cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

✼ ҉ معجزـہ من ҉ ✼

❤️‍🔥یه رمان طنز عاشقانه پرستاری❤️‍🔥 📜پارت گذاری منظم و روزانه 📜 🪷به قلم نیلوفِری🪷

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
2 998
Obunachilar
-1024 soatlar
-567 kunlar
-19930 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Repost from N/a
درسا دختر مظلوم و خوشگلیه که کل هوش و حواسش پی درساشه اما استاد جذاب و مغرور دانشگاه چشمش اونو میگیره و مجبورش میکنه که باهاش...😈🔞 https://t.me/+Dgtv8xP584Q3MjFk 20پاک
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
داستان از یک #کینه ای که دیرینه است شروع میشه....😔 کینه ای که باعث تغییر #سرنوشت و آینده خیلیا میشه... کینه ای که قراره با #انتقام سرد بشه.... انتقامی که باعث #کشته شدن پسر کوچیک سلطانی ها میشه....😭 و حال وقت گرفتن انتقام #خان اردلان سلطانی از قاتل پسرش میشه....🥲 اون با #بی رحمی و دل آتیش گرفته درخواست خون بس شدن رو به مَعشوقِهٔ قاتل پسرش میده و دختر #مظلوم داستانمون هم مجبور به قبول کردنش میشه... و در این حین امیر #سلطانی پسرِ بزرگ #خان اردلان سلطانی باید شبش رو کنار اون دختر که به عنوان #خون بس وارد عمارتشون شده بود میخوابید و اون #دستمالِ سفید که رسم خان و #خانزاده است رو #خونی تحویل مادرش میداد🔞🫣... https://t.me/+xwLaZCLhCmRjM2M0 ۲۱
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
- چند سالته ؟ - هفده. - خوبه. - #دختری؟ قهقهه ای زد! - نه بابا... - یادت اولین بار با کی این اتفاق افتاد؟ - مهمه؟ - معلوم که نه! محض کنجکاوی. - اولین بار #شوهر مامانم بعد از یه بد #مستی سراغم اومد، حالش دست خودش نبود، نمی دونم چی خورده بود یا کشیده بود!  فقط 13 سالم بود،  بعدش خیلی ابراز پشیمونی کرد حتی به گریه افتاد،  اما بارهای بعد، نه دیگه پشیمون بود نه اشکی تو چشماش... https://t.me/+iedVt8VPC982OTE0 لینک فقط برای ۱۵نفر فعاله😰 ⚠️لینک ساعت ۱۲شب باطل میشه دوستانی که لینک این ذخیره کردن سریعی عضو بشن⚠️ این رمان حاوی صحنه‌های باز است لطفا فقط افراد بالا ۱۸+ عضو بشن🚷🚸 ۲۱
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
منشی کوچولوی مظلومی که فوبیا فضای تنگ داره و با رئیس شرکتش توی آسانسور گیر می‌کنه و......😱💔 با ترس و لرز روی کف آسانسور تاریک نشستم بدنم بدجور می‌لرزید نفسم بزور میومد بالا با نشستن دستی روی شونم هین بلندی از روی ترس کشیدم سریعا سرمو آوردم بالا که چشمام تو چشماش قفل شد 🫠💞 چشماش همیشه بهم احساس آرامش میداد آروم دستم گرفت و بلندم کرد و منو توی بغلش گرفت با صدای ارومی بهم گفت _تا من پیشتم نباید بتــ....... با لرزش کوچیک آسانسور و صدای بلندی از آسانسور که باعث شد..........😱❌ ببین‌ چه‌ بلایی‌ سرشون‌ میاد💔♨️ https://t.me/+m2jlmwdgRBo1ZDM0 ۱۹
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
رابطه‌ی داغ و ممنوعه‌ی استاد سرشناس دانشکده با دختر سک.سی و ریزه میزه‌ای که دانشجوشه🤫🔥 https://t.me/+Dgtv8xP584Q3MjFk 16پاک
Hammasini ko'rsatish...
زوجای ح.شری اینجا براتون مثل یه اتاق فانتزی خواهد بود :))) 😀💕 شبای زفافتونو به چنل ما بسپرید😁😀 https://t.me/+jGWiBxnVzJw3Zjhk ۱۶ پاک بشه
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
#عشقی_احمقانه_و_ممنوعه_بین دوتا_اخوند_زاده عشقی که جونشون رو توی #خطر میندازه‼️ حالا چی میشه اگه بفهمه، اون پسر از جنس متفاوتیه قابلیت بارداری داره❓ و فکر کن توی این گیر و دار،با راز هایی روبه رو بشن که ریشه توی گذشته داره‼️ زندگیشون پر از چالشه، میتونن پشت سر بذارنش و یک پایان خوب رقم بزنن⁉️ ⭕️یک رمان متفاوت در سبکِ خودش https://t.me/+OiSFW-k4dthlN2U0 عضویت فقط برای ۵۰نفر😰 ⚠️این رمان حاوی صحنه‌های باز است لطفا فقط افراد بالا ۱۸+ عضو بشن🚷🚸 ۱۶
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
من سامیارم یه #پسر خشک و مقتدر که تنها به کارم فکر میکنم و تمرکزم روی اونه ، اما اینا همه ش قبل از اینکه با اون دوتا عفریته #وزه روبرو بشم مهان #قل کوچیکتر وقتی حسابی روانیم کرد که جلوی همه ی دوستام #مردونگیمو زیر سوال برد و گفت اگه راست میگی ثابت کن، منم مجبور شدم جلوی اون همه آدم بهش ثابت کنم مردم... و حالا فقط خدا می تونه اونو از دستم #نجات‌ بده حالا که مثل یه انبار #باروتم🔥🔞 https://t.me/+iedVt8VPC982OTE0 این رمان حاوی صحنه‌های باز است لطفا فقط افراد بالا ۱۸+ عضو بشن🚷🚸 ۱۶
Hammasini ko'rsatish...
دنبال نود دخترای هات و شیطون میگردی؟؟🍒☔️🍼 دلت میخواد نو #لیتل_گرل🎀و #لزبین🌈 و #گی🏳️‍🌈 تماشا کنی ؟ این چنل پر عکس و گیف های بدون سانسور هست🔞👇 https://t.me/+jGWiBxnVzJw3Zjhk عضویت محدود ظرفیت فقط ۳۰ نفر زود جوین بده تا باطل نشده ۱۲ پاک بشه
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
من طنینم زن یکی از بزرگ‌ترین #قاچاقچی‌های کشور که یه شب تو عالم #مستی سر من #شرط بندی کرد منو تو #قمار به یه جوون تازه وارد باخت و من وارد عمارت #شهریارشریعتی شدم، مردی که از من و خانواده‌‌م نفرت داشت. همیشه یه عکس بزرگ از زنش که #خودکشی کرده بود روی دیوار بود. زنی که بعدا فهمیدم شوهرم بهش تج'اوز کرده بود... بدون این‌که خبر داشته باشم طعمه‌ی انتقامش شدم و... 🔥 https://t.me/+YohgMVB8HWwyZmI0 https://t.me/+YohgMVB8HWwyZmI0ظرفیت عضویت فقط برای ۵۰ نفر بعد لینک باطل میشه ❌ ۱۰صبح
Hammasini ko'rsatish...