cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

🍃new idea ♟Liberty

🧠خطرناک تر از سرنیزه و توپ،سلاح های ذهن هستند. ✒️فون میزس 📃📰مطالب متنوع و اطلاعات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی وفلسفی 🌎بازار آزاد ♟️لیبرالیسم 📼 مستند 🗞مقاله 📖خلاصه کتاب وکتابخانه📚 📕 @kholaseketabe 🍃 👥گروه اندیشه نو https://t.me/+n7-KwTAA3Vc3Mjg0

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
1 381
Obunachilar
+424 soatlar
+137 kunlar
+3330 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

⭕️نابرابری مصرفی در مقابل نابرابری درآمدی ✍🏻مایک کونزال 📌بخش هایی از مقاله🔻 ▪️کارل اسمیت، در بحثی با عنوان «نابرابری مصرف در مقابل نابرابری درآمدی» نوشته است: ▪️نکته اول آن است که تمرکز بر نابرابری درآمدی، هیچ فایده‌ای ندارد. هیچ عجیب نیست اگر کسی درآمد بالایی داشته باشد، اما مصرفش در سطح متوسط باشد. از سوی دیگر دلیلی ندارد که فکر کنیم بازتوزیع درآمد چنین فردی می‌تواند مفید باشد. ▪️بی دلیل نیست که برخی از افراد پس‌انداز بالایی دارند. برخی می‌خواهند بدهی‌های خود را تسویه کنند. برخی از آن‌ها باید وام‌هایی که در طول تحصیلات عالی دریافت کرده‌اند را بازپرداخت کنند. برخی از افرادی که به نظر می‌رسد درآمد بالایی دارند درآمدشان ناپایدار است مثلا ممکن است که یک سال پاداش بالایی دریافت کرده باشند و الزاما این پاداش بالا هر سال تکرار نمی‌شود یا ممکن است که برخی از آن‌ها به شدت ریسک گریز باشند. فکر می‌کنم که مورد اخیر از اهمیت زیادی برخوردار باشد. ▪️به همین دلیل من نیز قصد ندارم که تنها بر نابرابری مصرف تمرکز کنم. زمانی که شما بحث را از نابرابری مصرف شروع می‌کنید فروض زیادی را باید وارد مدل کنید‌. به عنوان مثال فرض می‌کنید که نابرابری مصرفی پایین است چون مردم می‌خواهند پس‌انداز کنند. شاید این که نابرابری مصرفی کم و سطح پس‌اندازها بالا است به این دلیل باشد که خرج کردن مبلغ زیادی پول کار مشکلی است...(ادامه در instant view) ▪️من تحلیلگران مالی زیادی را می‌شناسم که درآمدشان نسبت به همتایانشان در سطح متوسط است، اما بازهم نمی‌توانند آنقدر که می‌خواهند خرج کنند چون وقتشان محدود است یا امکان خرج کردن برایشان وجود ندارد. بسیاری از آن‌ها مدت‌ها است که می‌خواهند به یک تعطیلات سه‌ماهه بروند، اما وقتش را ندارند. این افراد ناچارند که پول خود را بیشتر صرف خانه‌شان کرده و باقی آن را پس‌انداز کنند. راه‌های زیادی برای خرج کردن پول وجود دارد، اما خرج کردن این حجم از پول‌ها آسان نیست. ▪️نکته دیگر این است که این واقعیت که مدیران اجرایی بیشتر پس‌انداز می‌کنند به این دلیل نیست که بیشتر ریسک‌گریز هستند. بسیاری از مردم طبقه متوسط پس‌انداز ناچیزی دارند، اما تمام آن را در اوراق قرضه دولتی بدون ریسک سرمایه‌گذاری می‌کنند یا با آن خانه خریداری می‌کنند، در حالی که بسیاری از ثروتمندان تمام پس‌انداز خود را که مبلغ قابل توجهی نیز هست، در دارایی‌های پرریسک