| لغة القلب |
-زبانِ دل🤍 -اینجا، خانهای برای دوستداران شعر و ادبیات عربیست! -لطفا در صورت کپی متنها اسم مترجم رو ذکر کنید
Ko'proq ko'rsatish473
Obunachilar
-124 soatlar
+17 kunlar
+1030 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
يا ليالي روحي لحبيبي وناديه
ایشبهای بیداری، بهسوی محبوب من بروید و صدایش بزنید
وامانة عليك تقوليله حالي ايه
و از طرف من به او بگویید چه حالی دارم
من يوم غيابه روحي رايحة عليه
از روز رفتنش، جان من نیز با او از تنم رفت
منمتش عيوني وإن ناموا بيحلمه بيه
خواب به چشمانم نیامده و اگر هم خوابیدهام، رویای او را دیدهام
يا ليالي روحيله عن شوقي وناري احكيله
ایشبهای بیداری، بهسوی او بروید و از دلتنگی و آتش درونم برایش بگویید
يا يجيلي ياما اجيله مش قادرة في بعده أعيش
بگویید یا او به من برگردد یا من به سوی او میروم؛ نمیتوانم دور از او زندگی کنم
وقوليله كفاية ويخلي لبعده نهاية مش عايزة أنا غيره معايا
و به او بگویید دیگر کافیست و این دوری را تمام کند، نمیخواهم کسی جز او کنارم باشد
والباقي ميلزمنيش
و به دیگران نیازی ندارم...
زي الليلة دي أنا كنت معاه
مثل چنین شبی کنار او بودم
وفي حضني بلاقي كل اللي انا بتمناه
و درآغوشم تمام آنچه آرزو میکردم را داشتم
يا ليالي بقی كدة حالي يرضيك
ای شبها، اینکه حال من همینطور بماند راضیاش میکند؟!
مش بعمل حاجة غير اني بفكر فيه
کاری جز فکر کردن به او انجام نمیدهم...
يا ليالي روحيله عن شوقي وناري احكيله
ایشبهای بیداری، بهسوی او بروید و از دلتنگی و آتش درونم برایش بگویید
يا يجيلي ياما اجيله مش قادرة في بعده أعيش
بگویید یا او به من برگردد یا من به سوی او میروم؛ نمیتوانم دور از او زندگی کنم
وقوليله كفاية ويخلي لبعده نهاية مش عايزة انا غيره معايا
و به او بگویید دیگر کافیست و این دوری را تمام کند، نمیخواهم کسی جز او کنارم باشد
والباقي ميلزمنيش
و به دیگران نیازی ندارم...
ترجمه: زهرا ایزدینیا
#شيرين_عبدالوهاب
#لهجه_مصری
|@loqatalqalb|
💔 3❤ 1
وقد ذقتُ مِن حُلوِ الزَّمانِ ومُرِّهِ
فلا الحُلوُ أنساني هواكِ ولا المُرُّ...
من، تلخ و شیرین روزگار را چشیدهام؛
اما نه شیرینیاش عشق تورا از یاد من برد،
و نه تلخیاش...
#لاادری
ترجمه: زهرا ایزدینیا
|@loqatalqalb|
💔 1
لو كُنت أيقن أنّ الحُلم يجمعُنا أغمضت شوقًا طول الدهر أجفاني...
اگر مطمئن بودم که "رویا" ما را کنار هم قرار میدهد، از شدت دلتنگی، تمام عمر پلک روی هم میگذاشتم و میخوابیدم...
#لاادری
ترجمه: زهرا ایزدینیا
|@loqatalqalb|
🕊 2💔 2❤ 1
صمتك يا حبيبتي أجمل من كل أحاديثهم
محبوب من، سکوت تو از تمام حرفهای دیگران زیباتر است!
#عبدالوهاب_الرفاعي
|@loqatalqalb|
👌 2❤ 1💔 1
اقترب و دع المسافة الأمان للجبناء
أنا وأنت حتى لو كنّا جرحًا
سوف نلتئم معًا...
نزدیک شو...
و بگذار این فاصلهی امن، برای ترسوها باشد!
من و تو، حتی اگر همچون لبههای یک زخم باشیم،
روزی به یکدیگر پیوند میخوریم
و التیام مییابیم و یکی میشویم...
#لاادری
ترجمه: زهرا ایزدینیا
|@loqatalqalb|
❤ 4🕊 1💔 1
يمكن للإنسان أن يكبر عشرة سنين دفعة واحدة
في لحظة واحدة وفي موقف واحد!
ممکن است انسان، در یک آن و پس از یک اتفاق،
به یکباره ۱۰ سال پیر شود!
#غسان_كنفاني
ترجمه: زهرا ایزدینیا
|@loqatalqalb|
👌 2❤ 1🕊 1💔 1
جرح الأحبة عندي غير ذي ألم...
مرا دردی نمیماند به جان از زخمهای دوست...
#أحمد_شوقي
ترجمه منظوم: زهرا ایزدینیا
|@loqatalqalb|
❤ 3💔 1
بُعده مش مجرد غياب
دوریِ اون فقط یه دوریِ معمولی نیست
عرض مستمر العذاب
یه عذاب بیپایانه
مش فراق ده موت بالبطيء
این فقط یه جدایی نیست، مرگِ تدریجیه
مين هيتحمل ويطيق
کی میتونه تحمل کنه و طاقت بیاره؟
الحنين يهد الجبال
این دلتنگی کوهها رو هم متلاشی میکنه
والوجع فوق الاحتمال
و این درد بالاتر از طاقت انسانه
يمرض الجسم من السهاد
بدن آدم از شب بیداریهای زیاد بیمار میشه
تتكسي الدنيا بالسواد
و روزگارش سیاه میشه
السكاكين في القلب ماسكين
انگار یه سری خنجر تو قلبم فرو رفته
عيني يا قلبي يا مسكين
آه از چشمی که تورو دید، آه از دل بیچارهی من...
جرحي مابيعرفش تسكين
راهی برای تسکین زخمم نیست
ومتمكن مني تمكين
و اختیارم دست خودم نیست
نار يا ناس في قلبي تقيد
آهای مردم! آتیش این دوری تو دلم زبونه میکشه
نار يذوب قصادها الحديد
آتیشی که حتی آهن هم جلوش ذوب میشه و کم میاره
شيء كبير وفارق كتير
اون هنوز برام ارزشمنده و جدایی ازش خیلی سخته
عقلي هيروح من التفكير
از این همه فکر کردن، عقلم داره از سرم میپره
ذكريات بتفتح جروح
خاطرات دوباره زخمهارو باز میکنن
والندم ألم لم يروح
و انگار درد پشیمونی رهام نمیکنه...
يا مصاحبني يا وجع ساحبني
آهای رفیق همیشگی! آهای درد جدایی! خودت رو از من جدا کن
زي ما بتتسحب الروح
یه جوری که انگار روحم رو از بدنم جدا میکنی
السكاكين في القلب ماسكين
انگار یه سری خنجر تو قلبت فرو رفته
عيني يا قلبي يا مسكين
آه از چشمی که تورو دید، آه از دل بیچارهی من...
جرحي مابيعرفش تسكين
راهی برای تسکین زخمم نیست
ومتمكن مني تمكين
و اختیارم دست خودم نیست
الحنين يهد الجبال
این دلتنگی کوهها رو هم متلاشی میکنه
والوجع فوق الاحتمال
و این درد بالاتر از طاقت انسانه
ترجمه: زهرا ایزدینیا
#محمد_حماقي
#لهجه_مصری
|@loqatalqalb|
💔 4
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.