cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

𝐇🔞𝐑𝐍𝐘 𝐂𝐎𝐔𝐏𝐋𝐄 🫦

انقدر براش بخوری که بدنش به لرزش بیفته و آبش بپاچه تو صورتت💦🍓 • پارت‌گذاری روزانه و منظم • ژانر: #عاشقانه_طنز_کلکلی_بزرگسالان👅💦 #انتقامی_لیتل_ددی⛓️🎀 به‌قلم: #فاطمه_س_م

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
18 213
Obunachilar
-12024 soatlar
-7347 kunlar
-1 81430 kunlar
Post vaqtlarining boʻlagichi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Find out who reads your channel

This graph will show you who besides your subscribers reads your channel and learn about other sources of traffic.
Views Sources
Nashrni tahlil qilish
PostlarKo'rishlar
Ulashishlar
Ko'rish dinamikasi
01
_ آییی استاد وقتی ک🍓صمو میخوریش نمیتونم درست روی درسم تمرکز کنم. دور لبش رو شهو.انی لیسید و سرشو بالا اورد. _ چطوره تو واسه ددی بخوری من واست درس رو توضیح بدم؟ انگشت روی #بهشت خیسم کشیدم و لب گزیدم: _ آخه مال #ددی🍌 زیادی بزرگه ...دهنم پاره میشه ... کتاب رو جلوی صورتم گرفت. _ پس میکنم توش؛ معادله رو تا وقتی ار.ضا شدم حل کن! https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 سر کللاس #ک.ص دانشجو کوچولوشو میخوره و...💦🤤
9311Loading...
02
پالتومو روی #پاهام انداختم و دستمو به شورتم رسوندم و انگشتمو وارد #بهشتم👅 کردم. https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 آروم انگشتمو عقب و جلو می‌کردم و لبمو گاز میگرفتم تا صدای #ناله‌م بلند نشه و بقیه متوجه بشن.😛 کم کم #سرعت تلمبه‌هام رو بیشتر کردم و آه‌های ریزی کشیدم که یهو صدای امیر رو شنیدم. +توی کلاس با خودت ور میری جن.ده؟ انقدر سوراخات میخاره؟🍑🍓
1 0531Loading...
03
#یخ‌🍌 هارو تندتند توی سوراخم فرو میکنه و ضربه‌ای به باسنم میزنه -اینا تا شب توی تپلت میمونه تا یاد بگیری خودار.ضایی نکنی بیبیِ ددی🤤 💥 دستو پاهامو تکون میدم که نیشگونی از نی.پلام میگیره -ددی‌... ددی آرین ببخشید غلط کردم... غلط کردممم هق میزنم ولی اون بیرحم #سالارشو با سوراخ پشتم تنظیم میکنه -هیشش... برای اینکه نمیکردمت خودتو مالیدی؟؟ وقتی جِرت دادم میفهمی که نباید دست به مالِ من بزنی https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 #پارت‌واقعی، بخاطر اینکه خودشو میماله ددیِ خشنش توی سوراخش #یخ میزاره🍑 🔐 🥵
6101Loading...
04
خیره به جنگلبان که داشت برا #ک...یر بزرگش ج..ق میزد همزمان رو نوچه‌هاش بالا پایین شدم دوتا ک...یر تو کو.ن و #ک..صم بود و ابم رو شکم جفتشون روون بود _گشاد شدم....اووووم همزمان که #ج‌.‌ق میزد بلند شد و با فرو شدن #ک...یر بزرگ و پر رگش تو دهنم....🍌🥵🔥 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 دختره رو تو جنگل خفت میکنن و سه تایی #سوراخاشو گشاد میکنن🍑❤️
1851Loading...
05
#ک🦊ص صورتیمو به دندون کشید و #حش*ری وار شروع  به مالیدن کلیتو.ریسم کرد..🥵 نفس نفس میزدم و نمیتونستم تحمل کنم . ناله میکردم و #حش*ری تر از همیشه التماس میکردم : _تمومش کن #ددی🐾 تمومش کنننننن.🍭🫦 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 داشتم ار.ضا میشدم که با شنیدن صدای بابام...🔥😱
4411Loading...
06
#پارت_6🫦🔥 _آههههه محکمتررر آهههه اوووف آهههه درحالی که تو سوراخ درخت گیر کرده بودم گابریل حشری میخندید و دامنمو زده بود بالا و حسابی ترتیب #کـ..ص تپل و خیسمو با #کــ...یرش میداد، تنه درخت داشت به #پستون هام فشار میاورد و برگا نوک #پستونامو میمالوند _آهههه چه ک*صی تو جنگل تور کردم اوووف سوراخت داغهه آههه یهو تا ته #کــ...یرشو تو #کـ...صم جا کرد که آبش توی #کـ**صم پاچید و...🔞🔞🔞 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 گابریل جنگلبان حش‍*‍ری و #کـ..ـیرکلفت که با دیدن #کـ..ص صورتی که لای درخت گیر کرده شـ**ـق میکنه و...🍑🙊🤗
1883Loading...
07
جنگـلـ🌴ـبان هـات⛔️ گابریل داشت توی #ک..صم تلمبه میزد وجک #ک..یرشو توی دستش گرفته بود و سرشو میمالید صدای برخورد شلپ شلپ خا.یه هاش به ک..صم زیر صدای شرشر آب گم شده بود _اههه دختر ایرانی اخخخخ اهههه چه ک..ص تنگ و کردنی داری اخخ جک آب منیش رو لای سینه هام ریخت و سر ک..یرش رو توی کو🍑نم فرو کرد _اخخ یواشترررر جکک ک..ونم پاره کردی اهههه .. گابریل حرصی از اینکه جک محکمتر داره ک..ونمو میگاعه تلمبه هاشو توی ک..صم با خشونت بیشتری کوبیده👅👅 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 زیر ک..یر #دوتا استرالیایی داشتم گ.اییده میشدم ااههه خیلی کلفت بودن من عاشق ک..یرای کلفتم👙🍑
1800Loading...
08
🫦❌از تخفیف طلایی vip جا نمونید❌🫦 ❤️#اشتراکvip همه‌ی رمان‌هام #تخفیف خورده😀 🫶🏻🔞رمان‌های من👇🏻👙 1⃣روسالکا، رابطه ممنوعه و داغ فاحشه‌ای سرکش با جناب سرگردی مذهبی و مقید👙(چنل اصلی به دلیل صحنه‌های ف.یلتر شده، الان فقط چنل vip موجوده، رمان در چنل vip از پارت ۵۰۰ گذشته و رو به اتمامه) 2⃣یاسمین، س*ک*س ممنوعه مردی متعصب و هات با خاله‌ی ناتنیش🍒(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، چنل اصلی به دلیل صحنه‌های باز فیل‌.تر شد و الان فقط چنل vip در دسترسه) 3⃣هورنی‌میلف، س.ک.س داغ و خشن زن ح.شری با حاجی مذهبی و مقیدی که اوستای پسرشه🍒 4⃣هیاهوی برکه، عاشقانه‌ای هیجانی در دنیای گرگینه‌ها💋🐈‍⬛(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، ۷۰ پارت اول رمان در چنل عیارسنج موجوده، مبتونید مطالعه کنید و اگر خوشتون اومد بعد vip رو تهیه کنید) 5⃣هورنی‌کاپل، س.ک.س خیص کننده دختری ها.ت و شه‌.وتی که لیتل استاد خشنش که ۱۳ سال ازش بزرگتره میشه اما میفهمه که...🔞🍌 6⃣بنام‌شهو.ت، شوگر پولداری که چون از خو.ن فوبیا داره میده پرده بیبی سکسیشو پسر برادرش بزنه، اما اولین سکس خشن دانوش و #زن‌عموش و...🍑(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 7⃣اهورا، یه طلبکار ح.شری که قصد داره بدهی بدهکارشو، با گ.اییدن سوراخای تنگ و داغ دختر ها.ت و لوند بدهکارش صاف کنه😈🔞(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 8⃣س.ک.س‌.گروپ، یه پسر فقیر اما ح.شری که  به خاطر اینکه پولی جمع کنه تا بتونه با دختری که عاشقشه ازدواج کنه، مجبور میشه با خانم و دخترخونه‌ای که مادرش توش کار میکنه #تریسا🔥م بره، اما یه شب که همزمان داره با این مادر و دختر #متاهل س‌.ک‌.س میکنه... ♥️🌓برای دریافت اینک چنل هرکدوم از رمان‌ها و یا دریافت چنل vip رمان‌ها، به ادمین پیام بدین📥 *آیدی ادمین جهت خرید اشتراک vip👇🏻 @Advip_gandomroman2
1420Loading...