سرمایه‌گذاری می‌کنند. بسیاری از ثروتمندان ترجیح می‌دهند با پولشان ریسک کنند تا این که آن را در بهترین رستوران شهر خرج کنند. به عبارت دیگر آن‌ها از این سرمایه‌گذاری‌ها مطلوبیت بیشتری کسب می‌کنند و این واقعیت که در دارایی‌های پرریسک سرمایه‌گذاری کرده‌اند را «مصرف» می‌کنند. ◽️رابطه درآمد و استقلال شخصی ▫️من در پاسخ به یکی از خوانندگان که پرسیده بود «پول چیست؟» سخن لوییس مناند را نقل می‌کنم: ستارگان موسیقی راک می‌خواهند پول دربیاورند به همان دلیلی که هر کس دیگری در یک جامعه لیبرال می‌خواهد پول در بیاورد: برای داشتن اسباب بازی و استقلال بیشتر. ▫️من با این گفته کاملا موافقم، زیرا هم معنی عملی استقلال را در نظر می‌گیرد و هم معنی فلسفی‌تر آن را. درست است؛ می‌توان با پول کارهایی کرد که الزاما در تعریف مصرف نمی‌گنجند. مثلا کسی که پول دارد می‌تواند تصمیم بگیرد که یک سال کار نکند، بدون نگرانی در مورد هزینه‌ها از همسرش جدا شود و در کل خودمختاری بیشتری داشته باشد. داشتن خودمختاری، در تفکر لیبرال کلاسیک یکی از مهم‌ترین عناصر به شمار می‌رود. ▫️من فکر می‌کنم که خرید آنچه که مناند به کنایه «اسباب بازی» می‌نامد همان چیزی است که در بحث مصرف پوشش داده می‌شود، اما مساله استقلالی که پول به بار می‌آورد در مباحث مربوط به مصرف مغفول می‌مانند. استقلال بدان معنی است که کنترل ما روی زندگی مان بیشتر می‌شود و در مقابل ریسک‌ها ایمن می‌شویم. ▫️من فکر می‌کنم که نابرابری می‌تواند هزینه‌های ثابت مانند مسکن و تحصیلات را تحت تاثیر قرار دهد و در صورتی که حل و فصل قراردادهای اجتماعی پرریسک باشد، نابرابری افزایش می‌یابد. از نظر من بدیهی است که در صورتی که امکان ریسک کردن وجود نداشته باشد نمی‌توانیم به استقلال فردی برسیم و همچنین معتقدم که باید شرایط برای ایجاد قراردادهای اجتماعی‌ای که به ما امکان داشتن استقلال فردی را می‌دهند فراهم باشد وگرنه هیچ‌کس احساس امنیت نخواهد کرد. #مقاله #نابرابری #درآمد #تولید #ریسک_پذیری #استقلال_مالی #استقلال_فردی ♟ #liberty 🗞 @andishee_noo 🍃 🔻مطلب کامل را از اینجا بخوانید🔻
Hammasini ko'rsatish...
⭕️نابرابری مصرفی در مقابل نابرابری درآمدی

✍🏻مایک کونزال ▪️کارل اسمیت، در بحثی با عنوان «نابرابری مصرف در مقابل نابرابری درآمدی» نوشته است: ▪️نکته اول آن است که تمرکز بر نابرابری درآمدی، هیچ فایده‌ای ندارد. هیچ عجیب نیست اگر کسی درآمد بالایی داشته باشد، اما مصرفش در سطح متوسط باشد. از سوی دیگر دلیلی ندارد که فکر کنیم بازتوزیع درآمد چنین فردی می‌تواند مفید باشد. ▪️بی دلیل نیست که برخی از افراد پس‌انداز بالایی دارند. برخی می‌خواهند بدهی‌های خود را تسویه کنند. برخی از آن‌ها باید وام‌هایی که در طول تحصیلات عالی دریافت کرده‌اند را بازپرداخت کنند. برخی…

👍 5👏 2
00:16
Video unavailableShow in Telegram
بچه خوب دولت بی‌اهمیت ترین نهاد در دنیا است که مردم با اهمیت دادن به آن باعث بزرگ شدنش میشوند. #fun 🍃 @andishee_noo 🍃
Hammasini ko'rsatish...
