cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

توغای

رمان: توغای رمان_ شوره زار👇 https://t.me/+kVzixrh0KjRjNjI0 پارت هروز بغیر جمعه ها😊 نویسنده:آذر،ع شروع پارت گذاری از ۶/۳/۱۴۰۳ چنل فقط تلگرام ،در هیچ پیام رسان دیگه چنل نداریم

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
1 377
Obunachilar
-924 soatlar
+17 kunlar
-20030 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

Repost from N/a
از این لیست دست‌خالی برنمی‌گردی روی خلاصه‌ها کلیک کن و از خوندن برترین رمان‌های مجازی لذت ببر‼️ عضویت محدود❌ رمان‌های خاص و کمیاب⛔️ ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹نگار دختر بیست ساله ای که با شیخ سن بالا بخاطر پول ازدواج میکنه ولی غافل ازاینکه عاشق پسر شیخ میشه و ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍استادی که عاشق دانشجوی شیطون بلاش میشه ویه شب به یه پارتی دعوتش میکنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛خان تمام ارث را به نام عروسش می‌کند و مادرشوهرش او را به قتل میرسان ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡تو روز نامزدی‌ شون وقتی نامزدش با دزدیدن مهم ترین اطلاعات ناپدید میشه و حالا اون... ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚بعد از شش سال از پاریس برگشتم تا دخترم را به پدرش برسانم اما او دختر دیگری را در قلبش راه داده بود ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵برای بدست اوردن عشقش ک بزرگترین دشمن خانوادش بود ب صمیمیترین  فرد زندگیش پشت کرد ❁‌‎‌‎‌‌⃟💙دختری که برای دفاع از خودش دستش به خون آلوده میشه‌...به خون کسی که مسیر زندگیشو عوض میکنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜باران تمجید، دختر بی‌احساسی که درگیر انتقام از یه قاچاقچی و سرگرد مرموز پرونده میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷هووی مادرم باعث مرگ مادرم شد،می خواستم ازش انتقام بگیرم اما برادرش ادعا کرد عاشقمه تا ازم رضایت بگیره ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️بزرگ‌ترین باخت زندگیم توی بردن دل کسی بود که خون توی رگ‌هام رو با جنین برادرش شریک شدم ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤من اونجا زندانی شدم تا بدهیم رو پرداخت کنم با بدنم. اما اگر بفهمم خودمم از یه خانواده مهم مافیاییم چی؟ ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶عاشق پسر وحشی کلاسمون شدم و باهاش وارد رابطه شدم غافل از اینکه اون پسر برادرمه؛ اونم برادر خونی ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍عاشقش شدم سال ها عاشقش بودم امازمانی که برگشت بانقشه وارد زندگیم شد ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤎عشقم عاشق یکی دیگه بود،با فهمیدنش سوختم،جون دادم،ولی پاش موندم و عقدش کردم،من به خاطرش،آدم کشتم ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍من قراره خواهرمو پیدا کنم و فقط اون مرد می‌تونه کمکم کنه کسی که فرشته مرگ صداش میکنن ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶مرد بی رحمی که دختری رو مورد تعرض قرار میده،دختره عاشقش میشه اما اون ولش میکنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤پسری سرد و مغرور  که در مقابل اِل‌آی قصه کم میاره و جون میده سر این دختراما چی میشه که یهو سرد میشن از هم؟ ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️دلربا دختری گریزان از ازدواج که با ورود امیر پاشا شکیبا به روز مرگی هایش زندگی اش دچار تغییر و تحولات زیادی میشود  ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷خودم اسیرش کردم، حالا که عاشقش شدم باید برای نجاتش از دست برادر روانیم با زندگی خودم قمار کنم ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜دختری که تنها وارث شرکت بزرگ پدرشه توسط استادش فریب می‌خوره و دل می‌بازه بهش ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵بهم گفتن اگه معشوقه پادشاهان خوناشام‌ها بشم تنها ملکه‌‌ای که توی این دنیا هستم ولی نمی‌دونستم ملکه بودن یعنی اسیر بودن! ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚کیم رئیس جوان مافیاست که مجبور میشه برای نجات جونش، گروهش رو رها و فرار کنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡به خاطر پول مجبور شدم رحم اجاره ای بشم از بی کسی ام سواستفاده کرد تا راش وارث بیارم اما نمیدونستم پشت این کارش دنبال انتقام هم هست ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛وقتی فهمیدم که پدر واقعیم من رو توی بچگی رها کرده بود و حالا تصمیم داشتم به کمک وکیلم شاهان پیداش کنم و حقمو بگیرم ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹بله رو که گفتم وسط راه برگشت به خونه‌بخت توسط شخصی ناشناس دزدیده شدم،تو عالم بیهوشی بهم تجاوز کرد و وقتی بیدار شدم باورم نمی‌شد که جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
_میخوام برم کسی هم نمیتونه جلومو بگیره❌ خونسردیش‌ بیشتر عصبیم میکرد _ببینم از این در اجازه داری بری بیرون چه برسه یه کشور دیگه هیستریک سری تکون دادم _همین الان میرم ببینم تو جلومو میگیری؟ قدمی برنداشته بودم که با کشیدن موهام جیغی کشیدم و به عقب برگشتم جدیتش‌ وقتی تو صورتم غرش میکرد باعت نفس تنگیم‌ میشد _تا زمانی که من شوهرتم حق نداری بدون اجازه من تا سر کوچه بری چه برسه بخاطر اون برادرت یه کشور دیگه بری... با درد نالیدم _البرز.. با یه هول کوچیک به در چسبوندم و خودشم تو فاصله ای هیچ ایستاد _تا وقتی که اسم من روته آخرین باریه‌ که سرخود تصمیمی میگیری از این به بعد حتی برای نفس کشیدنتم‌ باید جواب پس بدی برای سوزوندنش‌ با درد گفتم _اگه تو نبودی من و سعید... با پشت دستی که تو دهنم خوابوند..... شیرین دختری‌ که طی یه اتفاق مجبور میشه با برادر عشقش ازدواج کنه یه مرد عوضی و کج خلق که فقط دنبال بهانست‌ و هر شب....♨️ https://t.me/+lZQ-b1PYxW04N2M0 ۲۳پ
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
- شنیدم نمی‌دونی بابای بچه‌ت کیه! دود سیگارش را توی صورتم فوت کرد و پوزخند زد: - یعنی هیچی از اون #شب رویایی که با هم گذروندیم یادت نمی‌آد؟ اون‌موقع که خیلی از کارم راضی بودی. اونوقت الآن میگی یادت نیست؟ اشکال نداره، گفتی انقدر داره بهت خوش میگذره که میخوای #فیلم اون لحظه رو ثبت کنی. با چشمانی گرد شده به فیلمی که از من و خودش توی اتاق خوابش گرفته بود، نگاه کردم. - #شوهر آشغالت همین بلا رو سر زنم آورد. التماس‌هاشو نادیده گرفت و بعد از اینکه بهش تج'اوز کرد، #جنازه‌شو تحویلم داد. حالا نوبت توئه که #تقاص پس بدی. https://t.me/+P6tfHtZRuqhjNzg0 به قصد انتقام به دختره نزدیک می‌شه و... 🔥 ۲۱
Hammasini ko'rsatish...
