آنائل
آنائل Ānael؛ نامیست با ریشه عبری-فرانسوی به معنایِ؛. پناه دهنده و فرشتهعشق
Ko'proq ko'rsatish1 413
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
-37 kunlar
-2530 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
مدعی خواست از بیخ کَنَد ریشهی ما
غافل از آنکه خدا هست در اندیشهی ما
Photo unavailableShow in Telegram
مرا در کودکی
شوق دِ گر بود خیالم زین حوادث بیخبر بود...
- پروین اعتصامی
در قیامت عابدی را دوزخش انداختند
هرچه فریادش جوابش را نمیپرداختند
داد میزد خواندهام هفتاد سال ،هر شب نماز
پس چه شد اینک ثواب آن همه راز و نیاز
یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایهات؟
تا شود اینگونه حالت این جهنم خانهات؟
گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی
ظلم باشد زان بسوزم،ای خدا کن رحمتی
آن ندا گفتا همان کس که زدی تهمت براو
طفلکی هفتاد سال جمع کرده بودش آبرو
در قیامت عابدی را دوزخش انداختند
هرچه فریادش جوابش را نمیپرداختند
داد میزد خواندهام هفتاد سال ،هر شب نماز
پس چه شد اینک ثواب آن همه راز و نیاز
یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایهات؟
تا شود اینگونه حالت این جهنم خانهات؟
گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی
ظلم باشد زان بسوزم،ای خدا کن رحمتی
آن ندا گفتا همان کس که زدی تهمت براو
طفلکی هفتاد سال جمع کرده بودش آبرو
انسانها شبیه هم عمر نمیکنند
یکی زندگی میکند یکی تحمل
انسانها شبیه هم تحمل نمیکنند
یکی تاب میآورد ، یکی میشکند
انسانها شبیه هم نمیشکنند
یکی از وسط دو نیم میشود ، دیگری تکه تکه
تکه ها شبیه هم نیستند
تکه ای یک قرن عمر میکند
تکه ای یک روز ...
میتوان در سن کم مانند یک انسان پیر
قامتی خم ، دست لرزان ، درد بسیاری کشید
حال و روزم را که میبینی؛ تعریفی ندارد.
عمدا و سهوا به بطالت میگذرانم بلکه به سر برسم.
اما انگار نه انگار. گویی که از عمقِ اعماقِ ته شروع کردهام. عمدا و سهوا اش را هم من مشخص نکردم. به گونه ای درونش دست و پا میزنم و تقلا میکنم که گاهگاهی حس میکنم خودم، خودم را در این مخمصه زندانی کردم.
اما من در مقابل صفحهی سرنوشت، هیچ قلمی در دست نداشتم!
حال و روزم را که میبینی؛ تعریفی ندارد.
عمدا و سهوا به بطالت میگذرانم بلکه به سر برسم.
اما انگار نه انگار. گویی که از عمقِ اعماقِ ته شروع کردهام. عمدا و سهوا اش را هم من مشخص نکردم. به گونه ای درونش دست و پا میزنم و تقلا میکنم که گاهگاهی حس میکنم خودم، خودم را در این مخمصه زندانی کردم.
اما من در مقابل صفحهی سرنوشت، هیچ قلمی در دست نداشتم!
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.