wt7vd0ycdo3.86 MB
👍 4👌 2 1
📌ایدئولوژی توسعه گرا 🖋ویلیام ایسترلی 🔄مانی قائم مقامی یادداشت سردبیر: پروفسور ویلیام ایسترلی استاد اقتصاد دانشگاه نیویورک و رئیس مؤسسه‌ی مطالعات توسعه در این دانشگاه است. آخرین کتاب منتشرشده‌ی او با عنوانِ «جبّاریت کارشناسان: اقتصاددانان، دیکتاتورها، و حقوق فراموش‌شده‌ی فقرا» ردیه‌ای پرشور است بر راست‌کیشی خام‌دستانه‌ و جزم‌اندیشانه‌ی نئولیبرال‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول و سازمان‌های دولتی و غیردولتی کمک‌رسان خارجی که حاملان و مروّجان «ایدئولوژی توسعه» اند. کتاب ایسترلی مشحون است از مثال‌هایی که «توسعه‌گرایان» راه‌حل‌های خود را از بالا و با نادیده گرفتن حقوق و آزادی‌های آدم‌ها تحمیل کرده‌اند—همان آدم‌هایی که قرار بوده بهره‌مندان از توسعه باشند. ایسترلی که خود قریب دو دهه در بانک جهانی و دیگر سازمان‌های بین‌المللی توسعه کار کرده و در زمره‌ی همان «کارشناسان»ی بوده که اینک ایدئولوژی‌شان واعمال برآمده از آن ایدئولوژی را به نقد می‌کشد، در کتاب سال ۲۰۱۴ خود بی‌آنکه از عاقبت توسعه‌ی زورچپانِ آزادی‌ستیز در شگفت شود، ناکامی رقت‌انگیز آن را جا به جا نشان می‌دهد. ایسترلی استدلال می‌کند که «ایدئولوژی توسعه» که به مانند کمونیسم، فاشیسم و دیگر ایدئولوژی‌های پیش از آن، وعده‌ی راه‌حل‌هایی از پیش‌معلوم برای همه‌ی مشکلات جهان می‌دهد، اینک جای آنها را گرفته است. به باور او، این ایدئولوژی نه در خطرناک بودن متفاوت از آن دیگران است و نه در سرنوشت‌اش. باید همت کرد و آن را به همان‌جا روانه کرد که جایگاه شایسته‌ی او است—«موزه‌ی ایدئولوژی‌های مرده». بسی مایه‌ی دلسردی است که ایدئولوژی توسعه‌گرایی اینک چنین قدرقدرت است، زیرا شکست تمام ایدئولوژی‌های پیشین می‌توانست زمینه را برای بنیان‌ نهادن ضدایدئولوژی—یعنی آزادی افراد و جوامع به تعیین سرنوشت خود—فراهم کند. لیکن، از زمان فروپاشی کمونیسم، غرب موفق شده است که شکست ایدئولوژی را از میان آرواره‌های پیروزی بقاپد، و این موفقیت در نجات ایدئولوژی چه نتایج فاجعه‌باری که نداشته. ایدئولوژی توسعه دارد جرقه‌ی یک واکنش متقابل خطرناک را می‌زند. زمانی منظور از «یگانه جواب درست» چیزی نبود جز «بازار‌های آزاد»، و این جواب یگانه برای جهان فقیر این‌گونه تعریف شد: عمل کردن به هرآن‌چیزی که صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی به شما می‌گوید. اما در آفریقا، آسیای میانه، آمریکای لاتین، خاورمیانه، و روسیه آن واکنش متقابلی که سر برآورده، نزاعی بوده است با بازارهای آزاد. چنین شد که یکی از بهترین اندیشه‌های اقتصادی زمانه‌ی ما، ایده‌ی درخشان بازارهای آزاد، به یکی از بدترین شیوه‌ها‌ی ممکن به این‌گونه معرفی شد: زورچپان کردن آموزه‌هاییِ سفت‌وسخت توسط بیگانگانی غیرمنتخب بر بیگانه‌هراسانی بی‌رغبت. #مقاله #توسعه #دولت_گرایی #دولت_توسعه #مداخله_گرایی 🗞 @andishee_noo 🍃 🔻 ادامه مطلب را اینجا بخوانید 🔻
Hammasini ko'rsatish...
