مشق بیدل
سیری در جهان بیدل دهلوی/ مهرداد مهرجو: @Mehrdad_Mehrjoo78 کتابها: اشارههای خوشایند( ۱۴۰۱ ) ، نقد فرهنگ. از برف و پروانه( ۱۴۰۳ )، آنیما.
Ko'proq ko'rsatish643
Obunachilar
-124 soatlar
+17 kunlar
+1230 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
ناتوان صیدم، ترحم غافل از حالم مباد
هرکه میگیرد به خاکافکنده میگیرد مرا
بیدل
«ترحم» از کلیدواژههای بیدل است. داشتن حس ترحم به دیگران از پدیدارهای شگفتانگیز انسانی است و میتواند آغازگاه اخلاق باشد. چنانکه مهدی اردبیلی در سخنرانی اخیر خود بر مفهوم شفقتورزی تأکید مطلوبی کردند(اینجا). این مفهوم تا جایی که دنبال کردهام ریشههای بودیستی دارد:
«نیکان چون دیگران را دستخوش رنج ببینند دلشان میلرزد و قسـمی حالت دلنمودگی و غمخوارگی در آنان پیدا میشود که کرونا نام دارد. یعنی غمخوارگی یـا دلسوزی.برجستهترین نشانهٔ کرونا، از میان بردن رنج و اندوه دیگران است و نه دلسـوزی تنهـا بـه معنی کنونی ترحم. کرونا همدردی عمیق است.»
شوپنهاور که عمیقا تحت تأثیر کیش بودا بود، همدردی کردن با دیگران را از ارکان اصلی اخلاق میداند. از نظر شوپنهاور همدردی میتواند میان ما و انسانهای دیگر پل بزند و نسل بشر را متحد کند. به تعبیر بیدل:
فریاد ما به گوش ترحم شنیدنی است
پربینوا چو نغمهٔ تار گسستهام
جهت روشنتر شدن بحث میتوانیم به مفهومی شگفتانگیز از شاعری عرب اشاره کنیم که خطاب به معشوق بیوفایش میگوید میخواهم آنگاه که شاد بودی مرا به یاد بیاوری و لبخند بزنی نه آنگاه که غمگینی. چگونه آدمی میتواند به مرتبهای برسد که بر همهٔ آدمیان حتی آنان که به او صدمه زدهاند، شفقت بورزد؟
https://t.me/BedilDelavi
مشق بیدل
سیری در جهان بیدل دهلوی/ مهرداد مهرجو: @Mehrdad_Mehrjoo78 کتابها: اشارههای خوشایند( ۱۴۰۱ ) ، نقد فرهنگ. از برف و پروانه( ۱۴۰۳ )، آنیما.
صدا کن مرا...
دوران انقطاع وحی را از سختترین روزهایی دانستهاند که بر محمد گذشته است. روزها میگذرند و شبها از پی هم میروند؛ آسمان همان آسمان است و ماه و خورشید همان؛ اما نسیم معنایی نمیوزد و چشمهٔ الهام میخشکد. لرزشی بر جان منتظر محمد میافتد و خوردهگیرانش ریشخند میکنند که پرودگار محمد او را رها کرده است. ناگاه صدایی آشنا و روحفزا خطابش میکند:
سوگند به روشنايى روز / سوگند به شب چون آرام گيرد / [كه] پروردگارت تو را وانگذاشته و دشمن نداشته است...(سورهٔ ضحی، آیهٔ ۳_۱)
قصهٔ دلانگیزی است! جان منتظری از دیرکرد دوست بلرزد و قطع امید کند؛ ناگاه این خطاب مبارک طنینانداز شود که:«... پروردگارت هرگز فراموشكار نبوده است.»(سورهٔ مریم، آیهٔ ۶۴)
چه زیباست گفتهٔ مولانا آنگاه که از خشک شدن چشمهٔ شعر میموید و امید میبیندد به لطف دوست و بازجوشیدن فوارهٔ الهام:
سخت خاکآلود میآید سخن
آب تیره شد، سر چَه بند کن
تا خدایش باز صاف و خوش کند
او که تیره کرد هم صافش کند
صبر آرد آرزو را نه شتاب
صبر کن والله اعلم بالصواب
https://t.me/BedilDelavi
مشق بیدل
سیری در جهان بیدل دهلوی/ مهرداد مهرجو: @Mehrdad_Mehrjoo78 کتابها: اشارههای خوشایند( ۱۴۰۱ ) ، نقد فرهنگ. از برف و پروانه( ۱۴۰۳ )، آنیما.
🎼●آهنگ ترکی: «این را در یک گوشه بنویس»
"Yaz Bunu Bir Kenara"
🎙●خواننده: #مصطفا_ججلی
[ Mustafa Ceceli / ترکیه ]
ای یار، به آن راهی که در حال رفتن بودی
مدتها نگاه میکنم
باز چشمانام پر از اشک میشود
آه، دوباره چهرهات بهیادم آمد
اشکها را از چشمانام بگیر...
روزی میرسد که آنها را خشک میکنی
این را در یک گوشه بنویس
اگر بروی، فراموش میکنی...