09
-حاج امیر دلت میخواد ک.ص پرستار سکسی زنتو جر بدی؟😈👅 https://t.me/+uStqxRPkrd45OTdk -لا اله الا الله نصف شبی زده به سرت دختر جون لخت و پتی وسط سالن چه غلطی میکنی!! میدونستم به این راحتی ها وا نمیده ولی من میخواستمش از وقتی وظیفم شده بود مراقبت از زن مریضش چشمم اون مردونگی کلفت رو گرفته بود و دلم میخواست پردمو بزنه و شبانه روز رو ک.یرش سواری کنم از افکارم آهی کشیدم که زیر لب استغفار کرد و سرشو بیشتر پایین انداخت . نزدیکش شدم و دستشو سریع چنگ زدم و زیر دامنم بردم و روی ک.ص خیسم گذاشتم که شوکه تکون محکمی خورد و خواست دستشو پس بکشه که پاهامو بهم فشار دادم و دستش زیر بهشت خیسم گیر کرد ناله ای کردم و خودمو تو بغلش پرت کردم که نوک پستون هام به سینه ی عضلانیش فشرده شد - ک.صم برات خیس کرده حاجی اگر ارضا نشم امشب خوابم نمیبره دادی سرم کشید و با شدت پسم زد که روی زمین افتادم و از درد آخی گفتم -دختره ی هرزه جل و پلاستو جمع میکنی گورتو از این خونه گم میکنی میری سمت پله ها رفت که داد زدم - حالا که خودت نمیتونی ارضام کنی مطمئنا خدمتکار های عمارتت که میتونن حاجی جون سمت در رفتم که از پشت کمرمو چنگ زد و روی نزدیک ترین مبل پرتم کرد بلافاصله روم خیمه زد -حالا کارت به جایی رسیده که میخوای به نوچه های من سرویس بدی ؟؟ کمرمو قوس دادم و دستمو توی شلوارش فرو بردم،ک.یرشو بین دستام گرفتم و مالشش دادم که ناله ی توگلویی کرد -آهه....من زیر ک.یر هیشکی الا خودت نمیخوابم حاجی جون زودباش منو بکن ...ک.یر کلفتتو تو سوراخ تنگم عقب جلو کن بی معطلی شلوارشو پایین کشید و ک.یرشو دم سوراخم گذاشت -جوری جرت بدم و شکمتو پر آب کنم که تا ۹ ماه هوس جندگی به سرت نزنه .... حرفش تموم نشده بود که یهو حجم بزرگ آلتشو یه مرتبه توم فرو کرد و...... https://t.me/+uStqxRPkrd45OTdk https://t.me/+uStqxRPkrd45OTdk https://t.me/+uStqxRPkrd45OTdk امیر اعطا صارمی،حاجی بازاری متاهلی که ک.یرش برای پرستار لوند زنش سیخ میشه و بعد از حامله کردن کرشمه اونو صیغه میکنه.....😱🔞💦
4060Loading...
10
‍ #part18 عمو بزرگم داشت با سینه های تازه جوونه زده ام ور میرفت و عمو کوچیکم بین پام مشغول لیس زدن ک..ص خیس از آبم بود از شدت شهوت دوست داشتم تا صبح زیر دوتا عموهام باشمو بهشون ک...ص بدم عمو کوچیکم لیسی به ک...صم زد و زبونشو لوله کرد و توی ک..صم تلمبه میزد و عمو بزرگم ک..یر بزرگ و قطورشو لای می می هام گذاشته بود و عقب و جلو میکرد.. سفیدی چشم هام رفت و همون موقع عمو کوچیکم با یه حرکت ک..یر نه چندان بزرگشو توی ک..صم فرو کرد _اههههه عمووییی یواششش اههههه دردمم اومددد عمو بزرگم وقتی دید دارم درد میکشم نیشخندی زد و ک...یر بزرگ و قطورشو توی ..ک..ونم فرو کرد.. _اهیییی یواششش اههه یواش عمو دارم زیر ک...یراتون جررر میخورمم اهییی اههه داشتم زیر ک..یر عموهام پاره پوره میشدم و سینه های کوچلوم بالا پایین میشدن که همون موقع در بازشدو زن عمو بزرگم شورتشو با یه حرکت روی تخت پرت کرد و ک..ص بزرگ و پر از موشو توی دهنم گذاشت _برایه زن عموتم لیس بزززن جنده کوچولو🔞💦 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 عموها و زن عمو های ناتنیش هرشب میان باهاش س‌کس میکنن😳👅
4331Loading...
11
#پارت_1 👅💦 -- اووووف ببین چقد نوک ممه هات سیخ شده واسم! نوک ممه هامو فشار داد که ک**یز بزرگش کم کم سیخ شد. خم شد روی میز و به بهشت ابدارم که حسابی خیسه خیس بود دستی کشید. - اووووم چقدر خیس شدم اوووف اروم اروم انگشتمو وارد هلوم کردم‌ و چوچو.لمو مالیدم که تو یه حرکت کاری کزد که جیغ بلندی کشیدم و....🔞💦 https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk #part6 _کیـ*ـرم تو کـ*ص تپلت دلبر اوووف این کـ*ص صورتی و خوردنی رو من با کیـ*ـرم جر میدم اومم..🔞🍑 شهوتی به کیـ*ـر سالاری نگاه کردم که چقد کلفت و شق بود و لیسی به سر کیـ*ـرش زدم... _اومم آراد بکن تو کـ*صم دیگه آههه کـ*ص صورتیمو برای تو تنگ و آبدار کردم.. در کـ*صم کوبید و با شهو.ت چوچول کـ*صمو از هم باز کرد و سریع دو انگشت کلفتشو وارد ک*صم کرد و کیـ*ـرشو تا ته توی کونم کوبید که...🔞💦 https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk https://t.me/+prMKEUc6c3czN2Jk ک.ی.ر کلفتش تپل تنگ دلبر ک‌.ص صورتیو جر میده..🔞🍑🙊
5801Loading...
12
🍓💦🍓💦 💦🍓💦 🍓💦 💦 #هفت_کوتوله🔞 #پارت_1 _روی شکم بخواب و باسنت رو بده بالا تا سوراخ هات باز تر بشن. یکی شون دست های سیاهش رو روی کمرم گذاشت و من رو به شکم خوابوند و اونی که دستور داده بود پشتم ایستاد و انگشتای زبرش رو به ک.صم کشید. دیگه نتونستم تحمل کنم و "آه" آرومی از بین لب هام خارج شد. اون کسی که روی تخت نشسته بود و با لختی بدنم جق میزد، بلند شد و جلوم ایستاد و دیک کوچولوش رو به لبم نزدیک کرد و غرید: _دندون نمیزنی فهمیدی؟ بیشتر مک بزن خوشم میاد! موهامو تو انگشت های کوچیک و تپلش چنگ گرفت و سرم رو به دیکش برد. کل اتاق بوی شهوت گرفته بود و من باورم نمی‌شد که بین هفت کوتوله دراز کشیده بودم و نوبتی می‌خواستن به قول خودشون منو "بگا" بدن. رئیس شون روی صندلی نشسته بود و با اون قد کوتاهش پا روی پا انداخته بود و دود پیپش رو بیرون داد و با صدای بمی دستور داد: _کی.راتون کوچیکه پس دوتایی می‌تونید تو جلوش فرو کنید و دوتا هم عقب! لبخندی بهم زد و خیره تو چشمای خمارم، ادامه داد: _میخوام تخت رو از ارگاسم سفید برفی خیس کنید! بوی ارضاش تا 3روز باید تو اتاق بمونه. قد کوتاهِ سیاه پوست چونه مو تو دستش گرفت و لب کلفتش رو روی لبم نشوند و وقتی همزمان چیز کوچیکی روی سوراخ باسن و واژنم حس کردم، آه پر از شهوتم تو دهن اون کوتوله سیاه پوست پخش شد. 6تاشون همزمان لای پاهام و باسن و سینه هام فرو رفتن و من از لذت صدای ناله هام بلند شد و به خودم پی‌چیدم و چشمای خمارم رو به رئیس‌شون دوختم که شلوار و باکسرش رو از پاش در اورد و تا چشمم به آلتش افتاد لحظه ای شوک شدم! این قد و هیکل چطوری می‌تونست همچین آلتی داشته باشه؟! https://t.me/+CRZDXvcguf9jNjE0 https://t.me/+CRZDXvcguf9jNjE0 https://t.me/+CRZDXvcguf9jNjE0 رَستا تو بیمارستان روانی کار میکنه و اون هرشب خواب می‌بینه با هفت کوتوله سکس های هات می‌بینه و تو خواب پرده بکارتش رو رئیس کوتوله ها زده. یه روز وقتی میره تیمارستان یه بیمار روانی رو میارن که همه ازش وحشت دارن و رَستا با دیدن اون بیمار روانی که شباهت عجیبی با رئیس کوتوله ها تو خوابش داره شوکه میشه و اون بیمار روانی هم با دیدن اندام رَستا...🔞🙈💦
9114Loading...