📌ایدئولوژی توسعه

نویسنده: ویلیام ایسترلی مترجم: مانی قائم‌مقامی ویلیام ایسترلیشبح تاریکِ ایدئولوژی در جهان پرسه می‌زند. شبحی که تقریباً همان‌قدر مرگبار است که ایدئولوژی‌های از نفس‌افتاده‌ی قرن پیشین—کمونیسم، فاشیسم و سوسیالیسم—که چنان فلاکت‌بار درهم‌شکستند. شبحی که منبع خطرناک‌ترین روند‌های زمانه‌‌ی ما، از جمله بنیادگرایی مذهبی، است. این شبح ایدئولوژیِ پنجاه‌ساله‌ی توسعه‌گرایی (Developmentalism) است، و دارد پر وبال می‌گیرد. توسعه‌گرایی نیز، همچون ایدئولوژی‌های دیگر، جوابی کامل و جامع برای جمله‌ی مشکلات جامعه وعده می‌دهد—از…

👍 7
📌ایدئولوژی توسعه گرا 🖋ویلیام ایسترلی 🔄مانی قائم مقامی یادداشت سردبیر: پروفسور ویلیام ایسترلی استاد اقتصاد دانشگاه نیویورک و رئیس مؤسسه‌ی مطالعات توسعه در این دانشگاه است. آخرین کتاب منتشرشده‌ی او با عنوانِ «جبّاریت کارشناسان: اقتصاددانان، دیکتاتورها، و حقوق فراموش‌شده‌ی فقرا» ردیه‌ای پرشور است بر راست‌کیشی خام‌دستانه‌ و جزم‌اندیشانه‌ی نئولیبرال‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول و سازمان‌های دولتی و غیردولتی کمک‌رسان خارجی که حاملان و مروّجان «ایدئولوژی توسعه» اند. کتاب ایسترلی مشحون است از مثال‌هایی که «توسعه‌گرایان» راه‌حل‌های خود را از بالا و با نادیده گرفتن حقوق و آزادی‌های آدم‌ها تحمیل کرده‌اند—همان آدم‌هایی که قرار بوده بهره‌مندان از توسعه باشند. ایسترلی که خود قریب دو دهه در بانک جهانی و دیگر سازمان‌های بین‌المللی توسعه کار کرده و در زمره‌ی همان «کارشناسان»ی بوده که اینک ایدئولوژی‌شان واعمال برآمده از آن ایدئولوژی را به نقد می‌کشد، در کتاب سال ۲۰۱۴ خود بی‌آنکه از عاقبت توسعه‌ی زورچپانِ آزادی‌ستیز در شگفت شود، ناکامی رقت‌انگیز آن را جا به جا نشان می‌دهد. ایسترلی استدلال می‌کند که «ایدئولوژی توسعه» که به مانند کمونیسم، فاشیسم و دیگر ایدئولوژی‌های پیش از آن، وعده‌ی راه‌حل‌هایی از پیش‌معلوم برای همه‌ی مشکلات جهان می‌دهد، اینک جای آنها را گرفته است. به باور او، این ایدئولوژی نه در خطرناک بودن متفاوت از آن دیگران است و نه در سرنوشت‌اش. باید همت کرد و آن را به همان‌جا روانه کرد که جایگاه شایسته‌ی او است—«موزه‌ی ایدئولوژی‌های مرده». بسی مایه‌ی دلسردی است که ایدئولوژی توسعه‌گرایی اینک چنین قدرقدرت است، زیرا شکست تمام ایدئولوژی‌های پیشین می‌توانست زمینه را برای بنیان‌ نهادن ضدایدئولوژی—یعنی آزادی افراد و جوامع به تعیین سرنوشت خود—فراهم کند. لیکن، از زمان فروپاشی کمونیسم، غرب موفق شده است که شکست ایدئولوژی را از میان آرواره‌های پیروزی بقاپد، و این موفقیت در نجات ایدئولوژی چه نتایج فاجعه‌باری که نداشته. ایدئولوژی توسعه دارد جرقه‌ی یک واکنش متقابل خطرناک را می‌زند. زمانی منظور از «یگانه جواب درست» چیزی نبود جز «بازار‌های آزاد»، و این جواب یگانه برای جهان فقیر این‌گونه تعریف شد: عمل کردن به هرآن‌چیزی که صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی به شما می‌گوید. اما در آفریقا، آسیای میانه، آمریکای لاتین، خاورمیانه، و روسیه آن واکنش متقابلی که سر برآورده، نزاعی بوده است با بازارهای آزاد. چنین شد که یکی از بهترین اندیشه‌های اقتصادی زمانه‌ی ما، ایده‌ی درخشان بازارهای آزاد، به یکی از بدترین شیوه‌ها‌ی ممکن به این‌گونه معرفی شد: زورچپان کردن آموزه‌هاییِ سفت‌وسخت توسط بیگانگانی غیرمنتخب بر بیگانه‌هراسانی بی‌رغبت. 🔻 ادامه مطلب 🔻
Hammasini ko'rsatish...
