cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

کانال داکتران نخبه

کانال جهت افزایش مهارت های صحی برای تمامی محصلان رشته های طبی پیشنهاد میگردد #آیدی مالک کانال👇🥼 #(@Dr_A_1400) ویدیو_های_طبی انگیزشی ومعلومات عمومی روانشناسی کلمات پرکاربرد انگ

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
422
Obunachilar
+124 soatlar
+127 kunlar
+1430 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

جزییات پس لرزه دقایق قبل: بزرگی: 3.8 ریشتر ساعت وقوع: 12:04 بعد از ظهر عمق: 10 کیلومتر مرکزیت: زنده جان @Newsof_Herat    👈خبرآنلاین هرات
Hammasini ko'rsatish...
😢 1
#پس لرزه کسی فهمید!!!😢
Hammasini ko'rsatish...
😢 1🥴 1
راننده تاكسي گفت: «هر روز از ساعت پنج و نيم صبح ميام مي‌شينم پشت فرمون تا يك ظهر. ساعت يك ناهار مي‌خورم و تا سه و نيم مي‌خوابم، بعد دوباره مي‌شينم پشت فرمون تا نه و نيم شب. نه و نيم تازه شام مي‌خورم، ده و نيم هم مي‌خوابم.» گفتم: «خيلي كار مي‌كنيد، معلومه خرج بچه‌ها خيلي زياده.» راننده گفت: «بچه ندارم، يعني يكي دارم كه نيست. خارجه.». گفتم: «عيال نميگن اينقدر كار نكنيد.» راننده گفت: «تنهام.» پرسيدم: «پس چرا اينقدر كار مي‌كنيد؟» راننده گفت: «تنهايي حوصله‌ام سر ميره، بهترين كار همينه. از اين ور به اون ور، از اون ور به اين ور، موقع اولین دوران ریاست جمهوری پشت فرمون بودم، موقع انتخابات پشت فرمون بودم، تونل سالنگ را كه زدن پشت فرمون بودم، پل پشتون را كه مي‌ساختن پشت فرمون بودم، تانکر های تیل اسلام قلعه كه آتش گرفت پشت فرمون بودم، ، اين رژیم دولت گذشته که سقوط كرد پشت فرمون بودم، این زلزله که رخ داد پشت فرمون بودم ، این سیل های که شهر بغلان و غور و ولسوالی ها رو به خاک و خون یکسان کرد پشت فرمون بودم پشت اين فرمون چه چيزها كه نديدم، پشت اين فرمون چقدر گريه كردم. چی حسرت ها و داغ ها به دلم نیست!! گفتم: «منم بعضي شب‌ها يه گوشه تنها مي‌شينم بخاطر ضربه ها وآسیب ها وزخم های از بقیه خوردم گريه مي‌كنم.» راننده نگاهم كرد و گفت: «شب‌ها كه من هر شب گريه مي‌كنم... شب‌ها براي خودم گريه مي‌كنم.» پرسيدم: «تنهايي اذيت‌تون مي‌كنه؟» مرد گفت: «زندگي همينه ديگه.» گفتم: «پس چرا گريه مي‌كنيد؟» راننده گفت: «گريه مي‌كنم كه سبك بشم، فرداش بتونم بشينم پشت فرمون.» 🙏✍@Dr_A_1400
Hammasini ko'rsatish...
