cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

دلــ🔞ــبـر اغــواگــ💦ـر

مثلا مست کنیم ویسکی و خالی کنم رو سینـ،ـه هات ؛ لیس بزنم اَ سینـ،ـه هات تا پایینِ بدنتُ..💦🍾

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
18 523
Obunachilar
-9024 soatlar
+987 kunlar
-1 42330 kunlar
Post vaqtlarining boʻlagichi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Nashrni tahlil qilish
PostlarKo'rishlar
Ulashishlar
Ko'rish dinamikasi
01
مانتو عروسکی دانشجویی فقططط ۲۹۰t ست مانتو شلوار کارگو فقططط ۳۹۰t شلوار مام مازراتی فقطط ۲۵۹t سرهمی مجلسی شیک فقطط ۴۹۰t مانتو شلوار شانتون مخصوص تابستون فقططط و فقططط ۳۹۰t 😍♥️ https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0 https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0 این چنل رو تموووم محصولاش اف زده و ارسالش هم رایگااانه😍😍🔥
4870Loading...
02
💦قصر سکس🙊 دختر فلفل فروشی که دزدکی میره توی قصر ولی همون شب با فرمانده جنگ چنان تاخت و تازی روی تخت میرن که... https://t.me/+KHqpRER0uy5iN2U8 #دارای‌صحنه‌ها‌‌ی‌مناسب‌بزرگسال 💦
4010Loading...
03
بابا لنگ دراز سکسی🔞🫦 #Part67 -آخ بابایی تلمبه بزن آهههه ک.صم خیلی خیسم اومممم ... توی دفتر کارگاه با شوگر ددیم سکس میکردیم و ک.صم ک.یر کلفتش رو قورت داده بود.. هرکی از کنار دفتر رد میشد از شیشه ها مارو تو اون وضعیت میدید و از ترس پا به فرار میذاشت. سینه هامو تو دستش گرفت و غرید: -هزار بار بکنمت باز تنگی ؛ جنده کوجولوی بابا . ناله کن . ناله کن تا ک*صتو پاره نکردم محکم خودش رو بهم کوبید که از درد جیغی زدم و....💦🔞 https://t.me/+COCZSyiQca0wNTk8
3451Loading...
04
_واسه رفیق بابات خیس کردی بچه؟ چکی رو #رونم نشوند و ناله دلبری براش کردم که اروم روم خیمه زد و بند #لباس_زیرمو با دست کشید و پاره کرد _پلمپی؟ دستمو #بین_پاهام فشردم و لبمو گزیدم _میخوام تو افتتاحش کنی! _بابات تو رو امانت سپرده دستم! _امانتیش میخواد مال تو باشه! با خنده دست انداختم رو #کمربندش و سگکشو باز کردم و شلوار و لباس زیرشو پایین کشیدم که با دیدن #عضو بزرگ بین پاهاش.....🔞❌💦💦 https://t.me/+0uUVNqtvBIUwNGVk https://t.me/+0uUVNqtvBIUwNGVk
4011Loading...
05
ویبراتور روی ک*ص🍓 صورتی ش میکشم و کی*رمو میمالم زبونمو روی شیار ک*ص خیسش میکشم و درجه ویبراتور رو بالا میبرم که جیغ بلندی میکشه🍌 _تا خود صبح باید زیرم گایی*ده بشی و با ویبراتور انقدر ار*ضا بشی که از حال بری کی*رمو لای شیار ک*صش میکشم و سوراخ تنگشو...🔞 https://t.me/+h2OaxmpPqKE4MTA0 با شورت اضافه و دستمال وارد شو...🔥
4152Loading...
06
https://t.me/c/1918422499/12 پارت اول🔞💦💯
4210Loading...
07
پرش به پارت اول👇🤤👅💦 https://t.me/c/2080117726/5
10Loading...
08
_واسه رفیق بابات خیس کردی بچه؟ چکی رو #رونم نشوند و ناله دلبری براش کردم که اروم روم خیمه زد و بند #لباس_زیرمو با دست کشید و پاره کرد _پلمپی؟ دستمو #بین_پاهام فشردم و لبمو گزیدم _میخوام تو افتتاحش کنی! _بابات تو رو امانت سپرده دستم! _امانتیش میخواد مال تو باشه! با خنده دست انداختم رو #کمربندش و سگکشو باز کردم و شلوار و لباس زیرشو پایین کشیدم که با دیدن #عضو بزرگ بین پاهاش.....🔞❌💦💦 https://t.me/+idWttg8AyuVjODk0 https://t.me/+idWttg8AyuVjODk0
3441Loading...
09
- لای سینه هات بوی فلفل میده. دستمو روی سینه هام گذاشتم. - من؟ نمیدونم اقا. اخماشو توی هم کشید. - میخوای دهن منو بسوزونی پدر سگ؟ ترسیده نگاهش کردم که رونمو چنگ زد و دم گوشم غرید. - یه سوزوندنی نشونت بدم. دستش لای پام رفت و... ❌💦رابطه هات فرمانده جنگ و دختر فلفل فروش👅
2951Loading...
10
بابا لنگ دراز سکسی🔞🫦 #Part67 -آخ بابایی تلمبه بزن آهههه ک.صم خیلی خیسم اومممم ... توی دفتر کارگاه با شوگر ددیم سکس میکردیم و ک.صم ک.یر کلفتش رو قورت داده بود.. هرکی از کنار دفتر رد میشد از شیشه ها مارو تو اون وضعیت میدید و از ترس پا به فرار میذاشت. سینه هامو تو دستش گرفت و غرید: -هزار بار بکنمت باز تنگی ؛ جنده کوجولوی بابا . ناله کن . ناله کن تا ک*صتو پاره نکردم محکم خودش رو بهم کوبید که از درد جیغی زدم و....💦🔞 https://t.me/+COCZSyiQca0wNTk8
3280Loading...