📌ایدئولوژی توسعه

نویسنده: ویلیام ایسترلی مترجم: مانی قائم‌مقامی ویلیام ایسترلیشبح تاریکِ ایدئولوژی در جهان پرسه می‌زند. شبحی که تقریباً همان‌قدر مرگبار است که ایدئولوژی‌های از نفس‌افتاده‌ی قرن پیشین—کمونیسم، فاشیسم و سوسیالیسم—که چنان فلاکت‌بار درهم‌شکستند. شبحی که منبع خطرناک‌ترین روند‌های زمانه‌‌ی ما، از جمله بنیادگرایی مذهبی، است. این شبح ایدئولوژیِ پنجاه‌ساله‌ی توسعه‌گرایی (Developmentalism) است، و دارد پر وبال می‌گیرد. توسعه‌گرایی نیز، همچون ایدئولوژی‌های دیگر، جوابی کامل و جامع برای جمله‌ی مشکلات جامعه وعده می‌دهد—از…

📌زایش مردم "مردم" چه کسانی هستند؟ وقتی این اصطلاح توسط سیاست‌مداران و کارشناسان در تلویزیون و مناظرات بکار میرود چه مفهومی به ذهنتان میرسد؟ یک حجم نامعلوم از انسان‌ها با عقاید مختلف که جایی در جهان بیرونی زندگی می‌کنند؟ اینکه مثلا بگوییم مردم بریتانیا از بحث‌های مربوط به برگزیت خسته شده‌اند، یا مردم در کشورهای اروپایی از سیاست‌های مشقت اقتصادی خشمگین هستند دقیقا به چه کسانی اشاره می‌کنیم؟ مردم آن کسانی نیستند که بنظر می‌رسند، بلکه این اصطلاح یک مفهوم، ایده، و سمبل است که وجود خارجی ندارد، ولی زایش آن پدیده‌ای تاریخی بوده و نقشی بنیادین در سیاست دارد. در حدود زمان انقلاب فرانسه و همزمان با گسترش دموکراسی در اروپا و آمریکا، مرجع مشروعیت قدرت از شاه به مردم منتقل گردید و این قدرت به دو شکل خود را نمایش میداد: حق بیان عقاید سیاسی، و حق رای. نخبگان اهل قدرت که تا پیش از این پیرو تمایلات شاه بودند، حالا برای نزدیک شدن به آنچه مردم می‌خواستند تلاش می‌کردند. اما "مردم" چه می‌خواستند و چه کسی از تمایلات آنها خبر داشت؟ شاید پاسخ ما در عصر مدرن از خلال نظرسنجی‌ها و ارتباطات جمعی باشد، اما پیش از این‌ها، از میان بحث‌ها و تصمیمات روشنفکران، نویسندگان، روزنامه‌ها، جزوات سیاسی، و مناظرات بود که حوزه عمومی متولد گردید، و البته که عموم این نخبگانِ تحصیلکردهِ شهری با اشاره به تاریخ، فلسفه و سیاست زمانه، مردم را از دیدگاه خودشان تفسیر می‌نمودند. مثلا "توماس هابز" پس از پایان جنگ داخلی بریتانیا می‌نویسد که مردم مجموعه‌ای هستند از خواست‌های غیرقابل کنترل، که نتیجه آن جنگی همه‌گیر است؛ تنها راه ایجاد نظم، وجود یک منبع قدرت است. بر روی جلد کتاب معروف او بنام "لوایتان" هم مردم بصورت یک بدن تصویر شده‌اند که شاه سر آن بدن است؛ یک نفر که با رهبری جمعیتی عظیم، جلوی تمایلات بی‌حساب و خطرناک‌شان را گرفته و صلح را به ارمغان می‌آورد. چند دهه بعد "جان لاک" استدلال کرد که مردم خوب و بد بودن اعمال ما را با سه شاخص می‌سنجند: قانون الهی، قانون مدنی، و قانون عقیده، اما مورد آخری بیشترین قدرت را دارد زیرا ما به عقیده و نظر دیگران بسیار اهمیت می‌دهیم. بنظر "ژان ژاک روسو" این فشار آنقدر زیاد بود که شهروندان وظیفه داشتند به نظر عموم مردم تمکین کنند. اما چند دهه بعد "جان استوارت میل" گفت که مردم می‌توانند موجب سرکوب آزادی‌های فردی شوند و نسبت به ایجاد استبداد اکثریت علیه اقلیت هشدار داد. به نظر "مارتین هایدگر" این به اصطلاح مردم مجموعه‌ای از افراد مشخص و با خصوصیات قابل شناسایی نیستند بلکه نوعی میانگین از جامعه‌اند. بنظر او ما باید فراتر از این رفته و تفاوت یک شخص با میانگین را درک کنیم. آنگاه است که می‌توانیم بفهمیم کلمه "مردم" در واقع محصول تصاویر، کلمات، و