😢 5💋 1😭 1
راننده تاكسي گفت: «هر روز از ساعت پنج و نيم صبح ميام مي‌شينم پشت فرمون تا يك ظهر. ساعت يك ناهار مي‌خورم و تا سه و نيم مي‌خوابم، بعد دوباره مي‌شينم پشت فرمون تا نه و نيم شب. نه و نيم تازه شام مي‌خورم، ده و نيم هم مي‌خوابم.» گفتم: «خيلي كار مي‌كنيد، معلومه خرج بچه‌ها خيلي زياده.» راننده گفت: «بچه ندارم، يعني يكي دارم كه نيست. خارجه.». گفتم: «عيال نميگن اينقدر كار نكنيد.» راننده گفت: «تنهام.» پرسيدم: «پس چرا اينقدر كار مي‌كنيد؟» راننده گفت: «تنهايي حوصله‌ام سر ميره، بهترين كار همينه. از اين ور به اون ور، از اون ور به اين ور، موقع اولین دوران ریاست جمهوری پشت فرمون بودم، موقع انتخابات پشت فرمون بودم، تونل سالنگ را كه زدن پشت فرمون بودم، پل پشتون را كه مي‌ساختن پشت فرمون بودم، تانکر های تیل اسلام قلعه كه آتش گرفت پشت فرمون بودم، ، اين رژیم دولت گذشته که سقوط كرد پشت فرمون بودم، این زلزله که رخ داد پشت فرمون بودم ، این سیل های که شهر بغلان و غور و ولسوالی ها رو به خاک و خون یکسان کرد پشت فرمون بودم پشت اين فرمون چه چيزها كه نديدم، پشت اين فرمون چقدر گريه كردم. چی حسرت ها و داغ ها به دلم نیست!! گفتم: «منم بعضي شب‌ها يه گوشه تنها مي‌شينم بخاطر ضربه ها وآسیب ها وزخم های از بقیه خوردم گريه مي‌كنم.» راننده نگاهم كرد و گفت: «شب‌ها كه من هر شب گريه مي‌كنم... شب‌ها براي خودم گريه مي‌كنم.» پرسيدم: «تنهايي اذيت‌تون مي‌كنه؟» مرد گفت: «زندگي همينه ديگه.» گفتم: «پس چرا گريه مي‌كنيد؟» راننده گفت: «گريه مي‌كنم كه سبك بشم، فرداش بتونم بشينم پشت فرمون.»🙏✍@Dr_A_1400
Hammasini ko'rsatish...
راننده تاكسي گفت: «هر روز از ساعت پنج و نيم صبح ميام مي‌شينم پشت فرمون تا يك ظهر. ساعت يك ناهار مي‌خورم و تا سه و نيم مي‌خوابم، بعد دوباره مي‌شينم پشت فرمون تا نه و نيم شب. نه و نيم تازه شام مي‌خورم، ده و نيم هم مي‌خوابم.» گفتم: «خيلي كار مي‌كنيد، معلومه خرج بچه‌ها خيلي زياده.» راننده گفت: «بچه ندارم، يعني يكي دارم كه نيست. خارجه.». گفتم: «عيال نميگن اينقدر كار نكنيد.» راننده گفت: «تنهام.» پرسيدم: «پس چرا اينقدر كار مي‌كنيد؟» راننده گفت: «تنهايي حوصله‌ام سر ميره، بهترين كار همينه. از اين ور به اون ور، از اون ور به اين ور، موقع اولین دوران ریاست جمهوری پشت فرمون بودم، موقع انتخابات پشت فرمون بودم، تونل سالنگ را كه زدن پشت فرمون بودم، پل پشتون را كه مي‌ساختن پشت فرمون بودم، تانک های نسل اسلام قلعه كه آتش گرفت پشت فرمون بودم، ، اين رژیم دولت گذشته که سقوط كرد پشت فرمون بودم، این زلزله که رخ داد پشت فرمون بودم ، این سیل های که شهر بغلان و غور و ولسوالی ها رو به خاک و خون یکسان کرد پشت فرمون بودم پشت اين فرمون چه چيزها كه نديدم، پشت اين فرمون چقدر گريه كردم. چی حسرت ها و داغ ها به دلم نیست!! گفتم: «منم بعضي شب‌ها يه گوشه تنها مي‌شينم از ضربه های از بقیه خوردم و زخم های که از دیگران خوردم گريه مي‌كنم.» راننده نگاهم كرد و گفت: «شب‌ها كه من هر شب گريه مي‌كنم... شب‌ها براي خودم گريه مي‌كنم.» پرسيدم: «تنهايي اذيت‌تون مي‌كنه؟» مرد گفت: «زندگي همينه ديگه.» گفتم: «پس چرا گريه مي‌كنيد؟» راننده گفت: «گريه مي‌كنم كه سبك بشم، فرداش بتونم بشينم پشت فرمون.»...