کشتیهای بندر
لنگر برداشته، خواهند رفت
اشک چشمان مرا
چه کسی دید، چه کسی خواهد فهمید آه...
#جهان_شعر_و_ترجمه
|🍂🆔 @jahan_tarjome
Mustafa Ceceli - Yaz Bunu Bir Kenara.mp37.65 MB
Repost from هایکوهای معاصر
🦋
چه دارم
جز مشت خاکی
که از راه برداشتم؟
🦋
به شب پیوست
با چراغی
به دنبال ماه
🦋
چه میرود بر جهان
وقتی به خواب
میرویم؟
🖋مهرداد مهرجو
#شعرکوتاه
@Haikuland
Repost from تبارشناسی کتاب
Photo unavailableShow in Telegram
زیپولی در این کتاب به شکل دیگری شعر سبک هندی را معرفی میکند. یکی از دلایل متفاوت بودن شعر سبک هندی در زبانهای دیگر این است که در ترجمه شاعرانگی کلام از دست نمیرود.
@tabarshenasi_ketab
Repost from درنگها
امید به دولت
از نظر من انتخابات این دوره اصلاً حائز اهمیت نیست، مانند انتخابات ریاستجمهوری قبلی. در شرایطی که بحران مشروعیت حاکمیت، عیان و برملا شده و هم حاکمان و هم طیفهای مختلف مردم از کاهش چشمگیر سرمایۀ اجتماعی و مقبولیت جمهوری اسلامی آگاهاند، شرکت یا عدم شرکت، هر دو به تنهایی واکنشی، منفعلانه و بیثمرند.
مسئلۀ اصلی این است که چگونه میتوان از خودِ «امید به دولت» رها شد، چگونه میتوان از خودِ فرافکنی مسئولیت ناکارآمدی به این یا آن رئیسجمهور، از خود بازیِ رقتانگیز و تحقیرآمیز انتخاب بین بد و بدتر، از خود محدودیتها و قواعد بازیای خارج شد که زمینش را حاکمیتی ناکارآمد، ایدئولوژیک و غیردموکراتیک رقم زده است. چه رای بدهیم چه ندهیم، هیچ کار مهمی انجام ندادهایم و بازهم صرفا به یک عمل بیخاصیت امید بستهایم.
کار مهم یافتن راههای بدیل رهاییبخش برای مقابلۀ همزمان است با هرشکلی از استبداد، چه داخلی چه خارجی، مقابله با مکانیسمهای فریبکاری رسانهای، چه از سوی حکومت چه از سوی اپوزیسیون، با تحمیل ایدئولوژیک سبک زندگی، با مکانیسمهای ناعادلانه، چه دولتی چه خصوصی، چه شفاف چه غیرشفاف. مسئله تغییر زمین بازی است، نه درجا زدن یا پسرفت به تجربههای شکستخوردهی تکراری و جنگهای زرگری بین شرکت و تحریم، بین بد و بدتر، بین ترس و نفرت، بین انفعال و انفعال.
با این وصف، من شخصاً در این انتخابات رای نخواهم داد، نه چون عدم شرکت را مبارزه میدانم، بلکه چون هیچ اهمیتی برای انتخابِ یک تدارکاتچیِ بیاختیار، آن هم از بین این گزینههای گوش به فرمان، قائل نیستم و در عوض، خواهم کوشید تا در راستای تحقق آزادی و پرورش آگاهی، به وظیفۀ سیاسی و اخلاقیام، به عنوان شهروند، به عنوان انسان، بیرون از این مسیرهای بیخاصیتِ از پیش هدایتشده و اشغالشده، عمل کنم.
محمدمهدی اردبیلی
۷ تیرماه ۱۴۰۳
آه از این جملهٔ ابراهیم:«غروبكنندگان را دوست ندارم.»(سورهٔ انعام، آیهٔ ۷۶)
از غروب هراسانم! در مناطقی از بوشهر غروب را گور میخوانند. غروب یعنی ته کشیدن! و من _این تنِ خسته_ غروبِ زندگیِ کوچکم را در رشت به تماشا ایستادهام. و به خود میگویم کاش رطوبتِ رشت و آدمیانِ همدل در کولهبار محقرم میگنجیدند! دریغا و خوشا امیدِ فردا، دریغا و خوشا امیدِ «رسیدن و پهن کردن یک فرش و بیخیال نشستن»
۱۴۰۳/۴/۶
بیت زیر از غزلیات بیدل، تصحیح مهدی طباطبایی(ج۲، ص۱۲۹۳) است:
خامشیهایم جهانی را به شور دل گرفت
آخر از ضبط نفَس صبح قیامت وا شدم
مصرع دوم این بیت در نسخهٔ کابل چنین است:
آخر از ضبط نفَس صبح قیامتزا شدم
البته که تصحیح متن اصول خود را دارد و به دلخواه نمیتوان گفت کدام ضبط درست است؛ بنابراین صرفا با تکیه به ذوق خود است که میگویم ضبط نسخهٔ کابل را توفانی و بیدلانهتر میدانم.
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.