مجموعه رمان های|sahartgi
🤍|‹دنیای واقعیت های دور از چشم› 🦋|‹در حال پارت گذاری رمان بیانضباط› 🤍|‹رمان های آنلاین به قلم سحر تقیزاده› ‹جآنم حرفی سخنی نظری میشنوم:👇› https://harfeto.timefriend.net/17105006277224
Ko'proq ko'rsatish1 083
Obunachilar
-124 soatlar
+17 kunlar
-9930 kunlar
- Kanalning o'sishi
- Post qamrovi
- ER - jalb qilish nisbati
Ma'lumot yuklanmoqda...
Obunachilar o'sish tezligi
Ma'lumot yuklanmoqda...
Repost from N/a
دختره وسط جنگل به درخت می بستند😱🔥
دختره محافظ ملکه ست از دشمن ملکه می خواد مردانه بجنگد اما اون در عوض ...
#پارت_واقعی_رمان
_می خوام رو ملکه عزیزتون خط بندازم
_چرا اینا رو به من میگی دوباره داری ترحم میکنی گفتم که بهش نیاز ندارم می خوام مردانه بجنگم
_منم می خوام مردانه بجنگم عزیزم
نمی فهمیدم!
یکی رو که نمی دیدم صدا زد گفت : طناب بیا تا به درخت ببندمیش
_چی ؟!
واقعا جای حیران بود می خواست منو به درخت ببنده یکی از افرادش با طناب نزدیک شد با چشمای گشاد شده ام طناب تو دستش دیدم شروع به تقلا برای فرار کردم اما تو چنگش افتاده بودم منو نگه داشت بیشتر دست پا زدم با یه پست هر دو دستم نگه داشت یه دست دهنم گرفت تا داد فریاد نزنم گفت : خودت خواستی مردانه بجنگی
ابن رمان مخصوص کسانی که #تاریخی می خونند😋❤️🔥
اونم #تاریخ کشور خودمون🤤❤️
https://t.me/+qNmVzM3rhUIxMGJk
❌عضویت محدود فقط برای ۳۰نفر فعاله ❌
۲۲
300
Repost from N/a
از این لیست دستخالی برنمیگردی
روی خلاصهها کلیک کن و از خوندن برترین رمانهای مجازی لذت ببر‼️
عضویت محدود❌
رمانهای خاص و کمیاب⛔️
❁⃟❤️🩹کلهخرابِعرقخوربهش میگن آژندهمونیکه شبعروسی معشوقش تاخرخره عرقسگی خوردورفتدزدیدش؛شبا بهشتجاوز میکردوروزهارویزخمهاشبوسه میزد
❁⃟💛بی خبر از گذشتهی تاریک پدرانشان مخفیانه به یکدیگر دل میبندد و وقتی میخواهد از یکدیگر جدا شوند ثمرهی عشقشان مانع میشود
❁⃟🧡پسری که توسط دوستش دزدیده میشه و سر میز قمار بیدار میشه و در این بین تاس به دو نفر که دشمن خونین میفته
❁⃟💚شوهرم منو به دوستش اجاره داد اما فهمیدم نقشه ی دیگه ای هم داره و
❁⃟🩵وقتی فهمیدم چه بلایی سرم اومده، ترکش کردم اما وقتی فهمیدم حالش خوب نیست برگشتم و از خودم گذشتم
❁⃟💙فایل رمانهای مجازی و چاپ شده مخصوص رمانخونهای حرفهای رو فقط اینجا میتونید پیدا کنید
❁⃟💜پسری که به خاطر حرومزادگی و شرور بودن لقب کوسه رو گرفته دست روی ریزه میزهترین دختر میذاره و اونو
❁⃟🩷شروین وحشی بود و من نمی خواستم باهاش ازدواج کنم.قبل مراسم عقد از عمارت فرار کردم و گیر یه آدمی افتادم که