11
ویبراتور روی ک*ص🍓 صورتی ش میکشم و کی*رمو میمالم زبونمو روی شیار ک*ص خیسش میکشم و درجه ویبراتور رو بالا میبرم که جیغ بلندی میکشه🍌 _تا خود صبح باید زیرم گایی*ده بشی و با ویبراتور انقدر ار*ضا بشی که از حال بری کی*رمو لای شیار ک*صش میکشم و سوراخ تنگشو...🔞 https://t.me/+h2OaxmpPqKE4MTA0 با شورت اضافه و دستمال وارد شو...🔥
2830Loading...
12
ک.صمو دهن زن حاجی گذاشتم و زن جوون حاجی نالید: -برو اونور هرزه لای ک.صمو باز کردم و چو.چولمو به دهنش چسبوندم -اوممم حرف نباشه بخور برام اگه ارضام کنی قول میدم منم ک.صتو بخورم! اون فقط ناله میکرد و من از داغی لباش رو ک.صم لذت میبردم . با فکر ک.یر کلفت امیرعطا صاحب این عمارت انگشت فاکمو توی ک.صم فرو کردم و داشتم حال میکردم که ناگهان در اتاق باز شد -داری چه غلطی میکنی توله سگ!؟ با زن من؟! سمتم اومد و بازومو محکم کشید هولم داد روی مبل و ک.صمو.. https://t.me/+COCZSyiQca0wNTk8 پرستار حشری میخواد خودشو با زن مریض حاجی ارضا کنه که حاجی از راه میرسه و ک.صشو...🙈💦🔞
3331Loading...
13
- سینه هات و چرا پنهون می‌کنی؟ بغض کردم و بهش پشت کردم. - برو بیرون لطفاً. با خشم دستم و گرفت. - چکارشون کردی لعنتی! با دیدن نوک های قرمز شده‌اش، چشاش برق زد. - داشتی سینه هات و می‌مالیدی! دست داغش و روی نوکش گذاشت و... https://t.me/+X4LHbAcKHd45MGQ0 ازدواج صوری کردن اما پسره با دیدن سینه هاش داغ می‌کنه و...💦🔞😂
10Loading...
14
مالک شرکت تجاریه ولی زن نداره و واسه گول دادن مادرش خدمتکار شیطون و کوچولوش رو زنش معرفی میکنه و هرشب مجبورش میکنه ادای ناله دربیاره ولی یه شب با دیدن تن بکر و سکسیش سیخ میکنه واسش و ک*صش رو جر میده و...💯🔞❌🙈 https://t.me/+-kXcBe6AwZgwODBk https://t.me/+-kXcBe6AwZgwODBk ناله های الکی رو با جر دادن ک*ص خدمتکارش واقعی میکنه و آبش رو تو رحم دختره میریزه ودیگه هرشب به بهونه ی مادرش جرش میده🤭🔞🔥💯💯 #فول‌هات‌سکسی‌ک‌ص‌خیس‌کن💦🔞🔥
10Loading...
15
مالک شرکت تجاریه ولی زن نداره و واسه گول دادن مادرش خدمتکار شیطون و کوچولوش رو زنش معرفی میکنه و هرشب مجبورش میکنه ادای ناله دربیاره ولی یه شب با دیدن تن بکر و سکسیش سیخ میکنه واسش و ک*صش رو جر میده و...💯🔞❌🙈 https://t.me/+W-PUVeo0rjlhZGFk https://t.me/+W-PUVeo0rjlhZGFk ناله های الکی رو با جر دادن ک*ص خدمتکارش واقعی میکنه و آبش رو تو رحم دختره میریزه ودیگه هرشب به بهونه ی مادرش جرش میده🤭🔞🔥💯💯 #فول‌هات‌سکسی‌ک‌ص‌خیس‌کن💦🔞🔥
5071Loading...
16
- سینه هات و چرا پنهون می‌کنی؟ بغض کردم و بهش پشت کردم. - برو بیرون لطفاً. با خشم دستم و گرفت. - چکارشون کردی لعنتی! با دیدن نوک های قرمز شده‌اش، چشاش برق زد. - داشتی سینه هات و می‌مالیدی! دست داغش و روی نوکش گذاشت و... https://t.me/+X4LHbAcKHd45MGQ0 ازدواج صوری کردن اما پسره با دیدن سینه هاش داغ می‌کنه و...💦🔞😂
1 2802Loading...
17
ک.صمو دهن زن حاجی گذاشتم و زن جوون حاجی نالید: -برو اونور هرزه لای ک.صمو باز کردم و چو.چولمو به دهنش چسبوندم -اوممم حرف نباشه بخور برام اگه ارضام کنی قول میدم منم ک.صتو بخورم! اون فقط ناله میکرد و من از داغی لباش رو ک.صم لذت میبردم . با فکر ک.یر کلفت امیرعطا صاحب این عمارت انگشت فاکمو توی ک.صم فرو کردم و داشتم حال میکردم که ناگهان در اتاق باز شد -داری چه غلطی میکنی توله سگ!؟ با زن من؟! سمتم اومد و بازومو محکم کشید هولم داد روی مبل و ک.صمو.. https://t.me/+COCZSyiQca0wNTk8 پرستار حشری میخواد خودشو با زن مریض حاجی ارضا کنه که حاجی از راه میرسه و ک.صشو...🙈💦🔞
1 2113Loading...
18
بابا لنگ دراز سکسی🔞🫦 #Part67 -آخ بابایی تلمبه بزن آهههه ک.صم خیلی خیسم اومممم ... توی دفتر کارگاه با شوگر ددیم سکس میکردیم و ک.صم ک.یر کلفتش رو قورت داده بود.. هرکی از کنار دفتر رد میشد از شیشه ها مارو تو اون وضعیت میدید و از ترس پا به فرار میذاشت. سینه هامو تو دستش گرفت و غرید: -هزار بار بکنمت باز تنگی ؛ جنده کوجولوی بابا . ناله کن . ناله کن تا ک*صتو پاره نکردم محکم خودش رو بهم کوبید که از درد جیغی زدم و....💦🔞 https://t.me/+COCZSyiQca0wNTk8
10Loading...