ایده‌های متفکرین، نخبگان، و سیاست‌مداران است. اما در میانه قرن بیستم تغییری اساسی روی داد، یعنی گسترش حق رای عمومی در بیشتر کشورهای جهان، و جمع‌گرایی جوامع. درحالیکه اهل بیزینس کالاهایی را تولید می‌کردند که مورد علاقه حداکثر تعداد مصرف‌کنندگان باشند، حق رای عمومی یعنی سیاست‌مداران نیاز داشتند به تمایلات بیشترین تعداد رای‌دهندگان پاسخ دهند. این نیاز سیاستمداران و اهل بیزینس به جلب نظر بیشترین تعداد مردم یعنی لازم بود بدانند میانگین نظرات مردم چیست، و به این شکل ناگهان آمارگیری به فعالیتی سودمند تبدیل گردید، چه برای تولید کالاهای مورد علاقه مردم و چه آزمودن نظرات مردم در مورد سیاست‌های مختلف. اما طبیعتا این اهمیت باعث نفوذ پول و سیاست در نظرسنجی‌ها و نحوه پرسیدن سوالات گردید تا پرسشگر بتواند نتایج مورد علاقه خود را بدست آورد. بنابراین این نگرانی ایجاد شد که نظرسنجی‌ها تنها به گزارش افکار عمومی نمی‌پردازند، بلکه با ارائه نتایج جهتدار به آن شکل هم می‌دهند. از طرف دیگر هرچند نظرسنجی و آمارگیری فعالیت‌هایی برابری خواهانه هستند زیرا نظر هر یک شخص مورد توجه قرار می‌گیرد، اما وقتی از آنها میانگین بگیریم، نتیجه بدست آمده نماینده هیچ شخصی بخصوصی نیست. ولی شاید این میانگین به نوعی نماینده احوال کلی مردم باشد؛ خشم، نگرانی، شعف، خستگی، که شاید بر تصمیمات سیاستمداران تاثیرگذار باشد، ولی در عین حال احساسات و احوال شخصی ما را هم به چالش بکشد. قبل از پیدایش نظرسنجی، راه‌های دیگری برای درک مردم وجود داشت، مثلا ادبیات، عکاسی، و نقاشی، و البته که همه اینها در تعریف مفهوم مردم و تصور ما از جامعه موثر بوده‌اند. اما حالا در زمانه همه‌گیری آمارها، حتی اگر فرض کنیم نظرسنجی‌ها واقعا نظرات مردم را نشان میدهند، تاریخ مثال‌های بسیاری دارد از زمان‌هایی که حق با اقلیت بوده و نه اکثریت. 🗃کنجکاوی #تحلیل #مردم #دموکراسی #اکثریت #اقلیت #جمع_گرایی 📃 @andishee_noo 🍃
Hammasini ko'rsatish...
👍 7 1
00:23
Video unavailableShow in Telegram
📌سکانس مردم به واقعیت بی‌توجهن اونا چیزی زو میبینن که میخوان... 🎥1899 #سینماهنر 📽 @andishee_noo 🍃
Hammasini ko'rsatish...
5.13 MB
👍 8
Photo unavailableShow in Telegram
📗سوسیالیسم ایدهٔ شکست خورده‌ای که هرگز نمی‌میرد 🖋کریستین نیمیتز یکی از ویژگی‌های همیشگی رژیم‌های سوسیالیستی این است که برای پاسخ به شکست‌های اقتصادی به دنبال فردی برای قربانی کردن می‌گردند؛ کسانی مثلا خرابکار، جاسوس، محتکر، دلال و ضد انقلاب هستند. این رژیم‌ها توهمات خود را تعقیب می‌کنند. آن‌ها مجبور به انجام چنین کاری هستند؛ زیرا مشکلات اقتصادی تحت سوسیالیسم که هیچ وقت نمی‌تواند تقصیر خود سوسیالیسم باشد، بنابراین باید «شخصی» وجود داشته باشد، که از عمد در حال خزاب کردن اقتصاد است. #ازکتاب 📗 @andishee_noo 🍃
Hammasini ko'rsatish...
👍 5👏 2
01:00
Video unavailableShow in Telegram
📰 ۵ آمار مهم در رابطه با اقتصاد ایران 📎براساس گزارش Statista research deparment ایران پنجمین کشور ثروتمند دنیا است اما این درحالیست که اقتصاد ایران در ۵۰ سال گذشته فقط ۱۴ برابر شده درحالی که اقتصاد کشوری مانند قطر ۲۹۸ برابر شده است 📎ایران تا سال ۱۹۷۹ در میان ۱۵ صادرکننده برتر جهان بوده اما بعد از این سال دیگر در لیست صادرکنندگان برتر دیده نشده است. 📊 #آمار 📈 @andishee_noo 🍃
Hammasini ko'rsatish...