13
#هورنی‌‌کاپل🫦 #پارت۱۷۰ به قلم: #فاطمه_س_م کمکش کردم از روی تخت بلند شه، هر چند باهام سر سنگین بود و ازم نگاه میدزدید و یجوری دستاشو از تو دستم بیرون می‌کشید که ینی خودم میتونم کارامو انجام بدم، اما من بی توجه بهش، بعد از پرداخت هزینه بیمارستان، به بیرون از بیمارستان هدایتش کردم و نسخه اش رو گرفتم، دکتر کلی دارو تقویتی واسش نوشته بود، هردو به سمت ماشینم رفتیم، پشت رول نشستم و اونم روی صندلی شاگرد نشست، با صدای ضعیفی گفت: - منو ببر خوابگاه. عصبی پلکامو روی هم فشار دادم، میخاستم بهش بگم‌ "من راننده اسنپت که نیستم بچه" اما به سختی خودمو کنترل کردم که سکوت کنم و فقط به نشونه ی باشه سر تکون بدم. توی سکوت به خوابگاه رسوندمش، بعد از اینکه رسیدیم زیر لب خدافظی کرد و از ماشین پیاده شد. پوف کلافه ای کشیدم و ماشین رو به حرکت در اوردم، نباید باهاش اینجوری برخورد میکردم، نباید میذاشتم کارمون به اینجا بکشه... من برای یه هدفی به این جونور نزدیک شده بودم و تا وقتی که به هدفم نرسیده بودم، نباید اونو از خودم دور میکردم، الانم که دیگه غرورم بهم اجازه نمیداد برم سمتش و ازش معذرت خواهی کنم. بی هدف توی خیابونا میروندم، امیدوار بودم خودش عقلش بیاد سرجاش و بیاد خا.یمالی... من رادمانم! به خاطر تصادف و فلج شدنم زنم ولم کرد و من چاره ای جز صیغه کردن کسی ندارم. دختر یتیمی رو که خواهرش تو زندان بود رو صیغه کردم. ولی اون با من راه نمیومد و فکر میکرد کاری با لاپاش ندارم ولی کم کم که تنم جون گرفت هرشب باهاش... https://t.me/+R_rVqUgUSHlkMDM0 https://t.me/+R_rVqUgUSHlkMDM0 رادمان پسر جذابیه که زنش ولش کرده و همه فکر می کنند فلجه اما با دیدن پرستار هات و زبون درازش  که فکر می کنه بیلبیلک😂 رادمان کار نمی کنه و جلوش با تاپ و شلوارک می گرده طاقت نمیاره و جرش میده🔥 #پیشنهادی @rosalkaaa 🎀⛓🎀⛓🎀⛓🎀⛓🎀⛓🎀⛓
1 3078Loading...
14
#part16❌🫦 بعد از اینکه یه پست از #ک.ص خیسم گذاشتم پتو رو روم کشیدم و خوابیدم . وسط های خوابم احساس کردم یکی داره #ک.صمو میخوره که ناله ای کردم و چشمامو باز کردم و پتو رو از روم کنار زدم که یکی از دنبال کننده های پیجمو دیدم که داشت با زبونش #ک.صمو لیس میزد خواستم ازش فاصله بگیرم که مک محکمی به #چو.چولم زد که از لذت جیغی کشیدم 💦👅 _جوری ک.صتو بگ.ام که دیگه هوس عکس گذاشتن از #ک.ص خیستو تو پیجت نکنی نوک پس.تون های بزرگمو بین انگشتاش گرفت و فشاری بهش داد که.......... https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 پسره #ک.ص دختره رو تو خواب انگشت میکنه و به فا.ک میده ....💦🔥💦🔥
4082Loading...
15
دختره از حرص دوست پسره عکس #ک.ص لختشو میزاره تو اونلی فنز و......👄🔥 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 ضربه ای روی #ک.ص خیسم زد که از درد جیغ کشیدم -جوری سوراخاتو #میگ.ام که دیگه از این غلطا نکنی جنده ک.یرشو وارد سوراخ #کو.نم کرد و همزمان سه تا از انگشتاشو وارد سوراخ #ک.صم کرد که احساس کردم پاره شدم ضربه ای به سینه هام  زد و نوک پستون هامو کشید که ضعف کردم 🫦 شروع کرد با خشونت تلنبه زدن تو #ک.ص و #کو.نم و......💦 -آخخخخ...آهه گوه خوردم دارم پاره میشم .... -امشب جوری زیرم جر میخوری که دیگه اینستاگرام #پو.رن یادت بره ⛔️🍑
5503Loading...
16
#part16❌🫦 بعد از اینکه یه پست از #ک.ص خیسم گذاشتم پتو رو روم کشیدم و خوابیدم . وسط های خوابم احساس کردم یکی داره #ک.صمو میخوره که ناله ای کردم و چشمامو باز کردم و پتو رو از روم کنار زدم که یکی از دنبال کننده های پیجمو دیدم که داشت با زبونش #ک.صمو لیس میزد خواستم ازش فاصله بگیرم که مک محکمی به #چو.چولم زد که از لذت جیغی کشیدم 💦👅 _جوری ک.صتو بگ.ام که دیگه هوس عکس گذاشتن از #ک.ص خیستو تو پیجت نکنی نوک پس.تون های بزرگمو بین انگشتاش گرفت و فشاری بهش داد که.......... https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 پسره #ک.ص دختره رو تو خواب انگشت میکنه و به فا.ک میده ....💦🔥💦🔥
2710Loading...
17
#پارت_1 🔞 -اههههیی…خواهرتو جر بدهه…اوووم #ک*یر کلفتتو تند تند توی ک*ص پر اب و داغ #خواهرت عقب جلوش کن …اههههه تند تند روی ک*یر قطور و کلفتش بالا و پایین میشدم و خودمو به تن بی حسش میکوبیدم ترشحات #ک*صم روی ک*یر درازش چکه میکرد و حسابی #ک*یرش خیس شده بود حس نبض زدن ک*یر قطورش توی ک*ص پر از آب و تپلم منو بیشتر ح‌شری میکرد سرعت خودمو بیشتر کردم و تند تند روی ک*یر قطورش بالا و پایین میشدم  خوشبختانه کیارش فلج بود و نمیتونس ار.ضا بشه -اهههه …. #داداشییی ک*صممم داره پاره میشی با ک*یر. کلفتت اوممم…. با حس گرمی و کلفتی چیزی توی سوراخ پشتم..🍑🍑 https://t.me/+coL5zEWoiRUyZTFk https://t.me/+coL5zEWoiRUyZTFk پارتاش ک*ص خشکتو خیس میکنه🔞💦
850Loading...
18
- میخوام ک.یرتو بخورم جناب سرگرد... با عشوه جلوی پاش نشستم و از روی شورت لیسی به مردونگی کلفتش زدم، با شهوت غرید: - کرم نریز توله، تو خودت میدونی ک‌🍆یر من تو دهنت جا نمیشه! پاهامو باز کردم، دستی لای ک🍓ص خیسم کشیدم و نالیدم: - پس بذارش تو تپلم...💦🔥 بی طاقت به سمت ک.صم هجوم آورد و یهو... https://t.me/+XDK3EyDQPGpkYWQ0 https://t.me/+XDK3EyDQPGpkYWQ0 دختر ح.شری داره به سرگردی که توی خونه اش کار میکنه ک🍓ص میده، که پسرش سر میرسه و...
750Loading...
19
خیره به جنگلبان که داشت برا #ک...یر بزرگش ج..ق میزد همزمان رو نوچه‌هاش بالا پایین شدم دوتا ک...یر تو کو.ن و #ک..صم بود و ابم رو شکم جفتشون روون بود _گشاد شدم....اووووم همزمان که #ج‌.‌ق میزد بلند شد و با فرو شدن #ک...یر بزرگ و پر رگش تو دهنم....🍌🥵🔥 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 دختره رو تو جنگل خفت میکنن و سه تایی #سوراخاشو گشاد میکنن🍑❤️
3742Loading...
20
#پارت_6🫦🔥 _آههههه محکمتررر آهههه اوووف آهههه درحالی که تو سوراخ درخت گیر کرده بودم گابریل حشری میخندید و دامنمو زده بود بالا و حسابی ترتیب #کـ..ص تپل و خیسمو با #کــ...یرش میداد، تنه درخت داشت به #پستون هام فشار میاورد و برگا نوک #پستونامو میمالوند _آهههه چه ک*صی تو جنگل تور کردم اوووف سوراخت داغهه آههه یهو تا ته #کــ...یرشو تو #کـ...صم جا کرد که آبش توی #کـ**صم پاچید و...🔞🔞🔞 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 گابریل جنگلبان حش‍*‍ری و #کـ..ـیرکلفت که با دیدن #کـ..ص صورتی که لای درخت گیر کرده شـ**ـق میکنه و...🍑🙊🤗
3431Loading...
21
جنگـلـ🌴ـبان هـات⛔️ گابریل داشت توی #ک..صم تلمبه میزد وجک #ک..یرشو توی دستش گرفته بود و سرشو میمالید صدای برخورد شلپ شلپ خا.یه هاش به ک..صم زیر صدای شرشر آب گم شده بود _اههه دختر ایرانی اخخخخ اهههه چه ک..ص تنگ و کردنی داری اخخ جک آب منیش رو لای سینه هام ریخت و سر ک..یرش رو توی کو🍑نم فرو کرد _اخخ یواشترررر جکک ک..ونم پاره کردی اهههه .. گابریل حرصی از اینکه جک محکمتر داره ک..ونمو میگاعه تلمبه هاشو توی ک..صم با خشونت بیشتری کوبیده👅👅 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 زیر ک..یر #دوتا استرالیایی داشتم گ.اییده میشدم ااههه خیلی کلفت بودن من عاشق ک..یرای کلفتم👙🍑
3112Loading...
