cookie

Sizning foydalanuvchi tajribangizni yaxshilash uchun cookie-lardan foydalanamiz. Barchasini qabul qiling», bosing, cookie-lardan foydalanilishiga rozilik bildirishingiz talab qilinadi.

avatar

『 مسـ❦ـیر عـاشقی』

'💭- در مسیر پیدا کردن عشق حقیقی ، داستان زندگی پر از پیچ و خمِ آرام دخترک داستانِ ما✨️:) '💭- ژانر : #عاشقانهـ #ماجراجوییـ #گی #اروتیکـ 🔞🍓:) '💭-‌ پارت گذاری : روزی 1 پارت بجوز جمعه ها.! ㋡

Ko'proq ko'rsatish
Reklama postlari
1 126
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar

Ma'lumot yuklanmoqda...

Obunachilar o'sish tezligi

Ma'lumot yuklanmoqda...

" پارتہ جدید ' 🦋🩵'☝🏻. - ری اکت زیره پارت فراموش نشه❤️‍🔥🍓|• - برای پارت گذاریِ بیشتر با نظرات و انرژی مثبتاتون زیره پارت بهمون انرژی بدین💕✨️!
Hammasini ko'rsatish...
6🔥 1
● ● ● #مسیر_عاشقی🔞 #پارت293 دلم میخواست برم وسط جمعیت بغلش کنم و بشینم همه چیز رو بهش تعریف کنم و همه این اتفاقاتی که تو این دوسال برام افتاد رو از سیر تا پیاز براش بگم ، ولی نمیشد! چون الان به هیچ وجه زمان مناسبی نبود.. داشت با دختر خالم هلن بین جمعیت دنس میرفت سرشو به سمت ما برگردوند تا دید دارم بهش نگاه میکنم سریع به سمتون قدم برداشت و بهم نزدیک شد بعد از چند ثانیه رسید به جایگاه اصلی لبخند دندون نمایی زد و بعد بدون هیچ حرفی نشست کنارم و منو تو بغلش گرفت ، کاش میشد مدتها تو بغلش بمونم و تا جای که میتونم گریه کنم بعد از چند مین از آغوشم جدا شد و با لبخند رو بهم لب زد دلارا : آراممم خوبی دورت بگردم؟؟؟! کجا بودی دختر تو این مدت؟! با خودت نگفتی این دلارا دق میکنه بدون آرام؟! مکثی کرد و ادامه داد - وای آرام نمیدونی چقد دلم برات تنگ شده بود، راستی مبارکا باشه دختر دیدی بهت گفتم آخر به عشقت میرسی و خوشبخت میشین؟! دیگه بیشتر از این سکوت رو جایز ندونستم و شروع به حرف زدن کردم - منم همینطور دلارا ، منم مثل تو بودم ولی با شرایط خیلی خیلی بدتر با تعجب پرسید دلارا : یعنی چی بدتر؟! - بعدا همه چیز رو برات توضیح میدم! سرشو به علامت تایید تکون داد دلارا : باشه لاوم ، منتظر تمام توضیحاتت هستم! و بعد به سمت سامیار رفتو تبریک گفت و بعد رو به هردومون با لبخند گفت دلارا : خب دیگه تنهاتون میزارم، عروس خانوم و آقا داماد باید حرفای زیادی با هم داشته باشن! و بعد از خداحافظی ازمون بازم رفت بین جمعیت و خودش رو سرگرم پایکوبی کرد... •┄┄┅┅┄✾🤍🔞✾┄┅┅┄┄•
Hammasini ko'rsatish...
❤‍🔥 10😍 2🍓 2
" پارتہ جدید ' 💜🔮'☝🏻. - ری اکت زیره پارت فراموش نشه❤️‍🔥🍓|• - برای پارت گذاریِ بیشتر با نظرات و انرژی مثبتاتون زیره پارت بهمون انرژی بدین💗✨️!
Hammasini ko'rsatish...
8
