حقایق آنوناکی

#تاپیک: : چرا تجربیات آگاهی از فیزیولوژی مغز تکامل پیدا کرده؟ یه حوزه پر جنب و جوش از علوم اعصاب تحقیقات فعلی در مورد آگاهی با اختلاف نظر و مناقشه مشخص میشه که با چند تا نظریه رقیب تو مناقشه همراه هستش بررسی دامنه جدید بیشتر از 1000 مقاله بیشتر از 20 تا گزارش نظری مختلف رو شناسایی کرد فیلسوفایی مثل دیوید چالمرز استدلال میگن هیچ نظریه علمی واحدی نمیتونه آگاهی رو به درستی توضیح بده ما آگاهی رو به عنوان آگاهی ذهنی تجسم یافته مثل خود آگاهی تعریف میکنیم و یکی از دلایل این مخمصه نقش قدرتمندی هستش که شهود بازی میکنه دانشمند علوم اجتماعی جیسی ریس آنتیس گفته خیلی از بحث ها در مورد ماهیت بنیادی آگاهی به شکل شهودی هستش که تو اون طرف های مختلف هر کدوم شهود قوی خودشو گزارش میده و اونا رو جلوی همدیگه قرار میدن. اما خطرات شهود : باورهای شهودی کلیدی مثلا اینکه فرآیند های ذهنی ما از بدن فیزیکی ما جدا هستش دوگانه انگاری ذهن/ بدن و اینکه فرآیند های ذهنی ما تصمیمات و اعمال ما رو به وجود میارن و اونارو کنترل میکنن (علت ذهنی) توسط یه عمر تجربیات ذهنی پشتیبانی میشن. این باورها تو همه فرهنگ های بشری وجود داره اونا مهم هستن چون به عنوان باورهای اساسی برای اکثر دموکراسی های لیبرال و سیستم های عدالت کیفری عمل میکنن اونا جلوی شواهد متقابل مقاوم هستن به این دلیل که مفاهیم اجتماعی و فرهنگی مثل اراده آزاد و حقوق بشر و دموکراسی و عدالت و مسئولیت اخلاقی به شدت مورد تایید قرار میگیرن همه این مفاهیم فرض میکنن که آگاهی یه تاثیر کنترل کننده مرکزی داره . با این وجود شهود یه فرآیند شناختی و خودکار هستش که برای ارائه توضیحات و پیش بینی های قابل اعتماد سریع تکامل پیدا کرده در واقع این کار رو بدون نیاز به دونستن اینکه چجوری و چرا اونو میدونیم انجام میده بنابراین پیامدهای شهود ، نحوه درک و توضیح ما از دنیای روزمره خودمون روا بدون نیاز به تفکر گسترده یا توضیحات تحلیلی رسمی شکل میده در حالی که برای خیلی از فعالیت های روزمره مفید حیاتی هستش. باورهای شهودی میتونن اشتباه باشن اونا میتونن با سواد علمی تداخل داشته باشن .گزارش های شهودی آگاهی در نهایت ما رو به عنوان کاپیتان کشتی خودمون تو صندلی راننده قرار میده ما فکر میکنیم که میدونیم آگاهی چیه و چه کاری انجام میده که صرفا اونو تجربه کنیم افکار و نیات و خواسته های ذهنی به عنوان تعیین کننده و کنترل کننده اعمال ما در نظر گرفته میشن . پذیرش گسترده این گزارش‌های شهودی ضمنی تا حدودی به توضیح این موضوع کمک میکنه که چرا مطالعه رسمی آگاهی تا اواخر قرن بیستم به حواشی جریان اصلی علوم اعصاب تنزل داده شده . مشکل مدل های علمی آگاهی، تطبیق این گزارش‌ های شهودی تو چارچوب ماتریالیستی منطبق با کشفیات علوم اعصاب هستش در حالی که هیچ توضیح علمی برای چگونگی تولید یا حفظ تجربه ذهنی بافت مغز وجود نداره اجماع بین دانشمندای علوم اعصاب اینه که این بافت محصول فرآیند های مغزی هستش اگه اینجوری باشه چرا آگاهی که به عنوان آگاهی ذهنی تعریف میشه تکامل پیدا کرده ؟ هوشیاری احتمالا به عنوان بخشی از تکامل سیستم عصبی تکامل پیدا کرده بر اساس چند تا نظریه ، عملکرد کلیدی انطباقی (تامین مزایای بقا و تولید مثلی به ارگانیسم) اینه که حرکت ارادی رو ممکن میکنه و اراده چیزیه که ما در نهایت با اراده ، اختیار و فردیت مرتبط میشیم بنابراین به راحتی میشه فکر کرد که آگاهی تکامل یافته هستش تا برای ما به عنوان فرد مفید باشه اما استدلال اینه که آگاهی ممکنه برای راحتی عملکرد های انطباقی اجتماعی کلیدی تکامل یافته باشه به جای کمک به افراد برای زنده موندن تکامل پیدا کرد تا به ما کمک کنه تا ایده ها و احساسات تجربه شده خودمونو تو جهان گسترده تر پخش کنیم و این ممکنه برای بقا و رفاه گونه های گسترده تر مفید باشه این ایده با تفکر جدیدت تو زمینه ژنتیک مطابقت داره در حالی که علم تکاملی به طور سنتی روی ژن‌ های فردی تمرکز میکنه به رسمیت شناخته میشه که انتخاب طبیعی بین انسان‌ ها تو سطوح چند گانه عمل میکنه . مثلا فرهنگ و جامعه به ویژگی‌ هایی که بین نسل‌ ها منتقل میشه تاثیر میذاره اجتماعی بودن یه استراتژی کلیدی بقا هستش که به چگونگی تکامل مغز و شناخت تاثیر میذاره با در نظر گرفتن این چارچوب تکاملی اجتماعی ، پیشنهاد میشه که آگاهی ذهنی هیچ ظرفیت مستقل برای تاثیر علّی به بقیه فرایند ها یا اعمال روان‌ شناختی هست رو نداره .

