「افشاگـ🔥ـࢪ」
مبارزه عشق و نفرت دو سر باخته:)🥂🔞 ❌نکته بسیار مهم❌ این رمان روانشناختی بوده و شخصیت های اصلی با اختلالات روانی مختلف خلق شدن! بعضا رمان دارای صحنه های خشن و دلخراشه، پس با آگاهی کامل این رمان جذاب رو شروع کنید!😈🫵🏻 نویسنده:مآه پنهان‹ هانیـــه ›
Ko'proq ko'rsatish15 342
Obunachilar
-10524 soatlar
+8207 kunlar
+43430 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
#Part_1
-اههه…انگشتتو بکنش تو سوراخ داغم…اهیییی ارههه همینو میخاااام …اوممم
دوربین رو روی ک*ص داغ و پف کردم تنظیم کرد و انگشت فاک درازشو توی سوراخم فرو کرد
ترشحات داغ ک*صم هر لحظه بیشتر میشد و سوراخ صورتی و تنگم حسابی خیس و لزج شده بود
چاک ک*ص ابدار و پف کردمو از هم باز کرد دو تا از انگشتاشو توی ک*صم فرو کرد که از درد و لذت قوسی به کمرم دادم و اه بلندی کشیدم
نگاهم مات به خشتکش بود که داشت از ش*ق بودن ک.یر قطورش جر میخورد
-اهههه…بیا اون کلفتتو بکن تو ک*صمم…اههییی ببین ک*صم چه خیس شده برات برات…اهییی
دوربین رو روی خشتکش تنظیم کرد و ک*یر کلفتشو از شورتش بیرون کشید با دیدن حجم کلفت و دراز ک*یرش هین بلندی کشیدم
که با کاری که کرد…❌💦👇
https://t.me/+YFPs71IOKO0zYjM0
https://t.me/+YFPs71IOKO0zYjM0
پارت اولش نبود لفت بده🔞🍓
56600
تا 5صبح بیدارم هرکسی که عضو این لینک بشه چک میکنم و میبرمش چنل خصوصی برای پخش سوالات 🤞🏻‼️
51701
Repost from N/a
📣♨️عضو کانال زیر بشید و راس ساعت 5صبح منتظر باشید تا سوالات اصلی نهایی #شیمی و #علومفنون رو خودم براتون بفرستم👇👇
https://t.me/+jfJX52qHKG1jNzg0
⚠️#خود_سوالات_نهایی 🤪
62400
Repost from N/a
Photo unavailable
❓سوالات شیمی سه شنبه هم لو رفت➡️
✔️ دریافت سوالات
56010
💦🌸💦🌸
🌸💦🌸
💦🌸
🌸
#مـدرســه_69🔞🔥
#پارت_1
_پوزیشن موردعلاقم 69 نظر تو چیه؟ تا حالا تو دهن هر دختری کردم راضی بوده میتونی از بقیه دانش آموزا بپرسی.
با غیض سرمو تو کتابم کردم تا خودش بی خیال بشه.
چقدر رک میگه همه دخترای مدرسه زیرخوابشن و حالا میخواد منو تست کنه.
صدای خنده اشو شنیدم و کفششو روی صندلیم گذاشت و به سمتم خم شد و با تمسخر گفت:
_میگن دو هموطن تو کشور غریب باید هوای همو داشته باشن بیا بریم دستشویی وقتی دارم لای پاتو میمکم تو وقتی از شدت شهوت میخوای غش کنی من هواتو دارم.
دوستاش پشت سرش با این حرفش قهقهه زدن.
اوپس پس حالا من سوژه قلدر و محبوب مدرسه شده بودم؟ نگاه همه روی ما جلب شده بود و اون با مرموزی خودکارشو زیر دامنم فرستاد که با حرص دستشو پس زدم.
_پسر عجب رون سفید و توپری داری! الحق که دختر ایرونی گوشتی هستی مثل این دخترای خشک و شکستنی نیستی.
ضربه ای به پاش زدم و از جا بلند شدم و سرمو بالا گرفتم تا این پسر محبوب مدرسه و خوب ببینم که داشت با غرور و تحسین از سد تا پامو رصد میکرد.
_ولی دخترا میگفتن زودانزالی داری که منم نمیتونم با پسری که زودی آبش میاد بخوابم.
نگاهمو با تمسخر به سینه ورزشکاریش که بخاطر کروات شل و دکمه های باز پیراهنش پیدا بود، انداختم و با چندش گفتم:
_ترجیح میدم پسر شاگرد اول مدرسه باهام لاس بزنه تا پسری که سه بار مشروط شده و هنوز تو مقطع دبیرستان گیر گرده.
https://t.me/+hiR4Gcn-B7I0NjJk
https://t.me/+hiR4Gcn-B7I0NjJk
https://t.me/+hiR4Gcn-B7I0NjJk
ریحانه تو مدرسه اسپانیا درس میخونه و خیلی خوشگل و محبوبه و دیان پسر قلدر و چندسال مشروطیِ مدرسه که با همه سکس داشته و با دست رد ریحانه به سینه اش یه روز اونو تو دستشویی مدرسه خفت میکنه و...🙊🔞💦
🔞𝗣𝘂𝘀𝘀𝘆 𝗣𝗶𝗻𝗸🍼
شرت توری بپوشم جلوت لوندی کنم، بلدی کنترلتو از دست بدی بزنی جرررم بدی و کبودم کنی؟🤤🔞💦
👍 1
1 69340
•| مذهبیِ شهوتے💦👅 |•
#پارت_41
موهام رو به چنگ کشیده بود و همچنان حالت داگی بودیم که گفتم: از کجا بلدی انقد خوب بکنی... فکر میکردم به جای سوراخ کو..نم بکنی تو سوراخ گوشم...
