.me/+XpT4xa92F1djN2Vk 𔗫🖤دریاوآسمان https://t.me/+uw8gwB8eWQEwNmFk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️ابرپروازگر https://t.me/+otBU5sMukGJlMWI8 𔗫🖤به‌خدامی‌سپارمت https://t.me/+UV6KAArONgo3Mzc0 ⸙☁️بی‌انظباط https://t.me/+Oml0-X6gTZxlNDJk 𔗫🖤جاویدان https://t.me/+SJcDlKlYaHphNTNk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دیداراتفاقی https://t.me/+5Myze2GacMo2MTc0 𔗫🖤لیلی https://t.me/+PwX8wS7_9AtkMzA0 ⸙☁️ششمین همزاد https://t.me/+DkL5w5m_KHdhZjg8 𔗫🖤برزخ‌عشق https://t.me/+tzhq7Ps2EHljMmJk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️ارباب‌هوس‌باز https://t.me/+WgI8BvMpxa44ZjQ0 𔗫🖤بازی باسرنوشت https://t.me/+TD0_noMKpDA0MWY0 ⸙☁️ماه ایل https://t.me/+r8rWXeTuuPk2Njlk 𔗫🖤کیستی؟ https://t.me/+m7gAHHN5GvRkYTlk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️شبهای‌پاریس‌ماه‌نداشت https://t.me/+J0QNGsEEglUzZDY0 𔗫🖤قلب شیشه‌ای https://t.me/+W1NKetwCTEo2ZWM0 ⸙☁️پرسفون https://t.me/+kgxcMjlB-jllOWI0 𔗫🖤رمان‌های‌صحنه‌دار https://t.me/+pwjQFga1KmM2MzM0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️آرامش مصنوعی https://t.me/+P6xwM-HPVAJlMzVk 𔗫🖤باران عشق و غرور https://t.me/+mfQgwn3DBt8yOWNk ⸙☁️اختران https://t.me/+yepyQT9Tn_k3NWFk 𔗫🖤سارین https://t.me/+hjVwQ1n63TUyMzNk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دلخوشی https://t.me/+Rz4NASbMOndiNGQ0 𔗫🖤شکنجه‌گاه‌بانو https://t.me/+OzJF1VAMxvhiZjJk ⸙☁️افـــــــرا https://t.me/+5xNLfI_UAjk5MTJk 𔗫🖤چشمآهو https://t.me/+pkAKLOAS8wpiZTU0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
کیوان رادمهر! معروف‌ترین دنداپزشک ایرانی که آلمان می‌تونه به خودش ببینه... یه نخبه‌ی خشن و هات🔥 مردی که در قلبش رو به روی تمام زن‌های دور و برش بسته و...دخترا جون میدن برای یه نگاه نفس‌برش... امااااا از قضا این آقا دکتر خشن ما فقط برای یک نفر نرم می‌شه اونم یه دختر ریزه‌میزه‌ با چشم‌های کهرباییه که هر روز اونو به بهونه‌ی معاینه می‌کشونه مطبش... تا اینکه یه روز صدای نازدار پرنا باعث میشه که آقای دکترمون عنان از کف بده و...🙊🔥 #قلم_قوی https://t.me/+qdTD1yajVNFlMTU0 ۱۸پاک
Hammasini ko'rsatish...
