طنین ماهور (ز . ا)
اشعار، داستانها، نوشته ها و مقالات خود را به همراه نظرم بر کتاب هایی که مطالعه میکنم با شما به اشتراک می گذارم.
Ko'proq ko'rsatishMamlakat belgilanmaganTil belgilanmaganToif belgilanmagan
337
Obunachilar
Ma'lumot yo'q24 soatlar
Ma'lumot yo'q7 kunlar
Ma'lumot yo'q30 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
دریا را در مردمک چشمانت یافتم
آنجا که انعکاس خروش امواج
و رقص مرغابی ها
عشق و شور را در من زنده گردانید
من که زخم خورده بی وفایی بودم
آرامش و امید را در کنار تو یافتم
و جز این هدفی نخواهم داش:
در کنار تو ماندن و برای تو زندگی کردن...
✍طنینماهور
#شعر
@taninmahoor
دلتنگی
نفسی برایم نگذاشته
پوتین های سرد و خشن زمستان هم
و مرگ باغچه امیدمان
تمام دلخوشی زندگی ام
همین باغچه امید بود
آنجا که تو خود
داوودی های سفید را پروراندی
و آواز بلبل از زیبایی صدای تو
به هیجان می آمد
چه شد که یاری که تا دیروزها
چشم انتظارم بود
امروز غنچه های این باغ را
قبل آنکه
چهره هایشان به خنده آراسته شود
بر می چیند؟
چنین بی رحمانه! چرا؟
✍ طنینماهور
#شعر
@taninmahoor
عمل کن
با اعداد غم انگیز
به من نگو
زندگی تهی است!
روح مرده
به خواب می رود،
و پدیده ها اینگونه که نشان می دهند...
نیستند!
زندگی واقعی است و نزدیک!
و گور هدف نیست
تو از خاکی و به آن باز می گردی
در حالی که صحبتی از روح نیست
نه لذت و نه غم
پایان راه و مقصود ما نیست
اما برای هر عمل در بستر فرداست
ما را از امروز دورتر پيداست
هنر پایدار و زمان فرار
و دل هایمان هرچند قوی و دلیر
هنوز هم طبل های خفته شده می کوبند
و تشیع جنازه ای به سوی قبرستان
در میدان گسترده جهان
در بیتوته زندگی
به سان گاوی وحشی
در جدال و کشمکش قهرمان باش!
به آینده اعتماد نکن
هرچند دلپذیر است
بگذار گذشته ،مردگان خود را
به خاک سپارد.
عمل کن
اینک در این زمان
با قلبی که لبریز از خداست
بزرگان به ما آموختند
میتوان زندگی را تعالی بخشید
با راهی شدن و پشت سر گذاشتنِ
ردپاهای روی شن های زمان!
ردپایی، شاید دیگری
در قایق مسیر زندگی
برادری مهجور و کشتی شکسته ای
با دیداری قلبش جانی دوباره یابد
پس بیایید بیدار باشیم و انجام دهیم
با قلبی برای هر سرنوشتی
که هنوز در حال تلاش و رسیدن است
و صبوری و انتظار را بیاموزیم
✍ هنری وید ورث
📌 ترجمه طنین ماهور
#ترجمه_شعر
@taninmahoor
*دوباره بلند شو*
صبح که از خواب بیدار شدم با خودم فکر کردم اگر بیدار نمی شدم دقیقا چه چیزی را از دست می دادم، اصلا چه چیزی در زندگی ام مهم است که ارزش زنده ماندن داشته باشد، همه روزهای عمرم شبیه هم شدند، عاشق هم نیستم که احوالم مثل کتاب ها باشد، کسی را هم ندارم که یا من به او متکی باشم و یا او به من. هرچه فکر کردم به این نتیجه رسیدم، بود و نبودم چندان فرقی نمی کند نه برای خودم نه برای دیگران! همه خواسته ها و جاه طلبی هایم