22
#عروس‌کوچولو_1 _ میخوام برم به مادرجون بگم که دودول پسرش خیلی بزرگه ... متعجب منو بین بازو هاش نگه داشت. _ بری به مامانم بگی ک***ر من بزرگه که چی بشه؟ میخواد بیاد برات کوچیکش کنه؟ اشک جمع شده توی چشم هامو پس زدم. _ باید بدونه باید چیکار کنم که دردم نیاد! اصلا شاید اجازه داد برم اتاق خودش بخوابم ... خنده مردونه ای تحویلم داد و لپم رو کشید. _ اتفاقا خوشحال میشه همچین دست گل با کیفیتی زاییده ...تو هم ناشکری نکن توله ...وقتی زیرشی که حال میکنی! با جیغ ریزی پسش زدم. _ نچ؛ کی گفته من حال می کنم؟ تازه خیلی هم دردم میاد. دست روی دهنم گذاشت و با چشم های ریز نگاهم کرد. _ نیم وجبی، صدای آه و ناله‌ت کل خونه پر میکنه بعد میگی لذت نمی‌بری؟ دستش رو پس زدم و سمت درب رفتم. _ اون جیغ ها به خاطر درده، مگه نمی‌شنوی همش میگم یواش تر؟! دستم روی دستگیره نشست و تند از اتاق بیرون زدم که پشت سرم حرکت کرد. خونه انقدر ها هم بزرگ نبود که نشه زود خودمو به اتاق مادرشوهرم برسونم. تند درب زدم که درب رو باز کرد و با چشم های خواب آلود از بالا تا پایین نگاهم کرد. _ چه خبره دختر؟ نصف شبی باز که صدای جیغ و دادت خونه رو برداشته! نگاه عصبانی کوروش که از دستم حسابی شکار شده بود، از دور بهم افتاد. _ به ...به خاطر همین اومدم! مادرشوهرم که من دیگه مامان جون صداش میزدم، دقیق نگاهم کرد که دست به کمر شدم. _ شما بهم کلک زدی، قبل از ازدواج نگفتی اونجای کوروش چقد بزرگه! مامان جون ابرو هاش بالا پرید که کوروش نزدیک شد و آرنجم رو کشید. _ شیطنت نکن گندم، بیا بریم بخوابیم! دستش رو پس زدم. _ آی ...ولم کن؛ چرا نمیزاری حرفمو بزنم؟ مگه دروغ میگم. مامان جون منو طرف خودش کشید. _ بزار ببینم چی میگه این دختر؟! پسر من چشه؟ به شلوار کوروش اشاره کردم. _ اونجاش گنده‌س، دردم میگیره! باید عمل بشه. انگار حرف من زیاد خنده دار بود که مامان جون ریز خندید. _ عمل نداره که مادر، ما قبلا ختنه‌ش کردیم بچه رو! کوروش صورتش قرمز شده بود ولی اهمیت نداشت. _ تازه عمل کردید انقد شده؟ خب پس من چیکار کنم؟ کوروش این بار جدی تر منو کشون کشون توی اتاق برد. _ خجالت نمیکشی؟ حق به جانب در حالی که حداقل پنجاه سانت ازش کوتاه تر بودم دست به کمر شدم. _ از چی خجالت بکشم؟ اصلا چرا منو اوردی تو اتاق، داشتم با مامانت حرف میزدم. خم شد و مقابل صورتم قرار گرفت. _ اجدادم عرب بودن، دست ننم که نبوده! شاکی ازش رو گرفتم. _ پس من باید به کی شکایت کنم؟ اصلا تا وقتی کوچیکش نکردی نیا سمت من! دست لای موهاش کشید و عصبی نفسش رو فوت کرد. _ برو بخواب کاریت ندارم! باهام قهر کرد؟ این من بودم که اول قهر کرده بودم. با دل چرکی توی تخت رفتم و زیر پتو خزیدم که عصبی برق رو خاموش کرد و اومد کنارم. _ نصف شبی علم شنگه راه انداختی، بعد مثل گربه ها زیر پتو رفتی که دعوات نکنم. پتو رو کشیدم و توی خودم جمع کردم و مغرور لب زدم: _ من با آدمای دودول گنده حرفی ندارم! https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk https://t.me/+wyvxj7oy4NEyNjZk دودول شوهرش گنده‌س رفته پیش مادرشوهرش گله شکایت میکنه😂💦 رمان طنز و فول صحنه
5072Loading...
23
🫦❌از تخفیف طلایی vip جا نمونید❌🫦 ❤️#اشتراکvip همه‌ی رمان‌هام #تخفیف خورده😀 🫶🏻🔞رمان‌های من👇🏻👙 1⃣روسالکا، رابطه ممنوعه و داغ فاحشه‌ای سرکش با جناب سرگردی مذهبی و مقید👙(چنل اصلی به دلیل صحنه‌های ف.یلتر شده، الان فقط چنل vip موجوده، رمان در چنل vip از پارت ۵۰۰ گذشته و رو به اتمامه) 2⃣یاسمین، س*ک*س ممنوعه مردی متعصب و هات با خاله‌ی ناتنیش🍒(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، چنل اصلی به دلیل صحنه‌های باز فیل‌.تر شد و الان فقط چنل vip در دسترسه) 3⃣هورنی‌میلف، س.ک.س داغ و خشن زن ح.شری با حاجی مذهبی و مقیدی که اوستای پسرشه🍒 4⃣هیاهوی برکه، عاشقانه‌ای هیجانی در دنیای گرگینه‌ها💋🐈‍⬛(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، ۷۰ پارت اول رمان در چنل عیارسنج موجوده، مبتونید مطالعه کنید و اگر خوشتون اومد بعد vip رو تهیه کنید) 5⃣هورنی‌کاپل، س.ک.س خیص کننده دختری ها.ت و شه‌.وتی که لیتل استاد خشنش که ۱۳ سال ازش بزرگتره میشه اما میفهمه که...🔞🍌 6⃣بنام‌شهو.ت، شوگر پولداری که چون از خو.ن فوبیا داره میده پرده بیبی سکسیشو پسر برادرش بزنه، اما اولین سکس خشن دانوش و #زن‌عموش و...🍑(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 7⃣اهورا، یه طلبکار ح.شری که قصد داره بدهی بدهکارشو، با گ.اییدن سوراخای تنگ و داغ دختر ها.ت و لوند بدهکارش صاف کنه😈🔞(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 8⃣س.ک.س‌.گروپ، یه پسر فقیر اما ح.شری که  به خاطر اینکه پولی جمع کنه تا بتونه با دختری که عاشقشه ازدواج کنه، مجبور میشه با خانم و دخترخونه‌ای که مادرش توش کار میکنه #تریسا🔥م بره، اما یه شب که همزمان داره با این مادر و دختر #متاهل س‌.ک‌.س میکنه... ♥️🌓برای دریافت اینک چنل هرکدوم از رمان‌ها و یا دریافت چنل vip رمان‌ها، به ادمین پیام بدین📥 *آیدی ادمین جهت خرید اشتراک vip👇🏻 @Advip_gandomroman2
1950Loading...
24
_میخوای توام عین مامانت یه بکن بکن قشنگ حس کنی!؟ با ناز قری به خودم دادم و به شاهرخ نزدیک شدم. _کیه که دلش نخواد زیر یه چیز بزرگ گا**ییده بشه ولی حیف که ادمش نیست. شاهرخ دستی زیر چونه‌ام گذاشت. _منو یادت رفته مهرا!؟ یادت رفته هرشب زیرم جر میخوردی و التماس میکردی که ولت کنم!! الان میگی من اون ادم نیستم!! خندیدم. _هوم... من عاشق سک*سم ولی تو زیادی وحشی بودی برای همین ازت جدا شدم. داداشت که مامانمو حامله کرده حتما باید خیلی اروم باشه. دارم تصورش میکنم که سک*س باهاش چه لذتی داره. شاهرخ با حرص دستش رو گذاشت رو رونمو فشار داد _اعصاب منو بهم نریز مهرا... ک*یر میخوای خودم دارم دیگه دردت چیه!؟ _دردم رمانتیک بازیه که تو بلد نیستی دستت رو بکش‌.. از جاش بلند شد منم وادار کرد که بلند شم. _پس سک*س اروم میخوای... منو چسبوند به دیوار سرش رو توی گردنم فرو کرد و بعد ریز بوسید مورمورم شد ‌. مک های اروم زد تا به بند لباسم رسید بند لباسم رو اروم پایین داد تا سینه‌های گرد خوشگلم نمایان شد ‌ قری بهشون دادم. نیشخندی زد و لیسی به بهشون زد چشم ‌هام بسته شد و دستی توی سرش فرو کردم _بخور پسر کوچولوم بخور.... همین کافی بود که از اون اروم بودن در بیاد و وحشی بشه با یه حرکت همینطور که داشت سینه‌ام رو لیس میزد بلندم کرد و رفت سمت تخت منو انداخت روی تخت روی پایین تنه‌ام نشست... زیپ شلوارش رو پایین داد سالار سیخ شده‌اش نمایان شد.. زیادی متورم بود. پاهام رو بالا داد تا خواستم بگم نه چربش کن واردم کرد که جیغی کشیدم _جوووون صدای مادر و دختر توی عمارت ما همش می‌پیچه. محکم ضربه زد و من از درد فقط ملافه رو چنگ میزدم. عین وحشی.ها ضربه میزد. _که رمانتیک میخواستی اره... درد داشتم دستم رو بردم نزدیک بهشتم و بالاش رو مالیدم. حدود ده دقیقه بی‌وقفه ضربه زد تا ابش اومد توم خالی کرد _توم خالی نکن احمق حامله میشم نیشخندی زد _منم همین رو میخوام. میخوام پابستت کنم که دیگه نتونی فرار کنی. برم گردوند. _دیگه نه شاهرخ ولم کن... _نچ باید تاوان ول کردن منو امشب بدی مهرا دیگه ول کردی در کار نیست ‌ باسنم رو بالا داد خودش رو دم سوراخم تنظیم کرد. _لااقل چربش ک... با وارد کرد یهویش جیغی زدم و از کو*ن هم قشنگ جز خوردم مامان و دختره تو یه عمارت با دوتا داداش قشنگ حال میکنند 🔞😈 https://t.me/+I8m69Vf8c3tiOGI0 https://t.me/+I8m69Vf8c3tiOGI0 https://t.me/+I8m69Vf8c3tiOGI0
7050Loading...