19
رفتم عقب ماشین و دراز کشیدم و #پاهامو از زانو خم کردم. خم شد تو #ماشین و دو طرف رونمو گرفت و پاهامو بازتر کرد. دیگه تمام #اندامهای ک×.ص و #کو.×نم به بازترین شکل ممکن تو دیدش بود... دو طرف لبه #بهشتمو گرفت و بازش کرد که با یه واکنش ناخودآگاه تکونی خوردم و پامو جفت کردم که #سیلی رو #بهشتم زد و گفت: باززز... https://t.me/+YX-S0jJszPRkNzA0 #سک×س تو ماشین😈💦👆
5940Loading...
20
امیر عطا صارمی...حاجیِ جذاب و هاتی که با دیدنِ ک.ص صورتی و تپلِ پرستارِ زنش، حشری میشه و تو حموم پرستار و خفت میکنه و حسابی ک.صش و براش میخوره و جرش میده...💦💦 https://t.me/+qY0S-XPvayRjOWU0 #شورت‌خیس‌کن_سسکی
4340Loading...
21
ویبراتور روی ک*ص🍓 صورتی ش میکشم و کی*رمو میمالم زبونمو روی شیار ک*ص خیسش میکشم و درجه ویبراتور رو بالا میبرم که جیغ بلندی میکشه🍌 _تا خود صبح باید زیرم گایی*ده بشی و با ویبراتور انقدر ار*ضا بشی که از حال بری کی*رمو لای شیار ک*صش میکشم و سوراخ تنگشو...🔞 https://t.me/+h2OaxmpPqKE4MTA0 با شورت اضافه و دستمال وارد شو...🔥
1 3145Loading...
22
ویبراتور روی ک*ص🍓 صورتی ش میکشم و کی*رمو میمالم زبونمو روی شیار ک*ص خیسش میکشم و درجه ویبراتور رو بالا میبرم که جیغ بلندی میکشه🍌 _تا خود صبح باید زیرم گایی*ده بشی و با ویبراتور انقدر ار*ضا بشی که از حال بری کی*رمو لای شیار ک*صش میکشم و سوراخ تنگشو...🔞 https://t.me/+h2OaxmpPqKE4MTA0 با شورت اضافه و دستمال وارد شو...🔥
4020Loading...
23
امیر عطا صارمی...حاجیِ جذاب و هاتی که با دیدنِ ک.ص صورتی و تپلِ پرستارِ زنش، حشری میشه و تو حموم پرستار و خفت میکنه و حسابی ک.صش و براش میخوره و جرش میده...💦💦 https://t.me/+qY0S-XPvayRjOWU0 #شورت‌خیس‌کن_سسکی
5060Loading...
24
رفتم عقب ماشین و دراز کشیدم و #پاهامو از زانو خم کردم. خم شد تو #ماشین و دو طرف رونمو گرفت و پاهامو بازتر کرد. دیگه تمام #اندامهای ک×.ص و #کو.×نم به بازترین شکل ممکن تو دیدش بود... دو طرف لبه #بهشتمو گرفت و بازش کرد که با یه واکنش ناخودآگاه تکونی خوردم و پامو جفت کردم که #سیلی رو #بهشتم زد و گفت: باززز... https://t.me/+YX-S0jJszPRkNzA0 #سک×س تو ماشین😈💦👆
5531Loading...
25
رفتم عقب ماشین و دراز کشیدم و #پاهامو از زانو خم کردم. خم شد تو #ماشین و دو طرف رونمو گرفت و پاهامو بازتر کرد. دیگه تمام #اندامهای ک×.ص و #کو.×نم به بازترین شکل ممکن تو دیدش بود... دو طرف لبه #بهشتمو گرفت و بازش کرد که با یه واکنش ناخودآگاه تکونی خوردم و پامو جفت کردم که #سیلی رو #بهشتم زد و گفت: باززز... https://t.me/+YX-S0jJszPRkNzA0 #سک×س تو ماشین😈💦👆
5392Loading...
26
امیر عطا صارمی...حاجیِ جذاب و هاتی که با دیدنِ ک.ص صورتی و تپلِ پرستارِ زنش، حشری میشه و تو حموم پرستار و خفت میکنه و حسابی ک.صش و براش میخوره و جرش میده...💦💦 https://t.me/+qY0S-XPvayRjOWU0 #شورت‌خیس‌کن_سسکی
4302Loading...
27
ویبراتور روی ک*ص🍓 صورتی ش میکشم و کی*رمو میمالم زبونمو روی شیار ک*ص خیسش میکشم و درجه ویبراتور رو بالا میبرم که جیغ بلندی میکشه🍌 _تا خود صبح باید زیرم گایی*ده بشی و با ویبراتور انقدر ار*ضا بشی که از حال بری کی*رمو لای شیار ک*صش میکشم و سوراخ تنگشو...🔞 https://t.me/+h2OaxmpPqKE4MTA0 با شورت اضافه و دستمال وارد شو...🔥
3041Loading...
28
بابا لنگ دراز سکسی🔞🫦 #Part67 -آخ بابایی تلمبه بزن آهههه ک.صم خیلی خیسم اومممم توی دفتر کارگاه با شوگر ددیم سکس میکردیم و ک.صم ک.یر کلفتش رو قورت داده بود.. هرکی از کنار دفتر رد میشد از شیشه ها مارو تو اون وضعیت میدید و از ترس پا به فرار میذاشت. سینه هامو تو دستش گرفت و غرید: -هزار بار بکنمت باز تنگی ؛ جنده کوجولوی بابا . ناله کن . ناله کن تا ک صتو پاره نکردم محکم خودش رو بهم کوبید که از درد جیغی زدم و....💦🔞
140Loading...