pcy8w513je3.11 MB
👍 5 2
05:41
Video unavailableShow in Telegram
‌📌تفتیش عقیده در اسپانیا
تحت شکنجه نه تنها آن‌چه را مفتش از شما می‌خواهد می‌گویید، بلکه همچنین آن‌چه را که فکر می‌کنید او را خشنود هم می‌کند می‌گویید. امبرتو اکو، نام گل سرخ
📎سال ۱۴۸۱ است، در شهر سویل کاتولیک‌های سرسپرده در پیشگاه مقامات حاضر می‌شوند. آن‌ها به ارتداد، یعنی شکست در پیروی کردن از باورهای کلیسای کاتولیک اعتراف می‌کنند. اما چرا؟ تفتیش عقیده در اسپانیا به سویل رسیده است. 📎طی ۳۵۰ سال، پس از اینکه شهبانو ایزابلا تفتیش عقیده را آغاز کرد، هم‌نام او، ملکه ایزابلای دوم، رسما در پانزدهم جولای ۱۸۳۴ به آن پایان داد. وابستگی قلمروی اسپانیا به کلیسای کاتولیک آن‌ها را منزوی کرده بود. در حالی که بخش‌های دیگر اروپا در حال تجربه کردن دورهٔ روشنگری و پذیرش جدایی کلیسا و حکومت بود. 📎میان تاریخ‌دانان دربارهٔ تعداد کسانی که طی تفتیش عقیده کشته شدند هنوز اختلاف نظر وجود دارد. برخی ادعا می‌کنند بیش از ۳۰۰۰۰ نفر کشته شدند، در حالی که بیشترشان چیزی میان ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر را تخمین می‌زنند. هرچند پیامدهای تفتیش عقیده، بسیار بیش از تلفات آن بوده است. #مستند #تجربه_ملل #مذهب #دین #حکومت #جدایی 📹 @andishee_noo 🍃
Hammasini ko'rsatish...
48.02 MB
👍 7
⭕️مرکانتیلیسم ✍🏻لورا لاهای ▪️مرکانتیلیسم (mercantilism) عبارت است از ملی‌گرایی اقتصادی جهت دستیابی به هدف ایجاد جامعه ثروتمند و قدرتمند. آدام اسمیت اصطلاح «نظام مرکانتیلی» (mercantile system) را برای توصیف نوعی از نظام اقتصاد سیاسی وضع کرد که در پی آن است که با محدود کردن واردات و تشویق صادرات به ثروت کشور بیفزاید. ▪️این نظام از قرن شانزده تا اواخر قرن هجده میلادی بر تفکر و سیاست‌های اقتصادی اروپای غربی حاکم بود. از قرار معلوم هدف این سیاست‌ها دستیابی به تراز تجاری «مطلوبی» بود که طلا و نقره را به کشور وارد کرده و اشتغال داخلی را حفظ کند. برخلاف نظام کشاورزی فیزیوکرات‌ها یا سیستم‌ لسه فر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم، نظام مرکانتیلی منافع تجار و تولید‌کننده‌هایی مثل کمپانی انگلیسی هند شرقی که فعالیت‌هایشان توسط دولت حمایت می‌شد یا تشویق می‌گردید را برآورده می‌ساخت. ▪️مهم‌ترین مبنای اقتصادی مرکانتیلیسم در قرن شانزده، ادغام مراکز قدرت منطقه‌ای دوره فئودالی توسط دولت - ملت‌های بزرگ و رقابتی بود. دیگر عوامل مهمی که در این امر دخالت داشتند، عبارت بودند از؛ شکل‌گیری مستعمرات در خارج از اروپا، رشد تجارت و صنایع این قاره در قیاس با کشاورزی آن، افزایش حجم و گستره تجارت و افزایش استفاده از نظام‌های پولی فلزی به ویژه طلا و نقره در قیاس با مبادلات پایاپای. ▪️در خلال دوره‌ای که مرکانتیلیسم رواج یافت درگیری‌های نظامی میان دولت- ملت‌ها بیشتر، شدیدتر و گسترده‌تر از هر زمان دیگری در تاریخ بود. دیگر ارتش و نیروی دریایی قدرت‌های مهم دنیا نیروهای موقتی نبودند که برای برطرف ساختن یک تهدید خاص یا دستیابی به یک هدف مشخص به وجود آمده باشند، بلکه به نیروهای حرفه‌ای و تمام وقت تبدیل شده بودند. اصلی‌ترین هدف اقتصادی هر دولت آن بود که از مقدار کافی ارز قوی ( hard currency) برخوردار باشد تا بتواند از پشتیبانی ارتشی که با هر گونه حمله از سوی دیگر کشورها مقابله کرده و به توسعه مرزهای خود آن دولت کمک می‌کند برخوردار شود. ▪️اغلب سیاست‌های مرکانتیلیستی، پیامد طبیعی ارتباط میان حکومت‌های دولت- ملت‌ها با دیگر گروه‌های تاجر پیشه بود. این طبقات تاجر و بازرگان در عوض پرداخت مالیات برای پشتیبانی از ارتش‌های دولت-ملت‌ها، حکومت‌های آنها را به اعمال سیاست‌هایی متقاعد می‌کردند که در مقابل رقابت خارجی حافظ منافع تجاریشان باشد.