● ● ● #مسیر_عاشقی🔞 #پارت292 سامیار زودتر از من از جاش بلند شد و دستمو گرفتو به سمت سالن اشاره کرد و با صدای نسبتا بلندی رو بهم گفت - بفرمایید پرنسس! با اکراه بلند شدم و با سامیار رفتم وسط سعی کردم هر هنری که قبلا تو رقصیدن داشتمو روی دایره بریزم سامیار به دیجی اشاره کرد که موزیکی که از قبل انتخاب کرده بود رو اجرا کنه ، امیدوارم موزیکی که انتخاب کرده خوب باشه و قبلا شنیده باشمش اینجور بهتر میتونم برقصم و خودم رو هماهنگ کنم. منتظر بودم که موزیک اجرا بشه بعد از چند ثانیه با اجرا شدنش گل از گلم شکفت؛ واو آهنگ مورد علاقم.. همون آهنگی که همیشه با دلارا تو خونمون باهاش قر می‌دادیم! (♪ کی بهتر از تو که بهترینی تو ماهه زیبای روی زمینی ، تو قلبه من باش تا که بفهمی چه دلبرانه به دل میشینی ...♪) از اونجایی که ریتم آهنگ نسبتا آروم و ملایم بود باید یه دنس خیلی آروم میرفتیم پس شروع کردم و سامیار همراهم دست به کار شد... بالاخره بعد از 5مین فیلمبردار اوکی رو داد که دست برداریم و برگردیم توی جایگاه و بشینیم ما هم که از خدا خواسته سریع برگشتیم و نشستیم. حالا نوبت این بود که دختر و پسرای فامیل بیان وسط خودی نشون بدن ، و ما هم تماشا کنیم و لذت ببریم خیره شده بودم به جمعیتی که همه درحال پایکوبی و شادی بودن ، وای همه بودن! دقیقا کل فامیل دعوت شده بودن! به جمعیت چشم دوخته بودم ، با چیزی که بین جمعیت دیدم میخواستم از خوشحالی بال دربیارم! وای باورم نمیشد این همون دلارای خودمون بود؟ چرا انقد جذاب‌تر و خوشگل‌تر شده بود؟!! •┄┄┅┅┄✾🤍🔞✾┄┅┅┄┄•
Hammasini ko'rsatish...
❤‍🔥 8🍓 2😍 1
Photo unavailable
'خوش اومدین به خانواده کوچیکمون❤️‍🔥🪐- شما با بنرهای واقعی عضو چنل شدین ، پیشنهاد میکنم صبور باشید و از پارت اول شروع به خوندن کنید.!💗 پارت اوله رمانمون🔥🤍👇🏻 https://t.me/c/1804578815/8 عکسه شخصیت های رمانمون🍓🫀👇🏻 https://t.me/c/1804578815/753 تیزرِ رمانمون 🪽✨️👇🏻 https://t.me/c/1804578815/1090 برای بهتر درک کردن و فهمیدن رمان قبل از خوندنه رمان حتما عکس شخصیتا و تیزر رو ببینید🩵🦋 توجه : در صورت لف دادن دیگه نمیتونید وارد چنل بشین به دلیل فوقِ صحنه دار بودن رمان مُدام لینک عوض میشه :) 🔞🔥 امیدوارم از خوندن رمانمون نهایت لذتو ببرید و بمونید برامون🫀✨️:)
Hammasini ko'rsatish...
6
اگه ری اکشنا رو ببرید بالا و ری اکشنا بالا باشه امشب پارت جدیدو میزارم💗:)
Hammasini ko'rsatish...
7
" پارتہ جدید ' 🤍🐚'☝🏻. - ری اکت زیره پارت فراموش نشه❤️‍🔥🍓|• - برای پارت گذاریِ بیشتر با نظرات و انرژی مثبتاتون زیره پارت بهمون انرژی بدین🥺✨️!
Hammasini ko'rsatish...
12