29
Media files
1 4940Loading...
30
-صیغه‌ی منی! اجازه‌ات دست منه نه بابات؛ فهمیدی؟؟ ترسیده لب زدم : چی داری میگی امیرحسین؟ من که نمیتونم به بابام بگم باهاشون نمیرم تبریز چون تو راضی نیستی دست انداخت دور کمرم و تنمو به سینش چسبوند کنار گوشم پچ زد : نمیتونی؟ چطوره همین الان برم بهشون بگم دخترشون دیگه دختر نیست و زیر من زن شده! هوم؟ با استرس راهرو رو پاییدم تا مبادا یهو کسی بیاد آروم گفتم : همه چیزو خراب نکن امیر... من که بهت گفتم.... باهات راه میام.... هرچی بگی قبول میکنم.... بخاطر آبروم.... حاج بابام بفهمه سکته میکنه. من بهت قول میدم.... لاله ی گوشم رو بوسید و جوری حرف زد که قلبم از حرکت ایستاد -نه دیگه دختر حاجی! اومدی و نسازی نه باهام راه میای، نه هرچی بگم قبول میکنی یک هفته‌اس قراره بیای پیشم شب بمونی، هربار بهونه میاری حرصی نگاهش کردم و جواب دادم : آخه من چجوری بیام شب بمونم؟ حاج بابام منو میکشه اگر بفهمه حتی از فکرم گذشته که یه شب جایی بجز خونه بخوابم. تو رو خدا برگرد تو سالن، یهو یکی میاد، میبینه نیشخندی زد و بدون تغییر حالتش گفت : کجا برم؟ تازه داری تحریکم میکنی کوچولو. تنت داغ شده! چطوره علی الحساب توی اتاقت باهام تسویه کنی تا بعد.... دیگه نتونستم تحمل کنم. زیر دستش زدم و یه قدم عقب رفتم با نفس نفس گفتم : انگار یادت رفته چیکار کردی... توی مستی منو صیغه کردی! بهم.... بهم دست درازی کردی پسرِ حاج احمد. هنوزم طلبکاری؟ اصلا تو چرا؟ بذار خودم به همه بگم چه بلایی سرم آوردی تا.... با شنیدن اسمم از زبون خاله زیبا، حرف توی دهنم ماسید و گردنم چرخید سمت سالن -ماهرخ جون؟ شادی کجا رفت؟ نمیاد پیشمون؟ مامان فورا جواب داد : چرا چرا... الان میاد. نمیدونم کجا مونده این دختر یه قدم دیگه از امیر فاصله گرفتم تا قبل از اینکه متوجه علت غیبتم بشن، برگردم توی سالن که خاله زیبا دوباره گفت : -راستش امشب که همه دورهم جمع هستیم، گفتیم خوب میشه که شادی رو واسه بهزادم خواستگاری کنیم اگر حاج رسول اجازه بده همین امشب محرم بشن که اگر عمر حاج عمو به دنیا نبود، کار خیر عقب نیفته دستام یخ زد و نگاهم روی صورت امیر کشیده شد سعی میکرد ظاهرشو خونسرد نشون بده اما رگ کنار شقیقه اش نبض گرفته بود و گوشه‌ی پلکش می‌پرید دوباره کمرمو چنگ زد و با نیشخند گفت : خواستگاری کنن؟ از زن من؟ خبر داشتی و هیچی نگفتی شادی؟؟ فقط خدا به دادت برسه قلبم از حرکت ایستاد و کم مونده بود نقش زمین بشم قبل از این که حرفی بزنم مچ دستمو کشید و پرت شدم توی اتاق دستش سمت کمربندش رفت و حین باز کردنش، چشمکی زد و گفت : سکس با هیجان لذتش بیشتره. نه دختر حاجی؟ دستمو روی سینه‌ی ستبرش گذاشتم و لرزون گفتم : امیر... امیر جانم... یه لحظه گوش کن به من... من هیچی نمیدونستم... هولم داد روی تخت و با یه دستش هر دو دستم رو بالای سرم قفل کرد. دست دیگه‌اش دامنم رو بالا زد و گفت : -میخوام همونجوری که زیرم ناله میکنی و جیغ بکشی باشی شادی... عین همیشه! سورپرایز دارم واسه عمو رسول و زنش! لبامو به شدت زیر دندونام فشار دادم تا مبادا صدام بلند بشه که دست سردش بین پام نشست و هق هقم بلند شد جوری انگشتای کشیده‌اش رو حرکت میداد که عین مار به خودم میپیچیدم زیپ شلوارش رو باز کرد و با اولین ضربه چشمام سیاهی رفت اما دست بردار نبود درست همون لحظه در باز شد و صدای مامان رو شنیدم : شادی معلومه کجایی؟ زیبا میگه.... انگار تازه متوجه وضع ما شد که جیغ بلندی کشید و گفت : اینجا چه خبره ذلیل شده ها؟؟؟؟ چه غلطی دارین میکنین؟؟؟؟ https://t.me/+j4haB7MUjlFmZWRk https://t.me/+j4haB7MUjlFmZWRk https://t.me/+j4haB7MUjlFmZWRk https://t.me/+j4haB7MUjlFmZWRk https://t.me/+j4haB7MUjlFmZWRk بیشتر از 900 پارت آماده ♨️ بوکسور وحشی از #پارت‌اول دختر بیچاره رو جوری شکنجه میده و اذیت میکنن که فکر میکنن بچه تو شکمش مُرده.... 🛑 فکر میکنه دختری که دادگاه به زور عقدش کرده، خیانت کرده و هر بلایی سرش میاره تا اینکه.... https://t.me/+j4haB7MUjlFmZWRk
3 1109Loading...