❁⃟❤️اربـاب هـوس بازی که عاشق خدمتکار کوچولوی عمـارتش میشه
❁⃟🖤فکر میکردم دوستم داره ولی از وقتی اون دختره اومده همهی توجهش مال اون شده
❁⃟🩶عاشق یاشار نامی بودم که شب ازدواجمون خبر مرگشو آوردن تا اینکه تو اون کلبه لعنتی دیدمش و
❁⃟🤍اگر جاویدان قدرت بگیره ! نابودی من نزدیکه جاویدان بر میگرده تا یک محفل رو به دست بگیره
❁⃟🤎من ادریانم خون آشامی که برای بدست آوردن جفتم تمام دنیا و گشتم پیدایش کردم درحالیکه جفت گرگینه ای آلفا بود
❁⃟🤍کاوه وقتی به هوش میاد هیچی از خودش و گذشتش یادش نیست، و طی یک اتفاق دزدیده میشه، اونجا عاشق زن ریس باند مافیا میشه
❁⃟🩶دختری که حافظش رو از دست داده و مردی بی رحمی که ادعا میکنه شوهرشه
❁⃟🖤هاکان نابغهای با گذشته مرموز که قراره انتقام بگیره از تمام کسایی که کودکیش رو نابود کردن
❁⃟❤️دختری که با گرگینه ها همدست میشه تا از جادوگر جنگل انتقام بگیره
❁⃟🩷داستان دختری که برای نجات دادن کشورش مجبور به ازدواج با پادشاه قدرتمند سرزمین همسایه میشه
❁⃟💜عجیبه نه؟! عاشق کسی شدم که انسان نبود و حالا ام فهمیدم که اون درواقع
❁⃟💙با شروع جنگ جهانی دوم پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشه
❁⃟🩵برای نگه داشتن عسل پیشِ خودم مجبور شدم دوباره زنش بشمُ دوباره عاشقش بشم،غافل ازاینکه اون
❁⃟💚زنی که برای گرفتن انتقام مرگ بچش مجبور میشه با یکی از مرموز ترین آدمای باند مافیا وارد رابطه بشه
❁⃟🧡همه چی از روزی شروع شد که رئیس شرکت عوض شد،همین کافی بود تا زندگی منم عوض شه
❁⃟💛بعد از چند ماه دوندگی و تلاش زیاد بالاخره تونستم دانشگاه قبول بشم اما از شانس بدم استاد سختگیری
❁⃟🤍گندم دختریی از شهر شیراز با قبولی در دانشگاه تهران از دست نامادریش فرار میکنه و به تهران میاد بر حسبِ اتفاق وارد شرکتی میشود
❁⃟❤️🩹داستان چهار آرورا که پیشگویی شده ریشهی ظلم و نابود میکنن ولی اگه این پیشگویی درست نباشه چی؟
جهتشرکتدرلیستکلیککنید↪️
200
Repost from N/a
هیچوقت فکر نمیکردم بعد از فرنوش تنها عشق زندگیم، زیباترین زنی که دیده بودم، بتونم به دختر دیگهای حتی نگاه هم بندازم اما اون بهار کوچولوی بکر و خوش هیکل که به زور باهاش ازدواج کرده بودم کاری کرد که من هرشب...🤤🔞
یه ازدواج اجباری فوق داغ🔥
https://t.me/+LnBwTiPTfQk3MTA0
۲۳پ
500
Repost from N/a
عاشقان رمان #تاریخی کجاند ؟!
رمانی که دنبالش بودید پیدا شد ❤️
دختر مظلومی که به اسارت پسر شیطون کلکی میوفته 🔥🔥
- انتظار داشتی از این جذابیت اغواکننده بگذرم؟ امشب تکرارنشدنی میشه ...بهتره راه بیای و ازش لذت ببری!