این سیاست‌ها اشکال بسیاری به خود می‌گرفتند. در داخل، دولت‌ها برای صنایع نوپا سرمایه فراهم می‌آوردند، صنایع نوپا را از پرداخت مالیات و تبعیت از قوانین صنفی معاف می‌ساختند، در بازارهای محلی و استعماری به ایجاد انحصار کمک می‌کردند و به تولید‌کنندگان موفق عنوان و پول اعطا می‌کردند. دولت‌ها همچنین در سیاست‌های تجاری خود با اعمال تعرفه و سهمیه بر واردات کالاهایی که به رقابت با محصولات تولید‌کنندگان محلی می‌پرداختند یا با ممانعت از ورود این تولیدات، به صنایع محلی کمک می‌کردند. آن‌ها همچنین از صادرات ابزارها و تجهیزات سرمایه‌ای و مهاجرت نیروی کار ماهر به کشورهای خارجی و حتی مستعمرات خودشان در صورتی که باعث می‌شد این کشورها در تولید کالای خاصی با کشور متبوع‌شان به رقابت بپردازند جلوگیری می‌کردند. در عین حال، دیپلمات‌های این دولت‌ها تولید‌کنندگان خارجی را ترغیب می‌کردند که به کشورشان مهاجرت کنند. ▪️در خلال دوره مرکانتیلی حمل‌ونقل از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود. با رشد مستعمرات و انتقال طلا از «دنیای ‌جدید» به اسپانیا و پرتغال،‌ کنترل اقیانوس‌ها از نقشی حیاتی برای حفظ قدرت ملی برخوردار گردید. از آن جا که این امکان وجود داشت که از کشتی‌ در راستای اهداف تجاری یا نظامی استفاده شود، دولت‌های آن دوره کشتیرانی تجاری قدرتمندی را ایجاد کردند. در فرانسه ژان باپتیست کلبرت که از 1661 تا 1683 وزیر دارایی لویی چهاردهم بود، عوارض استفاده کشتی‌های خارجی از بنادر این کشور را افزایش داد و به کشتی‌سازهای فرانسوی پاداش داد. ▪️در انگلستان با تصویب قانون دریانوردی در سال ۱۶۵۱ کشتی‌های خارجی از مبادله ساحلی در این کشور منع شدند و مقرر شد تمامی کالاهایی که از قاره اروپا به انگلستان وارد می‌شوند یا باید توسط یک کشتی انگلیسی حمل شوند یا کشتی‌ای که در کشور مبدا آن کالاها ثبت شده باشد، آن‌ها را حمل نماید. همچنین تمام تجارت میان انگلستان و مستعمرات آن باید توسط کشتی‌های متعلق به انگلستان یا متعلق به آن مستعمرات انجام می‌گرفت... #مقاله #مرکانتیلیسم #فیزیوکرات‌ها #ملی‌گرایی_اقتصادی #حمایت_گرایی #آدام_اسمیت #بازار_آزاد #لسه‌فر ♟ #liberty 🗽 @andishee_noo 🍃 🔻ادامه مطلب را از اینجا بخوانید🔻
Hammasini ko'rsatish...
⭕️مرکانتیلیسم

✍🏻لورا لاهای 🔄محمدصادق الحسینی، پریسا آقاکثیری ▪️مرکانتیلیسم (mercantilism) عبارت است از ملی‌گرایی اقتصادی جهت دستیابی به هدف ایجاد جامعه ثروتمند و قدرتمند. آدام اسمیت اصطلاح «نظام مرکانتیلی» (mercantile system) را برای توصیف نوعی از نظام اقتصاد سیاسی وضع کرد که در پی آن است که با محدود کردن واردات و تشویق صادرات به ثروت کشور بیفزاید. ▪️این نظام از قرن شانزده تا اواخر قرن هجده میلادی بر تفکر و سیاست‌های اقتصادی اروپای غربی حاکم بود. از قرار معلوم هدف این سیاست‌ها دستیابی به تراز تجاری «مطلوبی» بود که طلا…

👍 7
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.