25
ک^یر کلفت سیاه🔞 +واست خریدنت اون‌همه‌پول ندادم که بگی نمیخورم و نمیتونم و درد دارم با ترس به اون‌ک^یر سیاه بزرگ زل زدم -آخه شیخ این‌خیلی گنده ست +سرش بره تو عادت میکنی حالا لنگات و بده بالا ک^ص صورتی خوشگلت و ببینم دختر ایرانی سر ک^یرش رو که لای چاک ک^صم کشید اه بلندی کشیدم و ... پول و لای سوتینم چپوند و پاهام و باز تر کرد: -لنگات و وا کن جنده میخوام امشب یه حالی به ک^یر کلفتم بدی هیچ دختری زیرش دووم نیاورده ک^یر سیاهش رو ک از زیر پیراهنش بیرون آورد شبیه سکته ایا بهش خیره شدم: -این...این خیلی بزرگه شیخ پاره میشم...ک^صم تنگه با اون ک^یر سیاه جلو اومد و پاهام رو از هم باز کرد: -یبار آبم و بریزم تو رحمت جا باز میکنه ک^یرش رو لای چاک ک^صم کشید و یهویی... https://t.me/+T1KpfPjDaBlhNzY0 https://t.me/+T1KpfPjDaBlhNzY0 https://t.me/+T1KpfPjDaBlhNzY0 مرد عربی که دختره باکره رو از عقب و جلو جر میخورن🍑
5951Loading...
26
#مهیاس_1 - فردا بعد اذان صبح بابامو اعدام می کنن اون وقت تو الان از من سکس میخوای؟ پولو بده برم، قول میدم رضایت که دادن با پای خودم بیام تو تختت. نیشخندی زد. - منو هالو فرض کردی تو؟ ببینم نکنه فکر کردی ک.صت از طلاست که یه میلیارد و ششصد میلیون بیارزه؟ با عجز نالیدم: - وقت زیادی ندارم ارباب. تو رو خدا... دستش رو به نشونه ی سکوت بالا برد و گفت: - من خدا مدا حالیم نیست. خیریه هم باز نکردم همینطوری زرتی پولو بدم دستت، تا از جنس مطمئن نشم پولی بالاش نمیدم... با چشم و ابرو به لباس های تنم اشاره کرد و ادامه داد: - لخت شو، اول باید ببینم بدنت چیزی برای راضی کردنم داره یا نه؟! با چشم های ریز شده نگاهم کرد. - شنیدم عقد پسر عموت بودی و پس فرستادنت ور دل ننه و آقات، باید مطمئن بشم عیب و ایرادی حداقل بدنت نداره! لبم رو به دندون گرفتم و نالیدم: - آخه ارباب... عصبی غرید: - یا لخت شو یا گم میشی میری بیرون. الان که کارت گیر منه هی ناز و غمزه میای از کجا معلوم پولو گرفتی فرار نکنی؟ خوب گوش کن دختر جون من تا مطمئن نشم هیکلت همونیه که میخوام و دو برابر پولی که بهت میدم سفته امضا نکنی یه ریالم نمیدم بهت. حالا دیگه خوددانی! چاره ی دیگه ای نداشتم. اول از همه شالم رو از سر برداشتم و در حالی که سعی می کردم به چشم هاش نگاه نکنم، پرسیدم: - لخت بشم کافیه دیگه؟ میدی پولو؟! سری تکون داد. - آره. آب دهنم رو قورت دادم و چشم بستم تا حداقل جایی رو نبینم و با نهایت سرعتی که داشتم قبل از پشیمونی مانتو و شلوارم رو در آوردم. صدای قدم هاش رو شنیدم، پشت سرم ایستاد و چنگی به سینه ام زد. - احمق متوجه نشدی گفتم لخت شو؟ از کی تا حالا به لباس زیر داشتن، میگن لخت شدن؟! هلم داد سمت میزش و مجبورم کرد خم بشم. - دستاتو بذار روی میز، پاهاتم کامل باز کن. نگران لب زدم: - چی کار می کنی؟ گفتی فقط لخت بشم که. پوزخندی زد. - تو واقعا احمقی یا خودتو زدی به خریت؟ باز کن پاتو ببینم. حس بدی داشتم. اونقدری که می خواستم بیخیال همه چی بشم و برم اما باید خفت رو به خاطر نجات بابا تحمل می کردم. خودش شورتم رو پایین کشید، پاهام رو از هم باز کرد. چشم هام رو بسته بودم و منتظر بودم تمومش که یهو بین پام تیر کشید و از درد جیغ بلندی زدم. انگار که یه سوزن تیز به گوشت بین پام زده باشن درد از همون نقطه سمت تمام بدنم پخش شد. دستام از درد مشت شد و نالیدم: - ولی قرارمون این نبود... توجه به حرفم نکرد. تا خون بین پام رو دید و شکه لب زد: - تو... تو باکره بودی؟ چطور ممکنه ؟! مگه شوهر نداشتی؟! ادامه رمان👇👇 https://t.me/+gIiSmh7McYthM2U0 https://t.me/+gIiSmh7McYthM2U0 مهیاس دختر روستایی که به خاطر جور کردن دیه قتلی که پدرش انجام داده، مجبور میشه خودش رو به ارباب اردلان بفروشه! مردی که حتی پشه ماده از دست هوسرانی هاش در امان نیست و فقط یه خط قرمز داره سکس با دختره باکره!
1 1991Loading...
27
#part16❌🫦 بعد از اینکه یه پست از #ک.ص خیسم گذاشتم پتو رو روم کشیدم و خوابیدم . وسط های خوابم احساس کردم یکی داره #ک.صمو میخوره که ناله ای کردم و چشمامو باز کردم و پتو رو از روم کنار زدم که یکی از دنبال کننده های پیجمو دیدم که داشت با زبونش #ک.صمو لیس میزد خواستم ازش فاصله بگیرم که مک محکمی به #چو.چولم زد که از لذت جیغی کشیدم 💦👅 _جوری ک.صتو بگ.ام که دیگه هوس عکس گذاشتن از #ک.ص خیستو تو پیجت نکنی نوک پس.تون های بزرگمو بین انگشتاش گرفت و فشاری بهش داد که.......... https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 پسره #ک.ص دختره رو تو خواب انگشت میکنه و به فا.ک میده ....💦🔥💦🔥
2440Loading...
28
#part16❌🫦 بعد از اینکه یه پست از #ک.ص خیسم گذاشتم پتو رو روم کشیدم و خوابیدم . وسط های خوابم احساس کردم یکی داره #ک.صمو میخوره که ناله ای کردم و چشمامو باز کردم و پتو رو از روم کنار زدم که یکی از دنبال کننده های پیجمو دیدم که داشت با زبونش #ک.صمو لیس میزد خواستم ازش فاصله بگیرم که مک محکمی به #چو.چولم زد که از لذت جیغی کشیدم 💦👅 _جوری ک.صتو بگ.ام که دیگه هوس عکس گذاشتن از #ک.ص خیستو تو پیجت نکنی نوک پس.تون های بزرگمو بین انگشتاش گرفت و فشاری بهش داد که.......... https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 پسره #ک.ص دختره رو تو خواب انگشت میکنه و به فا.ک میده ....💦🔥💦🔥
2371Loading...
29
دختره از حرص دوست پسره عکس #ک.ص لختشو میزاره تو اونلی فنز و......👄🔥 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 ضربه ای روی #ک.ص خیسم زد که از درد جیغ کشیدم -جوری سوراخاتو #میگ.ام که دیگه از این غلطا نکنی جنده ک.یرشو وارد سوراخ #کو.نم کرد و همزمان سه تا از انگشتاشو وارد سوراخ #ک.صم کرد که احساس کردم پاره شدم ضربه ای به سینه هام  زد و نوک پستون هامو کشید که ضعف کردم 🫦 شروع کرد با خشونت تلنبه زدن تو #ک.ص و #کو.نم و......💦 -آخخخخ...آهه گوه خوردم دارم پاره میشم .... -امشب جوری زیرم جر میخوری که دیگه اینستاگرام #پو.رن یادت بره ⛔️🍑
7133Loading...
