ژانِر.‌..!

هیچوقت بهت نگفتم چقدر دارم اذیت میشم، چقد داری اذیتم میکنی،نگفتم بهت چقدر باعث شدی قلبم مچاله بشه،حتی از اون شبایی که میتونستی فقط با حرف زدن باهام حالمو خوب کنی ولی بجاش غمی شدی روی بقیه‌یِ غمام هم چیزی نگفتم.

همه مون نیاز داریم یکی واقعا بگه؛ بهتری؟ و بهش بگیم راستش نه، اصلا خوب نیستم.نیاز داریم به کسی که از بد بودن حالمون،به نبودن پناه نبره، که بتونی واقعا بگی خوب نیستم؛ بیاد،بمونه و بسازتمون. که برای بودن کنارش خودت باشی و واسه نگه داشتنش نیازی به ماسک؛ من خوبم رو نداشته باشی.

ببین حال بدتو اخلاقیاتو ، بي حوصلگیاتو ، درداتو کی تحمل میکنه! همون آدم واقیعه زندگیته! و گرنه موقع خوشیات که دشمنتم میشه رفیقت :) !!

بش میگم چرا گرفته ای؟ میگه امروز تو “هیچکی منو دوست نداره” ترین حالت ممکنم :)))

چشم بهم بزنی...!

من بدون تو مثل شیر کاکائو بدون کیکم، من بدون تو مثل سیب زمینی بدون کچابم، من بدون تو مثل سیگار بدون اتیشم، من بدون تو مثل آسمون بدون ستارم، من بدون تو مثل بهار بدون شکوفم، من بدون تو مثل قرمه سبزی بدون سبزیم، من بدون تو مثل توت فرنگی بدون شکلاتم، من بدون تو مثل تست بدون نتلام، من بدون تو مثل کباب بدون سماقم، من بدون تو مثل انار بدون گلپرم، من بدون تو مثل پیتزای بدون پنیرم، من بدون تو مثل دوغ بدون ماستم، من بدون تو مثل آب بدون اکسیژنم. 🌱

من از بی‌نتیجه بودن تلاشام خسته شدم، از هر‌روز غمگین بودن خسته شدم، از ترسیدن برای نرسیدن خسته شدم، از فک کردن به اشتباهات جبران‌نشدنیم خسته شدم، از صداهای بلند آدما خسته شدم، از سرزنش شدن برای خطایی که براش پشیمونم خسته شدم، از گند زدن های پی‌در‌پی خسته شدم، از دور بودن خسته شدم، از درد‌های جسمیِ عجیبم خسته شدم، از این افسردگیِ لعنتیِ نامرد که سعی دارم انکارش کنم خسته شدم..

وقتی کسی رو میبینم که داره یکی از اتفاقات گذشته من رو تجربه میکنه، قلبم مچاله میشه، دوست دارم از پشت گوشی بغلش کنم و بگم ببین، نترس، من همه این شبارو گذروندم و هر صبح فکر میکردم که مردم، اما بیدار میشدم و زندگی ادامه داشت، دوست دارم اشکاشو پاک کنم و بهش بگم که متاسفم که توی دنیای به این بزرگی، بین این همه آدم، تو انتخاب شدی برای تجربه کردنِ این درد، اینم بخشی از زندگیه.

اکثر آدم ها دلیلشون از مسافرت رفتن رسیدن به آرامشِ نسبیه حالا یکی با توجه به گشت و گذار به جاهای دیدنی و تاریخی ، یکی دیگه خرید کردن ، یک نوع آمایش دادن به شلوغیه روحیات اخلاقی و درگیری های ذهنی ؛ اما من نیاز به سفر دارم برای خوابیدن ، در سکونِ فعلی کمبود خواب دارم، کاش سفری برم که تعداد روز زیادی فقط بخوابم ، و کاش مثل آیت ا... بهجت از رفتن از جایی به جای دیگه طی الارض کنم چون مسیر راه خسته کننده‌س برام. #حسن_قربانی