cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

تی تی رمان

هات ترین رمانها رو اینجا پیدا میکنی🤤 لفت نده بیصدا کن🥺 تاریخ تاسیس 1401/11/19✨ ❌لطفا اگه نویسنده ای راضی نیست رمانش توی چنل باشه به ما اطلاع بده❌

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
13 452
Obunachilar
-4524 soatlar
+2877 kunlar
+1 25430 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

در حال پاک شدن ….
Hammasini ko'rsatish...
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
🔹به مناسبت ۲ ساله شدن عمر چنلمون چنل vip که قیمت یک میلیون هست به ۱۰۰ نفر اول رایگان میدیم و بعد از ۱۰۰ نفر به طور خودکار لینک باطل میشه جوین بدین✅ دریافت لینک رایگان
Hammasini ko'rsatish...
❤️رمان #سمرا ❤️ نویسنده : #الف_صاد ❤️ژانر: #عاشقانه #اجتماعی ❤️ خلاصه: سمرا داستان دختر ی از قوم عرب است که عاشق پسری تهرانی و دانشجو در شهرش می شود . بیژن به قصد سرگرمی و دوستی دو روزه به سمرا نزدیک می شود ولی با اجبار خانواده ی دختر مجبور به ازدواج با سمرا می گردد . داستان سمرا داستان طرد و دوری او از خانواده و وارد شدن به خانواده ایست که به عنوان عروس پسرشان قبولش ندارند . سمرا داستان هزاران زنی است که قربانی شرایط و تعصب های قومی می گردند . سمرا داستان زنانیست که می سوزند و می سازند و دم بر نمی آورند ❤️‍🔥چنل اصلی👇 ❤️‍🔥@romanntitii ❤️‍🔥 ❤️‍🔥گپ و درخواست رمان👇 ❤️‍🔥@romanntiti❤️‍🔥
Hammasini ko'rsatish...
#Part_1 -اوممم بخور بابایی نانازمو لیس بزن تند تند آیییی همینطور که پستونکمو توی سوراخ ک...صم جلو عقب میکرد زبونش روی چو..چ.ولم میرقصید آب از بهشت تپلم سرازیر بود و تو اوج لذت بودم دستمو تو موهای بابایی فرو کردم و بیشتر به زبونش چسبیدم تو اوج لذت بودم و سوراخمو اون پستونک گنده پر کرده بود -جونم کوچولوی بابا ، ارضا شو ، آبت بیاد برای بابایی زود با حرفش خودمو شل گرفتم و بعد از چند ثانیه به خودم لرزیدم و ارضا شدم روی بدنم اومد و سینه های کوچیکمو توی دهنش گرفت و... https://t.me/+1T_RU0LZtck1MTlk https://t.me/+1T_RU0LZtck1MTlk با هر پارتش شورتت خیس میشه👆🏻💦🔞
Hammasini ko'rsatish...
-الان حسابی این تپلت تنگ تر از همیشه شده نه؟ 💦 -کیان چی داری میگی ؟امشب داری یه زنِ دیگه میگیری! ولم کن برو پیش همون زنِ دومتتت. موهامو گرفت و پرتم کرد رو تخت: -برام مهم نیست چه عنیو دارن میبندن به ریش من ، من فقط تورو میخوام نفهم! دامنمو زد بالا. برخورد زبونش روی بهشتم باعث شد صدای نالم بره بالا: -جووونم ، این بهشت پفکی دلش منو میخواااد؟؟؟دلش میخواد جر بخوره امشببب؟؟ بی توجه به این که امشب عروسیش بود با حس برانگیخته شدن بهش نگاه کردم : -اههه آره کیان ، جرم بدههه، هلومو پاره کنننن. سالارت فقط باید منو بگ**اد. اخخ بی حرف بلند شد و التشو خشک یه ضرب واردم کرد. از شدت سوزش و درد چشمام داشت از حدقه میزد بیرون...🔞 https://t.me/+j5o3o_zAMhU3NGU0 https://t.me/+j5o3o_zAMhU3NGU0 کیان شب عروسیش با زن دومش، میاد قبل رفتن با زن اولش حال میکنه اما خبر نداره ساحل چه نقشه ای کشیده‌..
Hammasini ko'rsatish...
آروم گفتم: _ بهت گفته بودم که بهم بگو مسیح نه یزدان! بلافاصله بعد گفتن حرفم تند تند و وحشیانه شروع به تلمبه زدن کردم که صدای گریه ی آرومش بلند شد. برام هیچ اهمیتی نداشت! اون با گفتن اسم یزدان بدجور حرصم رو در آورده بود! به شدت و تند تند داخل ک*.ص تنگش تل*.مبه می زدم جوری که صدای هق هقش در اومده بود! https://t.me/+Vz1jTQpur2c1NDFk https://t.me/+Vz1jTQpur2c1NDFk https://t.me/+Vz1jTQpur2c1NDFk مردی که بیماری روانی دو قطبی داره و خوی وحشیش بیدار شده ...🔥🔞
Hammasini ko'rsatish...
واسه 10 نفر دیگه هم اشتراک رایگان گرفتم کسایی ک جا موندین زود باشییید😤🙂
Hammasini ko'rsatish...
- لامبادا پوشیدی؟ نخ لای باسنمو کشید که ناله سر دادم. - ایی امیرجونم نکش درد داره. باسنمو گرفت و ماچی بهش زد. - عادت کن به دردش دردونه، قراره درد زیادی تحمل کنی. از حرفش ترسیدم و گفتم: - منظورت چیه! - امروز این تپلت بد جر میخوره. اسپنکی رو باسنم زد که... https://t.me/+L-5cGX5KypZlYzhk https://t.me/+L-5cGX5KypZlYzhk #دارای‌رده‌سنی۲۰‌سال 💦
Hammasini ko'rsatish...