30
#part16❌🫦 بعد از اینکه یه پست از #ک.ص خیسم گذاشتم پتو رو روم کشیدم و خوابیدم . وسط های خوابم احساس کردم یکی داره #ک.صمو میخوره که ناله ای کردم و چشمامو باز کردم و پتو رو از روم کنار زدم که یکی از دنبال کننده های پیجمو دیدم که داشت با زبونش #ک.صمو لیس میزد خواستم ازش فاصله بگیرم که مک محکمی به #چو.چولم زد که از لذت جیغی کشیدم 💦👅 _جوری ک.صتو بگ.ام که دیگه هوس عکس گذاشتن از #ک.ص خیستو تو پیجت نکنی نوک پس.تون های بزرگمو بین انگشتاش گرفت و فشاری بهش داد که.......... https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 پسره #ک.ص دختره رو تو خواب انگشت میکنه و به فا.ک میده ....💦🔥💦🔥
3083Loading...
31
خیره به جنگلبان که داشت برا #ک...یر بزرگش ج..ق میزد همزمان رو نوچه‌هاش بالا پایین شدم دوتا ک...یر تو کو.ن و #ک..صم بود و ابم رو شکم جفتشون روون بود _گشاد شدم....اووووم همزمان که #ج‌.‌ق میزد بلند شد و با فرو شدن #ک...یر بزرگ و پر رگش تو دهنم....🍌🥵🔥 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 دختره رو تو جنگل خفت میکنن و سه تایی #سوراخاشو گشاد میکنن🍑❤️
5624Loading...
32
#پارت_6🫦🔥 _آههههه محکمتررر آهههه اوووف آهههه درحالی که تو سوراخ درخت گیر کرده بودم گابریل حشری میخندید و دامنمو زده بود بالا و حسابی ترتیب #کـ..ص تپل و خیسمو با #کــ...یرش میداد، تنه درخت داشت به #پستون هام فشار میاورد و برگا نوک #پستونامو میمالوند _آهههه چه ک*صی تو جنگل تور کردم اوووف سوراخت داغهه آههه یهو تا ته #کــ...یرشو تو #کـ...صم جا کرد که آبش توی #کـ**صم پاچید و...🔞🔞🔞 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 گابریل جنگلبان حش‍*‍ری و #کـ..ـیرکلفت که با دیدن #کـ..ص صورتی که لای درخت گیر کرده شـ**ـق میکنه و...🍑🙊🤗
5992Loading...
33
- میخوام ک.یرتو بخورم جناب سرگرد... با عشوه جلوی پاش نشستم و از روی شورت لیسی به مردونگی کلفتش زدم، با شهوت غرید: - کرم نریز توله، تو خودت میدونی ک‌🍆یر من تو دهنت جا نمیشه! پاهامو باز کردم، دستی لای ک🍓ص خیسم کشیدم و نالیدم: - پس بذارش تو تپلم...💦🔥 بی طاقت به سمت ک.صم هجوم آورد و یهو... https://t.me/+XDK3EyDQPGpkYWQ0 https://t.me/+XDK3EyDQPGpkYWQ0 دختر ح.شری داره به سرگردی که توی خونه اش کار میکنه ک🍓ص میده، که پسرش سر میرسه و...
6723Loading...
34
دختره از حرص دوست پسره عکس #ک.ص لختشو میزاره تو اونلی فنز و......👄🔥 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 ضربه ای روی #ک.ص خیسم زد که از درد جیغ کشیدم -جوری سوراخاتو #میگ.ام که دیگه از این غلطا نکنی جنده ک.یرشو وارد سوراخ #کو.نم کرد و همزمان سه تا از انگشتاشو وارد سوراخ #ک.صم کرد که احساس کردم پاره شدم ضربه ای به سینه هام  زد و نوک پستون هامو کشید که ضعف کردم 🫦 شروع کرد با خشونت تلنبه زدن تو #ک.ص و #کو.نم و......💦 -آخخخخ...آهه گوه خوردم دارم پاره میشم .... -امشب جوری زیرم جر میخوری که دیگه اینستاگرام #پو.رن یادت بره ⛔️🍑
1371Loading...
35
#پارت_1 🔞 -اههههیی…خواهرتو جر بدهه…اوووم #ک*یر کلفتتو تند تند توی ک*ص پر اب و داغ #خواهرت عقب جلوش کن …اههههه تند تند روی ک*یر قطور و کلفتش بالا و پایین میشدم و خودمو به تن بی حسش میکوبیدم ترشحات #ک*صم روی ک*یر درازش چکه میکرد و حسابی #ک*یرش خیس شده بود حس نبض زدن ک*یر قطورش توی ک*ص پر از آب و تپلم منو بیشتر ح‌شری میکرد سرعت خودمو بیشتر کردم و تند تند روی ک*یر قطورش بالا و پایین میشدم  خوشبختانه کیارش فلج بود و نمیتونس ار.ضا بشه -اهههه …. #داداشییی ک*صممم داره پاره میشی با ک*یر. کلفتت اوممم…. با حس گرمی و کلفتی چیزی توی سوراخ پشتم..🍑🍑 https://t.me/+coL5zEWoiRUyZTFk https://t.me/+coL5zEWoiRUyZTFk پارتاش ک*ص خشکتو خیس میکنه🔞💦
8154Loading...
36
جنگـلـ🌴ـبان هـات⛔️ گابریل داشت توی #ک..صم تلمبه میزد وجک #ک..یرشو توی دستش گرفته بود و سرشو میمالید صدای برخورد شلپ شلپ خا.یه هاش به ک..صم زیر صدای شرشر آب گم شده بود _اههه دختر ایرانی اخخخخ اهههه چه ک..ص تنگ و کردنی داری اخخ جک آب منیش رو لای سینه هام ریخت و سر ک..یرش رو توی کو🍑نم فرو کرد _اخخ یواشترررر جکک ک..ونم پاره کردی اهههه .. گابریل حرصی از اینکه جک محکمتر داره ک..ونمو میگاعه تلمبه هاشو توی ک..صم با خشونت بیشتری کوبیده👅👅 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 زیر ک..یر #دوتا استرالیایی داشتم گ.اییده میشدم ااههه خیلی کلفت بودن من عاشق ک..یرای کلفتم👙🍑
6302Loading...
37
#part16❌🫦 بعد از اینکه یه پست از #ک.ص خیسم گذاشتم پتو رو روم کشیدم و خوابیدم . وسط های خوابم احساس کردم یکی داره #ک.صمو میخوره که ناله ای کردم و چشمامو باز کردم و پتو رو از روم کنار زدم که یکی از دنبال کننده های پیجمو دیدم که داشت با زبونش #ک.صمو لیس میزد خواستم ازش فاصله بگیرم که مک محکمی به #چو.چولم زد که از لذت جیغی کشیدم 💦👅 _جوری ک.صتو بگ.ام که دیگه هوس عکس گذاشتن از #ک.ص خیستو تو پیجت نکنی نوک پس.تون های بزرگمو بین انگشتاش گرفت و فشاری بهش داد که.......... https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 https://t.me/+LBjLCdtp4EswZDM0 پسره #ک.ص دختره رو تو خواب انگشت میکنه و به فا.ک میده ....💦🔥💦🔥
1391Loading...
38
#بابای‌شهو.تی💃💦  #پارت_7😈❗️ بابا شهروز حشری #کــ🍌یرشو جلوم گرفت که اوفی گفتم و خیره به زن ج*نده ای که #ک👅صشو برای بابام باز کرده بود کل #کـ*ـیر بابارو توی دهنم فرو کردم.. _اووف تابان آههه از مادرت بهتر #کـ*ـیرمو میخوری اوووف #ک👅صتو باز کن ببینم لای صورتیشو اووف.. جن*ده ی بابا شهروز با حسادت نگاهم کرد و شهو.انی گفت: _شهروز عشقم آههه #کـ*ـیرتو بکن توی #ک*صم دیگه اووم بابا شهروز #کـ*ـیرشو از توی دهنم دراورد که با دیدن رگای کلفت #کـ*ـیرش ناله ای کردم و براش #ک*صمو باز کردم..🍑😛 _اومم بابایی ببین #ک*ص صورتی و تنگم چطوری آب انداخته آههه #کـ*ـیرکلفتتو میخواد اومم یهو بابا خم شد و انگشتای کلفتشو توی #ک*ص گشاد ج*نده اش کرد و همزمان کل #کــ*یرشو توی #ک*ص باکره و خیسم فرستاد که.... https://t.me/+UWbYnAdlSndhOThk https://t.me/+UWbYnAdlSndhOThk https://t.me/+UWbYnAdlSndhOThk گروهی_فا.حشه_شهو.انی_بدون_سا.نسور🫦
980Loading...