👍 1
Repost from N/a
درگیر خوندن جزوه بودم که با صدای دانشجوها سرم به سمتشون کج شد: - اوف چه شوهری داره! - زن نداشت من تورش می‌کردما… - من اگه این و داشتم الان دانشگاه نبودم! اخم میون ابروهام جا گرفت و نگاهم طرفی که نگاه می‌کردن کشیده شد. با دیدن رادوین چشمام درشت شدن و بهش خیره شدم. این همه تعریف و تمجید از رادوین بود و من متوجه نشده بودم؟ با حرص نگاهم و ازش گرفتم و باز به درگیر جزوه شدم که صداش توی سالن پیچید و با شنیدن دانشجوی کناریم چشم‌هام چهارتا شدن: - آه! چه صدایی داره لعنتی…🤣🔞 https://t.me/+SreiMlA6iNsyN2U0 https://t.me/+SreiMlA6iNsyN2U0 17پاک
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
-دکتر بهت نمی‌خورد بعد از سی‌وخرده‌ای سال با دوست‌دخترت بیای! بلافاصله بعدازاین حرف،شلیک خنده‌‌ی جمع بلند شد.سرخ شده از خجالت، سریع گفتم: - من دوست دخترشون نیستم! انگارمتوجه حرفم نمی‌شدند که رضا اینبار خطاب به اوگفت: - تو کی رفتی قاطی مرغا؟! چه بی‌خبر؟ بلافاصله دوست دیگرش گفت: - بخاطر یه شام، ماروعروسیت دعوت نکردی، خسیس؟ دوباره صدای خنده‌ اوج گرفت. چرا دست برنمی‌داشتند؟! بالاخره وسط آن بلبشو به خودم جرئت دادم وخیره شدم در چشمان مردی که تا به امروز، هیچ چیزی جز خشونت و تندی از او ندیده بودم. آنچه می‌دیدم نفسم را حبس کرد...داشت می‌خندید و چقدر با خنده جذاب‌تر بود!با حس کردن سنگینی نگاهم، برگشت سمتم و چیزی را زمزمه‌وار گفت که ... (کافیه دو پارت اول رو بخونید تا خودتون متوجه قلم قوی نویسنده بشید.) https://t.me/+qdTD1yajVNFlMTU0 ۱۳پاک
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
روزتون با این لیست بخیر می‌شه☺️ #خوش‌قلم‌ترین‌نویسندگان‌جوان #برترین‌رمان‌های‌این‌هفته #موضوع‌های‌متفاوت‌وبترکون عضویت محدود🚫فقط تا 2ساعت فرصت جوین دارید😍 ⸙☁️مثل هیچکس https://t.me/+g1RWit4v390zNjY8 𔗫🖤تازیانه https://t.me/+OLjnoH8IMsI2NGE0 ⸙☁️سرنوشت ما https://t.me/+RYHc6SCtY4QwZmE0 𔗫🖤نگاهی به سرخی خون https://t.me/+Q2zlvHV_liRkMzM0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️معبر https://t.me/+ybTsLKxi_CxhZDI0 𔗫🖤مـتانـویا https://t.me/+B5J2ek8kvIwxODI0 ⸙☁️جنگل‌سحرآمیز https://t.me/+gDG7z8rmhZI5ZjJh 𔗫🖤ماه نشین https://t.me/+YVi6IEMfGy4wYWJk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دلبرآتش https://t.me/+vpTtWHA5HiRiODQ0 𔗫🖤استاد خاصِ من https://t.me/+dfdQzXPcrS4zZTA0 ⸙☁️گندم https://t.me/+bn8-zoD5nvk5NTZk 𔗫🖤افسانه‌ی آریوال https://t.me/+ecFxIypb5dQ4Nzlk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️سوگلی شیخ https://t.me/+UZbjz0MAVAtkOGY0 𔗫🖤دردی از گذشته https://t.me/+uKpXM5MIN4plOTI8 ⸙☁️پسربلوچ https://t.me/+Rz4NASbMOndiNGQ0 𔗫🖤سرنوشتم با تو بود https://t.me/+higuOLkF9uxkM2U0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️کارن https://t.me/+WbH_OSzJpyU4MTI8 𔗫🖤بی گناه https://t.me/+SVGKvEAF1rtiYjNk ⸙☁️پروازی بدون بال https://t.me/+Zk6a97ZyIXtlMGFk 𔗫🖤زیباترین‌رمان‌ها https://t.me/+l-rFqdWfVzI2NWY0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️بیبی فیس https://t.me/+B60br2SEKKUxOGVk 𔗫🖤از کوروش تا کوروش https://t.me/+Iq_gMfTiyPUzYTVk ⸙☁️زندانبان https://t.me/+XpT4xa92F1djN2Vk 𔗫🖤دریاوآسمان https://t.me/+uw8gwB8eWQEwNmFk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️ابرپروازگر https://t.me/+otBU5sMukGJlMWI8 𔗫🖤به‌خدامی‌سپارمت https://t.me/+UV6KAArONgo3Mzc0 ⸙☁️بی‌انظباط https://t.me/+Oml0-X6gTZxlNDJk 𔗫🖤جاویدان https://t.me/+SJcDlKlYaHphNTNk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دیداراتفاقی https://t.me/+5Myze2GacMo2MTc0 𔗫🖤لیلی https://t.me/+PwX8wS7_9AtkMzA0 ⸙☁️ششمین همزاد https://t.me/+DkL5w5m_KHdhZjg8 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️ارباب‌هوس‌باز https://t.me/+WgI8BvMpxa44ZjQ0 𔗫🖤بازی باسرنوشت https://t.me/+TD0_noMKpDA0MWY0 ⸙☁️ماه ایل https://t.me/+r8rWXeTuuPk2Njlk 𔗫🖤کیستی؟ https://t.me/+m7gAHHN5GvRkYTlk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️شبهای‌پاریس‌ماه‌نداشت https://t.me/+J0QNGsEEglUzZDY0 𔗫🖤قلب شیشه‌ای https://t.me/+W1NKetwCTEo2ZWM0 ⸙☁️پرسفون https://t.me/+kgxcMjlB-jllOWI0 𔗫🖤رمان‌های‌صحنه‌دار https://t.me/+pwjQFga1KmM2MzM0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️آرامش مصنوعی https://t.me/+P6xwM-HPVAJlMzVk 𔗫🖤باران عشق و غرور https://t.me/+mfQgwn3DBt8yOWNk ⸙☁️اختران https://t.me/+yepyQT9Tn_k3NWFk 𔗫🖤سارین https://t.me/+hjVwQ1n63TUyMzNk ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ ⸙☁️دلخوشی https://t.me/+Rz4NASbMOndiNGQ0 𔗫🖤شکنجه‌گاه‌بانو https://t.me/+OzJF1VAMxvhiZjJk ⸙☁️افـــــــرا https://t.me/+5xNLfI_UAjk5MTJk 𔗫🖤چشمآهو https://t.me/+pkAKLOAS8wpiZTU0 ˋˏ✄┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈ جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
دست‌های پیچیده‌ام دور گردنش را سفت‌تر کردم و لب به نبض تپنده‌ی گردنش چسباندم: - نگاهت کردم، ریز آن نقطه را بوسیدم و زمزمه‌وار گفتم: - در کلمات نگنجیدی؛ سر به عقب کشاندم، خیره به لب‌هایش لب به لب‌هایش چسباندم و ادامه دادم: - نگاهم بوسه‌ای شد بر لبانت، لب‌هایش را بوسیدم: - دوستت دارمی شد بر زبانم، نوازشی شد بر زخم‌های کهنه‌ات، آغوشی شد برای خستگی‌هایت، برای خستگی‌هایمان. پیشانی به پیشانی‌اش چسباندم و لرزان لب زدم: - تولدت مبارک مردِ من! انگشتانش پهلویم را چنگ زد و با صدای بم و شوکه‌ای گفت: - با زبون ساده بگو، من هنوز متوجه نشدم. چشم‌هایم خندانم را به مردمک‌های دودوزن‌ش دوخته و پچ زدم: - به زبون ساده‌ی خودمون می‌شه دوستت دارم جناب سروان🥹❤️‍🔥 https://t.me/+SreiMlA6iNsyN2U0 https://t.me/+SreiMlA6iNsyN2U0 صبح پاک
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
همش اینجاست یه پکیج خاص و کمیاب از برترین قصه‌ها که قرارداد چاپ دارن و عضویت محدود☺️👇🏼📚❌❌ ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دنبال رمان صحنه دار وممنوعه میگردی بیا اینجا 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواجی اجباری با پادشاه هوس باز ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی پر از خون در جنگ جهانی دوم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟امیر با نامزدِ برادرش ازدواج می‌کنه و... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عاشقانه ای میان زنی جسور  و مردی عاشق پیشه‌ 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق رئیس بزرگ به کارمند قرتیش ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸صیغه ای اجباری برای ادامه همکاری 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟فاصله ای میان عشق و نفرت ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸آوا برای پیدا کردن قدرتش به آریوال میره ولی... 