31
#معشوقه‌ی‌خراب #پارت_1 - عزیزم لطفا لباساتونو در بیارید دراز بکشید روی تخت. با خجالت نگاهم کرد و من دستگاه لیزر رو روشن کردم. همش این پا و اون پا می‌کرد و مردد بود. - اولین بارتونه میاید لیزر؟ لبخند معذبی زد و سر تکون داد. کلافه نگاه به ساعت انداختم. از تایم جلسه‌اش داشت می‌گذشت. دستگاه که آماده شد، بلاخره رضایت داد مانتو شلوارش رو در بیاره اما شورت و سوتینش رو نه! نگاهی به دفترم انداختم. - مگه فول بادی نیستید؟ دختر لاغر اندام مقابلم که اسمش بهناز بود و پوست سفیدی داشت، سری به معنای تایید تکون داد. - خب خوشگلم باید شورت و سوتینتم در بیاری دیگه. به ناچار اونها رو هم در آورد و با کلی سرخ و سفید شدن و جلوی ک..صش رو پوشوندن، اومد دراز کشید رو تخت. سینه‌های گرد و بزرگش بنظر می‌رسید 80 باشه و نوک صورتی و سیخی داشت! عینک رو دادم دستش: - اینو بذار رو چشمات. دستش رو از لای پاش برداشت و من خودم رو کنترل کردم تا به لای پاش نگاه نکنم. اما همین که عینک رو گذاشت، خیره شدم به لای پاش. برخلاف هیکل لاغرش، ک..ص تپل و گوشتی داشت با یه چو..چول پفکی! روی بدنش ژل ریختم و خوب زیر بغل و دست هاش رو بهش آغشته کردم. بعد از اینکه اون قسمت ها رو لیزر کردم، نوبت نوک سینه هاش بود. کمی ژل ریختم کف دستم و خوب نوک سینه‌هاش رو با ژل خیس کردم. اما حواسم بود که اشتباهی نوک سینه‌هاش رو نمالم چون همین الانش هم خیلی معذب بود. وقتی قسمت بالا تنه‌اش رو تموم کردم و رسیدم به پایین تنه‌اش گفتم: - عزیزم کف پاهاتو بچسبون بهمدیگه. انجام داد و حالا ک..ص تپلش، کاملا مقابل چشمام بود جوری میتونستم تا توی سوراخ خیس و صورتیش رو ببینم. چند بار صدای نوتیف گوشیم بلند شد و کلافه نگاهمو از ک..ص مشتری گرفتم. طبق معمول آرش بود که داشت زرت زرت پیام میداد. گوشیمو برداشتم و پیام هاش رو خوندم که نوشته بود: - مشتری جدید داری امروز؟ یادت نره از ک..ص و ک..ونش بهم عکس بدی. لب گزیدم و نگاه به ک..ص دختره کردم. آرش عاشق ک..ص های تپل و گوشتیه. کاش الان اینجا بود و با اون ک..یر کلفتش جرش میداد. بی سر و صدا دوربین گوشیمو باز کردم و چندتا عکس واضح، از ک..ص مشتری گرفتم وحواسم بود گوشیم فلش نزنه. عکس هارو فرستادم واسه آرش که پسره‌ی گشنه سریع سین زد! انگار من شبها کم بهش سرویس میدم و کم جلو عقبمو یکی میکنه که انقد گشنه‌ست! - خانوم چیزی شده؟ پاهامو ببندم؟ هراسون گوشی رو گذاشتم کنار و ژل رو برداشتم. - نه عزیزم منتظر بودم دستگاه داغ شه. کف دستم ژل ریخته و ریختم روی ک..صش. خوب ژل رو پخش کردم و چند بار انگشتم رو روی کلی..توریسش کشیدم.... https://t.me/+0sldDxOp5vIzMmFh https://t.me/+0sldDxOp5vIzMmFh https://t.me/+0sldDxOp5vIzMmFh https://t.me/+0sldDxOp5vIzMmFh https://t.me/+0sldDxOp5vIzMmFh ساناز اپراتور لیزره و بدون اینکه مدرک تخصصی لیزر داشته باشه، واحد بالایی خونه‌اش رو کرده سالن لیزر و مشتری میاره. اما داستان از اونجایی شروع میشه که مشتری‌ها خبر ندارن ساناز حین انجام دادن لیزر از ک..ص و ک..ونشون عکس میگیره می‌فرسته واسه دوست پسرش و حتی گاهی می‌مالتشون! تا اینکه یه روز یکی از مشتری‌هاش با مالش دست ساناز خیس میشه و وقتی آرش دوست پسر ساناز سر میرسه تریسام...🔞🔞💦
4 0075Loading...