39
🫦❌از تخفیف طلایی vip جا نمونید❌🫦 ❤️#اشتراکvip همه‌ی رمان‌هام #تخفیف خورده😀 🫶🏻🔞رمان‌های من👇🏻👙 1⃣روسالکا، رابطه ممنوعه و داغ فاحشه‌ای سرکش با جناب سرگردی مذهبی و مقید👙(چنل اصلی به دلیل صحنه‌های ف.یلتر شده، الان فقط چنل vip موجوده، رمان در چنل vip از پارت ۵۰۰ گذشته و رو به اتمامه) 2⃣یاسمین، س*ک*س ممنوعه مردی متعصب و هات با خاله‌ی ناتنیش🍒(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، چنل اصلی به دلیل صحنه‌های باز فیل‌.تر شد و الان فقط چنل vip در دسترسه) 3⃣هورنی‌میلف، س.ک.س داغ و خشن زن ح.شری با حاجی مذهبی و مقیدی که اوستای پسرشه🍒 4⃣هیاهوی برکه، عاشقانه‌ای هیجانی در دنیای گرگینه‌ها💋🐈‍⬛(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، ۷۰ پارت اول رمان در چنل عیارسنج موجوده، مبتونید مطالعه کنید و اگر خوشتون اومد بعد vip رو تهیه کنید) 5⃣هورنی‌کاپل، س.ک.س خیص کننده دختری ها.ت و شه‌.وتی که لیتل استاد خشنش که ۱۳ سال ازش بزرگتره میشه اما میفهمه که...🔞🍌 6⃣بنام‌شهو.ت، شوگر پولداری که چون از خو.ن فوبیا داره میده پرده بیبی سکسیشو پسر برادرش بزنه، اما اولین سکس خشن دانوش و #زن‌عموش و...🍑(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 7⃣اهورا، یه طلبکار ح.شری که قصد داره بدهی بدهکارشو، با گ.اییدن سوراخای تنگ و داغ دختر ها.ت و لوند بدهکارش صاف کنه😈🔞(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 8⃣س.ک.س‌.گروپ، یه پسر فقیر اما ح.شری که  به خاطر اینکه پولی جمع کنه تا بتونه با دختری که عاشقشه ازدواج کنه، مجبور میشه با خانم و دخترخونه‌ای که مادرش توش کار میکنه #تریسا🔥م بره، اما یه شب که همزمان داره با این مادر و دختر #متاهل س‌.ک‌.س میکنه... ♥️🌓برای دریافت اینک چنل هرکدوم از رمان‌ها و یا دریافت چنل vip رمان‌ها، به ادمین پیام بدین📥 *آیدی ادمین جهت خرید اشتراک vip👇🏻 @Advip_gandomroman2
4901Loading...
40
‍ ‍ ‍ س‍...ک‍...س عروس خانواده با پدر شوهرش🔞❌ بنری که می‌خونید، #پارت‌واقعی‌رمانه و دارای #محدودیت_سنی هست. لطفاً با #احتیاط وارد شوید👇🆘 محتوای ذکر شده، مناسب بزرگسالان است: - حتی باورت نمیشه که چقدر دلم می‌خواد همین حالا کی‍*رمو با تمام قدرت وارد جفت سو*راخات کنم و اونقدر تلم‍*به بزنم که ک‍*ص و کو*نت سرخ و کبود بشه! آخی کشیدم و با دستام، با..سنش رو چنگ زدم. ناخنام رو تو پوست کو*نش فشار دادم و محکم، سمت خودم کشیدمش که کی‍*رش مستقیم لای چا.ک حساس ک‍*صم قرار گرفت. - پس برای همین اینقدر داری دست دست می‌کنی واسه پا*ره کردنم؟ جون کشیده ای گفت و تو یه حرکت، کل کی‍*رش رو تو ک‍*صم جا داد که آه بلندی کشیدم و پاشنهٔ پاهام رو به کمرش فشار دادم. - آه! همینه! همینو می‌خواستم! جر..م بده مرصاد جون! ک‍*ص و کو..نمو با کی‍*ر کلفتت پا...ره کن - چشم! شما امر کن عروس س‍*ک‍*سی و حش‍..ری من! بلافاصله شروع کرد به وحشیانه تل‍*مبه زدن. کی‍*رش رو با هر بار ضربه داخل سو*راخم، تا نا*فم احساس می‌کردم و بدنم زیر تل‍*مبه هاش مثل ویبره می‌لرزید. - خوبه ملیسا!؟ خوشت میاد داری زیر کی‍*ر پدر شوهر خودت گا*ییده میشی!؟ سرم رو تند تند تکون دادم و ناخنام رو از کمر تا شونه هاش بالا کشیدم و پشتش رو چنگ زدم: - آه! آره آره! حالا می‌فهمم آرش قدرتش تو س‍*کس کردنو از کی به ارث برده! آخ! محکتر! دلم می‌خواد زیر ک‍*یرت یه جوری گا*ییده بشم که ک‍*صم خون بیفته مرصاد! https://t.me/+XABUsjgSv78wZTlk https://t.me/+XABUsjgSv78wZTlk https://t.me/+XABUsjgSv78wZTlk https://t.me/+XABUsjgSv78wZTlk https://t.me/+XABUsjgSv78wZTlk https://t.me/+XABUsjgSv78wZTlk https://t.me/+XABUsjgSv78wZTlk ملیسا، دختری که در غیاب شوهرش پدر شوهرش رو اغوا میکنه و باهاش همخواب میشه. اما بعد از اینکه زن جوون پدر شوهرش متوجه ماجرا میشه، با پدر شوهر و پدرزن شوهرش سه نفری❌❌ فقط یه دختر سڪسیُ حشـ.ری مثل من میتونه توی یک ثانیه ڪ.یر کلفتتُ بیدار کنهُ...🤤💦🔞
7482Loading...
_ آییی استاد وقتی ک🍓صمو میخوریش نمیتونم درست روی درسم تمرکز کنم. دور لبش رو شهو.انی لیسید و سرشو بالا اورد. _ چطوره تو واسه ددی بخوری من واست درس رو توضیح بدم؟ انگشت روی #بهشت خیسم کشیدم و لب گزیدم: _ آخه مال #ددی🍌 زیادی بزرگه ...دهنم پاره میشه ... کتاب رو جلوی صورتم گرفت. _ پس میکنم توش؛ معادله رو تا وقتی ار.ضا شدم حل کن! https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 سر کللاس .ص دانشجو کوچولوشو میخوره و...💦🤤
Hammasini ko'rsatish...
00:02
Video unavailable
پالتومو روی #پاهام انداختم و دستمو به شورتم رسوندم و انگشتمو وارد #بهشتم👅 کردم. https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 https://t.me/+OsN4TxgQuk81Mzg0 آروم انگشتمو عقب و جلو می‌کردم و لبمو گاز میگرفتم تا صدای #ناله‌م بلند نشه و بقیه متوجه بشن.😛 کم کم #سرعت تلمبه‌هام رو بیشتر کردم و آه‌های ریزی کشیدم که یهو صدای امیر رو شنیدم. +توی کلاس با خودت ور میری جن.ده؟ انقدر سوراخات میخاره؟🍑🍓
Hammasini ko'rsatish...
IMG_5863.mp40.90 KB
00:01
Video unavailable
#یخ‌🍌 هارو تندتند توی سوراخم فرو میکنه و ضربه‌ای به باسنم میزنه -اینا تا شب توی تپلت میمونه تا یاد بگیری خودار.ضایی نکنی بیبیِ ددی🤤 💥 دستو پاهامو تکون میدم که نیشگونی از نی.پلام میگیره -ددی‌... ددی آرین ببخشید غلط کردم... غلط کردممم هق میزنم ولی اون بیرحم #سالارشو با سوراخ پشتم تنظیم میکنه -هیشش... برای اینکه نمیکردمت خودتو مالیدی؟؟ وقتی جِرت دادم میفهمی که نباید دست به مالِ من بزنی https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 #پارت‌واقعی، بخاطر اینکه خودشو میماله ددیِ خشنش توی سوراخش #یخ میزاره🍑 🔐 🥵
Hammasini ko'rsatish...
video.mp40.37 KB
00:15
Video unavailable
خیره به جنگلبان که داشت برا #ک...یر بزرگش ج..ق میزد همزمان رو نوچه‌هاش بالا پایین شدم دوتا ک...یر تو کو.ن و ..صم بود و ابم رو شکم جفتشون روون بود _گشاد شدم....اووووم همزمان که #ج‌.‌ق میزد بلند شد و با فرو شدن #ک...یر بزرگ و پر رگش تو دهنم....🍌🥵🔥 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 دختره رو تو جنگل خفت میکنن و سه تایی #سوراخاشو گشاد میکنن🍑❤️
Hammasini ko'rsatish...
1.62 MB
00:18
Video unavailable
🦊ص صورتیمو به دندون کشید و #حش*ری وار شروع  به مالیدن کلیتو.ریسم کرد..🥵 نفس نفس میزدم و نمیتونستم تحمل کنم . ناله میکردم و #حش*ری تر از همیشه التماس میکردم : _تمومش کن #ددی🐾 تمومش کنننننن.🍭🫦 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 https://t.me/+hSJ6bxUtnwU3ODI8 داشتم ار.ضا میشدم که با شنیدن صدای بابام...🔥😱
Hammasini ko'rsatish...
4.10 MB
#پارت_6🫦🔥 _آههههه محکمتررر آهههه اوووف آهههه درحالی که تو سوراخ درخت گیر کرده بودم گابریل حشری میخندید و دامنمو زده بود بالا و حسابی ترتیب #کـ..ص تپل و خیسمو با #کــ...یرش میداد، تنه درخت داشت به #پستون هام فشار میاورد و برگا نوک #پستونامو میمالوند _آهههه چه ک*صی تو جنگل تور کردم اوووف سوراخت داغهه آههه یهو تا ته #کــ...یرشو تو #کـ...صم جا کرد که آبش توی #کـ**صم پاچید و...🔞🔞🔞 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 گابریل جنگلبان حش‍*‍ری و #کـ..ـیرکلفت که با دیدن #کـ..ص صورتی که لای درخت گیر کرده شـ**ـق میکنه و...🍑🙊🤗
Hammasini ko'rsatish...
