Homa's life

فردا بعد از پنج روز دوری برمیگردم به آغوش یار، به خونه. بعد از آموزشی سربازی حسام این بیشترین مدتی بود که ازش دور بودم. باید میومدم برای کاری‌ و خب یه تیر و چند نشون شد. دریافت‌های جالبی داشت این سفر. مثلا یکیش اینکه واقعا حس کردم چقدر نسبت به چند سال پیش شخصیتم تغییر کرده. تغییرهایی که مفید می‌بینمشون. یکی دیگه اینکه محبت حضوری و محبت لانگ دیستنس جنسشون چقدر متفاوته اما چقدر جفتشون به من کیف میده. هر چند کیف اون دوریه با درده ولی یه دردی که می‌دونی تموم میشه. و دیگه اینکه چطوری بهتر می‌تونم رابطه‌ام رو با مامان و بابام مدیریت کنم. فعلا این سه تا توی ذهنم پر رنگ بودند. #این‌بود‌زندگی

خواستید لایک کنید که مفصل تر براتون توضیحش بدم

دلیل فاصله گرفتن آدما تفاوت‌هاشون نیست؛ اولویت‌هاشونه.

یکی‌ اینو ناشناس داده به لیمو، خواستم بهت بگم که عزیزدلم

‌ ‌ ‌‌‌ ‌ لیمو واقعا به تو و هما حسودیم میشه. اینکه با وجود تفاوت هایی که دارین اینقدر باهم خوبین :) منو دوستم اما تفاوت داشتیم و با وجود تمام تلاش های من، ازم فاصله گرفت :))) پایدار باشه دوستیتون😍🥹

طبق شواهد از ۵ تیر ۹۵ به بعد دیگه قدم بلند نشد :))

کامنتای این پست رو بخونید و متوجه بشید چرا امشبم نورانی شد 😭😭😭✨✨✨

کادو تولد بهم یه ۲۰۰تا ممبر بدید بشم یک کا🫠🥲

ایشون اینطور فکر میکنند 🤔

بهش گفتم برام از هر چیز جالبی دیدی عکس بگیر از «تو» و «هما» عکس گرفته 🥹🥹🥹 قربونش نرم؟ #هیدروژن