32
-دیگه نه من کمر دارم نه تو رَحِم، انقدر که من تقه‌ی تو رو زدم، باید جای بچه، نفت درمیومد. کلافه عرض اتاق رو راه میره. هر کاری کرده بود تا این بار حامله‌ش کرده باشه ولی... عصبی سمت حورا خیز برمی‌داره و میگه: -ف فقط یه‌بار دیگه... اینبار حامله میشم. قول میدم. -نمیتونی حورا... نمیتونی. حتی انقدر هم زن نیستی یه توله تو اون رحم صاب‌مرده‌ت نگه داری. از بازوش می‌گیره و تو صورتش تشر می‌زنه: -هرشب دارم شیش راند اون لامصب صدگرمی بین پاتو صفا میدم. گریه‌های حورا گوشم رو پر می‌کرد و می‌خواستم اهمیت ندهم. جز سکس، هزارتا دکتر و روش‌های مختلف رو انجام داده بودند ولی باز هم حامله نشده بود. -به همین راحتی میخوای یه زن دیگه بگیری؟! به‌خاطر بچه؟! بازم انجامش بدیم... نمیخوام از دستت بدم. -صدمدل قرص و دوا و دارو و دکتر حواله‌ی لاپای جنابعالی کردم ولی نمیشه. حورا به گریه می‌افتد و دلش نرم نمیشود. سرش را با تاسف تکان می‌دهد و او را روی تخت پرت می‌کند: -تو زن نیستی حورا... هرزنی میتونه واسه شوهرش یه توله بزاد ولی تو فقط پارتنر سکسی خوبی هستی. پارتنر سکسی؟ در همین حد به چشمش می‌آمد؟ تمام تنش کبود و خون مرده شده بود. هر شب زیر هیکل قباد، جون می‌داد و چیزی نمی‌گفت. موهاش رو از صورتش کنار زد و عصبی گفت: -تو لذتشو میبری، منم که هربار زیر سکس وحشیانه‌ت میمیرم ولی بازم حاضرم تا واست بچه بیارم قباد برخلاف خواسته‌ش باید دختر دیگه‌ای رو به عقدش در می‌آورد. زنی که می‌تونست وارث واسش به دنیا بیاره... دو سه دکمه اول لباسش رو باز کرد و بی‌رحمانه تو صورتش گفت: -ولی دیگه بریدم، به اینجام رسیده. تو رو به خیر منو به سلامت. با جنازه سکس کنم بهتر از توئه، درخت بی ثمر... از ساق پای حورا گرفت و روی تخت سمت خودش کشید. لخت شد و روش خیمه زد. بین پاش جا گرفت و خودش رو یک باره وارد دخترک کرد. -این آخرین سکسمونه، آخرین باره که لاپای منو می بینی و تو خودت حسش میکنی. دارم ازدواج میکنم با یکی که برام توله پس بندازه... صدای جیغش رو با لب‌هاش خفه کرد و تا وقتی که به اوج برسه، همه جوره به تن حورا تازید. صدای زنی که جایگزین حورا شده بود تا براش وارث بیاره، باعث شد سر جاش خشکش بزنه. درست شنیده بود؟ سمتش برگشت و بهت زده گفت: -چی؟! حامله‌ست؟! خودش کجاست؟! دخترک با ترس سر تکان داد و نامه‌ای که حورا بهش داده بود رو سمت قباد گرفت. -این نامه رو داد و گفت اون آخرین سکستون بود و آخرین باریه لای پاشو میبینی قباد خان! اشکش رو از صورتش پاک کرد و غمگین لب زد: -حورا با بچه‌ی تو توی شکمش، از ایران رفت یه جا که منم نمیدونم. نامه را باز کرد ولی با خواندن متنش... https://t.me/+qEsHTEB1OLAxZDg0 https://t.me/+qEsHTEB1OLAxZDg0 https://t.me/+qEsHTEB1OLAxZDg0 https://t.me/+qEsHTEB1OLAxZDg0 https://t.me/+qEsHTEB1OLAxZDg0 https://t.me/+qEsHTEB1OLAxZDg0 https://t.me/+qEsHTEB1OLAxZDg0 https://t.me/+qEsHTEB1OLAxZDg0 https://t.me/+qEsHTEB1OLAxZDg0 https://t.me/+qEsHTEB1OLAxZDg0 https://t.me/+qEsHTEB1OLAxZDg0 https://t.me/+qEsHTEB1OLAxZDg0
5 6778Loading...
33
-آه ک.ص.مو بمال...آه تند تر بمالش نوچ نوچی کرد و تیکه یخی از داخل ظرف برداشت لبخند خبیثی زد و یخ رو روی کـ🍓ـصم گذاشت که جیغ بلندی از سر شهو.ت کشیدم سیلی به سینم زد و گفت : میخوام ببینم کـ🍓ـص داغت چطوری این یخ رو آب میکنه! https://t.me/+rjzZHb1AxZtkYTkx https://t.me/+rjzZHb1AxZtkYTkx https://t.me/+rjzZHb1AxZtkYTkx تنبیه برده‌ی سکـ🔞ـسی با یخ ‼️ راند دوم 🔞💦 دستمُ پر از تف کردم بردم لای پاهاش رسوندمش به کـ×ـص توپولوش شروع به مالیدنش کردم 💦🤤 ناله هاش بلند شد بازومو چنگ زد +آه مامی خواهش میکنم بیشتر آه بیشتر...🥺😰 نیشخندی زدمُ دستمو تا مچ یک ضرب وارد کـ*صش کردم که جیغ بلندی کشید و ...😱🔞💦 https://t.me/+rjzZHb1AxZtkYTkx https://t.me/+rjzZHb1AxZtkYTkx https://t.me/+rjzZHb1AxZtkYTkx https://t.me/+rjzZHb1AxZtkYTkx https://t.me/+rjzZHb1AxZtkYTkx https://t.me/+rjzZHb1AxZtkYTkx https://t.me/+rjzZHb1AxZtkYTkx ‼️🔞لیتل شیطونِ حشر.یشو با دست و دیل.دو جر میده 🔞 لزبین لزدام‼️
3 4906Loading...
