آش کشک خاله

پاشو بیا بالا چایی بخور

گووونلری آولایان سوزیم بار منینگ اول دونیانی گوریان گوزیم بارمنینگ غایغیم یوق بولماسا دا مال و مولکیم ایکی دونیا دگجک غیزیم بار منینگ (این شعر ترکمنی رو بابام برای من نوشته، وقتی داشتم تهران می‌اومدم. سر فرصت براتون می‌خونم.)

هم‌رشته‌ای‌های خودم رو که می‌بینم، حس می‌کنم فقط منم که با چنین شوق عاشقانه‌ای سراغ این رشته اومدم و اولویت اولم بوده‌. این ناراحت‌کننده‌ست.

متیو پِری مُرده. این دنیا دیگه به درد نمی‌خوره.

چرا نشه. :)

نمی‌شه این چیزا رو اطلاع ‌رسانی کنی اگه شرایط مهیا بود ما هم بیایم؟ 🥸

بعد از نشست رفتیم از استاد زرگری‌نژاد امضا بگیریم‌. ازشون خواستم اسم‌مون رو هم بنویسن؛ استاد من رو نگاه کردن که اسم بگم. گفتم "مجتبی". استاد با تعجب بهم خیره شد، فکر کرد اسم من مجتباست.😂 (مجتبی پشتم بود و اون رو ندیده بود.) بعدش که مجتبی جلو اومد و خودش رو معرفی کرد، استاد خندیدن.

والا اینجور چیزا رو مجتبی می‌دونه. من فقط دنبالش راه افتادم رفتم. :)

سلام ایسوداجان وقتت بخیر میگم این نشست هاچطوری خبردارمیشیدکی وکجابرگزارمیشه که شرکت میکنیدچقدرجالب بود🧐