cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

𝗟𝗶𝗺𝗲𝗿𝗲𝗻𝗰𝗲༒

🏷️لیمرنس: {عشقِ‌افراطی‌و‌دیوانه‌وار} Senior Lone☕️: t.me/HidenChat_Bot?start=177626819

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
2 701
Obunachilar
-1524 soatlar
-767 kunlar
+29530 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

https://t.me/c/1852614273/33213 خب دلیلشو نفهمیدی؟
Hammasini ko'rsatish...
تمومش کنید عه زشته
Hammasini ko'rsatish...
سلام سلام بانو چ با عجله منم دوستت دارم دخترم
Hammasini ko'rsatish...
00:03
Video unavailable
sticker.webm1.73 KB
چه چیزا
Hammasini ko'rsatish...
پناه بر خدا
Hammasini ko'rsatish...
https://t.me/c/1852614273/33206 توهم مثل خودمی🤣🤣🤣 بی زن🤣🤣
Hammasini ko'rsatish...
https://t.me/c/1852614273/33199 راستشو بگم بهت داستان من از یه روزی شروع شد که رفیقم باغمون بود و ما با خواهرم تو حال نشسته بودیم بعد باغ ما قشنگ وسط بیابونه حدود نه شب اینا بود که داشتیم حرف میزدیم که یهو از یکی از اتاقا صدای شماره گرفتن اومد بعد فک کن داشتیم درباره ی ایلومناتی حرف میزدیم بعد ما جمع کردیم رفتیم تو اون اتاق نشستیم که چیزی نیست و اینا صدای پچ پچ شروع شد که هعی و هعی نزدیک تر میشد آخرشم رفیقم رفت و من و خواهرم موندیم تا یه ساعت بعد که مامان بابام اومدن. دو روز بعد ساعت حدود ۴ونیم صبح بود اومدم بخوابم سرموچدخوندم رو به دیوار بعد نو افکارم بودم و البته هوشیار جوری که حالا حالا ها خوابم نمیبرد یه دفعه صدای پا و راه رفتن شنیدم و بعدش سایه ی یکی رو دیوار افناد قبل از اینکه بتونم برگردم یکی لمسم کرد و من در همون لحظه از هوش رفتم. که بعدش کابوسام درباره ارواح شروع شد
Hammasini ko'rsatish...
https://t.me/c/1852614273/33204 خب راستشو میگم🤣
Hammasini ko'rsatish...
https://t.me/c/1852614273/33206 کی گفته کسی نیست بیا خودم ببرمت حموم بیبی
Hammasini ko'rsatish...