راننده تاكسي گفت: «هر روز از ساعت پنج و نيم صبح ميام مي‌شينم پشت فرمون تا يك ظهر. ساعت يك ناهار مي‌خورم و تا سه و نيم مي‌خوابم، بعد دوباره مي‌شينم پشت فرمون تا نه و نيم شب. نه و نيم تازه شام مي‌خورم، ده و نيم هم مي‌خوابم.» گفتم: «خيلي كار مي‌كنيد، معلومه خرج بچه‌ها خيلي زياده.» راننده گفت: «بچه ندارم، يعني يكي دارم كه نيست. خارجه.». گفتم: «عيال نميگن اينقدر كار نكنيد.» راننده گفت: «تنهام.» پرسيدم: «پس چرا اينقدر كار مي‌كنيد؟» راننده گفت: «تنهايي حوصله‌ام سر ميره، بهترين كار همينه. از اين ور به اون ور، از اون ور به اين ور، موقع اولین دوران ریاست جمهوری پشت فرمون بودم، موقع انتخابات پشت فرمون بودم، تونل سالنگ را كه زدن پشت فرمون بودم، پل پشتون را كه مي‌ساختن پشت فرمون بودم، تانک های نسل اسلام قلعه كه آتش گرفت پشت فرمون بودم، ، اين رژیم دولت گذشته که سقوط كرد پشت فرمون بودم، این زلزله که رخ داد پشت فرمون بودم ، این سیل های که شهر بغلان و غور و ولسوالی ها رو به خاک و خون یکسان کرد پشت فرمون بودم پشت اين فرمون چه چيزها كه نديدم، پشت اين فرمون چقدر گريه كردم. چی حسرت ها و داغ ها به دلم نیست!! گفتم: «منم بعضي شب‌ها يه گوشه تنها مي‌شينم از ضربه های از بقیه خوردم و زخم های که از دیگران خوردم گريه مي‌كنم.» راننده نگاهم كرد و گفت: «شب‌ها كه من هر شب گريه مي‌كنم... شب‌ها براي خودم گريه مي‌كنم.» پرسيدم: «تنهايي اذيت‌تون مي‌كنه؟» مرد گفت: «زندگي همينه ديگه.» گفتم: «پس چرا گريه مي‌كنيد؟» راننده گفت: «گريه مي‌كنم كه سبك بشم، فرداش بتونم بشينم پشت فرمون.»😢@Dr_A_1400
Hammasini ko'rsatish...
راننده تاكسي گفت: «هر روز از ساعت پنج و نيم صبح ميام مي‌شينم پشت فرمون تا يك ظهر. ساعت يك ناهار مي‌خورم و تا سه و نيم مي‌خوابم، بعد دوباره مي‌شينم پشت فرمون تا نه و نيم شب. نه و نيم تازه شام مي‌خورم، ده و نيم هم مي‌خوابم.» گفتم: «خيلي كار مي‌كنيد، معلومه خرج بچه‌ها خيلي زياده.» راننده گفت: «بچه ندارم، يعني يكي دارم كه نيست. خارجه.». گفتم: «عيال نميگن اينقدر كار نكنيد.» راننده گفت: «تنهام.» پرسيدم: «پس چرا اينقدر كار مي‌كنيد؟» راننده گفت: «تنهايي حوصله‌ام سر ميره، بهترين كار همينه. از اين ور به اون ور، از اون ور به اين ور، موقع اولین دوران ریاست جمهوری پشت فرمون بودم، موقع انتخابات پشت فرمون بودم، تونل سالنگ را كه زدن پشت فرمون بودم، پل پشتون را كه مي‌ساختن پشت فرمون بودم، تانک های نسل اسلام قلعه كه آتش گرفت پشت فرمون بودم، ، اين رژیم دولت گذشته که سقوط كرد پشت فرمون بودم، این زلزله که رخ داد پشت فرمون بودم ، این سیل های که شهر بغلان و غور و ولسوالی ها رو به خاک و خون یکسان کرد پشت فرمون بودم پشت اين فرمون چه چيزها كه نديدم، پشت اين فرمون چقدر گريه كردم. چی حسرت ها و داغ ها به دلم نیست!! گفتم: «منم بعضي شب‌ها يه گوشه تنها مي‌شينم از ضربه های از بقیه خوردم و زخم های که از دیگران خوردم گريه مي‌كنم.» راننده نگاهم كرد و گفت: «شب‌ها كه من هر شب گريه مي‌كنم... شب‌ها براي خودم گريه مي‌كنم.» پرسيدم: «تنهايي اذيت‌تون مي‌كنه؟» مرد گفت: «زندگي همينه ديگه.» گفتم: «پس چرا گريه مي‌كنيد؟» راننده گفت: «گريه مي‌كنم كه سبك بشم، فرداش بتونم بشينم پشت فرمون.»
Hammasini ko'rsatish...