34
#دلبر_اغواگر #part144 - ارضام کن تا خستگیم بره! نانازم خیارتو میخاد.... با وجود بی حالیش ولی هنوز زبونش کار میکرد و بی حیایش سرجاش بود. - نانازت همینجوریشم با لمس انگشتام خیس شده وای بحال اینکه کی...رم بخوره بهش - بی ادب نشو ابرویی بالا بردم و سرم به سمتش خم کردم چشماش خمار و نیمه باز شده بود. - بی ادب؟ - اوهوم چرا اسمشو میاری؟ لبخندی روی لبم نشست و با تکون دادم سرم لب زدم - پس چی بگم؟بگم خیارم -اوهوم مگه چی میشه قهقهه ای زدم وسیلی محکمی به باسنش زدم که جیغی زد - بدو برو دوشتو بگیر بچه - منو ببر زیر دوش حداقل پوفی کردم و اولین در حموم رو باز کردم و شیراب داغ و سرد رو تنظیم کردم و وقتی اب گرم شد چرخوندمش تا از دوش بیاد و یه قدم عقب رفتم. عقب رفتنم همزمان شد با ریزش قطرات اب روی سرو صورتش و تاپی که حالا با وجود آب کاملا خیس شده بود و به تنش چسبده شده بود. سینه های درشت و خوش فرمش و اون نوکشون که دلبری میکرد و معلوم بود سفت شدن حسابی تحریکم میکرد. دستی توی صورتش کشید و توی یه حرکت تاپشو از تنش درآورد و با باز کردن چشماش ، نگاهش با نگاهم خورد. اونم انگار فهمید که تنم گر گرفته واسه لمس کردنش که به سمتم خم شد و چنگی به یقه ام زد و منو به سمت خودش کشید و..... {میسنا_میم} پیـج اینستـاے مـا رو دنبـال ڪنیـد: 🆔 https://instagram.com/roman_misana_mim
2 83915Loading...
35
🔥 چنل vip پر از صحنه های هات و سکسیه و دوبرابر چنل اصلی پارت داره🔞💦 پارت گذاری توی کانال vip به صورت  روزانه دو پارت و در کل هفته ای 10 پارته.🤤💦👅 📍جهت عضویت و خوندن رمان با پارت های بیشتر، مبلغ 50 تومن واریز... به شماره کارت: 6104337467615579 نسیم محمودی ♨️نام رمان حتما ذکر شود♨️ واریز کرده و شات واریزی رو به آیدی زیر ارسال کنید❤️👇🏻 @Misana_Mim (واسه اون دسته از عزیزانی که گفتم توان مالی نداریم میتونین از ۴۵ تا ۵۰ واریز کنن❤️)
2 8230Loading...
36
#پارت708 سرشو کوبیدم به دیوار. نه یه بار... ده بار زدم! سزای خیانت مرگه کسی که به من، به امیرحسین یزدانی خیانت کنه تقاصشو بدجور پس میده تو صورتش فریاد زدم : با رفیقم ریختی روهم بی همه چیز؟ چی کم گذاشته بودم واست؟ فردین نامزد داره حرومزاده! دوباره زدم که اینبار بی جون کنار دیوار رها شد -بهت گفته بودم زندگی کردن با من سخته! یه بار پا گذاشتی رو غیرتم گذشتم ازت. اینبار جنازتو میفرستم در خونه‌ی بابات! با صدای فردین، نگاهمو از شادی غرق خون گرفتم -شادی خانوم در چرا بازه؟ کیکی که گفتی خریدم... فقط حواست باشه اول مژدگونی بگیری بعد خبر بابا شدن رفیقمونو بهش بدی..‌. https://t.me/+rONBuzGKJ-w4YWY0
8854Loading...
37
ویبراتور روی ک*ص🍓 صورتی ش میکشم و کی*رمو میمالم زبونمو روی شیار ک*ص خیسش میکشم و درجه ویبراتور رو بالا میبرم که جیغ بلندی میکشه🍌 _تا خود صبح باید زیرم گایی*ده بشی و با ویبراتور انقدر ار*ضا بشی که از حال بری کی*رمو لای شیار ک*صش میکشم و سوراخ تنگشو...🔞 https://t.me/+h2OaxmpPqKE4MTA0 با شورت اضافه و دستمال وارد شو...🔥
8461Loading...
38
رفتم عقب ماشین و دراز کشیدم و #پاهامو از زانو خم کردم. خم شد تو #ماشین و دو طرف رونمو گرفت و پاهامو بازتر کرد. دیگه تمام #اندامهای ک×.ص و #کو.×نم به بازترین شکل ممکن تو دیدش بود... دو طرف لبه #بهشتمو گرفت و بازش کرد که با یه واکنش ناخودآگاه تکونی خوردم و پامو جفت کردم که #سیلی رو #بهشتم زد و گفت: باززز... https://t.me/+YX-S0jJszPRkNzA0 #سک×س تو ماشین😈💦👆
8201Loading...
39
دانشجویی که گیر استاد لاشی و به شدت جذابش گیر میفته و با اجبار پاش توی خونه اش باز میشه و استاده که براش کلی نقشه ها چیده بود، حسابی ک‌صش رو با انگشت تحریک میکنه و با کی‌*ر کلفت و دراز جرش میده و...🔞💯❌ https://t.me/+_egoRc_0uAAzYTY8 https://t.me/+_egoRc_0uAAzYTY8 #سکس‌هات‌وخشن‌استاد‌لاشی‌ودانشجوی‌ریزه‌میزه‌اش👅💦#محدودیـــت‌سنـــی💯🔞 اینجااومدی‌خیسی‌شدید‌ک‌ص‌و‌شورتت‌پای‌خودته💦😈 ورودبچه‌اکیدا‌ #ممنوووووووووووووووع🔞🔞💯💯🔞🔞
8521Loading...
40
#پارت708 سرشو کوبیدم به دیوار. نه یه بار... ده بار زدم! سزای خیانت مرگه کسی که به من، به امیرحسین یزدانی خیانت کنه تقاصشو بدجور پس میده تو صورتش فریاد زدم : با رفیقم ریختی روهم بی همه چیز؟ چی کم گذاشته بودم واست؟ فردین نامزد داره حرومزاده! دوباره زدم که اینبار بی جون کنار دیوار رها شد -بهت گفته بودم زندگی کردن با من سخته! یه بار پا گذاشتی رو غیرتم گذشتم ازت. اینبار جنازتو میفرستم در خونه‌ی بابات! با صدای فردین، نگاهمو از شادی غرق خون گرفتم -شادی خانوم در چرا بازه؟ کیکی که گفتی خریدم... فقط حواست باشه اول مژدگونی بگیری بعد خبر بابا شدن رفیقمونو بهش بدی..‌. https://t.me/+rONBuzGKJ-w4YWY0
10Loading...