مکی به گردنم زد که صدای خفیف نالهای از دهنم خارج شد و اون وحشیانه از موهام گرفت و...
https://t.me/+qNmVzM3rhUIxMGJk
داستانی متفاوت و آتشین❤️🔥
۱۹
500
Repost from N/a
سهیل یه مرد خشن و جدیه که همهی دور و بریاش ازش میترسن و بدجوری جذبه داره 😏🔥
با اصرار پدرش مجبور به ازدواج با دخترعموش میشه اما اون دخترعمشو دوسداره و باهاش رابطه داره تا اینکه یه روز خبر میرسه عشقش مرده اما درواقع...😱
https://t.me/+LnBwTiPTfQk3MTA0
۱۸پ
1000
Repost from N/a
از این لیست دستخالی برنمیگردی
روی خلاصهها کلیک کن و از خوندن برترین رمانهای مجازی لذت ببر‼️
عضویت محدود❌
رمانهای خاص و کمیاب⛔️
❁⃟❤️🩹کلهخرابِعرقخوربهش میگن آژندهمونیکه شبعروسی معشوقش تاخرخره عرقسگی خوردورفتدزدیدش؛شبا بهشتجاوز میکردوروزهارویزخمهاشبوسه میزد
❁⃟💛بی خبر از گذشتهی تاریک پدرانشان مخفیانه به یکدیگر دل میبندد و وقتی میخواهد از یکدیگر جدا شوند ثمرهی عشقشان مانع میشود
❁⃟🧡پسری که توسط دوستش دزدیده میشه و سر میز قمار بیدار میشه و در این بین تاس به دو نفر که دشمن خونین میفته
❁⃟💚شوهرم منو به دوستش اجاره داد اما فهمیدم نقشه ی دیگه ای هم داره و
❁⃟🩵وقتی فهمیدم چه بلایی سرم اومده، ترکش کردم اما وقتی فهمیدم حالش خوب نیست برگشتم و از خودم گذشتم
❁⃟💙فایل رمانهای مجازی و چاپ شده مخصوص رمانخونهای حرفهای رو فقط اینجا میتونید پیدا کنید
❁⃟💜پسری که به خاطر حرومزادگی و شرور بودن لقب کوسه رو گرفته دست روی ریزه میزهترین دختر میذاره و اونو
❁⃟🩷شروین وحشی بود و من نمی خواستم باهاش ازدواج کنم.قبل مراسم عقد از عمارت فرار کردم و گیر یه آدمی افتادم که
❁⃟❤️اربـاب هـوس بازی که عاشق خدمتکار کوچولوی عمـارتش میشه
❁⃟🖤فکر میکردم دوستم داره ولی از وقتی اون دختره اومده همهی توجهش مال اون شده
❁⃟🩶عاشق یاشار نامی بودم که شب ازدواجمون خبر مرگشو آوردن تا اینکه تو اون کلبه لعنتی دیدمش و
❁⃟🤍اگر جاویدان قدرت بگیره ! نابودی من نزدیکه جاویدان بر میگرده تا یک محفل رو به دست بگیره
❁⃟🤎من ادریانم خون آشامی که برای بدست آوردن جفتم تمام دنیا و گشتم پیدایش کردم درحالیکه جفت گرگینه ای آلفا بود
❁⃟🤍کاوه وقتی به هوش میاد هیچی از خودش و گذشتش یادش نیست، و طی یک اتفاق دزدیده میشه، اونجا عاشق زن ریس باند مافیا میشه
❁⃟🩶دختری که حافظش رو از دست داده و مردی بی رحمی که ادعا میکنه شوهرشه
❁⃟🖤هاکان نابغهای با گذشته مرموز که قراره انتقام بگیره از تمام کسایی که کودکیش رو نابود کردن
❁⃟❤️دختری که با گرگینه ها همدست میشه تا از جادوگر جنگل انتقام بگیره
❁⃟🩷داستان دختری که برای نجات دادن کشورش مجبور به ازدواج با پادشاه قدرتمند سرزمین همسایه میشه
❁⃟💜عجیبه نه؟! عاشق کسی شدم که انسان نبود و حالا ام فهمیدم که اون درواقع
❁⃟💙با شروع جنگ جهانی دوم پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشه
❁⃟🩵برای نگه داشتن عسل پیشِ خودم مجبور شدم دوباره زنش بشمُ دوباره عاشقش بشم،غافل ازاینکه اون
❁⃟💚زنی که برای گرفتن انتقام مرگ بچش مجبور میشه با یکی از مرموز ترین آدمای باند مافیا وارد رابطه بشه
❁⃟🧡همه چی از روزی شروع شد که رئیس شرکت عوض شد،همین کافی بود تا زندگی منم عوض شه
❁⃟💛بعد از چند ماه دوندگی و تلاش زیاد بالاخره تونستم دانشگاه قبول بشم اما از شانس بدم استاد سختگیری
❁⃟🤍گندم دختریی از شهر شیراز با قبولی در دانشگاه تهران از دست نامادریش فرار میکنه و به تهران میاد بر حسبِ اتفاق وارد شرکتی میشود
❁⃟❤️🩹داستان چهار آرورا که پیشگویی شده ریشهی ظلم و نابود میکنن ولی اگه این پیشگویی درست نباشه چی؟
جهتشرکتدرلیستکلیککنید↪️
200
Repost from N/a
من درتاج هستم
یه دختر مو طلایی از طبقه جنگجویان 👩⚔
وقتی دنبال هویت مخفی یه رهبر گروه شورشی علیه سلطنت بودم با یه مرد قدرتمند برخورد کردم
اون رهبر گروه شورشی بود 😨
خودش با پای خودش اومد خودشو معرفی کرد نمی دونستم دلیل این رفتار عجیبش چی بود تا اینکه خفتم کرد بزور ازم بوسه گرفت🔞
منو بزور معشوقه خودش کرد تازه این اولش بود 🔥🔥🔥
https://t.me/+qNmVzM3rhUIxMGJk
۱۶
701
Repost from N/a
از این لیست دستخالی برنمیگردی
روی خلاصهها کلیک کن و از خوندن برترین رمانهای مجازی لذت ببر‼️
عضویت محدود❌
رمانهای خاص و کمیاب⛔️
❁⃟❤️🩹کلهخرابِعرقخوربهش میگن آژندهمونیکه شبعروسی معشوقش تاخرخره عرقسگی خوردورفتدزدیدش؛شبا بهشتجاوز میکردوروزهارویزخمهاشبوسه میزد
❁⃟💛بی خبر از گذشتهی تاریک پدرانشان مخفیانه به یکدیگر دل میبندد و وقتی میخواهد از یکدیگر جدا شوند ثمرهی عشقشان مانع میشود
❁⃟🧡پسری که توسط دوستش دزدیده میشه و سر میز قمار بیدار میشه و در این بین تاس به دو نفر که دشمن خونین میفته
❁⃟💚شوهرم منو به دوستش اجاره داد اما فهمیدم نقشه ی دیگه ای هم داره و
❁⃟🩵وقتی فهمیدم چه بلایی سرم اومده، ترکش کردم اما وقتی فهمیدم حالش خوب نیست برگشتم و از خودم گذشتم
❁⃟💙فایل رمانهای مجازی و چاپ شده مخصوص رمانخونهای حرفهای رو فقط اینجا میتونید پیدا کنید
❁⃟💜پسری که به خاطر حرومزادگی و شرور بودن لقب کوسه رو گرفته دست روی ریزه میزهترین دختر میذاره و اونو
❁⃟🩷شروین وحشی بود و من نمی خواستم باهاش ازدواج کنم.قبل مراسم عقد از عمارت فرار کردم و گیر یه آدمی افتادم که
❁⃟❤️اربـاب هـوس بازی که عاشق خدمتکار کوچولوی عمـارتش میشه
❁⃟🖤فکر میکردم دوستم داره ولی از وقتی اون دختره اومده همهی توجهش مال اون شده
❁⃟🩶عاشق یاشار نامی بودم که شب ازدواجمون خبر مرگشو آوردن تا اینکه تو اون کلبه لعنتی دیدمش و
❁⃟🤍اگر جاویدان قدرت بگیره ! نابودی من نزدیکه جاویدان بر میگرده تا یک محفل رو به دست بگیره
❁⃟🤎من ادریانم خون آشامی که برای بدست آوردن جفتم تمام دنیا و گشتم پیدایش کردم درحالیکه جفت گرگینه ای آلفا بود