راننده تاكسي گفت: «هر روز از ساعت پنج و نيم صبح ميام مي‌شينم پشت فرمون تا يك ظهر. ساعت يك ناهار مي‌خورم و تا سه و نيم مي‌خوابم، بعد دوباره مي‌شينم پشت فرمون تا نه و نيم شب. نه و نيم تازه شام مي‌خورم، ده و نيم هم مي‌خوابم.» گفتم: «خيلي كار مي‌كنيد، معلومه خرج بچه‌ها خيلي زياده.» راننده گفت: «بچه ندارم، يعني يكي دارم كه نيست. خارجه.». گفتم: «عيال نميگن اينقدر كار نكنيد.» راننده گفت: «تنهام.» پرسيدم: «پس چرا اينقدر كار مي‌كنيد؟» راننده گفت: «تنهايي حوصله‌ام سر ميره، بهترين كار همينه. از اين ور به اون ور، از اون ور به اين ور، موقع اولین دوران ریاست جمهوری پشت فرمون بودم، موقع انتخابات پشت فرمون بودم، تونل سالنگ را كه زدن پشت فرمون بودم، پل پشتون را كه مي‌ساختن پشت فرمون بودم، تانک های نسل اسلام قلعه كه آتش گرفت پشت فرمون بودم، ، اين رژیم دولت گذشته که سقوط كرد پشت فرمون بودم، این زلزله که رخ داد پشت فرمون بودم ، این سیل های که شهر بغلان و غور و ولسوالی ها رو به خاک و خون یکسان کرد پشت فرمون بودم پشت اين فرمون چه چيزها كه نديدم، پشت اين فرمون چقدر گريه كردم. چی حسرت ها و داغ ها به دلم نیست!! گفتم: «منم بعضي شب‌ها يه گوشه تنها مي‌شينم از ضربه های از بقیه خوردم و زخم های که از دیگران خوردم گريه مي‌كنم.» راننده نگاهم كرد و گفت: «شب‌ها كه من هر شب گريه مي‌كنم... شب‌ها براي خودم گريه مي‌كنم.» پرسيدم: «تنهايي اذيت‌تون مي‌كنه؟» مرد گفت: «زندگي همينه ديگه.» گفتم: «پس چرا گريه مي‌كنيد؟» راننده گفت: «گريه مي‌كنم كه سبك بشم، فرداش بتونم بشينم پشت فرمون.»
Hammasini ko'rsatish...
همیشه که نباید همه چیز ،خوب باشد در دلِ مشکلات است که آدم ، ساخته می شود گاهی همین سختی ها و مشکلات پله ای می شوند به سمتِ بزرگترین موفقیت ها در مواقعِ سختی ، نا امید نشو چه بسیار جاده های همواری ، که به مرداب ختم شد. و چه بسیارترجاده های ناهموارو صعب العبوری که به زیباترین باغ ها رسیده. تسلیم نشوشاید پله ی بعد ایستگاهِ خوشبختی ات باشد اعتماد داشته باش به بختِ نیکی که پس از صبرت سرخواهد زد. امیدوارم بخت و اقبالتون بلند باشه.آمین❤️ @Dr_A_1400
Hammasini ko'rsatish...
2🥰 2💯 1💋 1
خیلی سعی کردم خودم رو تغییر بدم و سنگدل بشم تا کمتر آسیب ببینم؛ اما هیچوقت نتونستم! آدم شاید بتونه عادت های خودش رو تغییر بده، ولی ماهیت شو نه. به نظر من، بعضی وقتا بهترین راه اینه که، آدم به جای تغییر سرشت خودش، فاصله ش با آدما رو حفظ کنه. ..@Dr_A_1400
Hammasini ko'rsatish...
👍 2😍 1💋 1
یه یادآوری بهت کنم؟! واسه هیچ چیز تو زندگیت عجول نباش بالاخره میرسه اون روزي که تو، توش به آرامش برسي! درسات تموم میشن! شغلي که واسه خودت ساخته شده رو پيدا ميكني! سر و سامون ميگيري! و آينده ي مخصوص به خودت رو ميبيني! گاهي به هواي رسيدن، مسیر رو نميبينيم! مسيري که شاید زیباترین بخش زندگیمون باشه! عجول نباش، گاهي خوشبختي همين جاست! همین لحظه! مراقب باش از دستش ندی @Dr_A_1400
Hammasini ko'rsatish...
5💋 1