مانتو عروسکی دانشجویی فقططط ۲۹۰t ست مانتو شلوار کارگو فقططط ۳۹۰t شلوار مام مازراتی فقطط ۲۵۹t سرهمی مجلسی شیک فقطط ۴۹۰t مانتو شلوار شانتون مخصوص تابستون فقططط و فقططط ۳۹۰t 😍♥️ https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0 https://t.me/+wYnQ_q7XrkE0ZWM0 این چنل رو تموووم محصولاش اف زده و ارسالش هم رایگااانه😍😍🔥
Hammasini ko'rsatish...
00:04
Video unavailable
💦قصر سکس🙊 دختر فلفل فروشی که دزدکی میره توی قصر ولی همون شب با فرمانده جنگ چنان تاخت و تازی روی تخت میرن که... https://t.me/+KHqpRER0uy5iN2U8 #دارای‌صحنه‌ها‌‌ی‌مناسب‌بزرگسال 💦
Hammasini ko'rsatish...
1.68 KB
بابا لنگ دراز سکسی🔞🫦 #Part67 -آخ بابایی تلمبه بزن آهههه ک.صم خیلی خیسم اومممم ... توی دفتر کارگاه با شوگر ددیم سکس میکردیم و ک.صم ک.یر کلفتش رو قورت داده بود.. هرکی از کنار دفتر رد میشد از شیشه ها مارو تو اون وضعیت میدید و از ترس پا به فرار میذاشت. سینه هامو تو دستش گرفت و غرید: -هزار بار بکنمت باز تنگی ؛ جنده کوجولوی بابا . ناله کن . ناله کن تا ک*صتو پاره نکردم محکم خودش رو بهم کوبید که از درد جیغی زدم و....💦🔞 https://t.me/+COCZSyiQca0wNTk8
Hammasini ko'rsatish...
00:01
Video unavailable
_واسه رفیق بابات خیس کردی بچه؟ چکی رو #رونم نشوند و ناله دلبری براش کردم که اروم روم خیمه زد و بند #لباس_زیرمو با دست کشید و پاره کرد _پلمپی؟ دستمو #بین_پاهام فشردم و لبمو گزیدم _میخوام تو افتتاحش کنی! _بابات تو رو امانت سپرده دستم! _امانتیش میخواد مال تو باشه! با خنده دست انداختم رو #کمربندش و سگکشو باز کردم و شلوار و لباس زیرشو پایین کشیدم که با دیدن #عضو بزرگ بین پاهاش.....🔞❌💦💦 https://t.me/+0uUVNqtvBIUwNGVk https://t.me/+0uUVNqtvBIUwNGVk
Hammasini ko'rsatish...
animation.gif.mp40.31 KB
00:02
Video unavailable
ویبراتور روی ک*ص🍓 صورتی ش میکشم و کی*رمو میمالم زبونمو روی شیار ک*ص خیسش میکشم و درجه ویبراتور رو بالا میبرم که جیغ بلندی میکشه🍌 _تا خود صبح باید زیرم گایی*ده بشی و با ویبراتور انقدر ار*ضا بشی که از حال بری کی*رمو لای شیار ک*صش میکشم و سوراخ تنگشو...🔞 https://t.me/+h2OaxmpPqKE4MTA0 با شورت اضافه و دستمال وارد شو...🔥
Hammasini ko'rsatish...
1.81 KB
https://t.me/c/1918422499/12 پارت اول🔞💦💯
Hammasini ko'rsatish...
پرش به پارت اول👇🤤👅💦 https://t.me/c/2080117726/5
Hammasini ko'rsatish...
00:01
Video unavailable
_واسه رفیق بابات خیس کردی بچه؟ چکی رو #رونم نشوند و ناله دلبری براش کردم که اروم روم خیمه زد و بند #لباس_زیرمو با دست کشید و پاره کرد _پلمپی؟ دستمو #بین_پاهام فشردم و لبمو گزیدم _میخوام تو افتتاحش کنی! _بابات تو رو امانت سپرده دستم! _امانتیش میخواد مال تو باشه! با خنده دست انداختم رو #کمربندش و سگکشو باز کردم و شلوار و لباس زیرشو پایین کشیدم که با دیدن #عضو بزرگ بین پاهاش.....🔞❌💦💦 https://t.me/+idWttg8AyuVjODk0 https://t.me/+idWttg8AyuVjODk0
Hammasini ko'rsatish...
animation.gif.mp40.31 KB
- لای سینه هات بوی فلفل میده. دستمو روی سینه هام گذاشتم. - من؟ نمیدونم اقا. اخماشو توی هم کشید. - میخوای دهن منو بسوزونی پدر سگ؟ ترسیده نگاهش کردم که رونمو چنگ زد و دم گوشم غرید. - یه سوزوندنی نشونت بدم. دستش لای پام رفت و... ❌💦رابطه هات فرمانده جنگ و دختر فلفل فروش👅
Hammasini ko'rsatish...
بابا لنگ دراز سکسی🔞🫦 #Part67 -آخ بابایی تلمبه بزن آهههه ک.صم خیلی خیسم اومممم ... توی دفتر کارگاه با شوگر ددیم سکس میکردیم و ک.صم ک.یر کلفتش رو قورت داده بود.. هرکی از کنار دفتر رد میشد از شیشه ها مارو تو اون وضعیت میدید و از ترس پا به فرار میذاشت. سینه هامو تو دستش گرفت و غرید: -هزار بار بکنمت باز تنگی ؛ جنده کوجولوی بابا . ناله کن . ناله کن تا ک*صتو پاره نکردم محکم خودش رو بهم کوبید که از درد جیغی زدم و....💦🔞 https://t.me/+COCZSyiQca0wNTk8
Hammasini ko'rsatish...