آگاهی ذهنی یه هدف اجتماعی داره با این وجود آگاهی ذهنی بدون تأثیر علّی هستش برای انکار واقعیت تجربه ذهنی یا ادعای این نیست که تجربه یه توهم باشه در حالی که این مدل آگاهی ذهنی رو از صندلی رانندگی سنتی ذهن حذف میکنه به این معنا نیست که برای تجربیات داخلی خصوصی ارزش قائل نشیم در واقع دقیقا به خاطر تجربیات هستش که ارزش داره که گزارش‌ های شهودی تو سیستم‌ های سازمان‌ های اجتماعی و حقوقی و روان‌ شناسی قانع‌ کننده و گسترده باقی میمونه در حالی که نسبت دادن عاملیت و مسئولیت‌ پذیری شخصی به مجموعه بیولوژیکی سلول‌ های عصبی غیر شهودیه اما منطقی هستش که سازه‌ های اجتماعی خیلی ارزشمند مثل اراده آزاد ، حقیقت ، صداقت و انصاف رو میشه به طور معناداری به افراد به‌ عنوان افراد پاسخگو تو یه جامعه نسبت داد در موردش باید فکر کرد در حالی که ما عمیقا تو طبیعت بیولوژیکی خودمون ریشه دوندیم ماهیت اجتماعی ما تا حد زیادی توسط نقش ها و تعاملات ما تو جامعه تعریف میشه اینجوری دیگه معماری ذهنی ذهن باید به شدت برای تبادل و گرفتن اطلاعات و ایده ها و احساسات تطبیق داده بشه در نهایت مغزها به‌ عنوان اندام‌ های بیولوژیکی از مسئولیت و عاملیت ناتوان هستن سنت‌ های قانونی و اجتماعی خیلی وقته که افراد وا مسئول رفتارشون میدونن . کلید دستیابی به یه توضیح علمی تر از آگاهی ذهنی مستلزم پذیرش اینه که زیست شناسی و فرهنگ به طور جمعی برای شکل دادن به چگونگی تکامل مغز کار میکنن . آگاهی ذهنی فقط بخشی از معماری ذهنی بزرگتر مغز رو شامل میشه که برای راحتی بقا و رفاه گونه ها طراحی شده