❁⃟🤍کاوه وقتی به هوش میاد هیچی از خودش و گذشتش یادش نیست، و طی یک اتفاق دزدیده میشه، اونجا عاشق زن ریس باند مافیا میشه
❁⃟🩶دختری که حافظش رو از دست داده و مردی بی رحمی که ادعا میکنه شوهرشه
❁⃟🖤هاکان نابغهای با گذشته مرموز که قراره انتقام بگیره از تمام کسایی که کودکیش رو نابود کردن
❁⃟❤️دختری که با گرگینه ها همدست میشه تا از جادوگر جنگل انتقام بگیره
❁⃟🩷داستان دختری که برای نجات دادن کشورش مجبور به ازدواج با پادشاه قدرتمند سرزمین همسایه میشه
❁⃟💜عجیبه نه؟! عاشق کسی شدم که انسان نبود و حالا ام فهمیدم که اون درواقع
❁⃟💙با شروع جنگ جهانی دوم پای افسر روس به زندگی لیلی باز میشه
❁⃟🩵برای نگه داشتن عسل پیشِ خودم مجبور شدم دوباره زنش بشمُ دوباره عاشقش بشم،غافل ازاینکه اون
❁⃟💚زنی که برای گرفتن انتقام مرگ بچش مجبور میشه با یکی از مرموز ترین آدمای باند مافیا وارد رابطه بشه
❁⃟🧡همه چی از روزی شروع شد که رئیس شرکت عوض شد،همین کافی بود تا زندگی منم عوض شه
❁⃟💛بعد از چند ماه دوندگی و تلاش زیاد بالاخره تونستم دانشگاه قبول بشم اما از شانس بدم استاد سختگیری
❁⃟🤍گندم دختریی از شهر شیراز با قبولی در دانشگاه تهران از دست نامادریش فرار میکنه و به تهران میاد بر حسبِ اتفاق وارد شرکتی میشود
❁⃟❤️🩹داستان چهار آرورا که پیشگویی شده ریشهی ظلم و نابود میکنن ولی اگه این پیشگویی درست نباشه چی؟
جهتشرکتدرلیستکلیککنید↪️
300
Repost from N/a
بهار دختر دانشجو و خوشگلیه که به خاطر درس خوندنش خونهی عموش میمونه، عاشق پسر عموش میشه اما اون دختر دیگهای رو دوسداره...
به اجبار عموش، پسرعموش سهیل باهاش ازدواج میکنه اما بعد ازدواج از حرص و عصبانیت همیشه اذیتش میکنه تا انتقام بگیره، دختری که همیشه آزار میبینه و دم نمیزنه یه روزی طاقتش تموم میشه و میره سهیل به خودش میاد و میبینه دلتنگشه اما دیگه دیر شده چون...😭
https://t.me/+LnBwTiPTfQk3MTA0
۱۳پ
1100
Repost from N/a
رمان هیجانانگیز "عروسی اجباری" 📖
✨ داستانی پر از عشق، اجبار و تصمیمات سرنوشتساز ✨
شیرین برای یافتن برادرش فرهاد مجبور به ازدواج با البرز میشود، اما این عروسی پر از تنش و اجبار است:
💔 شیرین بدون هیچ حسی به البرز، شب عروسی به اتاقش میرود و لباس عروسی را درمیآورد
⚡ البرز با اخمی عمیق میگوید: "باید من لباسهای تو را درمیآوردم. من حالا شوهرتم و حق نداری در اتاق جداگانه بخوابی."
🛑 البرز تهدید میکند و بسمت شیرین میرود و بهروز اورا میگیرد و بزور بوسه ایی روی لبهای او قرار داد و گفت : "اگر میخواهی رضایت من برای رفتن به ترکیه و دنبال برادرت باشی، باید امشب زنم بشی وگرنه اجازه نمیدهم."
آیا شیرین تسلیم خواهد شد؟
آیا میتواند فرهاد را پیدا کند؟
📚 این رمان پر از هیجان و درگیری را از دست ندهید!
https://t.me/+lZQ-b1PYxW04N2M0
۱۱صبح
1100