Repost from توغای
sticker.webp0.14 KB
Repost from N/a
00:04
Video unavailable
من کیوانم! حاذق‌ترین دندانپزشکی که تو فرانکفورت وجود داره ... وقتی دانشجو بودم طی یه سانحه، تصمیم می‌گیرم از همه چیز و همه کس دور شم پس ایران رو ترک می‌کنم... و بالاخره بعد از ۱۰ سال به هدفم می‌رسم و روز و شب فقط کار می‌کنم و وقتم رو با مریضام سپری می‌کنم... سمت هیچ دختر و رابطه‌ای نمی‌رم. جوری که حتی دوستام باورشون می‌شه که هیچ حس مردونه‌ای ندارم !!!!! اما یه روز دختر ریزه میزه‌ای پا به مطبم می‌ذاره که چشم‌های عسلی رنگش، دنیامو زیر و رو می‌کنه و سرسختی‌ای که ذاتا توی وجودش بود، کل سد دفاعیم رو درهم می‌شکنه... و من برای اولین بار جذب دختری می‌شم که بعد از سی و دو سال تمام حس‌های مردونه‌ام رو بیدار میکنه و...🙊🔥 https://t.me/+YUAsj9HaJ7w1MjE8 https://t.me/+YUAsj9HaJ7w1MjE8 - چشمات میتونه بی‌احساس‌ترین مرد هارم از پا در بیاره دختر جون! https://t.me/+YUAsj9HaJ7w1MjE8 #قلم_قوی (فقط کافیه دو پارت اول رو بخونید!) توصیه‌ی ویژه♨️ ✅ پارتگذاری منظم و روزانه🌹
Hammasini ko'rsatish...
3.62 KB
Repost from N/a
-می خوام فراموش کنم این خونه روزی خانه ی فساد بوده!می خوام فراموش کنم که بهم اتهام شیطان پرستی زدن و منو برده و بنده ی شیطان کردن. 🔥 -با این دختره چیکار می کنی؟قراره وارد بازی تازه ات بشه؟ هنوز نمی دانست با دختری که به قصد انتقام نزدیکش شده چه کند. دخترک خیره سر آمده بود انتقام چه چیزی را از او بگیرد؟انتقام وارد شدن پدرش به فرقه ای شیطانی؟مگر تقصیر او بود که پدرش آنها را ترک کرده بود؟ پاک عقلش را از دست داده بود…مگر نمی دانست او متهم است به تجاوز وحشیانه به دخترها؟ با چه جسارتی پا به حریم او گذاشته بود؟ پوزخندی زد. انگار یک نفر اینجا بدجوری هوس بودن و خوابیدن با خواننده ی مطرح اما بدنام ایرانی را داشت!❌ #عاشقانه #ممنوعه #عاشقانه_هات https://t.me/minabanoo95 https://t.me/minabanoo95
Hammasini ko'rsatish...
لیــــــرا ♥︎

من قصه گوی عشقم…♥️ | مینا منتظری | پیج اینستاگرام: www.instagram.com/minamontazeriii رمان ها: عشق همین حوالیست… باغ آلوچه، لیرا، نقطه ویرگول مجموعه داستان کوتاه ملکه برفی

Repost from N/a
-فیلم سکسی‌ زیاد می بینی ؟! با تعجب نگاش کردم.که فیلتر سیگارش‌ رو تکوند. و خنده تو گلویی کرد. -آخه دخترا معمولا زیاد می بینن...تو خلوت...! نگاه گستاخش‌ رو به سرتاپام دوخت و موشکافانه پچ زد: -البته دخترا....! باورم نمی‌شد من الان تو اتاق معروف ترین و پرحاشیه‌ترین خواننده شهر بودم‌.کسی که همه‌ دنیا پشت سرش حرف می‌زد. لب‌هام جمع کردم و با پرخاش توپیدم: -نخیرم‌‌.‌..خوبه منم بگم شنیدم خواننده‌ها اوضاعشون‌ خوب نیست....یه دختر سالم از تو خونه شون سالم بیرون نمیره...! گوشه‌ی چشماش چروک های ریز دوست داشتنی پیدا شد.وقتی می‌خندید همیشه این طور دلبری می‌کرد.دستی به سینه‌اش کشید که نگاهم را به سینه پهنش‌ کشوند‌. -خب راست گفتن....ولی نه هر دختری...!