را مرور کردم. هدفی برای تلاش نداشتم. تا این حد از زندگی ام احساس پوچی نکرده بودم. همه زیبایی های چهل ساله عمرم به یکباره محو شده بود. عاجز و درمانده بعد از ساعتی به بیرون رفتم. روز جمعه بود و فقط می خواستم قدم بزنم. با هر قدم سعی کردم خودم را از افکارم رها کنم. روی نیمکتی نشستم بعد از دقایقی پیرمردی کنارم نشست. با اینکه مسن بود اما شادی در چهره اش موج می زد. پرسید:" پسرم چرا اینقدر به فکر فرو رفتی؟ " نمیدانم چه شد که سر صحبت را با او شروع کردم، گفتم: "احساس پوچی میکنم"، خندید و گفت برای اکثر مردم پیش می آید انسان چرخه معنا و پوچی است به خودت فرصت بده درست می شود"، کمی تامل کردم. پیرمرد برخاست که برود بی محابا گفتم: "دنیا خیلی پوچ و بی ارزش است"، پیرمرد روبه من چرخید و گفت:" پسرم حرف های خوب بزن، دنیا خیلی زیبا و ارزشمند است فقط انسانی زندگی کردن سخت است، اینکه آدم لحظاتی را حس پوچی کند ممکن است برای همه اتفاق بیفتد اما اگر در این پوچی بماند بازنده است چون ترسوها هستند که متوقف می شوند، زندگی را زندگی کن امروز برای زندگی تلاش کن نه برای اینکه من می گویم برای اینکه به خودث ثابت کنی زندگی بی ارزش است و پوچ بودن تو هم درست، بیا و امروز به همه لحظات زندگی رنگ بپاش ببین آخر شب چه تابلویی می سازی، فقط نترس از زندگی کردن نترس". این را گفت و رفت. تصمیم گرفتم برای اینکه به او و خودم ثابت کنم که حرفهایم درست است، کل روز را سعی کردم به زندگی ام رنگ دهم.
آخر شب تابلویی که از این رنگآمیزی حاصل شد، عکس های خانوادگی ام بودند و خاطرات باهم بودن مان که اشک های بی انتها را از چشمانم جاری کرده بود. زندگی بی ارزش نیست، انسانی زندگی کردم سخت است.
✍ طنینماهور
#نوشته_های_روزانه
@taninmahoor
تمام قامتم به یک ناز نگاه پریشان شد
خروش ناز همنفس، ساز و سرود پنهان شد
وصال او سراب و پیالهام چشم بارانی
که گفتگو خطای من، تار و بهانه ویران شد
✍ طنین ماهور
#نوشته_های_روزانه
@taninmahoor
سکوتم
صداقتم را نگاه می دارد،
جایی که صدایم
توان پیش رفتن ندارد.
✍ جینی بیل
📌ترجمه طنینماهور
#ترجمه_شعر
@taninmahoor
برای آرامش یافتن
مجبورم تو را
برای رفتن ات ببخشم
و از خود
برای اینکه اجازه دادم بروی،
بگذرم.
✍ جینی بیل
📌ترجمه طنینماهور
#ترجمه_شعر
@taninmahoor
من گم نشدم
پنهان شدم
جایی که درد
نتواند مرا بیابد
✍ جینی بیل
📌ترجمه طنینماهور
#ترجمه_شعر
@taninmahoor
تو باعث شدی
غیر ممکن ها را باور کنم
مثل تو و من
و پایان
با هم بودن مان
✍ جینی بیل
📌ترجمه طنینماهور
#ترجمه_شعر
@taninmahoor
گاهی این عشق است
که ما را پیدا می کند
تا یادآوری کند
هنوز می توان عاشق بود
✍ جینی بیل
📌ترجمه طنینماهور
#ترجمه_شعر
@taninmahoor
Boshqa reja tanlang
Joriy rejangiz faqat 5 ta kanal uchun analitika imkoniyatini beradi. Ko'proq olish uchun, iltimos, boshqa reja tanlang.