جنگـلـ🌴ـبان هـات🔞

جـــرخوردن واقعی اونجاس که بجای چنگ زدن ملافه؛ شاخ و برگ های روی زمین رو چنگ بزنی و از لذت زیاد جیغتو مابین درختا آزاد کنی...🔥🔞💧

جنگـلـ🌴ـبان هـات⛔️ گابریل داشت توی ..صم تلمبه میزد وجک ..یرشو توی دستش گرفته بود و سرشو میمالید صدای برخورد شلپ شلپ خا.یه هاش به ک..صم زیر صدای شرشر آب گم شده بود _اههه دختر ایرانی اخخخخ اهههه چه ک..ص تنگ و کردنی داری اخخ جک آب منیش رو لای سینه هام ریخت و سر ک..یرش رو توی کو🍑نم فرو کرد _اخخ یواشترررر جکک ک..ونم پاره کردی اهههه .. گابریل حرصی از اینکه جک محکمتر داره ک..ونمو میگاعه تلمبه هاشو توی ک..صم با خشونت بیشتری کوبیده👅👅 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 https://t.me/+a7WfNj3D8I44ODc0 زیر ک..یر #دوتا استرالیایی داشتم گ.اییده میشدم ااههه خیلی کلفت بودن من عاشق ک..یرای کلفتم👙🍑
Hammasini ko'rsatish...
🫦از تخفیف طلایی vip جا نمونید🫦 ❤️#اشتراکvip همه‌ی رمان‌هام #تخفیف خورده😀 🫶🏻🔞رمان‌های من👇🏻👙 1⃣روسالکا، رابطه ممنوعه و داغ فاحشه‌ای سرکش با جناب سرگردی مذهبی و مقید👙(چنل اصلی به دلیل صحنه‌های ف.یلتر شده، الان فقط چنل vip موجوده، رمان در چنل vip از پارت ۵۰۰ گذشته و رو به اتمامه) 2⃣یاسمین، س*ک*س ممنوعه مردی متعصب و هات با خاله‌ی ناتنیش🍒(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، چنل اصلی به دلیل صحنه‌های باز فیل‌.تر شد و الان فقط چنل vip در دسترسه) 3⃣هورنی‌میلف، س.ک.س داغ و خشن زن ح.شری با حاجی مذهبی و مقیدی که اوستای پسرشه🍒 4⃣هیاهوی برکه، عاشقانه‌ای هیجانی در دنیای گرگینه‌ها💋🐈‍⬛(این رمان #کامل شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده، ۷۰ پارت اول رمان در چنل عیارسنج موجوده، مبتونید مطالعه کنید و اگر خوشتون اومد بعد vip رو تهیه کنید) 5⃣هورنی‌کاپل، س.ک.س خیص کننده دختری ها.ت و شه‌.وتی که لیتل استاد خشنش که ۱۳ سال ازش بزرگتره میشه اما میفهمه که...🔞🍌 6⃣بنام‌شهو.ت، شوگر پولداری که چون از خو.ن فوبیا داره میده پرده بیبی سکسیشو پسر برادرش بزنه، اما اولین سکس خشن دانوش و #زن‌عموش و...🍑(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 7⃣اهورا، یه طلبکار ح.شری که قصد داره بدهی بدهکارشو، با گ.اییدن سوراخای تنگ و داغ دختر ها.ت و لوند بدهکارش صاف کنه😈🔞(این رمان #کامل‌شده و تمامی پارت‌هاش در چنل vip موجوده) 8⃣س.ک.س‌.گروپ، یه پسر فقیر اما ح.شری که  به خاطر اینکه پولی جمع کنه تا بتونه با دختری که عاشقشه ازدواج کنه، مجبور میشه با خانم و دخترخونه‌ای که مادرش توش کار میکنه #تریسا🔥م بره، اما یه شب که همزمان داره با این مادر و دختر #متاهل س‌.ک‌.س میکنه... ♥️🌓برای دریافت اینک چنل هرکدوم از رمان‌ها و یا دریافت چنل vip رمان‌ها، به ادمین پیام بدین📥 *آیدی ادمین جهت خرید اشتراک vip👇🏻 @Advip_gandomroman2
Hammasini ko'rsatish...
-حاج امیر دلت میخواد ک.ص پرستار سکسی زنتو جر بدی؟😈👅 https://t.me/+uStqxRPkrd45OTdk -لا اله الا الله نصف شبی زده به سرت دختر جون لخت و پتی وسط سالن چه غلطی میکنی!! میدونستم به این راحتی ها وا نمیده ولی من میخواستمش از وقتی وظیفم شده بود مراقبت از زن مریضش چشمم اون مردونگی کلفت رو گرفته بود و دلم میخواست پردمو بزنه و شبانه روز رو ک.یرش سواری کنم از افکارم آهی کشیدم که زیر لب استغفار کرد و سرشو بیشتر پایین انداخت . نزدیکش شدم و دستشو سریع چنگ زدم و زیر دامنم بردم و روی ک.ص خیسم گذاشتم که شوکه تکون محکمی خورد و خواست دستشو پس بکشه که پاهامو بهم فشار دادم و دستش زیر بهشت خیسم گیر کرد ناله ای کردم و خودمو تو بغلش پرت کردم که نوک پستون هام به سینه ی عضلانیش فشرده شد - ک.صم برات خیس کرده حاجی اگر ارضا نشم امشب خوابم نمیبره دادی سرم کشید و با شدت پسم زد که روی زمین افتادم و از درد آخی گفتم -دختره ی هرزه جل و پلاستو جمع میکنی گورتو از این خونه گم میکنی میری سمت پله ها رفت که داد زدم - حالا که خودت نمیتونی ارضام کنی مطمئنا خدمتکار های عمارتت که میتونن حاجی جون سمت در رفتم که از پشت کمرمو چنگ زد و روی نزدیک ترین مبل پرتم کرد بلافاصله روم خیمه زد -حالا کارت به جایی رسیده که میخوای به نوچه های من سرویس بدی ؟؟ کمرمو قوس دادم و دستمو توی شلوارش فرو بردم،ک.یرشو بین دستام گرفتم و مالشش دادم که ناله ی توگلویی کرد -آهه....من زیر ک.یر هیشکی الا خودت نمیخوابم حاجی جون زودباش منو بکن ...ک.یر کلفتتو تو سوراخ تنگم عقب جلو کن بی معطلی شلوارشو پایین کشید و ک.یرشو دم سوراخم گذاشت -جوری جرت بدم و شکمتو پر آب کنم که تا ۹ ماه هوس جندگی به سرت نزنه .... حرفش تموم نشده بود که یهو حجم بزرگ آلتشو یه مرتبه توم فرو کرد و...... https://t.me/+uStqxRPkrd45OTdk https://t.me/+uStqxRPkrd45OTdk https://t.me/+uStqxRPkrd45OTdk امیر اعطا صارمی،حاجی بازاری متاهلی که ک.یرش برای پرستار لوند زنش سیخ میشه و بعد از حامله کردن کرشمه اونو صیغه میکنه.....😱🔞💦
Hammasini ko'rsatish...
غـمـزهِ شیـطـان

به قلم: راحله dm بزرگسال و اروتیک🔥 نویسنده‌ ی رمان های بیوه ی برادرم/ گیوا و...

#part18 عمو بزرگم داشت با سینه های تازه جوونه زده ام ور میرفت و عمو کوچیکم بین پام مشغول لیس زدن ک..ص خیس از آبم بود از شدت شهوت دوست داشتم تا صبح زیر دوتا عموهام باشمو بهشون ک...ص بدم عمو کوچیکم لیسی به ک...صم زد و زبونشو لوله کرد و توی ک..صم تلمبه میزد و عمو بزرگم ک..یر بزرگ و قطورشو لای می می هام گذاشته بود و عقب و جلو میکرد.. سفیدی چشم هام رفت و همون موقع عمو کوچیکم با یه حرکت ک..یر نه چندان بزرگشو توی ک..صم فرو کرد _اههههه عمووییی یواششش اههههه دردمم اومددد عمو بزرگم وقتی دید دارم درد میکشم نیشخندی زد و ک...یر بزرگ و قطورشو توی ..ک..ونم فرو کرد.. _اهیییی یواششش اههه یواش عمو دارم زیر ک...یراتون جررر میخورمم اهییی اههه داشتم زیر ک..یر عموهام پاره پوره میشدم و سینه های کوچلوم بالا پایین میشدن که همون موقع در بازشدو زن عمو بزرگم شورتشو با یه حرکت روی تخت پرت کرد و ک..ص بزرگ و پر از موشو توی دهنم گذاشت _برایه زن عموتم لیس بزززن جنده کوچولو🔞💦 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 https://t.me/+GXQ2HIFAMq80OWU0 عموها و زن عمو های ناتنیش هرشب میان باهاش س‌کس میکنن😳👅
Hammasini ko'rsatish...
Kirish qilib, tafsilotli ma'lumotlarga ega bo'ling

Biz sizga ushbu hazinani tasdiqlashdan so'ng ochamiz. Va'da qilamiz, tezroq!