با نفس نفس گفت: تو این موقعیت چرا یادت افتاده اینو بپرسی...؟
- اخه مثلا بچه مثبتی اما یه طوری میکنی که اون همه دوست پسرم با روابط متعدد نمی کردن.
از کجا بلدی...نکنه زیر ابی می رفتی مثل الان؟
- خب ما هم یه جاهایی زیر ابی می ریم.
- پس همه اش خدا و پیغمبر میکنید واسه ما خودتون تپه نریده نذاشتید هان.
برم گردوند و کرد تو ک.صم.
- تو که نمیخواستی بدون کا..ندوم بکنی.
- حالا که ک.ص مجانی گیرم اومده حیفه از این فرصت استفاده نکنم...
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
دیگه طاقت نیاوردم و گفتم: آه...تند تر....
خندید.
- جوون...خوشت اومده.
- لاشی...عجب ک.ی.ر.ی داشتی و رو نمی کردی، اگه میدونستم جای دادن به کل پسرای دانشگاه فقط به تو میدادم.
- تو که تا یه دقیقه پیش به سالار می گفتی دول موشی.
- اوه اسمش سالاره...من می میرم براش.. آه بیشتر... بکن تا ته... چه میدونستم همچین چیزی لای پاهات قایم کردی...أه...
با خنده ضرباتش رو بیشتر کرد طوری که صدای شالاپ شلوپ برخورد پوست مونم بلند شد.
ازم کشید بیرون که معترض گفتم: آه...چرا کشیدی عقب تازه داشتم حال میکردم.
- برگرد میخوام از جلو ب.گامت.
با ذوق برگشتم و پاهام رو وا کردم براش...
- تو که نمیخواستی بدون کا.ندوم بکنی.
- حالا که ک.ص مجانی گیرم اومده حیفه از این فرصت استفاده نکنم.
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
https://t.me/+Z3nBAuQKUIdhMDI0
پسر بسیجی دانشگاه سر مچ شون رو موقع سک.س گرفته حالا میگه اگه میخوای به کسی نگم باید منم با دختره س.ک.س کنم دختره هم مسخره اش کرد گفت تو بلند نیستی بکنی که با دیدن ک.ی.ر کلفتش برگاش ریخت و...💦🔞🫣🔥
👍 1
1 51810
س...ک...س عروس خانواده با پدر شوهرش🔞❌
بنری که میخونید، #پارتواقعیرمانه و دارای #محدودیت_سنی هست.
لطفاً با #احتیاط وارد شوید👇🆘 محتوای ذکر شده، مناسب بزرگسالان است:
- حتی باورت نمیشه که چقدر دلم میخواد همین حالا کی*رمو با تمام قدرت وارد جفت سو*راخات
کنم و اونقدر تلم*به بزنم که ک*ص و کو*نت سرخ
و کبود بشه!
آخی کشیدم و با دستام، با..سنش رو چنگ زدم. ناخنام رو تو پوست کو*نش فشار دادم و محکم، سمت خودم کشیدمش که کی*رش مستقیم لای چا.ک حساس ک*صم قرار گرفت.
- پس برای همین اینقدر داری دست دست میکنی واسه پا*ره کردنم؟
جون کشیده ای گفت و تو یه حرکت، کل کی*رش رو تو ک*صم جا داد که آه بلندی کشیدم و پاشنهٔ پاهام
رو به کمرش فشار دادم.
- آه! همینه! همینو میخواستم! جر..م بده مرصاد جون! ک*ص و کو..نمو با کی*ر کلفتت پا...ره کن
- چشم! شما امر کن عروس س*ک*سی و حش..ری من!
بلافاصله شروع کرد به وحشیانه تل*مبه زدن. کی*رش رو با هر بار ضربه داخل سو*راخم، تا نا*فم احساس میکردم و بدنم زیر تل*مبه هاش مثل ویبره میلرزید.
- خوبه ملیسا!؟ خوشت میاد داری زیر کی*ر پدر شوهر خودت گا*ییده میشی!؟
سرم رو تند تند تکون دادم و ناخنام رو از کمر تا شونه هاش بالا کشیدم و پشتش رو چنگ زدم:
- آه! آره آره! حالا میفهمم آرش قدرتش تو س*کس کردنو از کی به ارث برده! آخ! محکتر! دلم میخواد زیر ک*یرت یه جوری گا*ییده بشم که ک*صم خون بیفته مرصاد!
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
https://t.me/+4sOlPK0Oh2EwMjdk
ملیسا، دختری که در غیاب شوهرش پدر شوهرش رو اغوا میکنه و باهاش همخواب میشه. اما بعد از اینکه زن جوون پدر شوهرش متوجه ماجرا میشه، با پدر شوهر و پدرزن شوهرش سه نفری❌❌
فقط یه دختر سڪسیُ حشـ.ری مثل من میتونه توی یک ثانیه ڪ.یر کلفتتُ بیدار کنهُ...🤤💦🔞
1 33900