● ● ● #مسیر_عاشقی🔞 #پارت291 با صحنه ای که دیدم چشام تا آخرین حد ممکن باز شد سالن پر بود از مهمون، همه فامیل، از دور و نزدیک گرفته تا درجه یک همه جمع شده بودن و منتظر ما بودن که بریم. مامان هم که به عنوان سر مهماندار اون وسط داشت به همراه بقیه خاله‌هام و دخترخاله‌هام از مهمونا پذیرایی میکرد. دلم میخواست از خجالت و استرس زمین دهن باز کنه و من برم توش دیگه بیرون نیام ، تا به خودم اومدم دیدم دستام تو دستای سامیار قفل شده و کل سالن رو صدای موزیک و هِلهِله ی دخترای فامیل برداشته.. سعی کردم طبیعی جلوه بدم به هیچ عنوان توقع همچین چیزیو نداشتم با سامیار قدم برداشتیم از بین جمعیت رد شدیم و تو جایگاه اصلی که مخصوص عروس و داماد بود نشستیم بعد از گذشت چند دقیقه هنوز تو شوک بودم که با صدای سامیار میون اون همه سر صدا به خودم اومدم با لبخند کنار گوشم پچ زد سامیار : چشم تیله ای دیدی گفتم بالاخره یروزی میرسه که برا همیشه ماله خودم میشی؟! امروز همون روزه! مکثی کرد و رو بهم ادامه داد - پس آرامم چرا خوشحال نیست؟ د بخند خب عشقم! نگا کن کل فامیل زومن رو ماها! دلم میخواست سامیارو بُکشم ولی الان وقتش نبود بعدا تو خونه به خدمتش میرسیدم! سعی کردم با شرایط کنار بیام ، دیگه خجالت‌زدگی و استرس بس بود ! رو به سالنی که پر بود از مهمون چشم دوختم و لبخند زدم که فیلمبردار به سمتمون اومد و گفت - لطفا بلند شین نوبت رقص عروس و داماده! درست شنیدم؟!رقص؟! وای امکان نداره!! من حتی تمرین هم نکرده بودم برا رقص ، وای خدا بگم چیکارت نکنه سامیار چه برنامه ها داشتم برای رقص شب عروسیم... •┄┄┅┅┄✾🤍🔞✾┄┅┅┄┄•
Hammasini ko'rsatish...
❤‍🔥 11🍓 3😍 2
Photo unavailable
'خوش اومدین به خانواده کوچیکمون❤️‍🔥🪐- شما با بنرهای واقعی عضو چنل شدین ، پیشنهاد میکنم صبور باشید و از پارت اول شروع به خوندن کنید.!💗 پارت اوله رمانمون🔥🤍👇🏻 https://t.me/c/1804578815/8 عکسه شخصیت های رمانمون🍓🫀👇🏻 https://t.me/c/1804578815/753 تیزرِ رمانمون 🪽✨️👇🏻 https://t.me/c/1804578815/1090 برای بهتر درک کردن و فهمیدن رمان قبل از خوندنه رمان حتما عکس شخصیتا و تیزر رو ببینید🩵🦋 توجه : در صورت لف دادن دیگه نمیتونید وارد چنل بشین به دلیل فوقِ صحنه دار بودن رمان مُدام لینک عوض میشه :) 🔞🔥 امیدوارم از خوندن رمانمون نهایت لذتو ببرید و بمونید برامون🫀✨️:)
Hammasini ko'rsatish...
3
Photo unavailable
'خوش اومدین به خانواده کوچیکمون❤️‍🔥🪐- شما با بنرهای واقعی عضو چنل شدین ، پیشنهاد میکنم صبور باشید و از پارت اول شروع به خوندن کنید.!💗 پارت اوله رمانمون🔥🤍👇🏻 https://t.me/c/1804578815/8 عکسه شخصیت های رمانمون🍓🫀👇🏻 https://t.me/c/1804578815/753 تیزرِ رمانمون 🪽✨️👇🏻 https://t.me/c/1804578815/1090 برای بهتر درک کردن و فهمیدن رمان قبل از خوندنه رمان حتما عکس شخصیتا و تیزر رو ببینید🩵🦋 توجه : در صورت لف دادن دیگه نمیتونید وارد چنل بشین به دلیل فوقِ صحنه دار بودن رمان مُدام لینک عوض میشه :) 🔞🔥 امیدوارم از خوندن رمانمون نهایت لذتو ببرید و بمونید برامون🫀✨️:)
Hammasini ko'rsatish...
Boshqa reja tanlang

Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.