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواج دختر بیست ساله با شیخ پنجاه‌ساله ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸رفتن به پارتی به شرط نجات از بدنامی 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟به دستور مادرشوهرم در زندان به قتل رسیدم و... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸موفقیت بشرط خیانت به معشوق 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟دیدار دوباره دو قلب عاشق که از بچگی بهم تنیده‌اند. ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختر عاشق بزرگترین دشمن خانوادش شد. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟زنی که برای عشقش قاتل میشه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختری که معشوقه خیالی قاچاقچی حرفه‌ای می‌شه. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق اجباری وابسته به هوس ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸برای به دست آوردن قلب خانزاده، سر تنم قمار کردم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟دایانا عاشق یک مافیا می‌شه، جاسوسی یا... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی از نوع ممنوعه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواج با دختر کسی که پدر و مادرم رو کشته ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دردسر شش ماه چت کردن با یک ناشناس 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟وارث بزرگترین باند مافیای ترکیه که عاشق‌پرواز میشه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردی جذاب از جنس آرامش،مرهم زخم های ناتمام 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عاشقانه‌ای ناب میان دختر ترک و پسر بلوچ ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عشقی برپایه یک شکست 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟بهم دست درازی شد مست کردم یادم بره‌خیانت دیدم ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸بعد مرگ عموم اسیر پسرعموی مذهبیم شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عاشق استاد جذاب دانشگاهمون شدم که با نقشه بهم نزدیک شده بود ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دختری اسیر به دست دشمنان قسم‌خورده 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشق رئیس مافیا ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸پسری که دوستش میدزدتش و قمار میش 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟عشقی برخواسته از دل یک کینه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸تقاص گناه دایی و مادرم رو دادم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟فایل رمان‌های کامل شده و ممنوعه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸دوست‌دختر اجباری پسر شروزورگوی دانشگاه‌شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟ازدواجی اجباری با مردی بدل و شکاک ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸تنهاامیدمردم برای‌نجات ازاین بیماری‌ما‌تبعیدی‌ها 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟زاده قدرت بودم میان تمام ضعف‌های جهان! ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردی که بعد از ده سال از شکنجه فرار میکند. 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟با نبودش مثل یک حباب تو خالی بودم؛پوچ وتهی... ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مرد نابینایی که بعدها فهمیدم بابای بچمه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟سرنوشتم با رفتن به اون جنگل کاملا عوض شد. ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸مردبیرحمی که فکر میکردم شوهرمه ازش‌حامله شدم 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟انتقام به شرط قتل‌های وحشیانه ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸عروس خون‌آشام ها توسط گرگینه دزدیده میشه 💚⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪📟بی خبر از گذشته ی تاریک دل بسته میشوند...! ィ🤎⃚⃡⃝۪ٜ⃡۰۪۪۪۪۪🧸شبابهش تجاوز می‌کردوروزها روی زخماش بوسه‌می‌زد جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️ 9صبح
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
- نمی‌خوام با کسی که قراره ازش بعد این ماموریت طلاق بگیرم تو یه اتاق بمونم! فاصله بینمون به هیچ رسید و رادوین بعد از چنگ زدن بازوم خشم نگام میکرد - طلاق؟ من عقدت نکردم که ازت طلاقت بدم بغض کرده توی صورتش براق شدم - چرا؟ چون بهم تجاوز شده احساس ترحم داری نسبت بهم؟ فکر نکن اینو نمی‌دونم اما خستم از نقش بازی کردنت صورتش بهم نزدیک شد - طلاقت نمیدم چون می‌خوام برسه روزی زنم با میل خودش دلش بخواد کنار شوهری که عاشقشه بمونه و بفهمه چه جوری آتیش میزده منو با حرف از طلاق! خواستم چیزی بگم اما با حرکت ناگهانیش که هلم داد به عقب...♨️❌ https://t.me/+SreiMlA6iNsyN2U0 https://t.me/+SreiMlA6iNsyN2U0
راودین پلیس خوشتیپیه که طی یه اتفاق با دختری که مورد آزار و تجاوز قرار گرفته آشنا می‌شه و به خاطر پیش رفتن ماموریتش عقدش می‌کنه اما کم کم عاشقش می‌شه و...
22پاک
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
-بیا اینجا .. ❌ https://t.me/+1sLbzvP--9k2ZmZk ته دلم یه نور امید روشن شده بود .. حتما فهمیده اشتباه کرده و میخواد از دلم در بیاره .. با عجله خودم رو رسوندم به اتاق .. جلوی آینه وایساده بود و داشت دکمه های پیراهنش رو باز میکرد .. نیم نگاهی به انداخت و آخرین دکمه رو باز کرد و پیراهن رو از تنش درآورد : -هیچ وقت عادت نداشتم به چیزی که مال من نیست دست بزنم .. بازوهام رو گرفت و محکم هلم داد و چسبوندم به دیوار .. صداش از شدت خشم گرفته بود و چشماش قرمز بودن : -ولی الان دیدم .. وقتی یکی دیگه به مال من دست زده چرا من نزنم ؟ اشکام جاری شدن : -کیانم .. کسی به مال تو دست نزده .. -آره .. چون تو مال من نیستی .. من فکر میکردم مال منی .. ولی نبودی .. -بچه ای در کار نیست کیان .. من فقط مال تو ام .. نگاه چندشی بهم انداخت و دستش رو روی شکمم کشید : -امشب میخوام یه کاری کنم که این بچه که سهله .. خودت هم جون بدی .. https://t.me/+1sLbzvP--9k2ZmZk فکر میکنه دختره بهش خیانت کرده و حامله‌ست .. جوری به جونش میفته که ... https://t.me/+1sLbzvP--9k2ZmZk https://t.me/+1sLbzvP--9k2ZmZk https://t.me/+1sLbzvP--9k2ZmZk
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
- تو از اون حروم*زاده حامله‌ای ماهک؟!https://t.me/+p2bTSRQYHkc3MmFk با چشم‌های خیس از اشک به سپهر خیره می‌شم چطور... چطوری بهش می‌گفتم این بچه حاصل تجا*وز پیام به منه! با بغض لب می‌زنم: - آره حامله‌م. می‌خنده عصبی می‌خنده و با حرص می‌غره: - پس مثل این‌که فقط من خار داشتم به من که می‌رسید حتی از لپم بوسم نمی‌کردی و حالا با اون عوضی خوابیدی؟! آره؟! با تیری که زیر دلم می‌کشه اخم‌هام توی هم می‌ره - آخ! - ماهک، قسم می‌خورم هم تو رو می‌کشم هم اون پیامِ تخم سگ‌و... با دیدن چاقویی که از توی جیبش درمیاره و به سمتم میاد دلم هری می‌ریزه‌و.... https://t.me/+p2bTSRQYHkc3MmFk
Hammasini ko'rsatish...