کومه
660
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
+177 kunlar
+3330 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
بفرمایید هرچی دوست داشتید جیک جیک کنید، نوبت منه که بشنومتون. سوالی بود هم فرمایش کنید، شاید همینجا فوروارد کنم پاسخ بدم شایدم اونورکی.
https://t.me/HarfinoBot?start=23b2c496255dbb7
یکی از خوش اقبالیهای بنده توی زندگی اینه که دوستان امنی دارم، بدون هیچگونه بزک دوزک و ادا و نقابی میتونیم پیش هم اشک بریزیم، بخندیم، بدیها و خوبیهامون رو عیان کنیم، دلخوریها و خوشحالیها و احساسات مختلف رو بیان کنیم و در کل همه متقابلاً و تا جای ممکن رو راست و رهاییم در ابعاد مختلف زندگی. این چیزیه که برای ساختن و ساخته شدنش تلاش کردیم.
با این حال اوقاتی هم هست که مسئله این نیست که شما آدم امنی دارید یا نه، هواتون رو دارن یا نه، مسئله اینه که ممکنه یهو تهی بشید و نیازی نیست بابتش خودتون رو خیلی سرزنش کنید و نیازی هم نیست که دوستانتون احساس ناکافی بودن داشته باشن که نکنه نتونستن دوست و حامی خوبی باشن، فقط چیزیه که گاهی رخ میده و تقصیر کسی نیست.
مثلاً من امروز ساعت یک بعدازظهر وسط آفتاب سوزان خرداد وقتی برق رفته بود یه بیل ور داشتم رفتم علف هرزهایی که تقریبا هم قد خودم بودن رو با بیل کندم. اونقدر سریع و محکم بیل زدم و متوجه گذر زمان نشدم که یهو دیدم کف و کنار انگشتم سوزش میاد و قسمتهایی از پوستش کنده شده و لباسم خیس عرقه و کمرم هم گرفته، خم شدم بیل رو رها کردم و دستام رو گذاشتم روی زانوهام که فشار روی کمرم کم بشه و درحالی که تند تند نفس میکشیدم و سر تا پام چیکه چیکه میکرد فهمیدم نیومدم بیل بزنم، انگاری رفته بودم با بیل زدن احساسی رو تخلیه کنم یا خودم رو تنبیه کنم. میدونستم ممکنه بغضم بترکه اما قبل از اینکه زمین گیر بشم و قبل از اینکه اشکم در بیاد و بشینم روی زمین زار بزنم، سریع وایسادم و دستام رو مشت کردم و راه افتادم سمت خونه و رفتم یه دوش گرفتم.
گریه کردن برام کار دشواری نیست و بابتش شرمی ندارم، در ابراز احساساتم هم مشکل حادی ندارم، اما گاهی اوقات همینقدر آدم سفت و سختی میشم و این تقصیر کسی نیست. من برای آدمهایی که عمیقاً دوستشون دارم خیلی آدمِ بغلی و نازی نازی شوندهای هستم اما اگه اون لحظه یکی از دوستانم اون حوالی بود و میخواست بغلم کنه احتمالا از تنهی خشکیده و محکم یک صنوبر کهن سال هم سفتتر و بیاحساستر بودم. البته که همیشه اینطور نیستم.، فقط گمونم این راهکار دفاعی اضطراری منه نسبت به برخی چیزها توی زندگی، میتونه یکی از خصلتهای بدم هم باشه. و بله، ممکنه راهکار سالم و خوبی هم نباشه اما گاهی انگار اینه که اون لحظه منو سرپاتر نگه میداره. ولی شما بیل نزنید دوستان، به هرجهت گریه کردن روش بهترتر و سالمتر و قدرتمندانهتریه.
داشتم یه سری از عکسهارو پاک میکردم گفتم قبلش این عکسهای رندوم از باغچه رو بذارم اینجا. از پیچش بوتهی خیار تا گلهای زرین قبای کدو سبز و گوجه و ملایم بودن برگهای سبزالوی کاهو. عالی نیستن ولی گمونم حس خوبی دارن.
#عکس
این آهنگ ستار برای بنده اونقدر خاص و بوسیدنیه که بنده در طول عمرم فقط برای دو انسان نازنین فرستادمش. ستار واقعنی خیلی آقاست و من بسیار دوستش دارم. از اینجا شروع میکنه به جیک جیک کردن 01:08
01:49 اینجاش بوسیدنیترتره
گفتم اون خرمن زلفای بلند
هنوزم رو شونههاشه چون کمند؟
هنوزم میرقصه تو دست نسیم؟
هنوزم میکشه دلهارو به بند؟...
ترانهسرا: هما میرافشار
آهنگسازی و تنظیم: محمد حیدری
سال انتشار: 1374
@Kume_daily
#ستار #هما_میرافشار
#آهنگ #محمد_حیدری
Sattar-Az-Safar-Oomadeh-Bood-256.mp39.50 MB
برای آنتروپولوژی و درسهای جالب انگیزش. میطلبید یه دفتر دلبخواهی براش بسازم. میبینید نینی رچمون چه شیطون بلا و خوشگله؟
یوتیوب ریکوردهای جلسات آنتروپولوژی با جیک جیکهای قشنگ و گیرای نیرا/نیکا
https://youtube.com/@nirasdaily?si=dqMZ7xOweZad6U77
خونهی نینی رچ
https://raach.life/
#عکس #دفترکی
ملایم بودن میون ناملایمتهای زندگی، این چیزیه که این روزها بیش از پیش دارم زندگیش میکنم. ملایم بودن برام به معنای با طمانینه مواجه شدن، قیل و قال نکردن، مشکل اضافی نتراشیدن، زیادی آه و فغان نکردن، دنبال راه چاره گشتن و هر اون چیزیه که به بهبود وضعیت موجود کمک میکنه و یا تنش رو کاهش میده. سرکوب یا انکارش نمیکنیم، باهاش دیل میکنیم و اون واقعه رو به عنوان یک حقیقتی که رخ داده به رسمیت میشناسیم، ازش درس میگیریم، باگهاش رو در میاریم و توأمان به جای اینکه بیش از حد در مردابش گرفتار بشیم سعی میکنیم مثل یک رود آرام و روان ازش گذر کنیم. به هر جهت حین گذر کردن گل و لای هم از وجودمون کنده میشه و کمتر تو گل گیر میکنیم و نهایتاً بهتر میتونیم گلیممون رو از آب بکشیم بیرون. برای بنده اکثراً جواب میده، برای شما چطور؟ در واقع تا جای ممکن تلاش میکنم شکستهام سبب شکسته شدنم نشن. یا اگه شدن، بیش از حد شکستنی نشم و شکستههام زیادی تو چشم و چال خودم و بقیه نره. از دل شکستگیها شکفتن رو بارها تمرین کردم، اینبار نیز هم.
هر وقت یه مشت پر از سنگ دارم حس میکنم دنیا تو مشتمه. همش که نباید سنگ نفیس بذارم، سنگهای کف و کنار رودخونه از اعجاب انگیزترین سنگها هستن و یه عالمه سنگ کله گردالی قشنگ و شیطون بلا بینشون پیدا میشه. میبینید چقدر رنگی پنگی و خوشگلن؟ آدمیزاد واقعنی کیف میکنه.
#عکس #سنگ