یکشنبه

شاستا

#تاپیک : کوه شاستا رو یه خط اصلی قرار داره اونا یه جریان تلوریک انرژی هستن که از نقاط شبکه و نقاط برق مختلف میره چیزی که تو کوه شاستا میگذره فقطم تو آمریکای شمالی نیست تو کل جهان این کوه‌ های قدرتمند مثل کوه شاستا هستن مثلا کایلاش تو هیمالیا . گاهی اوقات کوه شاستا یکی از چاکراهای این سیارست اصطلاح سانسکریت باستان چاکرا به مراکز انرژی تو بدن انسان اشاره داره زمین هم چاکرا داره سیاره همینطور مراکز انرژی داره این مراکز نقاط اتصال به بقیه ابعاد دنیوی عمل میکن. مثلا کوه سینا تو مصر کوه کایلاش تبت و کوه شاستا و... سنت های کوه های مقدس تو کل جهان وجود داره همه فرهنگا میگن اینجاست که خدایان فرود اومدن تمدن رو شروع کردن اما تصور میشه که این مکان جایی هستش که ارتباط با خدایان صورت گرفته به طور بالقوه جایی که سفر بین ستاره‌ ای بین این جهان و جهان‌ های دیگه صورت گرفته به نظر میرسه که کوه شاستا روی یه خط انرژی باشه که شاید حتی به کوسکو و دریاچه تیتیکاکا و اهرام بزرگ و نقاط برق و مکان های مقدس متصل باشه اینا همه مهمه همینطور هرم بزرگ که شبیه کوه شاستا هستش چون شاستا اول از همه یه آتشفشانه و کلمه پیرامید به معنی آتش تو وسط هستش پیرا یعنی آتش میدل هم وسط میشه . زیر هرم بزرگ تونل هایی وجود داره اونجا تو شاستا هم همینطوریه این باعث میشه فکر کنیم شاید شاستا میتونست منشا طبیعی ایده هرم به عنوان یه مرکز قدرت باشه اما هرم یه ساخت مصنوعی هستش و لوله گدازه مصنوعی نیست این طبیعته... این هرم به نوعی شبیه نسخه تکنولوژیکی از یه مرکز انرژی طبیعی مثل آتشفشان هستش. هرم بزرگ جیزه یه مرکز قدرت که از آتشفشانی مثل کوه شاستا الگو برداری شده . هرم بزرگ اولش به عنوان نیروگاه طراحی شده بود و کار میکرد الگوهای فرسایش عجیب داخل هرم هستش . اتاقک های قنات شواهدی وجود داره که نشون میده تو اون اب وجود داشته فرسایش اب تو کف وجود داره بعد آسیب کاویتاسیون تو سقف درست بالای گودال وجود داره و این باید از یه موج فشرده سازی باشه . هرم بزرگ یه پمپ هیدرولیکی غول‌ پیکر هستش که اب رو از رودخونه نیل نزدیک میکشه تا نیرو تولید کنه . هرم بزرگ به عنوان نیروگاه عمل میکرد . تو نوشته های مقدس مصری هم چیزای نوشته شده . تو متن خدایان مصر باستان به عنوان موجودات فرازمینی توصیف میکنه که از دو تا مکان سیریوس و جبار فرود اومدن . خود هرم طبق گفته مصریای باستان به عنوان دستگاه معراج عمل میکرد بنابراین هر چیزی که در مورد هرم بزرگ کشف میشه باید به عملکرد اصلی اون یعنی استارگیت و دروازه ای برای بقیه منظومه های ستاره ای یا ابعاد دیگه مربوط باشه . هرم بزرگ توسط بازدیدکننده های اخروی و ماورایی طراحی شده تا به عنوان یه نوعی پورتال عمل کنه هرم بزرگ هم دقیقا شباهتی با کوه شاستا داره که مشترک هستش این شباهت بین هرم بزرگ و شاستا از نظر زمین شناسی و ویژگی های طبیعی اون و اهرام مصنوعی ساخته شده توسط انسان دیده میشه . تو شاستا اب زیرزمینی میتونه بار حمل کنه تو نواحی خاصی بار ایجاد کنه بعد میتونه تو امتداد گسل‌ ها و شکاف‌ ها به سطح مهاجرت کنه و تو بعضی موارد به‌ عنوان توپ‌ های بار ازش خارج بشه این زمین‌ شناسی منحصر به فرد کوه شستا اونو به مکان مناسبی برای موجودات بیگانه تبدیل کرده تا دریچه‌ ای به نقاط دیگه کیهان یا ابعاد دیگر ایجاد کنن.

نئاندرتال