بعضی دخترا دلت می‌خواد تمام عمرت بدی بلکه مال تو باشن.... انگار داشت با کنایه حرف دلش رو می‌زد.سکوتم که دید چشمک شیطونی زد: -نگفتی می‌بینی ؟!اگر می‌بینی چه ژانری دوست داری؟ -من کلا دوست ندارم....! -منم به نظرم این فیلم‌ها برای بچه‌هاس...وقتی ما خودمون از این فیلم‌ها واردتریم‌ چرا فیلم ببینیم...؟! هجوم خون رو به گونه‌هام حس کردم.چطور می‌تونست با یه زن متاهل اونم تو دفترش‌ این جوری حرف بزنه. نزدیکم شد.بوی عطر گرون قیمتش‌و رو با تمام وجود حس کردم و نفس‌های تشنه‌اش که تموم اتاق رو گرفته بود. تا به خودم بیام سرش رو جلو آورد و خُمار لب‌هاش جلو آورد. بی‌اختیار دستم روی سینه‌اش نشست و پسش‌ زدم. -من متاهلم....من یه زن شُوهردارم بفهمم...! کلافه سرش رو عقب برد و به موهاش دست کشید‌ و نفسش‌و کلافه بیرون داد. قلب من مثل یه گنجشک ترسیده می‌زد و اون انگار کمر به قتل وجدان من بسته بود. -برام مهم نیست متاهلی‌‌‌‌.‌..مهم اینکه من دست رو هر دختری بزارم باید اون مال من بشه....! https://t.me/+h_AKv7lClMQyOGE0 https://t.me/+h_AKv7lClMQyOGE0 https://t.me/+h_AKv7lClMQyOGE0 https://t.me/+h_AKv7lClMQyOGE0 https://t.me/+h_AKv7lClMQyOGE0 ❌❌❌
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
از این لیست دست‌خالی برنمی‌گردی روی خلاصه‌ها کلیک کن و از خوندن برترین رمان‌های مجازی لذت ببر‼️ عضویت محدود❌ رمان‌های خاص و کمیاب⛔️ ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹نگار دختر بیست ساله ای که با شیخ سن بالا بخاطر پول ازدواج میکنه ولی غافل ازاینکه عاشق پسر شیخ میشه و ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍استادی که عاشق دانشجوی شیطون بلاش میشه ویه شب به یه پارتی دعوتش میکنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛خان تمام ارث را به نام عروسش می‌کند و مادرشوهرش او را به قتل میرسان ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡تو روز نامزدی‌ شون وقتی نامزدش با دزدیدن مهم ترین اطلاعات ناپدید میشه و حالا اون... ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚بعد از شش سال از پاریس برگشتم تا دخترم را به پدرش برسانم اما او دختر دیگری را در قلبش راه داده بود ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵برای بدست اوردن عشقش ک بزرگترین دشمن خانوادش بود ب صمیمیترین  فرد زندگیش پشت کرد ❁‌‎‌‎‌‌⃟💙دختری که برای دفاع از خودش دستش به خون آلوده میشه‌...به خون کسی که مسیر زندگیشو عوض میکنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜باران تمجید، دختر بی‌احساسی که درگیر انتقام از یه قاچاقچی و سرگرد مرموز پرونده میشه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷هووی مادرم باعث مرگ مادرم شد،می خواستم ازش انتقام بگیرم اما برادرش ادعا کرد عاشقمه تا ازم رضایت بگیره ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️بزرگ‌ترین باخت زندگیم توی بردن دل کسی بود که خون توی رگ‌هام رو با جنین برادرش شریک شدم ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤من اونجا زندانی شدم تا بدهیم رو پرداخت کنم با بدنم. اما اگر بفهمم خودمم از یه خانواده مهم مافیاییم چی؟ ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶عاشق پسر وحشی کلاسمون شدم و باهاش وارد رابطه شدم غافل از اینکه اون پسر برادرمه؛ اونم برادر خونی ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍عاشقش شدم سال ها عاشقش بودم امازمانی که برگشت بانقشه وارد زندگیم شد ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤎عشقم عاشق یکی دیگه بود،با فهمیدنش سوختم،جون دادم،ولی پاش موندم و عقدش کردم،من به خاطرش،آدم کشتم ❁‌‎‌‎‌‌⃟🤍من قراره خواهرمو پیدا کنم و فقط اون مرد می‌تونه کمکم کنه کسی که فرشته مرگ صداش میکنن ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩶مرد بی رحمی که دختری رو مورد تعرض قرار میده،دختره عاشقش میشه اما اون ولش میکنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🖤پسری سرد و مغرور  که در مقابل اِل‌آی قصه کم میاره و جون میده سر این دختراما چی میشه که یهو سرد میشن از هم؟ ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️دلربا دختری گریزان از ازدواج که با ورود امیر پاشا شکیبا به روز مرگی هایش زندگی اش دچار تغییر و تحولات زیادی میشود  ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩷خودم اسیرش کردم، حالا که عاشقش شدم باید برای نجاتش از دست برادر روانیم با زندگی خودم قمار کنم ❁‌‎‌‎‌‌⃟💜دختری که تنها وارث شرکت بزرگ پدرشه توسط استادش فریب می‌خوره و دل می‌بازه بهش ❁‌‎‌‎‌‌⃟🩵بهم گفتن اگه معشوقه پادشاهان خوناشام‌ها بشم تنها ملکه‌‌ای که توی این دنیا هستم ولی نمی‌دونستم ملکه بودن یعنی اسیر بودن! ❁‌‎‌‎‌‌⃟💚کیم رئیس جوان مافیاست که مجبور میشه برای نجات جونش، گروهش رو رها و فرار کنه ❁‌‎‌‎‌‌⃟🧡به خاطر پول مجبور شدم رحم اجاره ای بشم از بی کسی ام سواستفاده کرد تا راش وارث بیارم اما نمیدونستم پشت این کارش دنبال انتقام هم هست ❁‌‎‌‎‌‌⃟💛وقتی فهمیدم که پدر واقعیم من رو توی بچگی رها کرده بود و حالا تصمیم داشتم به کمک وکیلم شاهان پیداش کنم و حقمو بگیرم ❁‌‎‌‎‌‌⃟❤️‍🩹بله رو که گفتم وسط راه برگشت به خونه‌بخت توسط شخصی ناشناس دزدیده شدم،تو عالم بیهوشی بهم تجاوز کرد و وقتی بیدار شدم باورم نمی‌شد که جهت‌شرکت‌درلیست‌کلیک‌کنید↪️
Hammasini ko'rsatish...
Repost from N/a
😱پسره به زور می‌خواد به دختره... #دارای‌محدودیت‌سنی🔞 البرز با خشونت شیرین را روی تخت پرت کرده و لباس‌هایش را از تن می‌کند. تن هیکلی او شیرین را به وحشت می‌اندازد و با صورتی مملو از اشک التماس می‌کند که عقب بکشد... به او رحم کند اما... البرز مست و بی‌اهمیت به دخترک لرزان سمتش حمله‌ور می‌شود. رویش خیمه زده و شروع به پاره کردن لباس‌هایش می‌کند. 📢 هنوز دستش به تن شیرین نخورده بود که در اتاق به سرعت باز می‌شود: _دارای با نامزد من چه غلطی می‌کنی عوضی؟ برچسب‌ها: #عشق 💔 #خیانت 🔪 #هیجان 😨 #خشونت 👊 https://t.me/+lZQ-b1PYxW04N2M0 ۱۸پ
Hammasini ko'rsatish...
پارت امروز 👆
Hammasini ko'rsatish...
1