cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

𝒎𝒐𝒐𝒅𝒊𝒔𝒎

خودم که نه ولی میگادت کارما:)

Ko'proq ko'rsatish
Eron169 089Forsiy160 472Toif belgilanmagan
Reklama postlari
426
Obunachilar
-624 soatlar
-437 kunlar
+23430 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Repost from Confused
فورکن ممبر بیارم برات.🍄 اسپانسر نباشی کنسلی.🪼
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
من امیرم💔🕊 ندونسته دلم رو سپردم به خواهرِدوستمُ شد دنیای من،اما عشق شجاعت میخواست من ترسو بودم که نمیتونستم بهش اعتراف کنم،لیاقت آنیتا من نبودم،ولی نمیتونستم رفتنش رو ببینم،دور شدنش رو از خودمُ این حس تازه نهفته تو قلبم... https://t.me/+VT2DCrbmUIxjMWU0 صبح پاک
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
به #سمت رهام رفتمُ دستم رو توی #دستش گرفتم ... _رهامم نمیخوای #بیدار شی ؟ چشماش رو #آروم باز کردُ لبخندی زد _سلام دخترم _رهام #سرت ...سرت درد نمیکنه بی توجه به #حرفی که زده بودم شکلاتی رو توی #دستم گذاشت و گفت _این یادگاری منِ حواست باشه بهش دخترکم با بسته شدنِ چشماش و دوباره در اومدن صدای دستگاه ... بیا تا ادامش رو بخونی 👇🫠🥺 https://t.me/+VT2DCrbmUIxjMWU0 https://t.me/+VT2DCrbmUIxjMWU0 https://t.me/+VT2DCrbmUIxjMWU0 ۱۲ شب پاک
Hammasini ko'rsatish...
https://t.me/xBamshel/2470 ریکت بدید بهش تگتونو بدین ناشناس براتون +20 ممبر بیارم🤍
Hammasini ko'rsatish...
Repost from 𝖙 𝖗 𝖆 𝖕
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
به #سمت رهام رفتمُ دستم رو توی #دستش گرفتم ... _رهامم نمیخوای #بیدار شی ؟ چشماش رو #آروم باز کردُ لبخندی زد _سلام دخترم _رهام #سرت ...سرت درد نمیکنه بی توجه به #حرفی که زده بودم شکلاتی رو توی #دستم گذاشت و گفت _این یادگاری منِ حواست باشه بهش دخترکم با بسته شدنِ چشماش و دوباره در اومدن صدای دستگاه ... بیا تا ادامش رو بخونی 👇🫠🥺 https://t.me/+VT2DCrbmUIxjMWU0 https://t.me/+VT2DCrbmUIxjMWU0 https://t.me/+VT2DCrbmUIxjMWU0 ۱۲ شب پاک
Hammasini ko'rsatish...
یه تکست میزارم اولین نفری که فور کرد اسپانسر چالش بعدیه
Hammasini ko'rsatish...
حملهههههه💗
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
امیرمقاره‌باعشقش‌دعوا‌می‌کنه🥲💔 _#داد نزن سَرِ من مشتش رو محکم روی دیوار کوبوندُ فریاد زد :داد می‌زنم،باتو #چیکار داشت؟ خیره شدم به گوشه‌ی #لبش که پاره شد بودُ خون درجریان بود🩸 :امیر نکن اینکارو باخودت،#عذابم نده! _من #عذابت می‌دم؟منی که نفسم بنده به نفست؟🥲 خواستم چیزی بگم که در زده شدُ خیره‌ی چهره‌ای بودم که روزی #عاشقش بودم،رایان،شنیدم زمرمه‌ی امیرو :#می‌کشمت بی‌ناموس❗❗ بقیه‌ی‌داستان🫠🫠🫠 https://t.me/+VT2DCrbmUIxjMWU0 https://t.me/+VT2DCrbmUIxjMWU0 ۱۹ پاک
Hammasini ko'rsatish...