اصالتِ‌آموخته‌شده

ترتیبی که من به کتاب هاش میدم«برحسب نوع نگارش و علاقه ام» ۱-طومار ۲-آمال ۳-ما ماه و ماهی بودیم ۴-ستاره ها مسیر‌ رو‌ نشانت می‌دهند ۵-هنوزم همونم

۴-هر داستان به شما چیز هایی رو‌معرفی میکنه که قبل ناشناخته بودن براتون،مثل آدم هایی که در‌مورد کتابداری ایران فعالیت میکنن یا جاموزیان! و در کلام آخر: کتاب هایی که هر شخصیتش درست پردازش شدند و‌رفتار های ضد و‌نقیض ندارن! روندی که شما ها رو‌به همون شهر ها میبره !

حالا چرا این‌نویسنده؟ ۱-چون وقتی کتاب هاشو‌مطالعه میکنید،در مورد هر‌موضوعی که داخل روند داستان بهش اشاره میشه،آگاهی کامل داره! ۲-هر داستان توی شهر متفاوت رقم میخوره،بوشهر،نیشابور،کرمان! ۳-شغل های متفاوتی که کارکتر ها دارن و شما نسبت به فضای شغلی شون آگاهی پیدا میکنید

آثار چاپی این نویسنده

فردا میخوام یک نویسنده‌ِ جوانِ ایرانی بهتون معرفی کنم که خودم خیلی دوستش دارم!

منم با یک مثال ساده جواب میدم! وقتی شما به یک متخصص تغذیه مراجعه میکنید؛میگه سعی کنید مواد مغذی و میوه جات و سبزیجات جلوی چشماتون باشه ؛روی میز بزارینش ؛یک بسته کوچیک توی کیفتون و... کتاب هم غذای روح و سفر روحه! کتاب رو بزارین جلوی چشمتون؛میزی که درس میخونید یا کار میکنید،توی رخت خوابتون،روی میز خونتون،بزارین کتاب دیدن و خود حجم کتاب توی ذهنتون عادی بشه،اینجوری بهتر میرید سمت خوندنش.

یک سوالی که ازم پرسیدن تا حالا؛اینکه چیکار کنیم کتاب خون بشیم؟

حیف نیست این آهنگ توی چنلمون نباشه؟